تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):براى كسب بلند مرتبگى از وطن خود دور شو و سفر كن كه در مسافرت پنج فايده است: برطرف ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1813022320




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

جايگاه فردوسي در فرهنگ ملل آسياي مركزي


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: جايگاه فردوسي در فرهنگ ملل آسياي مركزي خبرگزاري فارس:«شاهنامه‌»فردوسي در فرهنگ و حيات معنوي ملل آسياي مركزي جايگاه ويژه‌اي دارد. ولي نقش و جايگاه فردوسي و «شاهنامه»او در جمهوري تاجيكستان عميق‌تر و بالاتر است. بدون شك، مي‌توان گفت كه مركز اصلي فردوسي شناسي در منطقه‌آسياي مركزي، تاجيكستان است. حكيم فردوسي طوسي، بدون شك، از جمله‌ي آن شاعران و انديشمندان جهاني است كه بدون نام و‌آثار او، تصوّر ادب و فرهنگ بشري خارج از امكان است. اگر شاعران روس مانند «پوشكين»، «ژوكوسكي»، «ونييوپتين اف»، «كيوخيلبكر»، «ليرمانتف»، «پوليشرايف»، «فيت»، «بونين»، «ايسينين» و ديگران در آرزوي ديدن «وطن نيلگون فردوسي» و استماع «صوت فارسي» بودند، ملل آسياي مركزي انديشه و اثار حكيم فردوسي را جزء جدايي ناپذير فرهنگ و معنويت خود دانسته‌اند. اينك، بيش از يك هزار و صد سال از درگذشت فردوسي مي‌گذرد، ولي نام فردوسي چون ستاره‌ي تابناك، بر فرق هر دور و زمان، مي‌درخشد. البته درباره‌ي فردوسي و «شاهنامه‌»ي او خاورشناسان شرق و غرب سخنان زيادي گفته و مقالات و تحقيقات زيادي انجام داده‌اند كه نام بردن همه‌‌ي آنها، از حدّ دايره‌ي اين مقاله بيرون است. ولي بهترين سخنان را درباره‌ي فردوسي و «شاهنامه‌»ي او خود فردوسي گفته است. اين ابيات كه از زبان خود فردوسي است، جايگاه او را در فرهنگ ايران و جهان، به طور شاخص تعيين مي‌نمايد: پي افكندم از نظم كاخي بلند كه از باد و باران نيابد گزند بر اين نامه بر سال ‌ها بگذرد همي كس آن كس كه دارد خرد نميرم از اين پس كه من زنده‌ام كه تخم سخن را پراكنده‌ام «شاهنامه‌»ي فردوسي اثري است كه در همه‌ي ادوار تاريخ، بزرگان فرهنگ ايراني، تركي، ارمني، گرجي، اسلاوي، فرانسوي، آلماني و غيره را به وجد آورده و شيفته‌ي خود نموده است. اين شاهكار بي‌زوال براي انديشمندان و شاعران فارسي زبان و تركي زبان منطقه، به عنوان يك نمونه‌ي عالي هنر ادبي و الگوي اخلاقي و زيبا شناختي، از اهميت ويژه‌اي برخوردار است. با گذشت سال‌ها و زمان‌ها، «شاهنامه» ارزش بيشتري پيدا مي‌كند و همچون يك شاهكار بي نظير و بي‌زوال، باقي مي‌ماند. تنها فردوسي است كه براي «خلق كاخي بلند از نظم»، به دنيا آمده است. تنها اوست كه توانسته‌ است يك چنين اثر جاودانه را به جهانيان و تمدن جهان عرضه كند. ب. رسل فيلسوف معاصر انگليسي وقتي كه در يك اثر فلسفي خود با نام «تاريخ فلسفه‌ي غرب» (مسكو، 1959) «شاهنامه» را با داستان‌هاي «اليادا» و «آدسيا»ي هامير، مورد مقايسه قرار مي‌دهد، در ارايه‌ي نظر عجله مي‌كند. زيرا آن آثار به هيچ وجه نمي‌تواند با اثري بلند و پر محتوا چون شاهنامه قابل مقايسه باشد. «شاهنامه‌»ي فردوسي در فرهنگ و حيات معنوي ملل آسياي مركزي جايگاه ويژه‌اي دارد. ملل و اقوام آسياي مركزي چون تاجيكان (نماينده‌ي فرهنگي آريايي) و ازبكان، تركمن‌ها، قزاق‌ها، قرقيزها و قاره قالپاق‌ها (نمايندگان فرهنگ تركي) كه مشتركات ديني، فرهنگي، تاريخي، جغرافيايي و اقتصادي دارند، احترام و اعتباري خاص براي فردوسي و «شاهنامه‌»ي او قايلند. بي جهت نيست كه بسياري از سيماي قهرمانان، موضوعات و منظره‌هاي رزم و بزم و حتي، پند و حكيم و عناصر ديگر كه در شاهنامه موجودند، در داستان‌هاي پهلواني و قهرماني تركي زبان‌هاي منطقه از قبيل «گور اوغلي»، «الپامش»، «ماناس»، «رستم خان»، «قيرق قيز»، «كبلانور باتير» و غيره ... به چشم مي‌خورند. يادآوري اين نكته كه سيماي «رستم» (پسر زال زر) در ادبيات عاميانه‌ي ملل آسياي مركزي به عنوان سمبل دليري، شجاعت و قهرماني و نيرومندي و ميهن پرستي، سيماي «رخشن (اسب رستم) و «پري» (موجود افسانه‌يي) به عنوان سمبل زيبايي، نيكي و پاكي، سيماي «ديو» به عنوان سمبل بدي، بي رحمي، اهريمني ... به كار گرفته شده است، فكر مي‌كنم، كافي است كه گفته شود «شاهنامه» و قهرمانان مثبت و منفي آن، در شكل گيري ادبيات حماسي اين منطقه نيز تأثير عميقي داشته است. تا حدي كه مي‌‌توان گفت نام و شهرت اسكندر مقدوني توسط «شاهنامه‌»ي فردوسي وارد ادبيات عاميانه‌ي ملل آسياي مركزي شده است. همچنان قابل تذكر است كه سيماي اسكندر، آن چنان كه در شاهنامه به رشته‌ي تحرير درآمده و به احتمال قوي، محصول تخيّل و بافته‌ي خود فردوسي است، در ادبيات عاميانه و ميراث مكتوب اين منطقه قلمداد گرديده است. بدون مبالغه، مي‌توان گفت كه سيماها، آهنگ‌ها، موضوعات، قهرمان‌ها، واقعه‌ها و مراسم‌ها و عناصر ادبي كه در شاهنامه به چشم مي‌خورد، پيوند زرين فرهنگ آريايي و تركي است. ارتباط تاريخي فرهنگ ايران و تركي در شاهنامه‌ي فردوسي به طور واضح و روشن منعكس شده است. اغلب محققان ادبيات عاميانه‌ي مردم آسياي مركزي چون ا. س. براگنسكي، خ. كاراگلي، خ. ظريف اف، ر. امان اف و ديگران برآنند كه بعضي از وقايع و تصاوير «شاهنامه»، از جمله طلوع و غروب آفتاب، تصوير و توصيف است، تصوير نبردها، لشكركشي، تصوير طبيعت، بيان افكار بشر دوستي و ميهن پرستي داستان‌ها و حماسه‌هاي ملل آسياي مركزي به وقايع و تصاوير «شاهنامه» شباهت شگفت انگيزي دارند. گذشته از اين، مفهوم «هفت پيروزي بر نيروهاي بدي و اهريمني كه در «شاهنامه»ي فردوسي در صورت «هفت خان» رستم و «هفت خان» اسفنديار به چشم مي‌خورد، در داستان عاميانه‌ي «گور اوغلي» تاجيكان («عوض» يكي از قهرمانان اين حماسه كه بر دشمنان پيروز مي‌گردد) شباهت دارد. شاهنامه تاكنون تقريباً 15 بار به زبان‌هاي تركي ترجمه، كتابت و چاپ شده است. اين شاه اثر بي زوال، از عهد غزنويان ترك گرفته تا قرن بيستم، به عنوان ارزشمندترين كتاب بشر دوستي و ميهن پرستي، مورد استقبال ملل اين منطقه قرار گرفته است. به ويژه، در دوره‌ي سلطنت تيموريان، اين اثر بلند ادبي و هنري، ارزش بيشتري پيدا مي‌كند. از جمله، بايسونقور ميرزا شاهزاده‌ي تيموري، بيش از 40 نسخه‌ي دستنويس «شاهنامه» را مورد مقايسه قرار دارد و متن انتقادي و معتبر آن در دسترس آيندگان قرار گرفت. امير عليشير نوايي شاعر بزرگ و پايه‌گذار زبان و ادبيات كلاسيك ازبكي، نسبت به شاهنامه توجه خاصي داشت. او حكيم فردوسي را به عنوان سخن ور بزرگ و «متكلّم» نام برده است. نوايي در «محاكمة اللغتين» خود از فردوسي به عنوان بزرگترين شاعر مثنوي سرا نام مي‌برد و او را «نصايح علم» مي‌خواند. نوايي، رستم را برجسته‌ترين سيماي حماسي مي‌داند. در قرن‌ هجدهم و نوزدهم ميلادي نيز توجه مردم آسياي مركزي نسبت به «شاهنامه» نه تنها كم نشد بلكه ترجمه‌هاي تازه‌ي «شاهنامه» و يا داستان‌هاي علي حده‌ي آن، به وجود آمد. در قرن بيستم ميلادي نيز ملت ازبكستان به شاهنامه توجه خاصي داشت و هميشه اين شاهكار ادبي را جزو ميراث معنوي خود حساب مي‌كرد. پس از استقلال نيز از اين توجه كاسته نشد. يك مثال بارز آن اين است كه بزرگترين مقاله‌ي «دايرة المعارف ملي ازبكستان» درباره‌ي فردوسي و «شاهنامه»ي اوست كه به قلم دانشمند ازبك ـ ارگش آچيل اف نوشته شده است. برخي از محققان دانشمند ازبك كتاب‌ها و تحقيقاتي راجع به فردوسي و شاهنامه‌ي او انجام داده‌اند. از جمله، «شاه كتاب و مؤلف او» (تاشكند، 1992) نوشته‌ي پروفسور شاه اسلام شاه محمد اف و «بزرگان شرق قديم» (تاشكند، 1999) نوشته‌ي پروفسور حميد جان حامدي را مي‌توان در رديف كتب ارزشمند راجع به فردوسي و شاهنامه‌ي او نام برد. همچنين، در سال 1990 در ازبكستان رمان «فردوسي» ساتيم الغ زاده نويسنده‌ي معروف تاجيكستان به ازبكي ترجمه و چاپ شد. در قرن بيستم، نمايشنامه‌هاي «ضحّاك ماران»، «سياوش»، «رستم و سهراب» و «فريدون» كه بر اساس سوژه‌هاي «شاهنامه» تهيه شده‌اند، در تئاتر‌هاي ازبكستان به زبان ازبكي نمايش داده شد و مورد استقبال مردم ازبك قرار گرفت. فردوسي و «شاهنامه‌»ي او براي مردم قره قالپاق نيز آشناست. نويسندگان برجسته‌ي قره قالپاقستان مانند: اجي نياز كاسي باي اولي، كون خواجه، بيرداخ، اوتيش و چند تن ديگر نيز درباره‌ي زبان فارسي و فرهنگ ايراني اطلاعات عميق داشتند. افكار و آثار شاعران و انديشمندان بزرگ ايراني چون فردوسي، سعدي، حافظ ... براي روشنفكران قره قالپاق به عنوان سرچشمه و منابع مهم فكري، از ارزش ويژه‌اي برخوردار بوده است. اديبان قره قالپاق بهترين سنت‌هاي ادبي شعر فارسي را ادامه داده و ادبيات ملي خود را غنا بخشيده‌اند. نام فردوسي و «شاهنامه‌»ي او در بين مردم تركمن نيز معروف است. مختوم قلي «فراقي» سر دفتر ادبيات كلاسيك تركمن، به فردوسي احترام ويژه‌اي داشت. «اَنّه كاووس اف» شاعر معاصر تركمن شعري در وصف فردوسي سروده و آن را زنده ياد استاد لايق شير علي شاعر برجسته‌ي تاجيك، به فارسي تاجيكي ترجمه كرده است. اينك چهار مصراع از آن شعر را به عنوان نمونه مي‌آوريم: از چار سو خلق آفرين خواند بر گفتي: تو خرد جاوداني زين بعد به فخر مي‌توان گفت: خورشيد تمام شاعراني! فردوسي و «شاهنامه‌»ي او در بين ملّت قزاق نيز جايگاه ويژه‌اي دارد. «آباي قوننبايف» (1845 ـ 1904) شاعر، نويسنده و متفكر برجسته‌ي قزاق كه به زبان و ادبيات فارسي علاقه‌ي خاصي داشت، فردوسي را يكي از استادان خود مي‌داند و در يك شعر خود مي‌گويد (با ترجمه): اي «فضولي»، «صيقلي»، «شمسي» اي «نوايي»، «سعدي»، «فردوسي» هم الا يا « خواجه‌ي حافظ » اي بزرگان، كمك و امداد! «چنگيز اتيمت اف» برجسته‌ترين نويسنده‌ي معاصر قرقيز و جهان، فرهنگ و تمدّن هزار ساله‌ي ملل آسياي مركزي را بدون نام و آثار رودكي و فردوسي و فارابي و بوعلي سينا، نمي‌توانست تصوّر كند. وي در بسياري از مقالات اجتماعي و ادبي خود به مناسبت‌هاي مختلف اشاره‌هايي به نقش و جايگاه ادبيات فارسي در رشد فرهنگ اين منطقه و جهان، كرده و فرهنگ ايراني را «فرهنگي مبتني بر انديشه‌ي بشر دوستي»، خوانده است. وي به عنوان نمونه، از آثار رودكي و فردوسي، نام برده است. «شاهنامه» در بين روشنفكران قرقيز خيلي معروف است و آنها اين اثر را به عنوان «شاه اثر» نام مي‌برند. ولي نقش و جايگاه فردوسي و «شاهنامه»ي او در جمهوري تاجيكستان عميق‌تر و بالاتر است. بدون شك، مي‌توان گفت كه مركز اصلي فردوسي شناسي در منطقه‌ي آسياي مركزي، تاجيكستان است. البتّه، علت اصلي اين، هم نژادي و همزباني و هم فرهنگي تاجيكان با ايرانيان مي‌باشد. فردوسي، يكي از چهره‌هاي برجسته‌ي ادبيات فارسي تاجيكي است و شرح حال و آثار او در كتاب‌ها از مدرسه‌ي ابتدايي تا دانشگاه، تدريس مي‌شود. از كوچك‌ترها گرفته تا بزرگسالان، تاجيكي نيست نام فردوسي را نشناسد و حداقل چند بيت از «شاهنامه‌»ي او حفظ نباشد. بعضي از افراد، چند هزار بيت از «شاهنامه» را حفظ‌اند كه قابل توجه است. در شهر دوشنبه پايتخت تاجيكستان «كتابخانه‌ي ملي تاجيكستان» به نام فردوسي است. در يكي از بزرگترين و زيباترين ميدان‌هاي دوشنبه مجسّمه‌ي فردوسي نصب گرديده است. در دوشنبه و مراكز و نواحي كشور برخي از خيابان‌ها، ميدان‌ها، كوچه‌ها، مدرسه‌ها و مراكز فرهنگي از قبيل كتابخانه‌ها، به نام فردوسي است. در قرن گذشته‌ي ميلادي تئاتر ملي تاجيكستان به نام ابوالقاسم لاهوتي نمايشنامه‌هايي بر اساس سوژه‌هاي «شاهنامه»ي فردوسي از قبيل «بيژن و منيژه»، «رستم و سهراب» (مؤلفان: غني عبدالله و پير محمد زاده) به نمايش گذاشت و حال نيز مورد استقبال بينندگان قرار دارد. بهترين كارگردان‌هاي تاجيك چون ب. كيمياگراف و دولت خداي نظر اف بر اساس «شاهنامه»ي فردوسي چندين فيلم سينمايي ساخته‌اند كه تحت عناوين «داستان رستم»، «رستم و سهراب»، «داستان سياوش»، «پرچم كاوه‌ي آهنگر» پخش شده‌اند. كارگردانان اين فيلم‌ها، برنده‌ي جايزه‌ي دولتي رودكي گرديده‌اند. در تاجيكستان پيرامون روزگار فردوسي و «شاهنامه‌»ي تحقيقات ارزشمندي صورت گرفته است. در اين زمينه، كتاب «فردوسي و زمان او» تأليف دكتر م. رجب اف (دوشنبه، 1974)، «شاهنامه‌ي فردوسي و سنّت نقاشي» دكتر ش. شكور اف (مسكو، 1983)، «فردوسي در فرانسه» تأليف دكتر شاكر مختار، «فردوسي» تأليف دكتر احمد عبدالله يف ... را مي‌توان به عنوان بهترين تحقيقات، نام برد. نام فردوسي، به عنوان سمبل آزادي و استقلال، هميشه پاينده خواهد ماند. بي جهت نيست كه تاجيكان و ازبكان، فرزندان خود را با نام قهرمانان «شاهنامه» چون رستم، سهراب، اسفنديار، پرويز، خسرو، بهرام، شاپور، قباد، سياوش، جمشيد، فريدون، منيژه، تهمينه، فرنگيس ... نامگذاري مي‌كنند. اين موضوع بار ديگر از جاودانگي نام و آثار فردوسي گواهي مي‌دهد. نويسنده: حق نظر قربان محمّد اف / استاد دانشگاه ملي ازبكستان




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 379]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن