واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: طلاق ، آغاز یا پایان وضعیت خانواده، چگونگی روابط بین اعضای خانواده و انحلال و فروپاشی آن از یكسو بازتاب شرایط اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است و از سوی دیگر معلول عوامل درونی در خانواده (سطح خرد) و كیفیت و چگونگی آن می باشد و خانواده به عنوان یكی از اجزای نظام اجتماعی و دارا بودن ویژگیهای یك نهاد اجتماعی، از تأثیر پذیری متقابل برخوردار است.
طلاق در زمره غم انگیزترین پدیده های اجتماعی است. طلاق، تعادل انسانها را برهم زده و آثار شومی را در جامعه بر جای می گذارد و منجر به كاهش انسجام و یكپارچگی اجتماعی می شود وسنگ بنای اجتماع را از هم می گسلد.طلاق از نظر لغوی به معنی رها شدن میباشد و در اصطلاح عبارت از پایان دادن زناشویی به وسیله زن و شوهر .طلاق را اغلب راهحل رایج و قانونی عدم سازش زن و شوهر ، فروریختن ساختار زندگی خانوادگی ، قطع پیوند زناشویی و اختلال ارتباط والدین با فرزندان تعریف کردهاند . هر چند ازدواج امری مربوط به دو فرد است، لیكن طلاق امری اجتماعی می باشد كه صدمه و زیان آن دامان جامعه را نیز فرا می گیرد و جامعه را از حركت باز داشته و آن را عقیم می كند. طلاق زمانی به صورت آفت یا بلای اجتماعی تجلی می یابد كه از حدود معینی خارج شده و فراوانی آن غیر متعارف گردد. جهت تشخیص این وضعیت، می توان آمار طلاق را با آمار ازدواج مقایسه نمود. زمانی که آمار طلاق بالاتر یا مساوی آمار ازدواج باشد در این صورت ما با یک بحران در مسئله ازدواج مواجه هستیم و بر دولت و سازمان های ذیربط است که فکری برای این امر بکنند . زیرا، هر چند ازدواج امری مربوط به دو فرد است، لیكن طلاق امری اجتماعی می باشد كه صدمه و زیان آن دامان جامعه را نیز فرا می گیرد و جامعه را از حركت باز داشته و آن را عقیم می كند. طلاق روح پویایی را می كشد و علاقه و اشتیاق جوانان را به تشكیل خانواده سست می كند و اعتماد اجتماعی را سلب و مخدوش می نماید.
هیچگاه مطالعه آسیب شناسی اجتماعی و انحرافات اجتماعی بدون توجه به طلاق امكان پذیر نیست. وقتی بنیان نهاد خانواده دستخوش ضعف و عدم استواری می گردد، بنیانهای اخلاقی و اجتماعی كل نظام اجتماعی متزلزل شده و آن جامعه به سوی جرائم گوناگونی چون جرایم اجتماعی، تزلزل اجتماعی و عدم ثبات جامعه، فروپاشی خانواده، افزایش هزینه های اجتماعی برای جلوگیری کنترل جرایم و ناهنجاری ها و انحرافات ناشی از طلاق، افزایش کودکان خیابانی و سایر آسیب های اجتماعی همچون فرار از منزل، تکدی گری، قتل، خودکشی، اعتیاد، قاچاق و ... افزایش تعداد زنان خودسرپرست و مشکلات معیشتی، روانی اجتماعی و اخلاقی آنان و سایر نابسامانی های شخصیتی، اجتماعی و رفتاری افراد مطلقه سوق داده می شود و فرزندانی محروم از نعمتهای خانواده تحویل جامعه می گردند که احتمالاً فاقد سلامت کافی روانی ، در احراز مقام شهروندی یک جامعهاند. زیرا پدر و مادر چنین كودكانی قادر به نظارت بر اعمال و رفتار آنها نیستند. متاسفانه این كودكان در جامعه یكی از اهداف اصلی اعمال مجرمانه محسوب می شوند و در معرض بزهكاری و بزه دیدگی های فراوانی قرار می گیرند. بنابراین آسیب اجتماعی ناشی از این اقدام نه تنها متوجه اعضاء خانواده ، بلکه متوجه کل جامعه و نسل آینده میباشد .فرد مطلقه نه در مقام یك مجرد است و نه در مقام یك متأهل. جامعه تعریف و جایگاه مناسبی را برای وی در نظر نمی گیرد و نگرش منفی نسبت به فرد مطلقه وجود دارد، گوئی آنان افرادی بوده اند كه از تمایلات و خواهشهای خود پیروی كرده و از برخورد با واقعیات زندگی خودداری كرده اند و منافع خود را بر مصالح خانواده ترجیح داده اندهم چنین وضعیت زن و شوهر پس از طلاق روندی از محرومیتهای گوناگون، طرد اجتماعی، اختلال در مناسبات اجتماعی دوران زندگی مشترك در یك دوره كوتاه و یا یك دوره طولانی عدم ارتباط با محیط بیرونی، فقدان همدل و همراز و نبودن محل زندگی مستقل برای طرفین است. طلاق شرایطی را ایجاد می كند كه منجر به از دست دادن حمایت اجتماعی خانواده از فرد مطلقه، كاهش نفوذ اجتماعی وی و حتی گاه تضعیف موقعیت ها و فرصتهای اجتماعی فرد می شود. در برخی مواقع رفتار جامعه با زنان مطلقه به گونه ای است كه احساس می كنند دیگر جایی در جامعه ندارند. فرد مطلقه نه در مقام یك مجرد است و نه در مقام یك متأهل. جامعه تعریف و جایگاه مناسبی را برای وی در نظر نمی گیرد و نگرش منفی نسبت به فرد مطلقه وجود دارد، گوئی آنان افرادی بوده اند كه از تمایلات و خواهشهای خود پیروی كرده و از برخورد با واقعیات زندگی خودداری كرده اند و منافع خود را بر مصالح خانواده ترجیح داده اند. در واقع ارزیابی بسیار منفی جامعه از طلاق به ارزیابی منفی از شخصیت زن و شوهری كه جدا شده اند، تعمیم داده می شود.زنان مطلقه از گزند طعنه ها و نگاههای كنجكاوانه دوستان، اطرافیان و آشنایان در امان نیستند، به طور مثال بعضی معتقدند كه وجود زن مطلقه در اتاق عقد خوش یمن نمی باشد .. . . مذموم بودن طلاق در جامعه و مقصر شمردن زن در طلاق، منجر به تنگی روابط اجتماعی زن مطلقه می شود و بدین ترتیب ارزشهای حاكم بر جامعه بیش از مشخصات فردی بر مشكلات زنان مطلقه می افزاید. از سوی دیگر روحیه جامعه ایرانی به گونه ای است كه شخصیت زن را درچارچوب خانواده می بیند، لذا با شكستن این كانون شخصیت و هویت خانوادگی زن دستخوش اختلال می شود
مردان هم پس از طلاق وضعیت تقریبا بغرنجی را طی می کنند، چرا که وقتی مردی از همسر خود جدا می شود با مشكلات و ناراحتی های روحی ، روانی فراوانی روبرو می شود. زیرا او دیگر حاضر نیست و نمی تواند برای ادامه زندگی به درون خانواده پدری خود باز گردد. بنابراین ترجیح می دهد كه در خانه ای به صورت تنها و مجردی زندگی كند. این گونه مردان معمولا برای رهایی از تنهایی به دوستان ناباب پناه برده و به فساد اخلاقی گرایش پیدا می كنند. از سایر تبعات طلاق بر روی مردان می توان به گرایش آنها به سوی استعمال مواد مخدر و الكل اشاره كرد. مردان تحت چنین شرایطی برای فراموش كردن مشكلات سعی می كنند از این گونه مواد به عنوان آرامبخش و تسكین دهنده استفاده كنند. گرایش به سرقت ، جیب بری و... از سایر تاثیرات طلاق بر روی مردان مطلقه است.هم چنین از آنجا كه یكی از كاركردهای خانواده، ارضاء تمایلات جنسی بوده است، با فروپاشی خانواده، فرد با فقدان ارضاء جنسی مواجه می شود، و ممکن است به سوی انحرافات جنسی و فساد اخلاقی (روسپیگری) كشیده می شود. احتمال وقوع این شرایط علی الخصوص زمانی كه فرد با مشكلات اقتصادی و تأمین معاش دست به گریبان باشد، شدت می یابد و فرد مطلقه را به سوی مفاسد مالی و اخلاقی سوق می دهد. فرآوری: فاطمه برادرانبخش اجتماعی تبیانمنبع: تابناک / پیام زن / آفتاب مطالب مرتبطماهیت طلاق به حکم دادگاه طلاق! در لایحه جدیدخانواده میزان طلاق در ایران ،اگر جمعیت آمریکا را داشت
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 641]