محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846549910
مامور تقدير
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: مامور تقدير جام جم آنلاين: «جايي براي پيرمردها نيست» نهمين رمان كارمك مككارتي، نويسنده برجسته آمريكايي است كه حوادث آن در اوايل دهه 1980 و در جنوب آمريكا اتفاق ميافتد. در سال 2007 اين رمان براي ساخت فيلمي با همين عنوان توسط برادران كوئن مورد اقتباس قرار گرفت كه در چند رشته اصلي برنده جايزه اسكار و موجب شهرت مضاعف اين رمان و نويسنده آن شد. مككارتي پس از اين كتاب، در سال 2006 رماني به نام "جاده" نوشت كه براي او جايزه پوليتزر 2007 را به ارمغان آورد. در حقيقت ميتوان مككارتي را يكي از بزرگترين نويسندگان حال حاضر آمريكايي دانست، كسي كه بسياري از منتقدان نام او را در رديف ويليام فاكنر قرار ميدهند. از ديگر آثار مككارتي ميتوان به رمانهاي "دوراهي" و "باغبان" و نمايشنامههاي "سنگتراش" و "فرزند باغبان" اشاره كرد. اول: جايي براي پيرمردها نيست رماني وحشتناك است. آنقدر خشونت در اين رمان هست كه تنها پس از پايان آن ميتوان نفس راحتي كشيد؛ هرچند اثر اين خشونتها هيچگاه از ضمير انسان پاك نخواهد شد. يافتن صحنههاي خشن در اين رمان دشوار نيست. يك جا شيگور دستبندش را دور گردن معاون كلانتر مياندازد و او آنقدر تقلا ميكند تا بالاخره شاهرگش پاره ميشود و شيگور هم به آرامي ميرود تا دستش را بشويد و جاي ديگر، كمي بعد از اين جنايت، شيگور با خونسردي تمام از راننده فورد سدان ميخواهد تا پياده شود و براحتي با كپسول هوا كه براي كشتن گاو از آن استفاده ميشود مغز راننده را متلاشي ميكند و اين تنها نمونهاي از خشونتهاي اين كتاب است. شايد بهترين توصيف اين رمان همان است كه به نقل از "سم شپارد" پشت جلد ترجمه فارسي كتاب نقل شده است: "اين كتاب يك هيولاست. كارمك مككارتي از طريق نوعي فرآيند قدم به قدم سادگي بيرحمانه، به نتيجهاي حيرتانگيز دست يافته است. اين كتاب شما را لرزان و متحير بر جا ميگذارد"، اما اين تمام مطلب نيست، اين كتاب ميتوانست خشنتر از اين باشد و وحشيگري عريانتري را كه نمونه آن در ادبيات جهان كم نيست به نمايش بگذارد، اما چگونه است كه اين كتاب، خواننده را وحشتزده ميخكوب ميكند و او را در ترسي بيدليل و بيان نشدني فرو ميبرد؟ راز آن را بايد در همان سادگي بيرحمانهاي جست كه شپارد ميگويد. مككارتي تمام رمان را چنان خشك و بيروح روايت ميكند كه انگار خود نيز كسي است مانند شخصيتهاي رمان، مانند همان شيگور كه به همان راحتي راه رفتن آدم ميكشد، نويسنده نيز نشسته است و تنها ماجراها را همانطور كه اتفاق ميافتد روايت ميكند. انگار خود نيز در صحنه اتفاقات ايستاده و آنقدر در طول عمرش از اين صحنهها به چشم خود ديده است كه ديگر ديدن متلاشي شدن مغز يك انسان برايش مهم نيست يا اين كه اين حوادث چنان سهمگين و اين خشونتها چنان دهشتناكند كه او نيز بر جاي خود خشك شده و ديگر ناي حرف زدن ندارد، مانند همان كلانتر بلي كه خود خلق كرده است. دوم: جايي براي پيرمردها نيست را ميتوان داستان كلانتر اد تام بل دانست، كسي كه تا پيش از شروع ماجراهاي كتاب تنها يك نفر را اعدام كرده است، يك پسر 19 ساله كه دختري 14 ساله را به قتل رسانده، آن هم نه از سر اشتياق يا هر چيز ديگر بلكه به اين دليل كه از وقتي يادش ميآمد، نقشه قتل كسي را ميكشيد. اين رمان را ميتوان همچنين داستان ليولين ماس دانست، جوشكار سادهاي كه هرچند در جنگ ويتنام شركت داشته، بعد از جنگ زندگي آرام و سادهاي دارد و به قول همسرش "به عنوان شهروند كسي رو نكشته." ماس كه براي شكار به اطراف ريو گراند رفته، اتفاقي به جسدهايي برميخورد كه بازمانده درگيري بين دو گروه خشن قاچاقچي است و در كنار آنان كيفي پيدا ميكند كه حاوي 2 ميليون دلار پول نقد است. اما اين داستان، روايت آنتوان شيگور هم هست، كسي كه براي پس گرفتن پولها به دنبال ماس ميرود و عامل بسياري از جنايتهايي است كه در طول داستان اتفاق ميافتد. در حقيقت بايد اين سه شخصيت را 3 ضلع مثلث رمان دانست، 3 ضلعي كه هر كدام بخش مهمي از بار داستان را به دوش ميكشند و ديگر شخصيتهاي رمان نيز هر كدام به نوعي در ارتباط با اين افراد تعريف ميشوند. حلقه اتصال ماس و شيگور همان كيف پر از پولي است كه ماس برداشته، كيفي كه به خاطر دستگاه رديابي كه در آن كار گذاشته شده هميشه موقعيت ماس را به شيگور نشان ميدهد، حتي اگر ماس اين اشتباه بزرگ را مرتكب نميشد: هنگامي كه ماس با اجساد روبهرو ميشود، يكي از قاچاقچيان كه هنوز زنده است به زبان اسپانيايي از او آب ميخواهد. ماس كه آبي همراه خود ندارد پول را برميدارد و به خانه ميرود، اما شب پس از تحمل مدتي بيخوابي بالاخره تصميم ميگيرد براي او آب ببرد. آنجا كه ميرسد قاچاقچي مكزيكي مرده، اما دردسري بزرگ براي ماس به وجود ميآيد، قاچاقچيان براي بردن پول و جنسها به آنجا آمدهاند و هرچند ماس موفق به فرار از دست آنان ميشود، فرصت بردن ماشين خود را پيدا نميكند و شيگور از طريق پلاك ماشين ميتواند نشاني او را پيدا كند. از اينجا به بعد، داستان روايت تعقيب و گريز ماس و شيگور است و در نهايت هم به مرگ ماس، همسرش و بسياري ديگر از افرادي ختم ميشود كه سر راه شيگور قرار گرفتهاند. سوم: جايي براي پيرمردها نيست را ميتوان رمان تقدير دانست. انگار در اين كتاب مهمترين اتفاقات را نه انسانها كه تقدير رقم ميزند: روبهرو شدن ماس با صحنه درگيري قاچاقچيان و پيدا كردن پول، روبهرو شدن او با قاچاقچياني كه شبهنگام براي بردن جنسها و پول آمدهاند، آشنايي ماس و همسرش كارلا جين كه همسرش براي كلانتر بل روايت ميكند و البته تقدير دختر نوجواني كه سر راه ماس قرار ميگيرد و با او همراه ميشود و ندانسته به سوي مرگ خود پيش ميرود. در تمام اين ماجراها دست تقدير است كه سرنوشت حوادث را رقم ميزند و انسانها چندان در تغيير اين تقدير موفق نيستند، اما شايد در رابطه با 2 ضلع از 3 ضلع اين مثلث، يعني كلانتر بل و شيگور، اين تقدير بيشتر رخ مينمايد. كلانتر بل، انگار نااميدانه نشسته و وضعيت جهاني را نظاره ميكند كه به سوي تباهي پيش ميرود و هيچ راهي براي جلوگيري از آن نيست. ميگويد: "جهان داره به سمت جهنم شدن ميره... يكي دو سال پيش من و لورتا رفتيم يه كنفرانسي تو كورپوس كريستي و من كنار يه خانمي نشستم كه زن يكي از حضار بود... آخرش گفت... من دلم ميخواد نوهام بتونه بچهاش رو سقط كنه. بهش گفتم... طوري كه من ميبينم شك نداشته باش نوهات نه فقط ميتونه جون بچهاش رو بگيره، به همون آسوني ميتونه جون شما رو هم بگيره" و جالب اينجاست كه انگار او مطمئن است هيچ كاري نه از او و نه از كس ديگري برنميآيد و بايد كار را به تقدير سپرد، او ميداند كه يك پيرمرد است. شيگور هم رابطهاي عجيب با تقدير دارد. او خود را مامور تقدير ميداند و معتقد است براي نجات قربانيان كاري نه از دست او برميآيد و نه از دست هيچ كس ديگر، انگار او مجبور به انجام اين كارهاست. شيگور هنگامي كه براي كشتن كارلا جين رفته، در حالي كه روبهروي او نشسته والبته هنوز اتفاقي نيفتاده و كارلا جين كشته نشده به او ميگويد: "شنيدنش سخته. ولي اتفاقي كه افتاده رو ديگه نميشه عوض كرد. فكر كنم حرفم رو ميفهمي." او ميگويد به ماس فرصت داده كه با تحويل پولها جان همسرش را نجات دهد، اما او قبول نكرده، انگار ديگر چيزي در اختيار شيگور نيست. او قبلا همين را هم به ماس گفته بود، آنجايي كه اين پيشنهاد را به ماس كرده ميگويد: "بهت نميگم ممكنه بتوني خودت رو زنده نگه داري، چون نميتوني." اينجا اختيار در دست ماس نيست، ما قبلا ديدهايم كه شيگور هر كاري بخواهد ميكند و هيچ قدرتي جلودار او نيست، اما انگار خود شيگور باور دارد از او نيز كاري برنميآيد، تقدير اين بوده كه ماس كشته شود و اين تقدير را نميتوان عوض كرد، حتي شيگور كه خود مامور اين تقدير است. چهارم: جايي براي پيرمردها نيست يك رمان كاملا آمريكايي است، نه فقط به اين خاطر كه نويسندهاش آمريكايي است يا در آمريكا چاپ شده است، بلكه به اين خاطر كه عميقا هويت آمريكايي دارد. اين هويت از جملهبندي و لحن كتاب گرفته تا شخصيتپردازي و توصيف فضا واضح و روشن است (اين را مقايسه كنيد با حكايتهايي كه نويسندگان وطني به عنوان رمان و داستان كوتاه به خورد مخاطب بينوا ميدهند.) پنجم: در اين رمان انگار هيچ چيز براي هيچكس مهم نيست. اين بيتفاوتي را هم در شيگور و ماس ميتوان مشاهده كرد و هم در قربانيان ريز و درشتي كه بين شيگور و ماس قرار ميگيرند و كشته ميشوند. شيگور هنگامي كه در برابر قربانياش قرار ميگيرد هيچ خصوصيت انساني از خود بروز نميدهد، مثل يك ماشين عمل ميكند، خشك و مكانيكي. چه آنجا كه راننده فورد سدان را ميكشد و چه آنجا كه براي كشتن ولز كه ميخواست شيگور را بكشد، اما غافلگير شد روبهروي او نشسته است و چه زماني كه پيش از كشتن كارلا جين با او صحبت ميكند و از قولي كه به شوهر او داده ياد ميكند، اما اين حالت ماشينوار او تنها در برابر ديگران نيست، هنگامي كه خود نيز زخمي ميشود، هم در موردي كه در درگيري با ماس تير خورده و هم در مورد تصادف بعد از قتل همسر ماس، انگار پزشكي است كه ديگري را معالجه ميكند، هيچ نشاني از درد يا هر خصوصيت انساني ديگري در او ديده نميشود. ماس هم اين گونه است، او هم چه زماني كه زخمي ميشود و چه زماني كه جسد ميبيند و چه زماني كه از احتمال كشته شدن خود سخن ميگويد، مانند يك ماشين است، سرد و بيروح. شخصيتهاي اين داستان انگار حتي براي زندگي خودشان هم ارزشي قائل نيستند و وقتي شيگور با اسلحهاي پر جلويشان نشسته تنها به آرامي از او ميخواهند در تصميمش تجديدنظر كند. مككارتي در برابر چشمان ما دنيايي خلق ميكند كه انساني نيست، نميتوان گفت چيست، اما هر چه باشد انساني نيست. اين غير انساني بودن حتي به لحن راوي هم كشيده شده، راوي در اين كتاب چنان خنثي است كه خواننده را به وحشت مياندازد، وحشت از زندگي در جايي كه انساني نيست. در دنياي انسانها دنياي پيرمردها، شايد دنيايي كه مككارتي در حسرت آن است حساسيت و انسانيت وجود دارد، فرد نميتواند همان طور كه راه ميرود آدم بكشد، اما در آنجا كه پيرمردها جايي ندارند چنين چيزي پيدا نميشود. ششم: جايي براي پيرمردها نيست نمونهاي كوچك شده از جهان امروز است، جهاني كه سرتاسر آن را خشونتي غيرانساني فرا گرفته و در مقابل اين خشونت از هيچ كس كاري ساخته نيست. در اين داستان خبري از تقابل خير با شر نيست، انگار اصلا خيري وجود ندارد تا تقابلي با شر داشته باشد. حتي اگر كلانتر را هم نمادي از خير بگيريم، باز هم خبري از تقابل نيست. اين شر است كه حاكم مطلق است و كلانتر نيز تنها نظارهگر است و توان عرض اندام ندارد. كلانتر همه جا به دنبال يافتن شيگور يا حداقل نجات قربانيان او و خصوصا ماس و كارلا جين است اما آنچه در نهايت نصيب او ميشود، چيزي جز تحقير شدگي نيست، شر هميشه يك قدم از او جلوتر است. جهاني كه در اين داستان ترسيم ميشود جهاني است كه در آن شر تقدير آدميان است و چنان بر زندگي آنان سايه انداخته كه هيچ راه فراري ندارند. حتي پيرمردها نيز در اين جهان اميدي به رهايي از شر ندارند، سهل است، حتي خاطره روشني هم از نبود شر ندارند. اينان كه كلانتر بل نيز خود نمونهاي از آنهاست تنها حس ميكنند اوضاع روز به روز بدتر ميشود، اما خاطرهاي از دوران تسلط خير ندارند. در اين جهان اصلا تقابلي معنا پيدا نميكند، شر حاكم مطلق است و نمايندهاش ميتواند شيگور باشد يا هر كس ديگري كه براحتي و مانند شبحي حركت ميكند، شبحي كه هيچ كس نميتواند او را بيابد. اين جهان، جهاني است كه در آن "جايي براي پيرمردها نيست." مهدي رعنايي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 449]
صفحات پیشنهادی
مامور تقدير
مامور تقدير جام جم آنلاين: «جايي براي پيرمردها نيست» نهمين رمان كارمك مككارتي، نويسنده برجسته آمريكايي است كه حوادث آن در اوايل دهه 1980 و در جنوب آمريكا اتفاق ...
مامور تقدير جام جم آنلاين: «جايي براي پيرمردها نيست» نهمين رمان كارمك مككارتي، نويسنده برجسته آمريكايي است كه حوادث آن در اوايل دهه 1980 و در جنوب آمريكا اتفاق ...
تقدير وزير كشور از پليس فداكار
اين مأمور علاوه بر تقدير توسط فرماندهى پليس راه استان قزوين و فرماندهى پليس راه ناجا در سومين همايش سراسرى مديران پليس ترافيك كشور ضمن دريافت لوح تقدير از ...
اين مأمور علاوه بر تقدير توسط فرماندهى پليس راه استان قزوين و فرماندهى پليس راه ناجا در سومين همايش سراسرى مديران پليس ترافيك كشور ضمن دريافت لوح تقدير از ...
رابرت دنیرو در جوایز گلدن گلوب تقدیر میشود
... روزها فیلم «استون» را روی پرده سینماها دارد که در آن به نقش یک مامور آزادی مشروط ... تقدير از يك عمر دستاورد سينمايي جام جم آنلاين: «رابرت دنيرو» ، بازيگر نامدار ...
... روزها فیلم «استون» را روی پرده سینماها دارد که در آن به نقش یک مامور آزادی مشروط ... تقدير از يك عمر دستاورد سينمايي جام جم آنلاين: «رابرت دنيرو» ، بازيگر نامدار ...
اسکورسیزی در جوایز گلدن گلوب تقدیر میشود
اسکورسیزی در جوایز گلدن گلوب تقدیر میشود ... دمیل مورد تقدیر قرار میگیرد. ... داستان فیلم سال 1954 روی میدهد و درباره یک مأمور قضایی با بازی دیکاپریو است که ...
اسکورسیزی در جوایز گلدن گلوب تقدیر میشود ... دمیل مورد تقدیر قرار میگیرد. ... داستان فیلم سال 1954 روی میدهد و درباره یک مأمور قضایی با بازی دیکاپریو است که ...
حقیقت شب قدر
حوادث سال آینده در آن تقدیر مىشود.3. این حوادث بر امام زمان - روحى فداه - عرضه و آن حضرت مامور به كارهایى مىگردد. بنابراین، مىتوان گفت شب قدر، شب تقدیر و شب ...
حوادث سال آینده در آن تقدیر مىشود.3. این حوادث بر امام زمان - روحى فداه - عرضه و آن حضرت مامور به كارهایى مىگردد. بنابراین، مىتوان گفت شب قدر، شب تقدیر و شب ...
تقدیر از «امین حیایی» در شهرک سینمایی
لوح تقدیر و هدیه ای را به رسم یادبود به امین حیایی بازیگر این پروژه و بسیاری از ... و بنا به توصیه فرماندار ساوه،مأمور اجرای فرمان کشف حجاب در آن شهرستان می گردد.
لوح تقدیر و هدیه ای را به رسم یادبود به امین حیایی بازیگر این پروژه و بسیاری از ... و بنا به توصیه فرماندار ساوه،مأمور اجرای فرمان کشف حجاب در آن شهرستان می گردد.
تقدير از نقش مثبت ايراندر حل بحران لبنان
8 ژوئن 2008 – وى حتى نخست وزير و وزير خارجه كشورش را مأمور كرد تا با سفر به ... يوسف بن علوى، وزير امور خارجه سلطان نشين عمان با تقدير از تلاش ها و نقش ...
8 ژوئن 2008 – وى حتى نخست وزير و وزير خارجه كشورش را مأمور كرد تا با سفر به ... يوسف بن علوى، وزير امور خارجه سلطان نشين عمان با تقدير از تلاش ها و نقش ...
اعدام فیلمبردار زن به خاطر قتل مأمور پلیس در مازندران
اعدام فیلمبردار زن به خاطر قتل مأمور پلیس در مازندران · دفتر فناوري اطلاعات استانداري آذربايجان غربي مورد تقدير قرار گرفت ... آزمون روسيه براي ايران - اضافه به ...
اعدام فیلمبردار زن به خاطر قتل مأمور پلیس در مازندران · دفتر فناوري اطلاعات استانداري آذربايجان غربي مورد تقدير قرار گرفت ... آزمون روسيه براي ايران - اضافه به ...
شب قدر يلداترين شب
... شب نويسنده: سيد سعيد لواساني شب قدر شبي است که همه مقدرات تقدير مي گردد و ... مامور به دستورهايي مي شود » (4) بنابراين ، مي توان گفت شب قدر ، شب تقدير و ...
... شب نويسنده: سيد سعيد لواساني شب قدر شبي است که همه مقدرات تقدير مي گردد و ... مامور به دستورهايي مي شود » (4) بنابراين ، مي توان گفت شب قدر ، شب تقدير و ...
حقيقت شب قدر
حوادث سال آينده در آن تقدير مىشود. 3. اين حوادث بر امام زمان - روحى فداه - عرضه و آن حضرت مامور به كارهايى مىگردد. بنابراين، مىتوان گفت شب قدر، شب تقدير و شب ...
حوادث سال آينده در آن تقدير مىشود. 3. اين حوادث بر امام زمان - روحى فداه - عرضه و آن حضرت مامور به كارهايى مىگردد. بنابراين، مىتوان گفت شب قدر، شب تقدير و شب ...
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها