اصطلاحات فقهی - گروه ت

واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: [/font]
[align=JUSTIFY]
به تأخير انداختن

ادا كردن

كسى كه از روى معصيت نماز نمى
‌
خواند.

تلف كننده
تلف شده

تألمات

دردها، رنجها

تألمات

روحى:
پريشانى و افسردگى روحى

[font=tahoma]
آنچه تمامى اجزاى آن فراهم باشد.

آنچه خلقت او، كامل و طبيعى است.

پيمان بستن پنهانى

تلف، تباهى، بيهوده خرج كردن

انجام دادن كارى با قصد قربت و بدون چشم داشت يا اجبار.

جمع تبرّع. [align=JUSTIFY]
خنده بدون صدا، لبخند

باطل بودن معامله در بخشى از ثمن يا مثمن

پاك شدن چيز نجسى به تبع پاك شدن چيز نجس ديگر؛ مانند پاك شدن ظرف سركه به تبعيت از پاك شدن شرابى كه به سركه تبديل شده است.
تبعيت فرزند از پدر در قصد توطن

نيم خيز نشستنِ مأموم در حال تشهد إمام

آشكار كردن، علنى نمودن
تجاهر به فسق: فسق و فجور علنى

از سرگيرى احرام

دوباره ازدواج كردن

اقدام به انجام يا ترك كارى با نيت معصيت

تفحص و جستجو كردن، جاسوسى كردن

زيور بستن
مال و اثاثيه گرانبها

تدارك مقدمات چيزى
تجهيز ميت: يعنى تدارك امورى همچون غسل، حنوط، كفن و ...

جايز شمردن، اجازه دادن

زير چانه، قسمتى از عمامه كه زير گلو آويخته مى
‌
شود.

سنگ چين كردن، علامتگذارى اراضى موات، پيش از آباد كردن آنها

خوار كردن و پست شمردن ديگرى

مشاهده امرى براى اداى شهادت در وقت لزوم

سرگردان شدن

رجوع کنيد به:
[font=tahoma][align=JUSTIFY]
سرپيچى و نافرمانى

رهايى از رباى دريافت شده با پرداخت مال به صاحب آن و يا طلب رضايت وى و يا راههاى ديگر

بول و غائط كردن

پرداخت كردن خمس مال

درمان كردن، معالجه نمودن

پنهان نمودن عيب (در ازدواج و خريد و فروش كالا) يا چيزى را برخلاف (بهتر از) واقع نشان دادن

تذكرى كه بصورت دستور باشد (امر به معروف)

رجوع کنيد به:
[font=tahoma][align=JUSTIFY]
حيوانى كه به طريقه شرعى ذبح شده باشد.

كشتن حيوان داراى خون جهنده، با رعايت ضوابط شرعى

حركات سريعى كه بيننده را به اشتباه بياندازد.

رضايت طرفين معامله

چرخاندن صدا در گلو

جواز، اجازه در انجام يا ترك كار

دارايى ميت در هنگام فوت. [font=tahoma][align=JUSTIFY]
رجوع کنيد به:
محرمات احرام

تفكّر در موارد مشكوك نماز (ركعات يا أفعال آن)، براى رفع شك

وجود دو تكليف همزمان؛ بطوريكه انجام هر كدام موجب ترك ديگرى شود.

فريب دادن، گول زدن

ملايمت، مدارا، چشم پوشى
قاعده تسامح يا تسامح در ادله سُنَن: حكم به استحباب يا ترتب ثواب بر اعمالى كه دليل آنها ضعيف بوده و مورد اطمينان كامل نيست.

ذكر سبحان الله و الحمدلله و لا إله الا الله و الله أكبر

34 مرتبه الله اكبر، 33 مرتبه الحمدلله و 33 مرتبه سبحان الله

خود را پوشاندن

سرايت كردن، منجر شدن

دريافت كردن

سلام دادن
سلام نماز
تحويل دادن
تسليم شدن در جنگ

نام گذارى كردن، جارى كردن نام خدا بر زبان

دامها، چيزهايى كه موجب گمراهى مى شود.

خود را مانند ديگرى كردن

پاره پاره كردن بدن مرده ، براى كسب آگاهيهاى پزشكى و...

شريك كردن و شركت دادنِ ديگرى

پيروى، متابعت، دنبال كردن
تشييع جنازه: دنبال جنازه رفتن

گواهى نمودن، تاييد كردن

بكار گرفتن چيزى و استفاده از آن
تصرف انتفاعى: استفاده از منافع مال و باقى گذاشتن اصل آن
تصرف مالكانه: استفادهاى كه فقط از طرف مالك امكان دارد.
تصرف عدوانى: تصرف بدون رضايت مالك
تصرف مادى: تصرف در عين مال؛ بطورى كه وصف يا جزء و يا تمام آن مال تلف شده و يا تغيير كند.

تلف كردن، تباه ساختن

پاك كردنِ متنجس با يكى از مطهّرات شرعيه؛ مانند شستن دستِ نجس با آب كر

انجام دادن كار با قصد عبادت و نيكى

پى در پى آمدن

زياده روى، ستم كردن، دست درازى

درست كردن، اصلاح نمودن.
تخفيف دادن
شهادت دادن بر عدالت كسى

دشوار شدن. [font=Wingdings]
رجوع کنيد به:
تعسّر
عذر و دليل آوردن

به آداب و اخلاق باديه نشينان درآمدن، باديه نشينى
تعرّب بعد الهجرة: حشر و نشر با جهال پس از اسلام آوردن

مجازاتى كه مقدار و كيفيت آن توسط حاكم شرع معلوم مى‌گردد. (در مقابل حدّ)

دشوارى، سختى

دست درازى كردن
پرداختن به يك كار

خواندن قرآن، ادعيه و اذكار مخصوص پس از اتمام نماز.

بهانه جويى
كوتاهى كردن

مشروط بودن به چيزى ديگر

از روى عمد كارى را انجام دادن

به تأخير انداختن

فهم و درك يكديگر

كوتاهى كردن؛ مسامحه نمودن. (در مقابل افراط)

رهايى، خارج شدن از چيزى

واگذار كردن

برداشتن مال يا پول از كسى كه حق انسان را گرفته و از دادن آن امتناع مى
‌
كند.

تقسيم كردن مال، قسط بندى كردن

كوتاه كردن مقدارى از ناخن يا موى سر در اعمال حج و عمره

متراكم نمودن بخار جهت تبديل آن به مايع

حيله زدن، حقه زدن

تبعيت از فتواى مجتهد و عمل نمودن به آن
تقليد ابتدائى: تقليد براى اولين بار
بقاء بر تقليد ميت: ادامه تقليد از مرجعى كه ديگر زنده نيست.
تبعيض در تقليد: تقليد از چند مجتهد در ابواب مختلف فقه

هماهنگ شدن با عقايد كفار يا مخالفين در گفتار يا كردار از روى ناچارى
تقيه مداراتى: تقيه به منظور حفظ وحدت مسلمين

ذكر «الله اكبر» به قصد شروع نماز

قرار دادن دستها بر روى هم در حال نماز

گدايى كردن

پرداخت كفاره
نسبت كفر دادن به ديگرى

اشتباه شدن
مشغول شدن به كارى

لبيك گفتن هنگام مُحرم شدن در حج
و عمره

لذت بردن

نابودى، هلاك

وارد كردن نطفه
‌
ى مرد به رحم زن و يا تركيب كردن نطفه زن و مرد در خارج از رحم و رشد دادن آن در آزمايشگاه

تمتع

بهره‌ى جنسى بردن از همسر

رجوع کنيد به:

حج

تمتع

–

عمره تمتع

مسخره كردن، ريشخند

سر و سامان دادن به

كارها

توانايى

آمادگى زن براى كامجويى همسر

چيزى را مالك شدن
تملّك به ضمان: برداشتن و مالك شدن يك چيز مجهول المالك (با شرائط خاص)، با اين نيت كه در صورت پيدا شدن صاحبش، قيمت آن را به او بپردازد.

كسى را مالك چيزى كردن

لزوم عقد و مشروط نبودن آن

پيشگويى از حوادث و اتفاقات زندگى انسان، با استفاده از اوضاع و احوال ستارگان

مبادله كردن سفته با مبلغى كمتر از اعتبار آن

تأييد كردن، اجازه دادن

كم شمردن، كوچك شمردن

سهل انگارى

به دروغ، نسبت بد به ديگرى دادن، افترا

آماده بودن، مهيا شدن

تحريك، برانگيختن

به يكديگر توصيه كردن

بازگشت و پشيمانى از گناه و ترك آن

وداع كردن
سپردن چيزى به كسى

نشستن بر روى ران چپ، و گذاشتن روى پاى راست به كف پاى چپ در حال تشهد و بين دو سجده

صحبت كردن بگونه
‌
اى كه شنونده معناى ظاهرى را بفهمد؛

ولى گوينده معناى خلاف ظاهر را اراده كند.

نزديكى جستن، وسيله قرار دادن

وكيل قرار دادن

پذيرفتن وكالت از طرفين عقد

زدن كف دستها به خاك، سنگ و مانند آن، و مسح پيشانى و پشت دستها با ترتيب خاص

تيمّم جبيره
‌
اى

تيمّمى است كه قسمتى از مسح آن روى جبيره است
.

رجوع کنيد به
:

جبيره

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]

[مشاهده در: www.freedownload.ir]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 140]