واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: بخت سیاه فالگیرها را چه کسی باز می کند؟
بعد از خیابان اصلی، به دنبال آدرس چند کوچه ی تو در تو را رفتم و برگشتم، دو بار هم گم شدم. انگار نشانی را طوری نوشته بودند که هرگز نرسم. نا امید و خسته، قصد داشتم برگردم که انتهای یک کوچه بن بست، پیرمردی خمیده، نان به دست گفت: " اون جاست! زنگ بالا را بزن! " تعجب کردم، اما حرفی نزدم و کاری که گفته بود کردم. با خود فکر کردم حتماً زنان زیادی را مانند من هر روز در آن کوچه می بیند. در خانه باز شد و صدایی گفت: "بیا بالا، بالای بالا". طبقه ی بالا یک اتاق کوچک، به هم ریخته و شلوغ بود که میزبان سه زن دیگر هم جز من بود، نشستم تا صدایم کنند. نیم ساعت بعد آمد بالای سرم و گفت: "قهوه"؟ گفتم: بعله. مرسی. قهوه ی داخل فنجان چرک را که جلوی رویم گذاشت، یک نفس خوردم و فنجان خالی را برگرداندم. باید منتظر می ماندم. چند دقیقه ی بعد آمد و نشست روبرویم. تازه آن وقت توانستم خوب ببینمش. پنجاه ساله نشان می داد، با صورتی پر از چروک ها و خطوط تند و تیز. پرسید: "دوستش داری"؟ گفتم: آره! گفت: "اما اون دوستت نداره! ولش کن! یه فامیلی داره که از تو خوشش میاد! سی سالشه! ماشینش سیاهه! مهندسم هست"! دلم می خواست بخندم! اما رویم نشد. حرفی نزدم و صبر کردم تا باز هم بگوید. از سنگ هایی گفت که باید می خریدم تا برایم شانس بیاورد و از چیزهایی که باید می خوردم تا مادر مردی که دوست داشتم، راضی شود و خیلی کارهای دیگر که باید می کردم. دست آخر هم مقداری پول را با اکراه تحویلش دادم و خودم را از آن خانه بیرون کشیدم. آن روز به چند جای دیگر هم سر زدم، یکی از آنان برایم فال تاروت گرفت، دیگری چند نخود و سنگ را ریخت جلویم و حرف های بی سر و تهی زد و آخری کف دستم را دید و گفت که سه بچه خواهم داشت و از ایران می روم و خارج از کشور می میرم. آنچه بیش از همه برایم در حین این رفت و آمد ها جالب توجه بود، دقتی بود که برخی از زنان حاضر در جلسات فالگیری به سخنان فالگیرها نشان می دادند و این گونه نشان می دادند که همه را باور دارند و اجرای دستورات آن ها لازم و ضروری است. پس از رفت و آمدهای زیاد به محل کسب و کار این سودجویان، ازدحام و هجوم این مقدار از اطلاعات به مغزم، آن هم در باره ی خودم، کمی گیجم کرد. این زنان چگونه می توانستند این همه یاوه و دروغ را بدون مکث و پی در پی درباره ی کسی که نمی شناسند به زبان بیاورند و از این گذشته آنان چگونه وقوع حوادثی در آینده را یقین می دانند و از آن سخن می گویند. همه ی ما در زندگی خود کم و بیش با افراد فال گیر و رمال برخورد داشته ایم، فالگیری، سر کتاب، کارگشایی، رزق و روزی، مهر و محبت، بخت گشایی و اموری از این دست کارهایی است که فالگیران برای گشودن گره ی مشکلات مردم درمانده و مستأصل به کار می برند. خوشبختی آینده را با روش هایی که کسی از آن ها سر در نمی آورد برای مشتریان ساده لوح خود به ارمغان می آورند، اما حقیقت این است که فقط جیب خود را پر از پول های بی زبان می کنند و بدیهی است که هیچ چیزی نصیب مشتریان آن ها نخواهد شد. گروهی از ما بی تفاوت از کنار آنان می گذریم. اما مشکل از جایی آغاز می شود که طیفی از مردم بدون وابستگی به فال گیرها و کف بین ها، نمی توانند زندگی کنند و برای انجام حتی کوچک ترین و سطحی ترین امور روزمره ی زندگیشان، دست به دامن رمال ها می شوند و پول زیادی را نیز نصیب حرف های بی پایه و اساس می کنند و چنانچه کسی قصد روشنگری داشته باشد، به شدت از موضع دفاع و گاه حمله وارد می شوند و دیگران را افرادی بی اعتقاد می نامند. فالگیرها زندگی پیچیده و عجیبی دارند. به راحتی به مخفی ترین گوشه های زندگی فردی و اجتماعی افراد سرک می کشند و هر آنچه را از ذهن و فکرشان برمی آید، به عنوان آینده بینی و راه حل مشکلات پیش روی مخاطب قرار می دهند، نسخه های عشق و عاشقی هاب عجیب و غریب و افسانه واری می پیچند و در زندگی زناشویی خانواده ها مداخله و بعضاً نقشی محوری و اساسی را در برخی جدل های خانوادگی ایفا می کنند.قتل و تجاوز جزئی از بساط فالگیراندانشفر، کارشناس علوم اجتماعی در خصوص فراگیر شدن پدیده ی اجتماعی فال گیری و پیشگویی گفت: اعتقاد به فالگیری یک نوع خرافه پرستی است که باید با ابزارهای فرهنگی و اعتقادی، آن هم در سطح بسیار وسیع و گسترده از طریق رسانه ها و تبلیغ فرد به فرد و چهره به چهره به مبارزه با آن پرداخت.مریم دانشفر در ادامه افزود: امروزه نه تنها در ایران بلکه در بسیاری از کشورهای دنیا، فالگیران و رمالان با ادعای پیش گویی و آینده بینی کارو کاسبی برای خود به راه انداخته و افراد ساده دل فراوانی را نیز مجذوب خود کرده و به کلاهبرداری و شیادی از این طریق می پردازند و حتی به تربیت شاگرد و علم! آموز برای دستیاری خود مشغول می گردند. وی اظهار داشت: اگر فالگیری و رمالی را به عنوان یک پدیده و معضل اجتماعی موجود درون جامعه امروز بنگریم، بی شک فرهنگ سازی و ارتقای سطح آگاهی های مردم آن هم با برنامه ریزی و انجام کار خستگی ناپذیر و طولانی مدت می تواند تنها راه مبارزه ریشه ای با این معضل باشد.گودرز سجودی، روان درمان، پرده از بخش دیگری از رمز و راز زنان فالگیر برداشت و گفت: وجود راه حل هایی برای حل مشکلات مردم از قبیل کف بینی، فال شمع، تاروت و ... مدتی است که در زندگی روزمره ی مردم بیش از پیش به چشم می خورد، در آرایشگاه ها، پارک ها، سالن های ورزشی، استخرها و حتی مترو و اتوبوس شاهد حضور زنانی هستیم که به این امر می پردازند و مشتریان خود را سر کیسه می کنند. وی افزود: اما مشکل به همین جا ختم نمی شود، آن چه دردناک تر و قابل تعمق است، وجود سایه ی ارتکاب جرایمی همچون اغفال، تجاوز، قتل و ... بر سر این مراجعین نگون بخت است. تعداد زیادی از مراجعین از عواقب صدمات و لطمات فراوان روانی و جسمی که از اعتماد به فالگیرها در رنج هستند و مورد آسیب های جدی و گاه غیر قابل جبران قرار گرفته اند. سجودی خاطر نشان کرد: بسیاری از افراد تحصیلکرده و روشنفکر اسیر تفکرات واهی و پوچ رمالان و شیادانی می شوند که حاضرند با پرداخت هزینه های گزاف و رقم های میلیونی، نه تنها جیب گشاد این افراد را پرپول تر کنند، بلکه مشوق اصلی برای ادامه جرم این مجرمان می شوند.وی راه حل و برخورد کاربردی با این معضل فراگیر اجتماعی را نیازمند فرهنگ سازی و اطلاع رسانی دانست و افزود: مهمترین راهکار مقابله با گسترش این پدیده اجتماعی فراهم کردن امکان استفاده از راه حل های عقلانی و منطقی است.در خاتمه سجودی تأکید کرد: ایجاد و توسعه مراکز کارآمد مشاوره و راهنمایی در تمامی مناطق کشور به صورت رایگان و یا ارزان قیمت، می تواند حجم مراجعات به سودجویان و شیادانی که از عقاید و باورهای مردم سوءاستفاده می کنند را کاهش دهد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 147]