تبلیغات
تبلیغات متنی
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
چگونه اینورتر های صنعتی را عیب یابی و تعمیر کنیم؟
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تست‌شده و 100٪ عملی)
سفر به بالی؛ جزیره‌ای که هرگز فراموش نخواهید کرد!
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1865427091
نميدانم بسوزم يا بسازم
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: نميدانم بسوزم يا بسازم خبرگزاري فارس: شيخ محمدرضا دروديان تفرشي، يكي از علماي اوايل قرن گذشته هجري قمري است كه دستي در شعر داشته است. سرودههاي او مطول و قصايد اين شاعر در وصف اهل بيت (ع) بسيار خواندني و ستايش‌برانگيز است. به گزارش گروه آئين و انديشه فارس، مربعات، مخمسات و مراثي دروديان تفرشي در ديوان وي كه در دهه‌هاي 20 و 30 هجري شمسي منتشر شده، توانايي و ذوق ادبي اين شاعر را آشكار مي‌كند. و اينك مثنوي منتخب از ديوان دروديان تفرشي: صبا گر بگذري از كوي احمد بياور بر مشامم بوي احمد بگو زهرا سلامت مي‌رساند زحال خود پيامت مي‌رساند بگو اي باب داد از فرقت تو به جان آتش فتاد از فرقت تو سحرگاهان نشينم رو به كويت مگر تا بشنوم از باد بويت پس از تو اي پدر از عمر سيرم بگريم از فراقت تا بميرم طراز منبر و محراب بابا معين امت و اصحاب بابا چرا بابا تو با آن مهرباني كه بودت آشكارا و نهاني چرا از ما پدرجان ديده بستي چرا عهد محبت را شكستي پدر جان آه آه از دست امت شب و روزم سياه از دست امت خبر از حال من داري تو يا نه؟ شكسته بازويم از تازيانه دلم را از جفا و ظلم خستند زضرب در مرا پهلو شكستند زهجرانت همي من در گدازم نميدانم بسوزم يا بسازم چه زد آتش عدو در خانه تو قدم بنهاد در كاشانه تو انتهاي پيام/ح
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 162]
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها