تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 4 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):بهترین چیزی که بنده بعد از شناخت خدا به وسیله آن به درگاه الهی تقرب پیدا می کند، ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833157088




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ای گل تازه که بویی ز وفا نیست تورا ...


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: ای گل تازه که بویی ز وفا نیست تورا ...
خبر از سرزنش خار جفا نیست تورا ***
رحم بر بلبل بی برگ و نوا نیست تورا ... التفاتی به اسیران بلا نیست تو را ***
ما اسیر غم و اصلا غم ما نیست تورا ... با اسیر غم خود رحم چرا نیست تورا؟ ***
فارغ از عاشق غمناک نمیباید بود...

جان من، اینهمه بی باک نمیباید بود... ***
همچو گل چند به روی همه خندان باشی؟ ...
همره غیر به گلگشت و گلستان باشی؟ ***
هر زمان با دگری دست و گریبان باشی؟ ... زان بیاندیش که از کرده پشیمان باشی ***
جمع با جمع نباشند و پریشان با شی... یاد حیرانی ما آری و حیران باشی ***
ما نباشیم، که باشد که جفای تو کشد؟

به جفا سازد و صد جور برای تو کشد؟ ***
شب به کاشانه ی اغیار نمیباید بود ...
غیر را شمع شب تار نمیباید بود ***
همه جا با همه کس یار نمیباید بود ...
یار اغیار دل آزار نمیباید بود ***
تشنه ی خون من زار نمیباید بود ... تا به این مرتبه خونخوار نمیباید بود ***
من اگر کشته شوم باعث بد نامی توست

موجب شهرت بی باکی و خود کامی توست ***
دیگری جز تو مرا اینهمه آزار نکرد ...
جز تو کس در نظر خلق مرا خار نکرد ***
آنچه کردی تو به من هیچ ستمکار نکرد ... هیچ سنگین دل بیداد گر این کار نکرد ***
این ستمها دگری با من بیمار نکرد ... هیچکس اینهمه آزار من زار نکرد ***
گر ز آزردن من هست غرض مردن من

مردم، آزار مکش از پی آزردن من ***
جان من سنگدلی، دل به تو دادن غلط است ... بر سر راه تو چون خاک فتادن غلط است ***
چشم امید به روی تو گشادن غلط است ... روی پر گرد به راه تو نهادن غلط است ***
رفتن اولی است ز کوی تو، ستادن غلط است ... جان شیرین به تمنای تو دادن غلط است ***
تو نه آنی که غم عاشق زارت باشد چون شود خاک بر آن خاک گذارت باشد ***
مدتی هست که حیرانم و تدبیری نیست ... عاشق بی سر و سامانم و تدبیری نیست ***
از غمت سر به گریبانم و تدبیری نیست ... خون دل رفته به دامانم و تدبیری نیست ***
از جفای تو بدینسانم و تدبیری نیست... چه توان کرد؟ پشیمانم و تدبیری نیست ***
شرح درماندگی خود به که تقریر کنم؟

عاجزم، چاره ی من چیست؟ چه تدبیر کنم؟ ***
نخل نو خیز گلستان جهان بسیار است ...
گل این باغ بسی، سرو روان بسیار است ***
جان من، همچو تو غارتگر جان بسیار است ... ترک زرین کمر موی میان بسیار است ***
بالب همچوشکر،تنگ دهان بسیاراست ... نه که غیر از تو جوان نیست، جوان بسیار است ***
دیگری اینهمه بیداد به عاشق نکند

قصد آزردن یاران موافق نکند ***
مدتی شد که در آزارم و میدانی تو ... به کمند تو گرفتارم و میدانی تو ***
از غم عشق تو بیمارم و میدانی تو ... داغ عشق تو به جان دارم و میدانی تو ***
خون دل از مژه میبارم و میدانی تو ... از برای تو چنین زارم و میدانی تو ***
از زبان تو حدیثی نشنودم هرگز

از تو شرمنده ی یک حرف نبودم هرگز ***
مکن آن نوع که آزرده شوم از خویت ... دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت ***
گوشه ای گیرم و من بعد نیایم سویت... نکنم بار دگر یاد قد دلجویت ***
دیده پوشم ز تماشای رخ نیکویت ... سخنی گویم و شرمنده شوم از رویت ***
بشنو این پند و مکن قصد دل آزرده ی خویش

ورنه بسیار پشیمان شوی از کرده ی خویش ***
چند صبح آیم و از خاک درت شام روم؟ ... از سر کوی تو خود کام به ناکام روم؟ ***
صد دعا گویم و آزرده به دشنام روم؟ ... از پی ات آیم و با من نشوی رام روم؟ ***
دور دور از تو من تیره سر انجام روم ... نبود زهره که همراه تو یک گام روم ***
کس چرا اینهمه سنگین دل و بدخو باشد؟

جان من، این روشی نیست که نیکو باشد ***
از چه با من نشوی رام، چه میپرهیزی؟ ... یار شو با من بیمار، چه میپرهیزی؟ ***
چیست مانع ز من زار، چه میپرهیزی؟ ... بگشا لعل شکربار، چه میپرهیزی؟ ***
حرف زن ای بت خونخوار، چه میپرهیزی؟ ... نه حدیثی کنی اظهار، چه میپرهیزی؟ ***
که تورا گفت به ارباب وفا حرف مزن؟

چین بر ابرو زن و یکبار به ما حرف مزن؟ ***
درد من کشته ی شمشیر بلا میداند ...
سوز من سوخته ی داغ جفا میداند ***
مسکنم ساکن صحرای فنا میداند ... همه کس حال من بی سر و پا میداند ***
پاکبازم، همه کس طور مرا میداند ... عاشقی همچو منت نیست، خدا میداند ***
چاره ی من کن و مگذار که بیچاره شوم

سر خود گیرم و از کوی تو آواره شوم ***
از سر کوی تو با دیده ی تر خواهم رفت ... چهره آلوده به خوناب جگر خواهم رفت ***
تا نظر میکنی از پیش نظر خواهم رفت... گر نرفتم ز درت شام، سحر خواهم رفت ***
نه که این بار چو هر بار دگر خواهم رفت... نیست باز آمدنم باز اگر خواهم رفت ***
از جفای تو من زار چو رفتم، رفتم

لطف کن لطف که این بار چو رفتم، رفتم ***
چند در کوی تو باخاک برابر باشم؟ ... چند پامال جفای تو ستمگر باشم؟ ***
چند پیش تو به قدر از همه کمتر باشم؟ ... از تو چند ای بت بد کیش مکدر باشم؟ ***
میروم تا بسجود بت دیگر باشم ...
باز اگر سجده کنم پیش تو کافر باشم
*** خود بگو کز تو کشم ناز و تغافل تا کی؟

طاقتم نیست از این بیش، تحمل تا کی؟ ***
سبزه ی دامن نسرین تورا بنده شوم ... ابتدای خط مشکین تورا بنده شوم ***
چین بر ابرو زدن و کین تورا بنده شوم ... گره ابروی پر چین تورا بنده شوم ***
حرف نا گفتن و تمکین تورا بنده شوم ... طرز محبوبی و آیین تورا بنده شوم ***
الله، الله، ز که این قاعده آموخته ای؟

کیست استاد تو، اینها ز که آموخته ای؟ ***
اینهمه جور که من از پی هم میبینم ... زود خود را به سر کوی عدم میبینم ***
دیگران راحت و من اینهمه غم میبینم ... همه کس خرم و من درد و الم میبینم ***
لطف بسیار طمع دارم و کم میبینم... هستم آزرده و بسیار ستم میبینم ***
خرده بر حرف درشت من آزرده نگیر

حرف آزرده درشتانه بود، خرده مگیر ***
آنچنان باش که من از تو شکایت نکنم ... از تو قطع طمع لطف و عنایت نکنم ***
پیش مردم ز جفای تو حکایت نکنم ... همه جا قصه ی درد تو روایت نکنم ***
دیگر این قصه ی بی حد و نهایت نکنم... خویش را شهره ی هر شهر و ولایت نکنم ***
خوش کنی خاطر وحشی به نگاهی، سهل است

سوی تو گوشه ی چشمی ز تو گاهی سهل است وحشی بافقی






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 133]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن