واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: آموزش و پرورش؛ تحول يا تغيير ؟
آموزش و پرورش كه خود را در آستانه تغييرات جدي ميبيند با بهسازي در زمينههاي ساختاري، نيروي انساني و تغيير، مواجه است. نظر به تاثيرگذاري دستگاه تعليم و تربيت بر لايههاي زيرين جامعه، بهسازي بايد تابع بررسي كارشناسي باشد. اين سيستم پيچيده و تو در تو به عنوان يك تشكيلات ديربازده نارساييهايي در سه زمينه ياد شده دارد. در چند دهه اخير ساختار اداري و نظام آموزشي و منابع انساني آن توسعه كمي داشت ولي اين توسعه به ارتقاي كيفي نظام آموزشي نينجاميد. اين دستگاه به نگرشي نو در همه اين مولفهها نيازمند است. آموزش و پرورش كنوني با شرايط حاكم قادر به پاسخگويي و واكنش مناسب نسبت به تغييرات در نظام آموزشي و ساختاري و نيروي انساني نيست. اين دستگاه در اين بخشها به دكترين جديدي نياز دارد كه اين دكترين در حال حاضر ديده نميشود. البته برنامههايي از سوي دستاندركاران در حال پيگيري است. لذا نظر اين عزيزان به اين نكته جلب ميشود كه آموزش و پرورش كه با تنگناهاي زيادي درباره منابع مالي و چالشهاي زيادي در خصوص منابع انساني مواجه است و عمده فرصت مسئولان مربوطه را نيز به خود مشغول ساخته، بايد هر نوع تغيير در آن با دقت و درايت خاصي دنبال شود. مسائل آموزشي مقولهاي نيست كه بتوان از طريق آييننامهها و بخشنامههاي آمرانه و دستوري از بالا به پايين حل كرد.
در دنياي پرتحرك و بيدار و در حال تحول امروز، كاميابي را مختص جوامع و سازمانهايي ميدانند كه بين منابع، قابليتهاي مديريت و منابع انساني خود، رابطه منطقي و معنيدار برقرار سازند. جامعه و سازماني ميتواند در مسير توسعه، حركت رو به جلو و پرشتابي داشته باشد كه با ايجاد بسترهاي لازم، منابع انساني خود را به دانش و مهارت روز تجهيز كند تا آنها با استفاده از اين توانمندي ارزشمند، ساير منابع جامعه و سازمان را به سوي ايجاد ارزش و حصول رشد و توسعه، مديريت و هدايت كنند.
نيروي انساني به عنوان منبعي نامحدود، محور هر توسعهاي به حساب ميآيد. در اين بين معلمان نقش موثري در فرايند توسعه ايفاء ميكنند. از اين رو آموزش و پرورش از اهميت بسزايي برخوردار بوده و نيازمند حمايت است.
امروزه، دستاوردهاي تازهاي به ارمغان ميآيد و علم و دانش به سرعت افزايش مييابد. ممالك براي تطابق خود با تحولات، برنامههاي آموزش و پرورش را مناسب سازي و بهسازي ميكنند. براي دستيابي به اين بهسازي نكاتي اين چنين بايد مدنظر قرار گيرد.
نيروي انساني، كانون توجه برنامهها
توسعه از ضرورتهاي جدي و اجتنابناپذيري است كه جهان امروز به عنوان سرنوشت محتوم، آن را پذيرفته و از سوي ديگر، مهمترين و اساسيترين اهداف فرد گروه، سازمان و جامعه ميتواند توسعه همهجانبه كشور باشد.
- با مشخص كردن هدف، شايستگي و قابليتها و چشماندازها روشن شود و بين اين مقولهها و محتواي آموزشي با متن زندگي ارتباط برقرار شود. اگر هدفها مشخص نگردند حوادث، تعيين كننده فعاليتها خواهند بود.
- ساختار نوين جايگزين ساختار گذشته آموزش و پرورش شود.
- بهسازي در ابعاد مختلف از قبيل ساختار، نيروي انساني انجام گيرد.
- برنامههاي بهسازي به مرحله تثبيت و پايداري برسد تا اثرات و نتايج تحولات در آن دوره نمايان شود. لذا به مراقبت نياز دارد.
استمرار بهسازي
اثربخش كردن بهسازي، با ايجاد تغيير، چالشها برداشته شده و عوامل رشد بارور گردند. براي پيشرفت، ضروريات و نحوه انجام فعاليتها بررسي شوند و برنامهها در جهت نوسازي هدايت شده و در اين فرايند با جلوگيري از پديد آمدن مشكلات به بهسازي پرداخته ميشود.
فرايند اصلاح و بهبود سازمان از طريق تغيير در نگرشها، اعتقادات، ارزشهاي افراد، ساختار و فعاليتهاي سازماني كه به طور عمده بر تغيير در سازمان تاكيد كند. اين ارزشها بدين قرارند:
- احترام به مردم - تعلق افراد به سازمان موجب ايجاد انگيزه در آنان ميشود.
-اعتماد و اطمينان - همدلي در محيط كاري به اعتماد و اطمينان منجر ميشود.
- تساوي حقوق - تعامل در سازمان مبتني بر تساوي حقوق است نه براساس سلسله مراتب.
- اطلاع از كل و جزء امور - حق طبيعي كاركنان اينكه در محيط كاري از امور و آخرين تغييرات مطلع باشند.
- مشاركت - وقتي افراد در امور مشاركت داده شوند رضايتشان تحقق مييابد.
آموزش و پرورش به رغم همه اقداماتي كه در حوزه تحول بهسازي انجام داده همچنان در عمل در دنيايي در حال تغيير و گذر، كماكان با آشفتگيها و نارساييهاي فراوان دست و پنجه نرم ميكند. اين مشكلات از آنجا ناشي ميشود كه در طول اين چند دهه تغييرات انجام گرفته بدون در نظر داشتن اهميت و نقش تعاملي هر يك از مولفهها و زمينهها تغييراتي را كه پيشبيني نموده و اقدام كردهاند به ناچار پيامدهاي طلبيده و نتايج ناطلبيدهاي را با خود به همراه داشته و در اين تغييرات برنامهاي، تمامي جهات لحاظ نشده است. بهبود و اثربخشي از اهداف عمده بهسازي به حساب ميآيد. آگاهان، اهداف بهسازي را شامل اين موارد ميدانند: كيفيتها و خصوصيات زندگي اشخاص، اصلاح و بهبود كاركرد و عملكرد سازماني و كار گروهي تعهد و تضمين اعضاي سازمان در موفق ساختن آن، اصلاح ارتباط و بهبود مهارتهاي رفع اختلاف، درك بهينه سازمان، دانشافزايي كاركنان، افزايش اعتماد و خشنودي و ميزان مسئوليت و...
برنامه كنوني بهسازي در ايران
در زمينه ايجاد تحول در نظام منابع انساني در ايران تاكنون اقدامات متعدد و متفاوتي انجام گرفته كه به نظر ميرسد هرچه به جلوتر ميرويم اين حركت شكل و محتوايي متفاوت و متمايز نسبت به گذشته پيدا ميكند.
در چند دهه اخير در كشسور عزيز ما به لحاظ گرايش به دولتي نمودن امور، بخش دولتي گسترش يافت و بخش غيردولتي نقش كمرنگي در اداره امور پيدا كرد. اين جهتگيري زماني صورت گرفت كه در همين دوران در اغلب كشورها، موضوع منطقي نمودناندازه دولت و بهرهگيري از مشاركت مردمي در برنامههاي اولويتدار آنها قرار گرفت.
يكي از راههاي كنترل روند رو به گسترشاندازه دولت، نياز به اتخاذ راهبردهاي مديريتي ويژهاي دارد كه بهسازي منابع انساني از جمله آنهاست. بهينهسازي و اصلاح تركيب نيروي انساني دستگاههاي اجرايي، توزيع مناسب نيروي انساني در مناطق مختلف كشور و ارائه خدمات دولتي، ارتقاي شاخصهاي كيفي نيروي انساني بويژه نسبت كاركنان مشاغل تخصصي به تعداد كل كاركنان و تركيب سطح تحصيلي كاركنان از سياستهاي مقابله با اين روند ميتواند باشد.
آموزش و پرورش و بهسازي
در سازمانهاي آموزشي و مدارس، بهسازي داراي رشد است، در دهه 1960 مدارس، شاهد اين عملكرد شد. در دوره كنوني بهسازي به عنوان يك رويكرد براي تغيير برنامهريزي شده در مدارس مورد بهرهمندي قرار ميگيرد.
مطابق آراي پژوهشگران بخش بهسازي، در آموزش و پرورش بايد با شناخت زمينهها، تنگناها، نيازها، فرهنگ سازماني و منابع موجود، زمينه براي مشاركت اعضاي داخل سازمان و افراد مرتبط و در خارج از سازمان با اوليا و صاحبنظران فراهم شده تا با كسب اطلاعات لازم و بررسي، دلايل بروز مشكلات شناسايي گشته و چارهانديشي شود. در اين رهگذر، وقتي مديران آموزش و پرورش به زمينهپذيرش بهسازي در آموزش و پرورش امري واقعي و سازنده است. رابطه مستمر بين بهسازي و بهرهوري در سطح ملي مورد قبول صاحبنظران مديريت است.
تغيير و تحول در سطح خرد و كلان را بايد به عنوان نقطه شروع براي ايجاد تغيير و تحول و رشد و بالندگي سازماني در نظر گرفت. بهسازي سازماني از عوامل موفقيت آموزش و پرورش است. ضرورت ايجاب ميكند كه براي پيشبرد اهداف سازماني درك درستي از بهسازي داشته باشيم و رويكردها و مولفههاي آن به طور صحيح شناخته شود.تغييرات در نوبه خود آسيبزايي نيز دارد، از اين رو تطبيق فرهنگ بومي با ارزشهاي ناشي از وقوع تحول جديد و همسو شدن پيشرفتهاي علمي با لحاظ نمودن كرامت انساني، موجب پويايي ميشود. عواملي از قبيل مديريت نامطلوب، عدم عنايت لازم به انگيزه،... عوامل كيفياند كه مانع توسعه سازماني كشور ما شناخته ميشوند. بهسازي براي حذف اين موانع، راهكار نشان ميدهد. ساختار سازماني و بهسازي نيروي انساني به عنوان اساسي ترين بعد ارتقاي كمي سازمان بايد به درجهاي از توان رسانده شوند تا توان رقابت در عرصه بينالمللي در بستر تغيير را در كشور ما اداره كند.
ديدگاه انتقادي نسبت به مطالعات ساختاري در آموزش و پرورش
در چند دهه اخير، ساختار وزارت آموزش و پرورش شاهد تغييرات پيدرپي بود. در طرحريزي ساختار سازماني اغلب در صدد مشخص نمودن قدرت افراد مختلف بويژه در راس استراتژيك و حوزه مركزي وزارتخانه بوده و پيروي از مقررات سازماني را مورد توجه قرار دادهاند. نتيجه آن شد كه حوزه اختيارات در جايي متراكم گشت كه از قابليت و شايستگي لازم براي استفاده بهينه از آن برخوردار نيست و در جايي ناچيز شمرده شده است كه شديداً نيازمند گسترش دامنه اختيارات و تفويض اقتدار قانوني است. در شرايط كنوني بزرگترين چالش سازماني آموزش و پرورش در قلمرو مباحث ساختاري عبارت از موضوع انسجام و يكپارچهسازي است. انسجامي كه بتواند منجر به پاسخگويي به هنگام و درست به تقاضاي اجتماعي مردم از آموزش و پرورش و تامين نيازها شود. هر نوع ساختاري بايد انسجام بهينهاي ميان چهار سرمايه اصلي آموزش و پرورش شامل سرمايه فيزيكي، سرمايه فكري، سرمايه اجتماعي و سرمايه عاطفي آن ايجاد نمايد.
حوزه مركزي وزارت آموزش و پرورش به دليل ساختار نامتناسبي كه در طرحريزي آن وجود داشته و فقدان سيستم برنامهريزي منابع انساني، شايد يكي از متراكمترين بخشهاي وزارت آموزش و پرورش باشد كه ساختار منابع انساني آن به هيچ عنوان براساس سيستم مديريت استراتژيك منابع انساني بخصوص در مولفه جذب و تامين كه اصليترين بخش آن برنامهريزي منابع انساني است طرحريزي نشده است.
اين موضوع هم در مورد مديران استراتژيك و هم در مورد مديران مياني، عملياتي و كل كاركنان اين مجموعه مصداق دارد. در شرايطي كه در عصر اطلاعات و ارتباط زندگي ميكنيم تجديد نظر در ساختار سنتي و نامتناسب نظام آموزش و پرورش امري ضروري و حياتي است. بر مبناي تفكر نظاممند و با لحاظ كردن مولفههاي تاثيرگذار در شاخههاي ساختار، محتوا و زمينه.
رسالت آموزش و پرورش
- قبل از هر شعار بزرگ بدون محتوا به بازسازي نظام آموزش و پرورش بپردازد و از رسيدن اين نظام به جايي كه از اثربخشي و كارايي ديگر خبري نيست جلوگيري به عمل آورد.
- قبل از آنكه رقيبان در صدد خارج كردن نظام آموزش و پرورش از ميدان باشند، به اصلاح ساختار سازماني و منابع انساني خود بپردازد و از منسوخ شدن قابليتهاي دانش آموختگان خود به تناسب انتظارات دنياي كنوني جلوگيري به عمل آورد.
-آموزش و پرورش به كساني نياز دارد كه به شايستگي هرچه تمامتر قادرند پيوندهاي عميقي ميان ارزشها، آرمانها و رسالت آموزش و پرورش با ضرورتهاي دنياي علم و دانش ايجاد كنند.- تلاش محققانه براي حل مسائل نظام آموزش و پرورش تركيبي از سه كوشش: بهبود بخشيدن، تكامل تدريجي و نوآوري است و اين سه تواماً كاملكننده يكديگرند. بهبود بخشيدن، يعني تلاش در جهت افزايش كيفيت و كاهش هزينههاي غير ضروري در جهت اهداف.
- اين كوشش بايد از خط مقدم جبهه آموزش و پرورش يعني مدارس آغاز شود و مديران مدارس، معلمان و دانشآموزان را در كانون توجه قرار دهد. حوزه ستادي وزارت آموزش و پرورش ضمن اينكه فرايند كوچكسازي سازماني را در دستور كار خود قرار ميدهد بايد در طراحي مجدد سازمان بيشترين نيازهاي خود را از طريق همكاري و مشاركت نيروهاي صف برطرف سازد. تكامل تدريجي يعني اينكه هر اقدام موثر و پيروزمند امروز، سنگ نخستين بناي اقدام پيروزمند فردا است.
تهيه كننده:امير عباس ميرزا خاني
يکشنبه 7 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 204]