واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: موزه موسيقي، ضرورت فراموش شده
نهادها- نگار پدرام:
از 8 موزه موسيقي كشور تنها موزه موسيقي كرمان فعال است
شوراي بينالمللي موزه كه زير نظر يونسكو فعاليت ميكند در بندهاي سه و چهار اساسنامه خود موزه را اينگونه تعريف كردهاست: «موزه مؤسسهاي دائمي و بدون هدف مادي است كه درهاي آن به روي همگان باز است و در خدمت جامعه و پيشرفت آن فعاليت ميكند. هدف موزهها، تحقيق در آثار و شواهد بهجايمانده از انسان و محيط زيست او، گردآوري آثار، حفظ و بهرهوري معنوي و ايجاد ارتباط بين اين آثار، بهويژه بهنمايشگذاردن آنها بهمنظور بررسي و بهره معنوي است.»
موزهها گنجينه تاريخ، هنر و فرهنگ هر كشور هستند. در ايران هم در شهرهاي مختلف موزههاي گوناگوني وجود دارد كه از اين تعداد 8 موزه به نام موسيقي نامگذاري شده است. از طرفي ميتوان گفت كه تنها يك موزه از اين 8 موزه بهطور كامل راهاندازي شده و مورد بازديد علاقهمندان قرار گرفته است. اين در حالي است كه شايد بتوان گفت موسيقي، پرمخاطبترين هنري است كه در زندگي روزمره مردم ريشه دوانده و حتي ساير هنرها نيز با كمك موسيقي، بيشتر ديده شده و تاثيرگذارتر بودهاند.
موزه موسيقي شهرداري تهران (از سال82 افتتاح آن وعده داده شده است)، موزه ملي موسيقي تهران(از سال85 قرار است افتتاح شود)، موزه صبا(ازسال81 تعطيل است)، موزه بيات، موزه آواها و نواهاي شيراز(اين موزه با هزار ساعت آرشيو موسيقي، بزرگترين آرشيو موسيقي كشور لقب گرفته اما از سال 84 تعطيل است)، موزه آلاشت مازندران(كه هيچوقت به مرحله اجرا نرسيد)، موزه موسيقي هرندي كرمان و موزه موسيقي مقامي خراسان(از سال 83 منتظر افتتاح است) تمام اين 8 موزه هستند كه از اين ميان تنها موزه موسيقي هرندي كرمان از سال 81 افتتاح شده و ظاهرا مخاطبان بسياري را به سوي خود جلب كرده است. علاوه بر اين ساير موزهها نيز در تعطيلي به سر ميبرند و از اين جهت نميتوان هيچ كدام از آنها را با ديگري مقايسه كرد. از اين رو تنها موزه موسيقي فعال كه در كرمان واقع است، كاملترين موزه محسوب ميشود، چون امكان مقايسه آن با ساير موزهها وجود ندارد.
اين موزه با همكاري سيدعماد و سيد فواد توحيدي و با كمك ميراث فرهنگي استان كرمان راهاندازي شده و در حقيقت يك موزه تخصصي سازها و ادوات موسيقي است كه از سوي هنرمندان نيز مورد استقبال قرار گرفته است.
اما همچنان جاي يك موزه تخصصي در زمينه موسيقي كه در تهران باشد، خالي است. در حقيقت نهادهاي دولتي و غيردولتي چون مركز موسيقي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، مركز موسيقي سازمان تبليغات اسلامي( حوزههنري)، انجمن موسيقي، نهادموسيقي و حتي ساير مؤسسات خصوصي از اهميت موزه موسيقي غافل مانده و هر كدام راهاندازي اين طرح مهم را به تاخير انداخته يا مسئوليت را به گردن ديگري مياندازند.
جالب آنكه حتي برخي از اين نهادها و سازمانها، پس از تغيير مديريتها موزههاي فعال در زمينه موسيقي را به بهانه تعمير يا تغيير، مدتي تعطيل كرده و بعد از مدتي اغلب بهدليل كمبود بودجه، راهاندازي مجدد آنها را به تاخير انداختهاند. اما يكي از مهمترين موزههايي كه بسياري در انتظار افتتاح آن هستند، در منطقه باغ فردوس تهران واقع شده است. اين موزه از سال 82 تاكنون در انتظار بازگشايي است و در حال حاضر از سوي سازمان فرهنگي و هنري و شهرداري در دست تعمير است.
از طرفي موزه موسيقي هم همچون ساير موزهها به يك سري ويژگي نياز دارد تا بهعنوان موزه موسيقي شناخته شود. گردآوري كليه لوازم مربوط به موسيقي ايران همچون كتابها، پارتيتورها، صفحات قديمي، آلبومها، آرشيوهاي عكس، خاطرات، سازهاي قديمي، اسناد و مدارك قديمي، دست خط موسيقيدانان، سازهاي موسيقي محلي و قومي، لباسهاي مربوط به اقوام در هنگام اجراي موسيقي و... از مقدمات تاسيس موزه موسيقي است.
شرايط خاص براي نگهداري سازها
مصطفي كمال پورتراب يكي از مهمترين ويژگيهاي لازم براي تاسيس موزه موسيقي را فراهم كردن شرايط خاص براي نگهداري سازها دانسته و معتقد است: «نهادهاي دولتي مانند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و شهرداري بايد قبل از بازگشايي موزه موسيقي وسايل لازم براي مراقبت از ابزار موزه را فراهم كنند تا سازها، اسناد و لوازم مربوط به موسيقي به خوبي حفظ شوند.»
وي درباره محتويات موزه موسيقي ميگويد: «در موزه موسيقي بايد آرشيوي از سازهاي سازندگان معروف به نام خودشان گردآوري شود و نمونهاي از لوازمي كه در ساخت آنها به كار گرفته شده نيز با ذكر مشخصات كامل، در معرض ديد قرار گيرد. البته فراهم شدن اين شرايط از تعامل بين سازندگان سازها، موسيقيدانان و مسئولان موزه به دست ميآيد.»
نويسنده كتاب تئوري موسيقي همچنين ميافزايد:«يك موزه موسيقي خوب بايد كتابخانهاي مجهز به كتابها و جزوات موسيقي داشته باشد.
تا مردم با مراجعه به اين مركز علاوه بر آشنايي با سازها و سازندگان آنها، از حوزه نشر موسيقي هم با خبر شوند. حتي ميتوان مجموعهاي از نسخ خطي و كتابهاي چاپ سنگي كه در ارتباط با موسيقي هستند را در موزه قرار داد و شرايط فيزيكي لازم براي نگهداري آنها را فراهم كرد.»
اين استاد موسيقي درباره نقش موسيقيدانان در موزه موسيقي معتقد است: «موسيقي و موسيقيدانان ايراني در همه جاي دنيا مطرح و شناخته شدهاند اما ممكن است بسياري از كساني كه در ايران زندگي ميكنند از آنها اطلاعي نداشته باشند. بنابراين ميتوان شرح حالي از گروههاي موسيقي، عكسها و اطلاعاتشان جمعآوري كرد و با توضيحات كامل درباره نقش آنها در موسيقي ايراني، در معرض ديد عموم قرار داد. يا حتي اطلاعات تاريخي مربوط به تاسيس اركسترها، توليدآلبومهاي موسيقي قديمي، صفحهها و... را نيز براي پربارتر شدن موزه، در اين مجموعه گنجاند.»
مكاني براي تاريخ موسيقي ايران
حسين دهلوي با بيان اينكه از سالها پيش منتظر تاسيس موزهاي به نام موسيقي بوده است، ميافزايد:«زماني كه مسئول هنرستان موسيقي بودم به وزارت فرهنگ وقت پيشنهاد دادم كه موسيقي آوازي استاد محمود كريمي را ضبط كند و به نت درآورد كه اين اتفاق افتاد و حاصل آن در دسترس علاقهمندان قرار گرفت.
يا آثاري از علنقي وزيري و ديگر استادان موسيقي كه نقش مؤثري در شناخت موسيقي آن دوره داشتند، منتشر شد. از طرفي سازهاي ارزشمندي در هنرستان بود كه ميشد در كنار آثار مكتوب گردآوري شده، به مجموعهاي براي راهاندازي موزه تبديل شود. اما اين كار به شكل يك حركت دستهجمعي ادامه پيدا نكرد.»
وي ميافزايد:«موزه موسيقي ايران بايد تاريخ موسيقي ايران را در خود جمع كرده باشد. يعني مجموعهاي از دستنويسهاي استادان گذشته، سازها، پارتيتورها و لوازم مورد استفاده آنها همراه با عكس و توضيح را در خود داشته باشد. درست مانند هر موزه ديگري كه اطلاعات مربوط به يك حوزه تخصصي را بهطور كامل در اختيار مخاطب قرار ميدهد.»
