تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):به راستى حكمتى كه در قلب منافق جا مى گيرد، در سينه اش بى قرارى مى كند تا از آن بي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805667076




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تربيت فلسفي و فلسفه تربيت


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: تربيت فلسفي و فلسفه تربيت جام جم آنلاين: هر ساله مصادف با ايام بزرگداشت صدرالمتالهين ، ملاصدراي شيرازي ، همايشي با محوريت انديشه‌هاي وي توسط بنياد حكمت اسلامي صدرا و با حضور استادان برجسته حوزه فلسفه و حكمت برگزار مي‌شود. موضوع همايش امسال، فلسفه و تربيت بود و سخنرانان همايش هريك به بررسي اين موضوع در انديشه‌هاي فلسفي و حكمي پرداختند. آنچه مي‌خوانيد گزارشي است از اين همايش. سيزدهمين همايش بزرگداشت حكيم صدرالمتالهين ملاصدرا، به مناسبت يكم خرداد، سالروز بزرگداشت اين انديشمند مسلمان با موضوع تربيت فلسفي و فلسفه تربيت برگزار شد. در اين همايش، انديشمندان در حوزه‌هاي فلسفي و تعليم و تربيت به ارائه ديدگاه‌هاي خود در اين زمينه پرداختند و از نظرات اين فيلسوف براي تبيين انديشه و آراي خود بهره جستند. از مجموع سخنراني‌هاي اين همايش، سخنراني ‌هاي دكتر شريعتمداري، دكتر غلامرضا اعواني، دكتر رضا داوري اردكاني، دكتر كريم مجتهدي و دكتر صدرالدين طاهري را برگزيديم. دكتر شريعتمداري، مساله تربيت را بزرگ‌ترين مساله جامعه بشري و جهان امروز دانست. دكتر اعواني، حكمت را بهترين روش براي تربيت معرفي كرد. دكتر مجتهدي به بيان نسبت بين سنت و تربيت پرداخت. دكتر داوري فلسفه را پيشتوانه‌اي براي تربيت دانست. تربيت، بزرگ‌ترين مساله جامعه بشري نخستين سخنران اين نشست دكتر علي شريعتمداري، عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي بود كه پايه‌هاي فلسفه تعليم و تربيت را مورد بررسي قرار داد. شريعتمداري بزرگ‌ترين مساله جامعه بشري و جهان امروز را تربيت و تمامي انحرافات اجتماعي را ناشي از نبود تربيت صحيح دانست. او تاكيد كرد: معلمان در سطوح مختلف آموزشي بايد علاوه بر تخصص علمي، تخصص تربيتي هم داشته باشند و بدانند تربيت صحيح چيست و چه اصولي دارد. متاسفانه اكنون اين طور نيست و حتي كسب علم هم در نظام آموزشي اتفاق نمي‌افتد. او 2 مساله اساسي را در حوزه آموزش و پرورش طرح كرد: يكي ارزيابي سطح علمي رشته‌هاي تحصيلي و علمي و بررسي ضعف‌ها و قوت‌هايمان در آنها تا بتوانيم برنامه‌ريزي دقيقي براي آينده داشته باشيم و ديگري دگرگوني شيوه آموزش. شريعتمداري ادامه داد: متخصصان تعليم و تربيت 2 راه‌حل را براي ارتقاي سطح آموزش ارائه كرده‌اند، اما متاسفانه راه عملي آنها را نشان نداده‌اند. نخستين شيوه پيشنهادي انطباق آموزش با تفاوت‌هاي فردي دانش‌آموز يا دانشجوست و شيوه دوم حضور فعال او در جريان يادگيري. او سپس شيوه ارائه مبحث توسط خود دانش‌آموز و دانشجو را طرح كرد و گفت: با اين روش علم وارد زندگي افراد مي‌شود و توليد علم به معناي ايجاد انديشه جديد صورت مي‌پذيرد. با اين روش، ديگر لازم نيست معلم در كلاس سخنراني كند بلكه زيرنظر او بحثي ارائه مي‌شود و او تنها شاگردان را هدايت مي‌كند. اين عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي، در ادامه تلاش كرد تا معناي تازه‌اي از فلسفه ارائه كند و افزود: براي فهم چيستي فلسفه بايد ببينيم فيلسوف چه مي‌كند؛ اما اين تعريف كه فلسفه از هستي سخن مي‌گويد ناقص است، چرا كه اين تنها يك جنبه از كار فيلسوف است. در فلسفه با كار تحقيقي نيز مواجه هستيم و روش خاص وجود دارد. اين فيلسوفان هستند كه روش‌هاي علمي را تبيين مي‌كنند و حاصل اين تبيين و تفسير نظريات علمي است. بعلاوه در برخورد با فيلسوف به طرز تفكر و روح فلسفي برمي‌خوريم. اين روح داراي جامعيت و انعطاف است، به همين دليل فيلسوف از كل هستي بحث مي‌كند. او ادامه داد: تربيت نيز به معناي هدايت فرد در بعد اجتماعي، عقلاني، اخلاقي، معنوي، عاطفي، بدني و... است، بنابراين وقتي از فلسفه سخن مي‌گوييم منظور هدايت فرد و كمك به رشد او در اين زمينه‌هاست. حكمت، علم نجات‌بخش دكتر غلامرضا اعواني، رئيس موسسه پژوهشي حكمت و فلسفه نيز در سخنان خود حكمت را بهترين روش تربيت دانست. او گفت: آن‌گونه كه قدما حكمت را تعريف مي‌كنند، روشي بهتر از حكمت براي تربيت وجود ندارد، چرا كه بدون فلسفه و حكمت هر كاري ابتر است و بدرستي انجام نمي‌شود. عالم برآمده از حكمت است. وقتي انسان درباره وجود تفكر مي‌كند، اين كه وجود بر مبناي حكمت است شناخته‌تر مي‌شود و به اندازه‌اي كه به اين امر مي‌انديشد، حكيم‌تر مي‌شود. او به جنبه‌هاي حكمت كه در تربيت موثر است، اشاره كرد و افزود: حكمت علم مطلق است. علوم ديگر نسبي و مقيد هستند، چراكه با وجود مقيد در ارتباطند و در نتيجه علم مربوط به آنها هم مقيد و جهل به آنها نيز جهل مقيد است. همچنين است كه نداشتن علم مطلق نيز منجر به جهل مطلق مي‌شود، بنابراين ناآگاهي، به مبدا، معاد، صراط، غايت وجود انسان و ... جهل است و حكمت ما را به آنها آگاه مي‌كند. تاثير ديگر حكمت و تربيت كه اعواني به آن اشاره مي‌كند، تولد روحاني و ثاني يا به عبارتي تربيت روح است؛ همچنين حكمت علم نجات‌بخش است. به گفته او هندوها معتقدند نجات و فلاح يك راه دارد و آن ويديا (دانش، فرزانگي و حكمت)‌ است، اگر جهل باشد، نجات نيست. حكمت به تعبير قدما نور و موجب اشراق وجود انسان است. به عبارت ديگر، بشر (خاكي)‌ را به انسان روحاني تبديل مي‌كند. اعواني ادامه مي‌دهد: حكمت با معرفت نفس و خودشناسي ارتباط دارد و براي رسيدن به حقيقت خود راهي جز حكمت وجود ندارد. چنان كه ملاصدرا مي‌گويد: معرفت نفس ذاتا، صفتا و افعالا نردباني به سوي معرفت باري‌تعالي است، زيرا نفس مثال ربوبيت و الوهيت است. همچنين حكمت موجب تهذيب نفس مي‌شود. رئيس موسسه حكمت و فلسفه ادامه داد: حكمت عقل جزئي را به عقل الهي بدل مي‌كند. امروز زمان حكومت عقل جزئي است، اما هرچه انسان در حكمت پيشرفت مي‌كند، عقل او متحول مي‌شود تا جايي كه مي‌توان گفت حكيم جانشين نبي است و علوم و معارف را بي‌واسطه از علوم الهي دريافت مي‌كند. او سپس به بحث اختيار و آزادي انسان اشاره كرد و گفت: آزادي واقعي در حكمت است. بايد ميان اراده و اختيار تفاوت قائل شد. مبدا اراده خيال است كه در حيوان نيز وجود دارد، ولي اگر مبدا فعل، عقل الهي باشد؛ مي‌توان از آن به اختيار تعبير كرد. همچنين حكمت بدون فضيلت ممكن نيست. فضايل مدني، اجتماعي و انساني همه با هم مدينه‌اي را مي‌سازند كه براساس حكمت ايجاد شده است. فضيلت اصلي ديانت و اساس دين اخلاق است. به عبارت ديگر مي‌توان گفت: حكمت عين ديانت و ديانت عين حكمت است. اساس حكمت تحقق فضايل در انسان و علم به اين فضايل است. اعواني با قائل شدن تفاوت ميان تعليم و تربيت، تعليم را ايجاد فضايل نظري در انسان و تربيت را ايجاد فضايل خلقي ناميد. او آن‌گاه به بحث از حكمت متعاليه پرداخت و گفت: يكي از دستاوردهاي بي‌نظير حكمت ملاصدرا اين است كه معتقد به وجود تنها يك حكمت است و آن حكمت ديني است، فهم دين حكمي و الهي است. ملاصدرا حكمت را به تشابه به خداوند و علم مطلق تعبير مي‌كند. او در مقدمه همه آثار خود به تبيين حكمت ديني و ارتباط آن با حكمت الهي پرداخته است. بنابراين مي‌توان گفت هرچند دين براي همه و حكمت براي خواص است، اما راه دين هم مي‌تواند راه حكمت و تربيت تفسير شود. اعواني در پايان وظيفه حكيم در امر تربيت از ديد ملاصدرا را اين‌گونه بيان كرد: حكيمي كه علم داشته باشد و به تكميل خود نپرداخته باشد، فيلسوف ابتر و ناقص است. فيلسوف بايد به ارشاد ديگران بپردازد، در غير اين صورت حكيمي خواهد بود كه از حكمت هيچ بهره‌اي نبرده است. بنابراين مي‌توان گفت: حكمت خود تربيت و بهترين نوع آن است. فلسفه در دل سنت معنا دارد دكتر كريم مجتهدي، استاد دانشگاه تهران نيز به بيان نسبت سنت و تربيت پرداخت و گفت: سنت‌ مجموعه‌اي از تبلور تجارب و دانسته‌هاي ماست كه از نسلي به نسل بعد منتقل مي‌شود. سنت اسلاف، خواه ناخواه بر ما حاكم است، حتي اگر ادعاي سنت‌شكني داشته باشيم. هويت ما خواه ناخواه براساس آن شكل مي‌گيرد، چرا كه هويت استمرار وحدت در زمان است. مجتهدي: بايد به حكمت فعليت دروني دهيم تا به روز شود و با آن رشد كنيم. فلسفه تربيت و تربيت فلسفي نيز همان رشد و بالندگي استاو افزود: سنت وسيله‌اي براي تنظيم زندگي روزانه و تصور آينده است، ملتي آينده ندارد كه سنتش را بر باد داده است. او سپس در باب ارتباط سنت و فلسفه تربيت گفت: فلسفه در دل سنت معنا دارد. با اين حال، ادامه سنت نياز به تفكر مضاعف دارد و گاهي ميان تفكر جديد و سنت اختلاف ايجاد مي‌شود. همچنان كه در يونان باستان و در زمان سقراط قابل مشاهده است، چرا سقراط وضع آتن و سنت يوناني را نپذيرفت؟ آيا سقراط كه خود مروج اخلاق بود، مي‌توانست برخلاف سنت جامعه عمل كند و سنت‌شكن باشد؟ البته كه اين امر قابل پذيرش نيست، اما با تمام اعتبار و ارزش زيربنايي سنت، تفكر ناچار بايد نگران آن باشد. سقراط نيز نگران خطراتي بود كه ارزش‌ها و استحكام روحي را متزلزل مي‌كرد. او به نقش ملاصدرا در تحكيم رابطه سنت ايراني و فلسفه اسلامي اشاره كرد و افزود: اين حكيم موفق شد نوعي هماهنگي و تلفيق و انسجام در فرهنگ ديني و اعتقادي ايرانيان، در آن دوره از تاريخ ايجاد كند، به گونه‌اي كه در نظام فكري او به صورت سالم و ساده مي‌توان هماهنگي فلسفي مشاء و اشراق، فلسفه و عرفان و فقه و تفسير قرآن را مشاهده كرد. او اين كار را انجام داد تا فرهنگ را يكدست و محبت افراد را به هم تحكيم كند. ملاصدرا براي دستيابي به اين منظور از به كارگيري عناصر غيربومي بيم نداشت و براي حفظ سنت مطالب و نكات جديدي را به آن اضافه كرد. او از آنچه در حكمت سهروردي بالقوه يا بالفعل بود بهره گرفت و احتمالا از انديشه ميرفندرسكي كه با حكمت هندي آشنا بود نيز استفاده كرد. قائل شدن جسمانيت روح و روحانيت جسم ابتكاري است كه سنت سابق را از نو زنده و به روز مي‌كند. مجتهدي افزود: ما نيز بايد به حكمت فعليت دروني بدهيم تا به روز شود و با آن رشد كنيم. فلسفه تربيت و تربيت فلسفي نيز همان رشد و بالندگي است. فلسفه، پشتوانه تربيت دكتر رضا داوري اردكاني نيز در سخنان خود به موضوع فلسفه و تربيت پرداخت و گفت: تربيت پيش از فلسفه وجود داشته است، اما هر فلسفه‌اي تربيتي دارد، تربيت مضمون و مندرج در فلسفه است. او يادآور شد: تربيت زايد بر حيات آدمي نيست، هميشه وجود داشته است و اگر از تربيت تكويني و ترويجي سخن بگوييم، مي‌توان آن را مخصوص انسان دانست. البته هر موجودي بنا بر استعدادش رشد مي‌كند و آنچه در قوه دارد، به فعليت مي‌رسد. اما رشد آدمي حد و حدود ندارد و نمي‌توان براي امكانات او مرزي قائل شد. ملاصدرا در تعريف فلسفه از تحول انسان تا عالم عقل مضاهي عالم عيني شود، سخن مي‌گويد. عقل به معناي وسيع كلمه است. آدمي عوالم را سير مي‌كند اما سير اوحدي ندارد. كسي كه بشر را اين‌گونه مي‌بيند و به عالم وجود اينچنين نظر مي‌كند، از مربي و تربيت توقع دارد انسان عادل بسازد، چرا كه عالم عيني عالمي است كه هر چيز در جاي خود قرار دارد و عالم عدل است. داوري ادامه داد: تاريخ انسان در همه ادوار با عالم او انطباق دارد و براي پيروي از آن تربيت مي‌شود، اسوه‌هاي هر جامعه‌اي نيز متفاوت است. در جوامع ديني اسوه مربيان، اوليا، انبيا، حكيمان و قدسيان هستند. در جامعه يونان باستان، پهلوانان كه نيمه‌خدا بودند اسوه به شمار مي‌آمدند. اما در عالم جديد بشر شان ديگري يافته و كار و وظيفه جديدي به عهده دارد. او بايد جهان را تصرف و با عقل خود تدبير كند. انسان خود را آزاد يافته و بايد تربيتي داشته باشد كه به كار دنيا و اداره آن و بهره‌برداري از آن آيد. او به تعريف عدل در دوره‌هاي مختلف پرداخت و گفت: تلقي حكماي پيشين از عدل با تلقي امروزي آن متفاوت است. بعد از لايب‌نيتس هيچ فيلسوفي از عدل سخن نگفته و بيشتر عالمان علوم انساني در كتاب‌هاي اجتماعي و سياسي به آن پرداخته‌اند. رئيس فرهنگستان علوم اضافه كرد: آدمي به بودن در جامعه انساني و برخورداري از تربيت نياز دارد و اين فلسفه است كه مي‌گويد آدمي جايگاه ثابت ندارد چرا كه مظهر جميع صفات الهي است و تا مرتبه فناي في‌الله از آنچه هست راضي نيست. فلسفه به ما مي‌آموزد كه ما كيستيم، چه مي‌توانيم باشيم و كدام راه‌ها را بايد طي كنيم. عالمان تعليم و تربيت اين مسائل را تفصيل مي‌دهند و معلمان وظيفه پرورش را بر دوش مي‌كشند. به عبارتي فيلسوفان طرح كلي عالم و تربيت را در مي‌اندازند و فلسفه پشتوانه تربيت مي‌شود. تاويلات درباره قيامت از ديدگاه ملاصدرا هرچند در برنامه نشست، موضوع سخنان دكتر صدرالدين طاهري، اصول تربيت در حكمت متعاليه عنوان شده بود اما او به مساله «در حضور قيامت» پرداخت. او گفت: ملاصدرا درباره معاد به بحث پرداخته و دغدغه تبيين معاد جسماني به صورت فلسفي را داشت. البته همه فلاسفه اسلامي از ابن‌سينا تا ملاصدرا توجه خاصي به مساله معاد داشتند و هيچ كدام جسمانيت معاد را منكر نشدند، اما در عين حال هيچ‌يك با تصور معمول و متعارف مردم و متكلمان از آن نيز كنار نيامدند. ملاصدرا سعي كرده اين موضوع را با اصول فلسفي تبيين كند كه هرچند با صراحت برخي متون ديني سازگار نيست، اما با تاويل همه آنها همخواني دارد و مي‌توان آن را بهترين نظريه درباره معاد دانست. طاهري موضوع سخنان خود را بررسي تربيتي اين نظريه عنوان كرد و افزود: او بدن مثالي و معاد مثالي را مي‌پذيرد، به اين معنا كه پس از طرح اصول حركت جوهري، اصالت وجود، تشكيك وجود و... به اصل تجريد خيال تمسك مي‌جويد. يعني بخش ادراكي انسان مجرد است و با مرگ خيال هم به سراي ديگر مي‌رود. از طرفي او به خلاقيت خيال قائل است. به اين معنا كه خيال بعد از مرگ توان خلاقيت دارد و با تصويري كه از دنيا داشته، براي خود بدن مثالي مي‌سازد و اين ساخت واقعي است، اما بدن مثالي در لحظه مرگ توسط نفس ساخته نمي‌شود، بلكه در روزهاي زندگي آن بدن در حال ساخته شدن است و با آمدن مرگ كه حجاب ماده كنار مي‌رود، ديده مي‌شود. اين استاد دانشگاه ادامه داد: ملاصدرا معتقد است انسان وقتي به دنيا مي‌آيد، انتهاي حيوانيت و ابتداي انسانيت است. اما از هزارها انسان در موقع مرگ يك نفر هم انسان كامل نشده است. بسياري از افراد حيوان مي‌ميرند و به همين سبب به بدن جسماني نياز دارند و به بهشت با آن نعمت‌هاي موصوف مي‌روند؛ اما كساني هستند كه به مرحله عقل نايل مي‌شوند و هرچند در بهشت باشند، نيازي به آن ندارند. نكته ديگري كه طاهري به آن اشاره كرد، ‌تاويل تمام اصطلاحات مربوط به معاد در فلسفه ملاصدراست. اين تاويل شامل موت، جريانات شب اول قبر،‌ نفخ صور، صراط، ميزان و... مي‌شود. براي مثال صراط همان است كه در قرآن در آيه «اهدنا الصراط المستقيم» آمده و در اين دنيا نيز وجود دارد. در روايات اين صراط باريكتر از مو و برنده‌تر از تيغ است. يعني اگر انسان بخواهد علم و عملش را نيكو كند، بخش مربوط به علم بسيار باريك است چرا كه رسيدن به حقيقت مشكل است و بخش عمل برنده‌تر از شمشير است، چرا كه كنترل خود،‌ قدم برداشتن در راه راست و دوري از هواي نفس دشوار است. او ادامه داد: از نظر ملاصدرا ميزان نيز در وجود انسان است. نامه عمل نيز همان صحيفه نفس است و از آنجا كه دست راست قوي‌تر از دست چپ است، كسي كه عقل خود را تقويت كند نامه عمل خود را به دست راست مي‌گيرد و آن‌كه نفس خود را قوت بخشد، با دست چپ آن را مي‌ستاند. بهشت و جهنم نيز مخلوق انسان است و هم‌اكنون همراه اوست. انسان با عملش بهشت يا جهنم را در وجود خود ايجاد مي‌كند. اين دو در حجاب عالم ماده است و اساسا كل قيامت در اين حجاب است. به اين ترتيب قيامت اكنون وجود دارد و نسبت آن به جهان ماده مثل نسبت روح به جسم و معنا به لفظ است. هدي حميدي




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 975]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن