واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: امروز آفريدگار صحيفه سجاديه زاده شد خبرگزاري فارس: امروز، پنجم شعبان، با سالروز ميلاد امام علي بن الحسين (ع) مصادف است؛ هم او كه به امام العارفين، سيدالساجدين، زينالعابدين و مسيح مناجات و نيايش شهرت دارد و صحيفه سجاديه را از خود به يادگار گذاشته است. به گزارش خبرنگار آئين و انديشه فارس، وجود مقدس حضرت سجاد (ع) بنا بر مشهورترين روايات در روز پنجشنبه برابر با پنجم ماه با عظمت شعبان، در سال سى و هشتم هجرى، دو سال قبل از شهادت حضرت اميرالمؤمنان علي عليهالسلام در شهر مدينه، از پدرى با كرامت چون حضرت ابوعبدالله الحسين، سيدالشهدا (ع)، و مادرى با عظمت به نام سُلافه از خاندانى اصيل و ريشهدار كه اميرالمؤمنين وى را مريم ناميد متولد شد. به خاطر چنين پدر و مادرى و اينگونه اصل و ريشهاى آن حضرت را "ابن الخيرتين " مىگفتند. پيشواى مؤمنان، امام عارفان، قطب اهل تقوا، على (ع) به فرزند بزرگوارش در تعريف و تمجيد از همسرش فرمود: وَ هِىَ اُمُّ اْلأوْصِياءِ الذُّرِّيةِ الطَّيبَةِ؛ فرزندم! همسرت سلافه، مادر امامان معصوم بعد از تو و ريشه ذريه پاك و پاكيزه اوست. نام و لقب و كنيه زين العابدين نام گرامى آن حضرت على (ع) است كه به نوشته بعضى روايات در اولاد پسر، بزرگترين فرزند حضرت امام حسين (ع) است و دو فرزند پسر ديگر آن حضرت نيز على نام داشتند كه به ترتيب معروف به على اكبر و و على اصغرند. سبب اينكه امام حسين (ع) نام هر سه فرزند پسر خود را على انتخاب كرد، عشق عجيبى بود كه به پدر بزرگوارش اميرالمؤمنين (ع) داشت و هم درسى بود كه به امت اسلام داد كه در انتخاب نام فرزندان، بهترين نام و بامعناترين اسم را برگزينند، تا هنگام صدا كردن فرزندان، چهرههاى پاك الهى در ذهن آنان و شنوندگان ديگر تداعى شود. آن حضرت به خاطر حالات و روحيات و كمالات و اعمال و اخلاق و اوصاف و واقعياتى كه داشتند، ملقّب به اين القاب شدند: سيدالعابدين، زينالصالحين، وارث علم النّبيين، وصىالوصيين، خازن وصاياالمرسلين، امام المؤمنين، منارالقانتين والخاشيعن، متهجّد، زاهد، عابد، سجاد، بَكّاء، امام الاُمّه، أبوالأئمّه، حبيب، زكىّ امين و زين العابدين. وجه تسميه امام به زين العابدين در اينكه آن حضرت را زينالعابدين مىگويند، دو روايت جالب در كتب حديث آمده: 1ـ عمران بن سليم مىگويد: هرگاه زُهرى از على بن الحسين مطلبى نقل مىكرد، مىگفت: براي من زينالعابدين روايت كرد، يك بار سفيان بن عُيينه به او گفت: از چه جهت او را زينالعابدين مىگويى؟ پاسخ داد از سعيد بن مسيب شنيدم كه رسول خدا فرمود: به روز قيامت، فرياد كنندهاى آواز برآرد: زينت عبادت كنندگان كجاست؟ "يناد مُنادس أينَ زَينُ الْعابِدينَ؟ " چنان مىبينم كه فرزندم على بن الحسين با تمام وقار و سكون در ميان مردم محشر براى رسيدن به جايگاهش قدم برمىدارد. همين روايت را كتاب "علل الشرايع " صدوق از طريق على بن ابراهيم قمّى، از ابن عباس، از رسول خدا حكايت مىكند. 2ـ سحرگاهى در حالت عبادت و مناجات بود، مناجات عاشقانه و عبادتى خالصانه. ابليسى به صورتى وحشتناك در برابرش مجسّم شد تا وى را از حال خوشى كه با محبوبش داشت، باز دارد، آن حضرت كمترين توجهى به آن شبح هولناك و چهره ترسآور نكرد. به قيام و قعود و به ذكر و مناجاتش ادامه داد كه ناگهان شنيد گويندهاى از طرف غيب، سه مرتبه فرياد زد: حقا كه تو زينت عبادتكنندگاني. دوران امامت ايشان 35 سال بود كه مصادف با دشوارترين دوران ظلم و خفقان امويان (از يزيد تا وليد بن عبدالملك) گذشت. امام سجاد (ع) در دوران زندگى، رنجها و ناراحتيهاى بسيار ديد. در ماجراى كربلا، سختترين شكنجهها و ستمها به او وارد آمد و بعد كه به مدينه بازگشت در طول 35 سال عمر خود، همواره از مصائب كربلا ياد مىكرد و مىگريست و در حالى كه اشك مىريخت، مىفرمود: قُتل ابن رسول الله جائعا، قُتل ابن رسول الله عطشانا. قدرشناسي امام سجاد (ع) امام باقر (ع) مىفرمايد: پدرم حضرت سجاد، نعمتى از نعم الهى را ياد نكرد؛ مگر اينكه سجده آورد. آيهاى از قرآن كه در آن مسئله سجده بود، قرائت نكرد؛ مگر همراهش به سجده آمد. رنجى از او برطرف نشد؛ مگر اينكه به خاطر آن سجده كرد و از نماز واجبى فارغ نشد؛ جز اينكه آن را به سجده پيوند داد و موفق به اصلاح اختلاف بين دو نفر نشد؛ مگر اينكه به خاطر توفيقش به آن كار، بر خدا سجده كرد. در جميع مواضع سجودش اثر سجود آشكار بود، به همين خاطر پدرم را سجاد ناميدند. مناجات زينالعابدين وجود مقدس حضرت سجاد (ع) در تمام لجظات عمرش در مناجات و دعا بود. مسئله غرق بودنش در دعا و مناجات آنقدر عجيب است كه در هر كجا و در هر زمان نام مقدسش برده شود، گريه و زارى، اصرار و الحاح، دعا و مناجات به ذهن شنونده تداعى مىكند. مناجات خمس عشر، دعاى بسيار عرفانى ابوحمزه ثُمالى در سحر ماه مبارك رمضان، قطعاتى از زيارت امين الله و 54 دعاى "صحيفه " دورنمايى از حالات درون آن حضرت و نورانيت قلب و جان آن جناب است. رسيدگى به نيازمندان امام باقر (ع) مىفرمايد: چون تاريكى شب همه جا را فرا مىگرفت، پدرم حضرت سجاد (ع) كيسهاي از چرم به دوش مىگرفت؛ در حالي كه در آن انبان مايحتاج نيازمندان را قرار داده بود، آنگاه خانه به خانه مىرفت و هركس را به مقدار نيازش كمك مىفرمود، اما به خاطر اينكه صورت مباركش را مىپوشاند، او را نمىشناختند. مردم به وقت غسل بدن شريفش، آثار به دوش كشيدن آن انبان را به صورت سياهى پوست بر شانه مباركش مشاهده كردند. بىاعتنايى به زر و زيور دنيا امام صادق (ع) مىفرمايد: لباسش از پشم بود و چون قصد نماز مىكرد، لباسى خشن مىپوشيد و از نماز روى فرش و تشك و جانماز خاص پرهيز داشت. سجادهاش بر زمين بود. به كوه جَبّان كه در نزديكى مدينه قرار داشت، مىآمد و بر سنگى سوزان قيام و قعود مىنمود. آنچنان از عشق و خوف خدا در سجدههاى عاشقانهاش مىگريست كه چون سر برمىداشت، گويى چهره مباركش را در آب فرو برده است. بعد از حوادث كربلا علي بن الحسين(ع) در حالي كه غل و زنجير بر گردن وي آويخته و دست او را با زنجير بسته بودند، از مقابل مردم عبور دادند. امام محمد باقر (ع) از پدرش علي بن الحسين(ع) روايت ميكند كه حضرت فرمود: "مرا بر شتري كه عريان بود و جهازي نداشت، سوار كردند و سر مقدس پدرم حسين را بر نيزهاي نصب كرده بودند. با اين وضع وارد دمشق شديم. " وظيفه خطيري كه بر دوش امام سجاد (ع) بود آن بود كه در اين شهر با چنين وضعي كه به خود گرفته بود، خاندان وحي و اهل بيت عصمت كه عدل قرآن بودند را به شاميان بيخبر بشناساند تا مردم رهبران حقيقي اسلام را دريابند. شناساندن اين امر كاري بود كه بايد انجام ميشد؛ به ويژه كه رخدادهاي بعد از پيامبر (ص) سبب خاموش شدن خاندان رسول خدا (ص) در صحنه سياست شده بود. امام زينالعابدين(ع) در شام به اين امر همت گمارد؛ هم در برخوردهاي شخصي كه در بين راه و در شام پيش آمد و هم در خطبه معروفش در مسجد اموي شام به معرفي اهل بيت (ع) پرداخت. نقش سياسي امام سجاد (ع) در عصر اسارت علي بن الحسين(ع) در سرزنش مردم شهر كوفه چنين فرمود: مردم، آنكه مرا ميشناسد، ميشناسد. آنكه مرا نميشناسد، خود را به او ميشناسانم. من علي، فرزند حسين، فرزند علي بن ابيطالبم. من پسر آنم كه حرمتش را درهم شكستند و نعمت و مال او را به غارت بردند و خاندان وي را اسير كردند. من پسر آنم كه در كنار نهر فرات او را سر بريدند؛ در حالي كه نه به كسي ستم كرده و نه با كسي مكري به كاربرده بود. من پسر آنم كه او را از قفا سر بريدند و اين مرا فخري بزرگ است. مردم! آيا شما به پدرم نامه ننوشتيد؟ و با او بيعت نكرديد؟ و پيمان نبستيد؟ و فريبش نداديد؟ و به پيكار او برنخاستيد؟ چه زشتكارانيد و چه بدانديشه و كرداريد. اگر رسول خدا به شما بگويد: فرزندان مرا كشتيد و حرمت مرا در هم شكستيد، شما از امت من نيستيد، به چه رويي به او خواهيد نگريست؟ مردم كوفه كه مجذوب سخنان حماسي و مخلصانه سيد ساجدان قرار گرفته بودند، فرياد برآوردند كه ما فرمانبردار توايم و از تو نمي بريم و با هركس كه گويي پيكار ميكنيم و با آنكه خواهي در آشتي به سر ميبريم. يزيد را ميگيريم و از ستمكاران بر تو بيزاريم. امام علي بن الحسين(ع) از موضع سست كوفيان آشنا بود فرمود: هيهات! اي فريبكاران دغل باز! اي اسيران شهوت و آز! ميخواهيد با من هم كاري كنيد كه با پدرانم كرديد؟ نه به خدا. هنوز زخمي كه زدهايد خونفشان است و سينه از داغ مرگ پدر و برادرانم سوزان است. تلخي اين غمها گلوگير و اندوه من تسكينناپذير است. از شما ميخواهم نه با ما باشيد نه بر ما. اولين رويارويي و برخورد زينالعابدين(ع) با حاكمان اموي پس از واقعه كربلا، برخورد و گفتگوي امام با پسر زياد حاكم خيره سر كوفه بود. وقتي اسيران آل محمد (ص) را وارد كاخ ابن زياد كردند، عبيدالله بن زياد از نام او پرسيد. فرمود: من علي، فرزند حسينم. ابن زياد گفت: مگر خداوند علي بن الحسين را نكشت؟ امام فرمود: برادري داشتم كه مردم او را كشتند. پس زياد گفت: خداوند او را كشت، امام سجاد فرمود: "اللَّه يتوفي الانفس حين موتها ". استدلال امام (ع) اشاره به اين بود كه آنها برادرش را كشتند و خداوند او را قبض روح كرد. ابن زياد كه مست غرور و كينه بود، دستور داد تا او را بكشند. او با قاطعيت و شجاعت تمام در پاسخ ابن زياد فرمود: آيا مرا از مرگ ميترساني؟ مگر نميداني شهادت ميراث كرامت و افتخار ماست. نكته مهمي كه در اين گفتگو به چشم ميخورد، اولاً قاطعيت و شجاعت و روحيه شهادت طلبي امام سجاد (ع) است و ديگر، آگاهي كامل امام به نوع پشتوانه فكري حكومت امويان. در كنار قرآن امام سجاد حضرت زين العابدين (ع) مىفرمود: لَوْ ماتَ مَنْ بَينَ الْمَشرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لَمَا اسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ أنْ يكونَ الْقُرْآنُ مَعى. اگر تمام انسانهاى مشرق و مغرب يكجا بميرند و جز من، كسى در روى زمين نماند، به خاطر اينكه اهل قرآنم و اُنس با اين منبع فيض حق شديد است، وحشتى نخواهم كرد. مقام امام سجاد (ع) و توجه معنوى مردم حجاز به آن بزرگوار موجب شد كه هشام بن عبدالملك در عصر حكومت وليد بن عبدالملك نقشه قتل آن حضرت را بريزد. پس آن حضرت را مسموم كردند و آن بزرگوار بسترى شد و معالجات سودى نبخشيد و سرانجام امام سجاد (ع) به شهادت رسيد. از دعوات راوندى نقل شده كه آن حضرت در بستر شهادت مكرر مىگفت: اللهم ارحمنى فانك كريم، اللهم ارحمنى فانك رحيم. خداوندا! بر من رحم كن كه تو بخشندهاي و مهربان. امام رضا (ع) فرمود: هنگامى كه وفات امام سجاد (ع) نزديك شد، سه بار بيهوش شد و سپس ديده باز كرد و سوره اذا وقعت الواقعه و انا فتحنا را قرائت كرد و فرمود: الحمدلله الذى صدقتا وعده و اورثنا الارض نتبؤء من الجنة حيث نشاء فنعم اجر العاملين. سپس هماندم از دنيا رفت. بعضى نقل كردهاند: امام باقر (ع) پس از غسل، گريه سختى كرد. بعضى از اصحاب ايشان را دلدارى مىدادند، فرمود: هنگام غسل، آثار غل و زنجير را در بدن نازنين پدرم ديدم به ياد مصائب آن حضرت هنگام اسارت افتادم. منابع: 1. تفسير جامع صحيفه سجاديه، حضرت زين العابدين (ع)، شيخ حسين انصاريان، جلد نخست. (با اندكي تلخيص) 2. تبيان. انتهاي پيام/ح
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 429]