واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: ثبات خانواده جام جم آنلاين: آثار منفي طلاق براي همسران و فرزندان بسيار زياد است. به دلايل گوناگون شمار اندكي از زندگيهاي مشترك در جامعه ما به طلاق ميانجامد، اما اين تمام ماجرا نيست. نبود عشق و محبت كه به نسبتها و شدتهاي گوناگون نمود پيدا ميكند، جلوههاي بسيار متفاوتي ميتواند بيابد كه دلزدگي در روابط زناشويي و نارضايتي از زندگي مشترك، نمونه آن است حتي اگر منجر به طلاق نشود. براي حفظ خانواده از فروپاشي بايد از همان آغاز مراقب بود و كنترلهاي لازم را انجام داد. عواملي كه سبب حفظ خانواده از خطر و آلودگيها ميشود، زياد و متنوع است؛ زيرا بخشي از آنها به خود زن و مرد، بعضي به اجتماع و برخي نيز به دولت و حكومت برميگردد. كمسن و سالي زن و مرد، تفاوت زياد در بهره هوشي، چگونگي روابط كلامي و غيركلامي، اختلاف زياد در تحصيلات، توقع مادي زياد در خانواده، بيماريهاي جسماني كه سازگاريهاي جديتري را ميطلبد، اعتياد، نازايي زن يا مرد، بيتوجهي اعضاي خانواده به باورهاي ديني و انجام رفتارهاي خارج از محدوده مجاز شرعي، آزار دادن والدين و ناخشنود كردن آنها از جمله عوامل پيدايش اختلافهاي خانوادگي است. از سوي ديگر عواملي چون پاكي، تقوا، حفظ عفت، رعايت حقوق، شركت در غم و شادي يكديگر، وجود فرزند، محدود كردن خواستهها، تحمل يكديگر، پاكي مردم، نظارت اجتماعي، كنترل عوامل مزاحم، كنترل مراكز فساد، اجراي قوانين، ارشاد عمومي، تشويق به ازدواج، آسانسازي ازدواج، دادن امتياز شغلي به متاهلها و كنترل مساله طلاق همگي ميتواند در حفظ و ثبات حيات خانواده موثر باشد. طلاق عاطفي گذر سريع زمان در عصر ارتباطات و فناوري، انسانها را از هم دور كرده است. زندگي شتابزده امروزي ديگر وقتي براي باهم بودن را براي اعضاي خانواده باقي نميگذارد. اگر كسي بر مبناي مطالعات انجام شده ادعا ميكند زوجهاي ايراني طي 24 ساعت شبانهروز تنها 17 دقيقه با يكديگر گفتگو ميكنند، شايد زياد بيراه نگفته باشد. كاهش زمان گفتگو ميان زوجها يكي از بزرگترين تهديدها براي نهاد خانواده است. كاهش ارتباط اعضا و نقش خانواده در روند اثرگذاري روي فرزندان، تشكيل شخصيت آنها را بشدت كم كرده است. از سوي ديگر، كاهش زمان صحبت مشترك موجب كاهش درك مشترك از مسائل در بين اعضاي خانواده ميشود و اين موضوع در نهايت منجر به ضعف در پيوستگي اعضاي خانواده ميشود. اصطلاح طلاق عاطفي به ادامه اين روند اطلاق ميشود. خانوادههايي كه تنها براي ضربه نخوردن فرزندان، بدون هيچ نوع روابط عاطفي با هم زندگي ميكنند، قطعا چنين خانوادههايي نميتوانند كاركردهاي مورد انتظار را از يك خانواده سالم ارائه كنند. خانواده سالم اساس و بنيان جامعه سالم، خانواده سالم و با نشاط است؛ اما خانواده سالم چگونه خانوادهاي است. خانواده سالم خانوادهاي است كه به طور بنيادين از سلامت، آرامش رواني و معنوي هر يك از اعضاي خانواده حمايت ميكند. در چنين خانوادهاي فضاي مقتدرانه وجود دارد، ولي اين اقتدار انعطافپذير است. در كنار اين موضوع هر عضو خانواده جايگاهي براي خود دارد كه براي ديگر اعضاي خانواده داراي اهميت است. در خانواده سالم براي هر عضو خانواده فرصتي براي با ديگران بودن وجود دارد و اعضاي خانواده با مشاركت در اين لحظهها، احساس ميكنند عضو خاص و پذيرفته شده خانواده خود هستند. وجود معنويت در خانواده با نشانههاي عشق، مهرباني و گذشت در درون خانواده است. خانوادههايي كه از مذهب يا از مجموعه ثابتي از معيارهاي اخلاقي پيروي ميكنند افراد موفقتر و خوشبختتري هستند؛ زيرا اين معنويت چارچوب محكم و آرامش بخشي را در زندگي ايجاد ميكند كه هم حامي و هم الهامبخش آنها در مشكلات است. كمبود امكانات مادي ممكن است در هر خانوادهاي رخ دهد، اما در خانوادههاي سالم كمبودهاي مادي مانع جدي براي برآوردن نيازهاي معنوي محسوب نميشود. محبت، صميميت و مورد تاييد واقع شدن اصل بنيادين پذيرفته شده بين اعضاي خانواده است. در اين خانوادهها امكان رشد و بالندگي تا حد امكان در فضايي آكنده از تشويق، حمايت، عشق، صميميت كه لازمه موفقيت است فراهم ميشود. اعضاي خانواده بخوبي آگاهند كه آنچه در تملك دارند آنان را غني نميكند، بلكه ثروت اصلي در صرفنظر از داراييهاست. خانواده سالم احساسهاي يكديگر را ميپذيرند و نه تنها اجازه ميدهند اين احساسها ابراز شوند بلكه يكديگر را تشويق ميكنند تا احساسات دروني خود را بروز دهند؛ احساساتي مانند شادي، نشاط، غم، خشم، گريه كردن در آغوش گرفتن يا حتي فرياد زدن و... . صداقت در خانوادههاي سالم موضوعي مهم است و فرزندان و اعضاي خانواده ياد ميگيرند كه حقيقت را بگويند، هرچند دردناك و پر دردسر باشد. در چنين خانوادهاي احساسات رنجآور مانند ترس، خجالت، خشم، غم، تنفر و... كمدوام و گذرا هستند و ابراز اين احساسات براي رهايي و كاستن از آنهاست نه تشديد و ماندگاري آنها. داشتن خانوادهاي سالم امر محالي نيست، فقط بايد با مهارت عمل كرد و از روابط خانوادگي آگاه بود و آنها را زنده نگه داشت. سرمايهگذاري بر خانواده سرمايهگذاري و توجه هر بيشتر به خانواده، امروز بيش از هر زماني در گذشته مطرح است؛ حتي دولتها توجه خاص نسبت به رشد و توسعه كيفي خانواده مبذول داشتهاند و با در اختيار قراردادن امتيازات، تسهيلات رفاهي، آموزشي، مشاورهاي و به طور كلي بالا بردن بهداشت و سلامت خانواده، سعي بر اين دارند تا خانواده از كيفيت بالاتري برخوردار شود. يقينا ارتقاي كيفي خانواده، تاثير مستقيمي بر تربيت نسلهاي نورس و آينده جامعه خواهد داشت. دلارام شجاعي باغيني
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 345]