دهلوي تاسيس موزه موسيقي را لازم و ضروري دانسته و ميافزايد:«متأسفانه تا به حال براي تاسيس يك موزه موسيقي مجهز و كامل، اقدام نشده و سازها و مدارك در دست نوازندگان، آهنگسازان و بهطور كلي موسيقيدانان در قالب يك موزه خوب و كامل گردآوري نشده است. چون راهاندازي موزه موسيقي يك كار بنيادي و ريشهاي است، به يك مدير آگاه و متخصص در زمينه موسيقي نياز دارد. اما متأسفانه در اغلب موارد كساني كه براي مسئوليتهاي مهم و تاثيرگذار در زمينه موسيقي انتخاب ميشوند، تخصص لازم را ندارند.»
تنها موزه فعال موسيقي
عماد توحيدي از پايهگذاران موزه موسيقي كرمان كه تنها موزه موسيقي فعال كشور محسوب ميشود، درباره موزه موسيقي ميگويد:«در موزه موسيقي كرمان حدود 500 ساز و دستنويسهايي از استادان صبا، خالقي و سندهايي مهم درباره موسيقي وجود دارد. بهطور مثال 5 ساز تار از استاد يحيي در موزه هست كه همين ويژگيها باعث پرمخاطبشدن موزه موسيقي كرمان شده است. البته استادان موسيقي سازها و اسنادي كه داشتند را در اختيار مؤسسان موزه گذاشتند و اين جريان تاسيس موسيقي را تقويت كرد. از طرفي چون موزه كرمان در شهر من قرار گرفته و به همين دليل من و برادرم از راهاندازي آن استقبال كرديم.»
اين نوازنده و آهنگساز درباره دليل انتخاب كرمان براي تاسيس موزه موسيقي ميگويد: «من در سفرهايي كه به اروپا داشتهام از موزههاي كشورهاي اروپايي بازديد كردهام. بايد بگويم كه هيچ كدام از موزههاي آنها در پايتخت نيست. بنابراين نميتوان گفت كه موزه موسيقي كرمان بهدليل دور بودن از پايتخت نميتواند موزه خوبي باشد. بهويژه آنكه موزه موسيقي كرمان در باغي متعلق به دوره قاجار بنا شده كه مكان مناسبي براي موزه است.
در حقيقت امكانات لازم براي تاسيس موزه موسيقي ابتدا در كرمان آماده شد.» وي درباره لوازم لازم براي تاسيس موزه موسيقي معتقد است: «تهران هم به يك موزه موسيقي خوب نياز دارد. به شرط آنكه سرمايه راهاندازي آن مناسب باشد و امكانات لازم براي نگهداري از سازها، دستنوشتهها و ابزار مربوط به موسيقي در آن فراهم شده و مجموعهاي از آثار بزرگان موسيقي ايران با همكاري خودشان در موزه گردآوري شود.»
به نفع فرهنگ و هنر
داوود گنجهاي از اعضاي هيات امنا و مؤسس موزه موسيقي تهران، مرمت سازهاي قديمي، گردآوري سازهاي سازندگان نام آشنا و... را گامهاي اوليه تاسيس موزه موسيقي دانسته و درباره موزه موسيقي تهران ميگويد: «مطالب و منابع گردآوري شده و همه چيز آماده است فقط بايد اين منابع مرتب شوند و در موزه قرار گيرند. از طرفي مجموعهاي از سازهاي قديمي، نسخ خطي و شيوه نواختن سازها و...گردآوري شده و مسئولان موزه با سايرموزههاي جهان هم در ارتباطند تا از تجربيات آنها استفاده كنند.»
گنجهاي درباره علل تاخير در راهاندازي اين موزه ميگويد: «تغييرات مديريت و سليقهها باعث به تعويق افتادن افتتاح موزه بود اما از زمان آقاي قاليباف و با تلاش و پيگيري آقاي مرادخاني كه سابقه 15 ساله مديريت مركز موسيقي را دارد، اميدواريم هر چه زودتر اين موزه افتتاح شود. چون هر چه تعداد اين مراكز فرهنگي بيشتر باشند و به خوبي اداره شوند به نفع فرهنگ و هنر است.»
دوشنبه 8 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 82]