تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هیچ ثروتی چون عقل و هیچ فقری چون جهل و هیچ میراثی چون ادب و هیچ پشتیبانی چون مشورت نخ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804220125




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آيت‌الله بهجت: دعاي فرج، دواي دردهاي ما است


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: آيت‌الله بهجت: دعاي فرج، دواي دردهاي ما است خبرگزاري فارس: آيت الله بهجت(ره) نقل مي‌كنند شخصي كه در خواب امام زمان(عج) را ديده بود براي من چنين مي‌گفت كه امام به من فرمودند: اينها كه به اين جا آمده‌اند، دوستان خوب ما هستند، و هركدام حاجتي دارند: خانه، زن، فرزند، مال، اداي دين؛ ولي هيچ‌كس در فكر من نيست. به گزارش خبرنگار "سرويس فضاي مجازي " خبرگزاري فارس، رسا به نقل از آيت الله بهجت(ره) نوشت؛ ما مثل طايفه و گروهي هستيم كه رييس خود را حبس نموده است و در بلايا، خود تصميم جنگ و يا صلح را اتخاذ مي كند! خودمان كرده ايم و اجازه نمي دهيم بيايد قضايا را حلّ كند، با اين كه مي دانيم اگر بيايد مي تواند مشكلات را حلّ كند، ولي باز او را محبوس كرده ايم! بنابراين، اگر ميليون ها نفر هم با او موافق باشند، او مثل شخص تنهايي است كه هيچ ناصر و مُعين و يار و ياوري ندارد! زيرا ما در بيداري درست به وظيفه ي خود عمل نمي كنيم، با اين حال منتظر هستيم كه بيدار شويم و تهجّد به جا آوريم. اگر توفيق شامل حال انسان گردد، از خواب بيدار مي شود و مشغول تهجّد مي گردد؛ ولي اگر توفيق نباشد، چنان چه بيدار هم بشود، از آن ها بهره نمي برد. آقايي كه زياد به مسجد جمكران مي رود، مي گفت: آقا را در مسجد جمكران ديدم، به من فرمود: به دل سوختگان ما بگو براي ما دعا كنند، و يك مرتبه از نظرم غائب شد، نه اين كه راه برود و كم كم از نظرم غائب شود! همين آقا هفته قبل از آن هم، حضرت را در خواب ديده بود. ولي افسوس كه همه براي برآورده شدن حاجت شخصي خود به مسجد جمكران مي روند، و نمي دانند كه خود آن حضرت چه التماس دعايي از آن ها دارد كه براي تعجيل فَرَج او دعا كنند! چنان كه به آن آقا(1) فرموده بود: اينها كه به اين جا آمده اند، دوستان خوب ما هستند، و هر كدام حاجتي دارند: خانه، زن، فرزند، مال، اداي دين؛ ولي هيچ كس در فكر من نيست! آري، او هزار سال است كه زنداني است، لذا هراس كه براي حاجتي به مكان مقدّسي مانند مسجد جمكران مي رود، بايد كه بزرگترين حاجت نزد آن واسطه فيض، يعني فَرَج خود آن حضرت را از خدا بخواهد. خدا مي داند در دفتر امام زمان ـ عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف ـ جزو چه كساني هستيم؟! كسي كه اعمال بندگان در هر هفته دو روز (روز دوشنبه و پنجشنبه) به او عرضه مي شود. همين قدر مي دانيم آن طوري كه بايد باشيم، نيستيم. (.1 شيخ ابراهيم حايري ـ رحمة اللّه ـ در حال اعتكاف در مسجد كوفه.) با توبه از گناهان، خود را براي ظهور حضرت حجّت ـ عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف ـ آماده كنيم! اگر ظهور حضرت حجّت ـ عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف ـ نزديك باشد، بايد هر کس خود را براي آن روز مهيا سازد، مانند اين كه از گناهان توبه كند. همين توبه باعث مي شود كه اين همه بلاهايي كه بر سر شيعه آمده است، كه واقعاً بي سابقه است و بلاهاي ديگري كه تا قبل از ظهور آن حضرت مي آيد، از سر شيعه رفع و دفع گردد. مهمّ تر از دعا براي تعجيل فرج مهمّ تر از دعا براي تعجيل فرج حضرت مهدي ـ عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف ـ دعا براي بقاي ايمان و ثبات قدم در عقيده و عدم انكار آن حضرت تا ظهور او مي باشد؛ زيرا مردن، تنها قطع حياتِ دنياي چند روزه فاني است؛ اما بيرون رفتن از عقيده صحيح، موجب هلاكت ابدي از حيات جاويد آخرت و خلود در جهنّم است. لذا حضرت امير ـ عليه السّلام ـ در ليلةُ المَبيت از رسول اكرم ـ صلّي اللّه عليه وآله وسلّم ـ مي پرسد: "أَفِي سَلامَةٍ مِنْ دِينِي؟ "(1) آيا دين من سالم خواهد بود؟ يعني از استقامت در دين و ثبات ايمان و عقيده تا مرز شهادت را كه از خود شهادت بالاتر است، از آن حضرت سؤال مي كند. اين دعا خيلي عالي است كه دستور داده شده است در زمان غيبت خوانده شود: "يا أَللّه يا رَحْمانُ يا رَحِيمُ! يا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ، ثَبِّتْ قَلْبِي عَلي دِينِكَ "؛ اي خدا، اي رحمت گستر، اي مهربان، اي گرداننده ي دل ها، دل مرا بر دينت ثابت و استوار بدار. آيا مي ‏شود امام زمان ـ عجّل‏اللّه‏تعالي‏فرجه‏الشّريف ـ چهار صد ميليون ياور داشته باشد و... قرآن چه موجودي است كه در مراتب گوناگون نزول، از شنيدني‏ها و ديدني‏ها حكايت مي‏كند؛ عديل قرآن (عترت) هم حكايت از نعمت‏هاي عالم مي‏كند؛ ولي ما از غمخوار، هادي، حامي و ناصرهاي خود قدرداني و شكرگذاري نمي‏كنيم و واسطه‏ خير را پي مي‏كنيم، "فَعَقَرُوهَا "؛ پس ناقه را پي كردند. ائمّه ـ عليهم‏السّلام ـ را كه ولي‏نعمت‏هاي ما و مجاري فيض هستند نمي‏توانيم مشاهده كنيم. امام زمان ـ عجّل‏اللّه‏تعالي‏فرجه‏الشّريف ـ هم اگر بيايد با او همان معامله را مي‏كنيم كه با پدران طاهرينش كرديم. آيا مي‏شود امام زمان ـ عجّل‏اللّه‏تعالي‏فرجه‏الشّريف ـ چهار صد ميليون ياور داشته باشد و ظهور نكند؟! خدا كام شيعيان را به فرج حضرت غائب ـ عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف ـ شيرين كند! امسال سرما زياد است، خداكند رحمت باشد، و خداوند كام همه شيعيان را با فرج حضرت غائب ـ عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف ـ شيرين كند! شيريني ها، برخورداري افزون بر ضرورت است، ولي شيريني ظهور آن حضرت از اشدّ ضرورات است. خدا مي داند كه چه بلاهايي بدتر از اين در زمان غيبت آن حضرت بر سر مسلمانان آمده و مي آيد! آلمان در مدّت كوتاه، چهارده كشور اروپايي را شكست داد، كه بزرگ ترين آن ها يونان بود و سقوط آن بيست و پنج روز طول كشيد. بنابراين، ممالك اسلاميه نزد آن ها هر كدام يك لقمه است، ولي پيشرفت به سرعت، لازمه اش غفلت از دشمن پشت سر است كه خداوند هر كدام از قدرت هاي شرق و غرب را معذّب و رقيب دشمن مقابل خود قرار داده است. و ظاهر اين است كه تا قيام حضرت حجت ـ عليه السّلام ـ اسم اسلام باقي است: "لايبْقي مِنَ الاْءِسْلامِ إِلاَّ اسْمُهُ "؛ از اسلام جز اسم آن باقي نمي ماند. دعاي فرج، دواي دردهاي ما است آيت الله بهجت(ره): دعاي تعجيل فرج، دواي دردهاي ما است. در روايت است كه در آخرالزمان همه هلاك مي‏شوند " إِلاّ مَنْ دَعا بَالْفَرَجِ "؛ مگر كساني كه براي [تعجيل] فرج دعا كنند. ائمّه‏ ما ـ عليهم‏السّلام ـ با اين بيان خيلي به اهل ايمان و شيعيان عنايت كرده ‏اند تا خود را بشناسند. علامت گذاري براي آن‏ها است، يعني اگر براي فرج دعا مي ‏كنيد، علامت آن است كه هنوز ايمانتان پا برجاست. دستورهاي عجيب و غريب ديگر هم داده ‏اند؛ زيرا در آخرالزمان گرفتاري اهل ايمان خيلي سخت مي‏ شود به حدّي كه در روايت آمده است: "بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظُلْما وَ جَوْرا "؛ بعد از آن كه زمين از جور و ستم پر مي ‏شود. و شايد در روايت وارد شده باشد كه "ينْكِرُهُ أكْثَرُ مَنْ قالَ بإِمامَتِهِ! "؛ بيشتر كساني كه اعتقاد به امامت آن حضرت دارند، او را انكار مي‏كنند. يعني بيشتر مردم از اعتقاد وايمان به امامت بر مي ‏گردند. هم چنين فرموده‏ اند كه در آخرالزمان اين دعاي فرج را كه دعاي تثبيت در دين است، بخوانيم: "يا أللّهُ، يا رَحْمانُ، يا رَحيمُ، يا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ، ثَبِّتْ قَلْبي عَلي دينِكَ "؛ اي خدا، اي رحمت گستر، اي مهربان، اي زير و رو كننده ‏ي دل‏ها، دل مرا بر دينت ثابت و استوار گردان. يعني آن مرتبه ‏اي از ايمان را كه به من منّت نهادي، حفظ كن، نه اين كه مسلمان باشد و به همان باقي باشد، چون اين معنا تثبيت در دين نيست. اين توسّلات، عزاداري‏ها، سوگواري‏ها و زيارت قبور اهل‏بيت ـ عليهم‏السّلام ـ علامت آن است كه اهل ايمان به آن‏ها اتّصال دارند و هنوز از آن‏ها منحرف نشده ‏اند؛ لذا كفار و دست نشانده‏ هاي آن‏ها دستور داشتند كه بين مسلمانان و قرآن ـ تا چه برسد به مساجد و تكايا و مجالس عزا و روضه خواني ـ جدايي بيندازند، زيرا همه‏ اينها ضدّ خواسته‏ هاي سلطان هاي جور بود. لذا فرمان نابودي قبور يا تعطيلي مجالس روضه خواني را دادند. روز هشتم ماه شوّال كه روز هدم قبور ائمه‏ بقيع ـ عليهم‏السّلام ـ است قاعدتا روز تعطيلي حوزه‏ علميه نجف بود، ولي ما كم‏ كم عادت كرديم و براي ما عادي شد! آيا اعمال ما مخذول كردن قرآن نيست؟! با اين كه مذهبِ تشيعِ صحيح در قرآن موجود است، به خاطر اعمال ما، نزد برخي كَالْعَدَم است و از آن بي بهره اند. نقل شده كه در بازارهاي خارج، خيلي از اجناسي كه در ايران وجود دارد و توليد مي شود، به نام تركيه صادر مي شود، نه ايران. و علّت آن اين است كه اجناس ايراني را نمي گيرند و نمي خرند و مي گويند: كالاهاي ايراني روي جنس خوب اما زير آن خراب است و ايراني ها در معامله فريب كارند! بله، اگر عمل ما با خود مسلمانان، و يا با ديگران موافق قرآن نباشد، وضع اين گونه مي شود. ميوه هاي خوب و درجه يك را در بالاي سبد مي چينيم و در پايين و ته سبد ميوه هاي درجه دو و يا سه را مي گذاريم كه واقعاً فريب دهنده است. در عمل به اسلام و قرآن هم اگر اين طور عمل كنيم، آيا خود اين كارها مخذول كردن قرآن نيست؟! اگر جنس مخلوط بود، بايد همه را به عنوان درجه يك و خوب عرضه نكنند، بلكه تذكر دهند كه جنس مخلوط از خوب و بد است و بايد به قيمت مخلوط بفروشند، نه به قيمت جنس اعلي و درجه ي يك. با هر كس بخواهيم دوستي مي كنيم حتي اگر مخالف دستور قرآن باشد، و با عدّه اي دشمني مي كنيم حتي اگر اين دشمني بر خلاف قرآن باشد، آيا اين درست است؟! آيا اين عمل مطابق قرآن است؟! اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ فرموده اند: دوست ما كسي است كه با خدا و دوستان خدا و ما دوست باشد و با دشمنان ما و دشمنان خدا دشمن باشد. متدين و مؤمن كسي است كه ببيند دوستانش، دوستان خدايند و يا دشمن خدا! شگفتي‏هاي قرآن در روايت، پيرامون اوصاف قرآن آمده است: "لا تَفْني عَجآئِبُهُ. "؛ شگفتي‏ هاي آن پايان‏ناپذير است. هم چنين در آيه‏ شريفه مي‏فرمايد: "وَ نَزَّلْنَا عَلَيكَ الْكِتَـبَ تِبْيـنًا لِّكُلِّ شَي‏ءٍ "؛ قرآن را بر تو فرو فرستاديم، تا بيانگر هر چيز باشد. بالاتر از اين تعبير ديگر چيست؟! كسي كه اين مطلب را كه قرآن "تبيانُ كُلِّ شَي‏ءٍ " است دنبال كند، عجايب و غرايب مي ‏بيند، ولي متأسّفانه ما ضعيفيم و مي ‏ترسيم كه اگر تفأُّل به قرآن بزنيم بلايي به سرمان بيايد! نمي ‏دانيم كه اگر آن بلا نمي ‏آمد، بلاهاي ديگر بدتر از آن بر سرمان مي ‏آمد. آثار شوم رشوه خواري كفّار انگيزه بسيار قوي بر تسخير شهرهاي مسلمان ها داشتند؛ زيرا مي خواستند تا آنها را عبد ذليل خود بكنند! چه كنيم؟ آيا راه چاره اي براي نجات از سلطه و شرّ آن ها وجود دارد؟ مي دانيم كه اساس كارشان در تسخير و تسلّط بر ما، رشوه دادن است. آيا ممكن است مسلمان ها تطميع و رشوه دشمنان را قبول نكنند و از اين راه مغلوب نشوند؟ با اين كه اين عمل اختياري آنها است؟ آري، با رشوه، رؤساي مسلمان ها را عبد خود مي كنند. لذا نبايد كاري كنيم كه فريب بخوريم، تا با رشوه، كار ما را بسازند. هيچ چيز ديگر به اندازه ي رشوه در نفوذ و سيطره آنها بر ما كارگر نيست. آنها به دست ما مسلمانان بر ما مسلّط مي شوند. كار اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ را هم با رشوه تمام كردند؛ زيرا معاويه به پسر عثمان گفت: هرگاه خاطر جمع شدي كه پيروز مي شوي، اگر عقب نشيني كني خراسان مال توست، سرانجام خراسان را به پسر عثمان داد. گفت: خراسان را چه كنم؟! به او پاسخ داد: نان خانه توست. تا اين كه وقتي معاويه از نزد او بيرون مي آمد، اشعاري مي خواند كه مضمون آن اين بود كه آن چه مي خواستم داد، بلكه بالاتر از آن هم داد. مروان كه آن جا بود، ناراحت شد و گفت: همه را مي خرند، ولي كسي نيست ما را بخرد! معاويه جواب داد: "إِنَّما يشْتَري لَكَ "؛ براي تو خريداري مي شود. يعني تو از مايي. با اين كلام مروان را شاد كرد، بدون اين كه چيزي به او بدهد. البته سرانجام فدك به آن وسعت را كه به نظر خودشان براي عموم مسلمان ها است، به مروان بخشيد و هم چنان در دست آل مروان بود، تا اين كه عمر بن عبدالعزيز برگرداند. در واقع، مطالبه ي فدك، مراد اصلي اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ نبود، بلكه مسمّي مراد بود، يعني اين كه حقّ را به اهلش بدهيد. دنيا پرستان به چه دل بسته اند؟ در داستان حضرت يوسف ـ عليه السّلام ـ آمده است: "اخْرُجْ عَلَيهِنَّ "؛ بر آنان بيرون آي. فقط يك ديدار بود و پس از ديدن جمال حضرت يوسف ـ عليه السّلام ـ كه "أُعْطِي شَطْرا مِن الْحُسْنِ "؛ بخشي از حسن و زيبايي به او عطا شده بود، دست ها را قطع و بي اختيار شدند: "فَلَمَّا رَأَينَهُوآ أَكْبَرْنَهُو وَ قَطَّعْنَ أَيدِيهُنَّ "؛ ما اگر صداي بمب بشنويم، بي اختيار تكان مي خوريم؛ پس اهل شهود كه كشف آنها به مراتب قوي تر است، چگونه با مشاهده جمال و كمال مطلق به هرچه غير اوست پشت پا نزنند؟! تكرار آيه موجب مي شود كه روح بالا رود و آن صدا را با واسطه و يا بدون واسطه از منبع بشنود؛ زيرا قرآن از مقوله صوت است: "كَرَّرْتُها حَتّي سَمِعْتُها مِنْ قائِلُها "؛ پيوسته تكرار نمودم تا اين كه آن را از گوينده اش شنيدم. نيز: "ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّي، فَكَانَ قَابَ قَوْسَينِ أَوْ أَدْنَي "؛ سپس نزديك شد و آويخت، و به اندازه ي دو كمان يا نزديك تر [به حضرت حقّ] نزديك شد. هم چنين: "وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ "؛ ما از رشته رگِ گردن به او نزديك تريم. امّا دنيا پرستان را بنگريد كه به چه دل بسته اند و بر سر چه با هم نزاع دارند، به دنيايي از كاغذ و مُقَوّا و خانه عنكبوت، چنان كه گفته اند: "رَأَيتُ زَيدا مَعْدُوما، عَلي فَرَسٍ مَعْدُومٍ، بِيدِهِ سَيفٌ مَعْدُومٌ، فِي قِبالِهِ عَدُوٌّ مَعْدُومٌ، بِيدِهِ سَيفٌ مَعْدُومٌ، وَ هُما يقْتَتِلانِ قِتالاً مَعْدُوما "؛ زيد معدوم را بر اسب معدوم ديدم كه در دستش شمشير معدوم، و در برابرش دشمني معدوم بود كه در دست او نيز شمشيري معدوم بود و با هم جنگِ معدوم مي كردند.(1) 1. يعني: اي هيچ، بَهْرِ هيچ، بر هيچ، مپيچ. به فكر خود باشيم ما بايد اهل محاسبه باشيم، هر چند اهل توبه نباشيم و تدارك نكنيم، خود محاسبه مطلوب است. اگر بدانيم فلان روز حسيني ـ عليه‏السّلام ـ و فلان روز يزيدي هستيم، بهتر از اين است كه اصلاً ندانيم يزيدي هستيم يا حسيني. سرانجام ممكن است روزي به خود بياييم و بخواهيم تدارك كنيم. با توجه به عيوب خويش و اصلاح آنها، فرصت رسيدگي به حساب هر روز خود را نداريم، چه رسد به حساب مردم! "أَفْضَلُ النّاسِ مَنْ شَغَلَتْهُ مَعايبُهُ عَنْ عُيوبِ النّاسِ "؛ برترين مردم كسي است كه پرداختن به عيوب خود، او را از توجّه به عيوب مردم باز دارد. به فكر خود باشيم، خود را اصلاح كنيم. اگر به خود نرسيديم و خود را اصلاح نكرديم، نمي‏توانيم ديگران را اصلاح كنيم. قرآن مي‏خوانيم ولي گويا قرآن نمي‏خوانيم آقايي در تبريز خيلي كمالات داشته، همچون اين كه روزي يك صفحه يا يك ورق قرآن مي‏ خوانده و مي‏ گفته است كه خداوند متعال دو نعمت به من ارزاني داشته: يكي اين كه، توفيقِ بُكا در عزاي سيدالشهدا ـ عليه‏السّلام ـ را دارم؛ و ديگر اين كه، قرآن را با كسالت نخوانده ‏ام. به عقيده‏ ي بنده خيلي كلام بزرگي است. قرآن اين قدر عظمت دارد كه خداوند درباره‏ آن مي‏فرمايد: "وَ لَقَدْ يسَّرْنَا الْقُرْءَانَ لِلذِّكْرِ "؛ به راستي كه قرآن را براي ياد [خدا] آسان نموده ‏ايم. آيا درست است با اين عنايت كه خدا به ما كرده، در وقت تلاوت قرآن بدون حضور و توجّه و تدبّر ـ نعوذ باللّه‏ مثل كساني كه قرآن را قبول ندارند ـ به لقلقه‏ي زبان اكتفا كنيم؟! در صورتي كه در روايت است: "أَنَا جَلِيسُ مَنْ ذَكَرَنِي "؛ من همنشين كسي هستم كه به ياد من باشد. و قرآن خودش مُيسَّر است براي ذكر. و ذاكر به قرآن، ذاكرِ خداوند جليل و به او متوجه است، مثل اين كه دو نفر با هم صحبت مي‏كنند، هم اين صحبت مي‏كند هم آن. خيلي مطلب بالا است، پس ما قرآن نمي‏خوانيم. نعمت‏هايي به اين بزرگي براي ما فراهم است، براي هيچ امّتي، چنين نبوده است كه اين‏گونه خواصّ و آثار داشته باشد. به خاطر گناهان ما خائف است! در زيارت حضرت غايب ـ عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف ـ وارد شده است: "ألسَّلامُ عَلَيكَ أَيهَا الْمُهَذَّبُ الْخائِفُ! "؛ سلام بر تو اي آراست? بيمناك! با اين كه اگر انسان خائن باشد، بايد خائف باشد، و شخص مُهذّب و بي گناه و پاك از كسي بيم ندارد، ولي آن حضرت با آن حريم پاك، از اظهار خود، خايف است. بنابراين، از گناه ما و به خاطر اعمال ما است كه آن حضرت هزار سال در بيابان ها در به در و خائف است. پرسش و پاسخ درباره حضرت ولي عصر(عج) 1- اين حقير مشتاق زيارت امام عصر حضرت حجه بن الحسن العسكري عجل الله تعالي فرجه الشريف مي باشم، از حضرت عالي تقاضا دارم كه مرا دعا كنيد كه به اين سعادت نائل شوم. ج: زياد صلوات، اهداي وجود مقدسش نمائيد، مقرون با دعاي تعجيل فرجش؛ و زياد به مسجد جمكران، مشرف شويد با اداي نمازهايش. 2- به نظر شما كمال انسان چيست؟ اسباب آن چه مي باشد؟ و اگر در حال حاضر فردي را مي توان الگو قرار داد و شما مي شناسيد، معرفي نماييد؟ ج: بسمه تعالي ـ كمال انسان در عبوديت است، و سبب عبوديت، ترك معصيت در اعتقاد و عمل است، فرد كامل، مرشد است و در اين عصر، [ فرد كامل] ولي عصر (عج) است؛ و طريق رسيدن به ارشاد او، ادامه توسلات معلومه است از قبيل: زيارات مأثوره از روي صدق و با عدم ترديد و نمازهاي آن حضرت عليه السلام و همه تحببات به خدا و دوستان او. 3- چگونه رابطه خويش را با اهل بيت عليهم السلام و مخصوصاً صاحب العصر-عليه السلام- تقويت كنيم؟ ج: اطاعت و فرمان برداري از خداوند بعد از شناخت او، موجب محبت به او تعالي مي شود و [همچنين موجب] محبت كساني كه خداوند آنها را دوست دارد، مي شود؛ كه عبارتند از انبياء و اوصياء كه محبوبترين ايشان به خداوند، حضرت محمد و آل او عليه و عليهم السلام مي باشند؛ و نزديكترين ايشان به ما، صاحب الامرعجل الله تعالي فرجه مي باشد. 4- دبيري درباره مسائل پشت پرده شما و برخي از علما، مثل " شيخ مفيد قدس سره " با امام زمان (عج) با ما صحبت كرد. از شما تقاضامنديم كه در اين مورد و اين امام بزرگوار و راههاي ارتباط با ايشان را براي من بنويسيد؟ ج: بسمه تعالي- راههاي ارتباط با خدا، طاعت خدا، و طاعت امام زمان(عج) است، و تشخيص آن با تطبيق عمل به دفتر شرع است، يعني رساله عمليه صحيحه. انتهاي پيام/




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 559]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن