واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
صداي گرومب همسايهها را لب پنجره ميكشد. اين سيني چاي است كه وسط حياط پرت شده و پشت بند آن صداي داد و بيدادي است كه از پنجره دست راستي آپارتمان همكف به حياط ميآيد. مردهشوي چاي دم كردنت را ببرد. اين چاي كه يخ است! چاي صبحانه را بعدازظهر براي من ميآوري؟ و بعد از اين صداي فرياد كه با طنين و بم ادا ميشود، صدايي نازك و زنانه همراه با جيغ جواب ميدهد: مرده شوي خودت را ببرد با اين اخلاق افتضاح. وقتي جلوي همه ميگويي زنم بيسليقه است اين هم از سرت زياد است. بله حالا همسايهها هم ديگر ميدانند كه دليل اين صداي گرومب تلافي بدگوييهاي آقا، جلوي فك و فاميل بوده است نه بمب و خمپاره. پس نفسي از سر آسايش ميكشند و دوباره سر جاهايشان برميگردند. هر كسي به محركها به گونهاي پاسخ ميدهد، اما در زندگي زناشويي پاسخ به مسائل خيلي مهم است و مهمتر از آن نحوه درست پاسخگويي است. مخالفت و تضاد در هر زندگي زناشويي وجود دارد، اما اين مخالفتها درجات مختلفي دارد و به نحو متفاوتي بروز ميكند. وقتي همسرتان در مقابل جمع مسائلي را مطرح ميكند كه شما دوست نداريد، ممكن است چندجور واكنش از خود بروز دهيد. خودخوري يا نگاه عتابآميز، دو مورد از اين واكنشهاست كه مخالفت آرامي را نشان ميدهد. شيوه ديگر مخالفت اين است كه با صداي بلند وي را از گفتن موضوع منع كنيد و آخرين راهي كه پيش رو داريد اين است كه اصلا به روي خود نياوريد. شايد خيلي از ما به خاطر كسب وجهه در مقابل ديگران و خوبتر جلوه كردن هيچ مخالفتي از خود بروز نميدهيم در حالي كه حرفهايي براي گفتن داريم. گاهي نيز اين مسائل را پشت پرده به نحوي ديگر مطرح ميكنيم. مشاوران خانواده معتقدند، اگر مخالفتهاي كوچك خود را بيان نكنيد و با توجه به تعداد موارد پيش آمده از خير مطرح كردن آنها بگذريد، اين مخالفتهاي كوچك جمع شده و كمكم به علامت هشداردهنده بعدي يعني رنجش و عصبانيت تبديل ميشود. ميتوانيد اختلافات هفته گذشته خود را بررسي و فكر كنيد كه طرز برخورد شما با اين اختلافات چگونه بوده است؟ چگونگي برخورد شما با اين مخالفتها در وهله اول شاخص خوبي براي سلامت ازدواج شماست. اگر نتوانيد با اين مشكلات و اختلافات به نحوه صحيح مواجه شويد، كمكم بيسر و صدا كوهي از يخ وسط روابط عاطفي شما و همسرتان سبز ميشود و بزودي ميبينيد كه از سر راه برداشتن آن كار دشواري شده است. يك كوه آتشفشان اين كوه يخ از موارد استثنايي است كه گاهي فوران هم خواهد كرد و تبديل به يك كوه آتشفشان ميشود. مثل همان صداي گرومبي كه اول مطلب خوانديد و بر اثر انباشته شدن مخالفتها به وجود آمده بود. عصبانيت و رنجش، نوع شديدتر مخالفتهايي است كه روي هم جمع شدهاند و به صورت احساس تنفري موقتي ابراز ميشود. در اين مرحله شما فرد مقابل را سرزنش و ملامت ميكنيد و فرد مقابل هم عكسالعمل نشان ميدهد و شما را مورد حمله قرار ميدهد. خيلي مواقع كه سر موضوع كوچك و بيربطي دعواي بزرگي راه ميافتد، علت آن را بايد در جاي ديگر و موضوع ديگري جستجو كنيد. روانشناسان معتقدند رنجش و عصبانيت ميتواند به جدايي عاطفي موقت منجر شود. عصبانيت با فشار روحي زيادي همراه است و انرژي زيادي از شما ميگيرد. اگر رنجش و عصبانيت، مدام تكرار شود شما در مقام باز دارنده آن، با به درون ريختن اين عصبانيت و رنجش و انباشت انرژي منفي بسيار در درونتان به ورطه ديگري ميافتيد. زندگي روي كوه يخ اين يك مرحله قبل از آن است كه ياس عاطفي سراسر وجود و زندگيتان را فرا بگيرد. بعد از يك دعواي مفصل خانه را ترك ميكنيد. اگر خانم باشيد به منزل مادرتان ميرويد و اگر آقا باشيد در را به هم ميكوبيد و اغلب ميكوشيد با پرسه زدن در خيابان و سيگار كشيدن مشكلات خود را فراموش كنيد. از دعواهاي پياپي خستهايد و به دنبال آرامش ميگرديد. برخي افراد در اين مرحله تصميم مهمي ميگيرند؛ رفتن نزد مشاور يا پا درمياني بزرگترها و فكر كردن به طلاق. اما برخي افراد درست در اين مرحله ميلغزند و آرامش را در جاي ديگري جستجو ميكنند. زنان ديگر، غرق شدن در كار، اعتياد و مستي و پناه آوردن به عشقي ديگر از آن جمله است. شما ميخواهيد از واقعيت زندگي و همسر خود فرار كنيد. اين مرحله ممكن است به صورت ديگر و در درون منزل اتفاق بيفتد. شما در منزل و زير يك سقف هستيد ولي به يكديگر بياعتنايي ميكنيد و يكديگر را مورد بيتوجهي قرار ميدهيد. به اعتقاد روانشناسان بيشتر جداييها و طلاقها در اين مرحله اتفاق ميافتد. اين دوره بحرانيترين دوره اختلافات و در حقيقت زمان به زانو در آمدن آخرين تلاشهاي عاطفي طرفين براي بقاي زندگي مشتركشان است. در اين مرحله آنقدر فشار روحي و تنش زياد ميشود كه فرد براي خود فضايي تازه و آرام طلب ميكند و اينگونه از زندگي زناشويي خود عقبنشيني كرده و ميدان مبارزه را ترك ميكند در حالي كه پيوندهاي عاطفياش آخرين نفسها را ميكشد. اما طرد و عدم پذيرش هم ميتواند لاينحل باقي بماند و با تكرار و انباشت در طول يك دوره زماني، شما را به مرحله نهايي گسست عاطفيتان سوق دهد. همه چي آرومه وقتي همه چيز از دست ميرود، انكار يكي از مراحلي است كه آن را پشتسر ميگذاريم. شكست و مرگ عاطفي نيز همين مرحله را در پي دارد. شما ناباورانه همه چيز را انكار ميكنيد. وقتي دوستان و آشنايان را ميبينيد كه دارند زندگي خوشي را ادامه ميدهند، تمام لحظات شيرين زندگي زناشويي خود و نظرات خانواده و فاميل درباره زندگيتان را از خاطر عبور ميدهيد و به حرفهاي آنها بعد از جدايي خود فكر ميكنيد. به يكباره همه چيز مرتب ميشود و كدورتها از وجودتان رخت ميبندند. اينجاست كه شما در دام سركوب افتادهايد شما ديگر احساسات منفي خود را حس نميكنيد. اما در مقابل بهاي بزرگي ميپردازيد و ديگر احساسات مثبت خود را نيز لمس و درك نخواهيد كرد. شما از نظر عاطفي فلج شدهايد و تا پايان عمر، يكنواخت و بياحساس به نمايش كسالت آور زندگي خود ادامه ميدهيد. در اين مرحله خود فرد هم احساس ميكند كه خوشبخت است و زندگي خوبي دارد، غافل از اينكه بسياري از قسمتهاي وجودش در حالت نيمه خاموش به سر ميبرد و بسياري از استعدادهاي خود را فراموش كرده است. صادق باشيد شما بايد ياد بگيريد كه صادق و منطقي مخالفتهاي خود را بيان كنيد. براي اين كار هر روز يا هر دو روز يك بار يك جلسه نيم ساعته گفتگو بگذاريد و هريك از شما 15 دقيقه در مورد احساسات مثبت يا منفي كه بر اثر رفتارهاي ديگري در شما بروز كرده حرف بزنيد. به حرفهاي هم احترام بگذاريد و سعي نكنيد دليل تراشي كنيد. تمرين مهارتهاي حل مساله و گفتگوي معطوف به نتيجه عيني و موثر نيز بايد در دستور كار قرار گيرد. قدم به قدم از مرگ عاطفي خود فاصله بگيريد. مهمترين قدم، پذيرش واقعيت وجود اشكال در زندگيتان است. ماندانا ملاعلي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 367]