واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: با اسماعيل فلاحپور ، كارگردان «زماني براي پشيماني» مرثيهاي در فراق مروت و جوانمردي
جام جم آنلاين: «زماني براي پشيماني» جزو آن سريالهايي بود كه با وجود محدوديت زماني توانست بامخاطبانش ارتباط برقرار كند. سريال، خيلي ساده وجهي ديگر از زندگي را به تصوير كشيد و تلاش كرد منويات آدمها را در موقعيتهاي تازه به نمايش بگذارد.
بستري هم كه داستان براي اين مهم آماده كرده بود آنقدر ظرفيت داشت كه مخاطب را پس نزند. اين سريال را عليرضا محمدي و سعيد مهران تهيه كردهاند و اسماعيل فلاح پور نيز كارگرداني آن را عهدهدار بوده است. فلاحپور پيشتر فيلمهاي سينمايي تيك و حرفهاي را براي سينما ساخته و براي تلويزيون هم آثاري چون ما هنوز زندهايم، عبور از شب، امنترين جاي دنيا و ... را جلوي دوربين برده است. با او درباره اين سريال كوتاه، گفتگويي كردهايم كه ميخوانيد:
زماني براي پشيماني اساسا با چه ذهنيتي شكل گرفت؟
براي من جذابيت قصه در شبهاي احيا بود. خيلي برايم مهم بود كه در اين شبها كاري تاثيرگذار ارائه دهم. زماني كه طرح قصه با من در ميان گذاشته شد، ديدم در اين طرح از سيره امير مومنان علي(ع) يعني جوانمردي و گذشت صحبت ميكند. فكر كرديم اگر اين مساله را در داستاني امروزي بياوريم و نشان دهيم كه در زندگي گاهي يك گذشت خيلي كوچك ميتواند از بسياري فجايع و گرفتاريها جلوگيري كند، ما به هدفمان رسيدهايم.
در اين سريال خيلي سريع سراغ اصل مطلب ميرويد. آدمها را معرفي ميكنيد. حوادث مختلف پيش ميآيد. براي روايت طبيعي داستان مشكل زمان نداشتيد؟
مشكلي كه داشتيم، اين بود كه ظرف داستان ابتدايي اين كار خيلي بيشتر از 5 قسمت بود. همانطور كه ميدانيد، در اين سريال داستان 3 مرد، همسران آنها و فرزندانشان روايت ميشود. ما مجبور بوديم در قسمت اول هر 3 خانواده را به تماشاگر بشناسانيم.
اول خانواده كاشف را داريم كه بظاهر از دوستانش فاصله گرفته و رشد كاذبي داشته است. بعد خانواده مصطفي عابدي است كه جزو فرهنگ سنتي امروزي ما طبقهبندي ميشوند و سعي ميكنند هويت ملي مذهبيشان را حفظ كنند. عابدي كار توليدي انجام ميدهد و به همين خاطر هم سرانجام دچار مشكل ميشود و ضلع سوم هم رسول رسولي و خانوادهاش هستند. رسولي آدمي است كه اهل طراحي است و به خاطر ماجراهايي كه بين دو دوستش ميگذرد، همواره از موضع صلح و دوستي صحبت ميكند. شما فكر ميكنيد در يك قسمت چگونه ميتوانيم همه اين افراد را معرفي كنيم، بجز اين كه قصه را تا آنجا كه امكان دارد فشرده كنيم. براي نوشتن فيلمنامه اين سريال چند بار طرحهاي مختلفي نوشته شد تا اين كه سرانجام توانستيم به شكل نهايي برسيم، يعني جوري كار را شروع كنيم كه بتوانيم در 5 قسمت آن را جمع كنيم.
داستاني كه شما روايت ميكنيد، اساسا به خاطر موقعيتهاست. شايد هر كس ديگري هم بود واكنش مشابهي نشان ميداد. شما خودتان حق را به چه كسي ميدهيد؟
از لحاظ قانوني كاشف آدم بسيار برحقي است. او پولي را به دوستش كه در شرايط سختي به سر ميبرد قرض داده و حالا هنگام سررسيد، پولش را مطالبه ميكند اما به نظر ميآيد به خاطر آشنايي با شرايط ويژهاي كه دوستش در آن گرفتار شده و اين كه خودش در آن شرايط بحراني نيست، ميتوانست با گذشت و مدارا مشكل را حل كند. داستان ما تماما طرح اين موقعيت است كه آيا قانون ميتواند جاي ارزشهاي اخلاقي را بگيرد؟ ما در اين سريال، آدم منفي نداريم. كاشف كسي است كه حق قانونياش را مطالبه ميكند اما ميتواند با رجوع به يك سري ارزشهاي از ياد رفته كه جزو خصلتهاي برجسته اميرالمومنين است، به مصيبتهايي كه چند خانواده را درگير كرده پايان بخشد. ما در اين سريال ميخواهيم به اخلاق مدرن از يك دريچه ديگر نگاه كنيم. به اعتقاد من اخلاق مدرن و اقتضائات زندگي در كلانشهرهاي امروزي خيلي از ارزشهاي حسنه ما را به كناري زده است.
بيشتر ميخواستيد روي چه مواردي در داستان متمركز شويد؟
ميخواستم روي همين تم داستان يعني مروت و گذشت نسبت به يكديگر كه جايش در جامعه امروزي ما نسبتا خالي است، متمركز باشيم.
عبدالرضا اكبري چگونه براي ايفاي نقش حميد كاشف انتخاب شد؟
عبدالرضا اكبري انتخاب اول ما براي نقش كاشف بود. اكبري جزو بازيگراني است كه ميتواند در نقشهاي مثبت و منفي هنرنمايي كند. او نقش كاشف را خيلي خوب بازي كرد.
زماني براي پشيماني به خاطر نوع داستانش مجال اندكي براي راحت گذاشتن ذهن مخاطب ميگذارد. فكر نكرديد، مخاطب نتواند خيلي با آن ارتباط برقرار كند؟
ما دست به يك تجربه زديم و يك ساختار سينمايي را به سريال تبديل كرديم. تلاش كرديم تمام لحظات كشدار و اضافه را از كار حذف كنيم و تنها به جوهره و پيكره اصلي داستان اكتفا كنيم ولي بازخوردهاي اجتماعي نشان داد، تماشاگران ما با آثاري كه بدون حاشيه و مطولسازي قصه را روايت ميكنند، ميتوانند ارتباط برقرار كنند. مخاطب با زماني براي پشيماني خيلي خوب ارتباط برقرار كرد.
آدمهاي سريال شما به طور مشخص و مطلق دستهبندي نميشوند، چرا؟
براي اين كه ميخواستيم آدمها كاملا شبيه زندگي باشند. دوست نداشتم آنها را به صورت كلاسيك ببينم. در حالت كلاسيك آدمها يا به صورت منفي ظاهر ميشوند يا به صورت مثبت كه اين خيلي شبيه زندگي آدمهاي پيرامون ما نيست. به همين خاطر خواستم آدمها خاكستري به نظر برسند.
مهدي غلامحيدري
چهارشنبه 3 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 160]