تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 9 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):من پيامبر نشده ام كه لعن و نفرين كنم، بلكه مبعوث شده ام تا مايه رحمت باشم.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819207139




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح امروز ايران


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح امروز ايران روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه گزيده برخي از آنها در ذيل مي‌آيد.  كيهان روزنامه كيهان در سرمقاله‌ امروز خود با عنوان جهان پس از 11 سپتامبر به قلم مهدي محمدي آورده است: آدم هاي معمولي وقتي اراده كارهاي بزرگ به سرشان بزند، مثلاً كاري به بزرگي رهبري جهان، احتمالاً دست به كارهاي نامعمول خواهند زد، گاه در حد و اندازه به وجود آوردن يك فاجعه جهاني، براي خودشان و براي ديگران. 11 سپتامبر شايد بزرگترين نمونه از اين قبيل سوداگري ها در تاريخ معاصر روابط بين الملل باشد. اينكه چه كساني آن بساط را در نيويورك به راه انداختند هنوز براي هيچ كس روشن نيست، حتي خود غربي ها هم كه هر روز صبح تا شام به وسيله انواع و اقسام رسانه ها با كليشه هايي از اين دست كه «جهان آزاد در خطر است»، «بن لادن در راه است» و امثال اينها بمباران مي شوند هنوز مي گويند كه به اصل قضيه مشكوكند. بن لادن غارنشين چگونه توانست دور از چشم سرويس هاي امنيتي عريض و طويل آمريكا، مقدمات چنين عمليات بزرگي را مهيا كند، چرا سر و كله او درست زماني پيدا شد كه بوش كوچك با داعيه رسالت جهاني آمريكا براي سركوب ديكتاتوري و بسط آزادي تازه بر سركار آمده بود و براي آغاز اين به اصطلاح مأموريت دنبال بهانه مي گشت (انگار با هم هماهنگ شده باشند، اين بهانه به وجود بياورد و آن جنگ راه بياندازد)، آن برج هاي مستحكم چطور با انفجار بنزين موجود در باك يك هواپيماي مسافربري فرو ريختند و صدها و هزاران سؤال ديگر از اين دست. ظرف اين 6 سال انبوهي از مردم جهان از شهروندان عادي بگيرد تا فيلسوفان و روزنامه نگاران و متخصصان مسايل امنيتي و مهندسان مكانيك و كارشناسان ناوبري هواپيما هر كدام به روش خود گفته اند يك جاي اين كار مي لنگد و ابتدا و انتهاي قصه را نمي توان عاقلانه جمع و جور كرد. با اين حال هيچ جواب قاطعي در دست نيست. اين پرسش ها همچنان گشوده است و لابد بالاخره زماني حقيقت آشكار خواهد شد. اما مهم تر از اينكه آن روز صبح در نيويورك چه اتفاقي افتاد اين است كه دنياي ما پس از آن روز به چه شكلي درآمده و در اين شكل بندي جديد ما چه جايگاهي داريم. ما نمي دانيم چه كساني 11 سپتامبر را به وجود آوردند اما كم و بيش مي دانيم جهاني كه پس از 11 سپتامبر ساخته شد چه مشخصاتي دارد، يعني مي دانيم چه مي خواستند و چه شد. جنگ عليه ترور پس از 11 سپتامبر قرار بود دنيا را امن تر كند، اكنون هيچ كس- حتي خود كاخ سفيد- در اين ترديد ندارد كه جهان به مراتب ناامن تر شده است. جنگ عليه ترور قرار بود افغانستان را آباد كند اما حالا سرعت صعود منحني توليد و ترانزيت مواد مخدر از حد محاسبه فراتر رفته است بماند، رابرت گيتس وزير دفاع آمريكا را در كنفرانس امنيتي مونيخ به عجز و لابه انداخته است كه ناتو دارد در افغانستان شكست مي خورد، به داد برسيد. جنگ عليه ترور قرار بود «عراقي نو» براي مردمان دردكشيده آن بسازد، حالا عراقي ها در آستانه يازده سپتامبر با لحني آكنده از استهزا در روزنامه هايشان مي نويسند: «هر روز ما عراقي ها يازده سپتامبر است». جنگ عليه ترور وعده مي داد آمريكايي جديد خواهد ساخت كه در آن هرگز ديگر چنين حوادثي مجال ظهور نيابد حالا آمريكايي ها در مجلات انتقادي شان از «جهان سوميزه شدن» داخل آمريكا به موازات لشگركشي هاي آقاي بوش در اين سو و آن سوي جهان خبر مي دهند، جنگ عليه ترور قرار بود اسرائيل را تقويت كند، كاملا بر عكس آن را به وضعيتي افكنده است كه سران آن رويارو شدن با چند هزار چريك را «بزرگترين كابوس زندگي خود» بنامند. اين فهرست را مي توان صفحه ها ادامه داد. جنگ عليه ترور براي آمريكا چه به ارمغان آورده است؟ ديروز نيويورك تايمز نوشت كاخ سفيد بايد 2000 ميليارد دلار خرج كند تا ارتش آمريكا به وضعيت قبل از جنگ افغانستان برگردد. اين يكي از آن مواردي است كه با پول مي توان اصلاحش كرد، حيثيت و آبرو و اقتدار از دست رفته را چطور (تازه، اگر چنين چيزهايي اساساً در كار بوده باشد). 11 سپتامبر بزرگترين اشتباه محاسبه آمريكايي ها در چند دهه اخير بوده است. اگر نگوييم به راه انداختن و ترتيب دادن خود اين حادثه، جنگ و جنايتي كه پس از آن براي رسيدن به اميد رسيدن به اهدافي موهوم به راه انداختند، بي گمان مصداق تام و تمام اين توصيف است. حالا آمريكايي ها ته چاهي قرار دارند كه براي ديگران كنده بودند و براي بيرون آمدن از آن تا حد التماس و دريوزگي از بزرگترين دشمن خود هم پيش رفته اند. از اين سو خاورميانه اي ظهور كرده است كه يك ايران هسته اي، ايراني با نفوذ بي مانند در گوشه گوشه آن و يك ايران الهام بخش آن را راهبري مي كند. آمريكايي ها هراسان و مضطرب براي ايستادن در مقابل اين ابرقدرت نوظهور خود را به اين در و آن در مي زنند. آن همه داد و قال و كف بر دهان آوردن جاي خود را به ائتلافي از مورچه ها و دختربچه ها داده است. آمريكا قرار است با استفاده از كساني مثل عبدالمالك ريگي و پژاك و چند خشك مغز سلفي-بعثي به انضمام دختر ديك چني و هاله اسفندياري نظام جمهوري اسلامي را ساقط كند! اينجا آخر خط است، جايي كه بايد ايستاد و پشت سر را نگريست، اگر چيزي پس سر باقي مانده باشد. جمهوري اسلامي روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله امروز خود با عنوان «عراق بازسازي يا بازپروري » آورده است : با اينكه انسان گل سرسبد خلقت است و خداي متعال در قرآن كريم خود را به خاطر آفرينش انسان ستوده و فرموده است « تبارك الله احسن الخالقين » در عين حال اينطور نيست كه وجود همه ما انسان ها افتخارآميز باشد. بزرگترين جنايت ها را هم انسان ها مرتكب مي شوند و به همين دليل تا مرحله اي از پستي و رذالت سقوط مي كنند كه از درنده ترين حيوانات نيز درنده تر مي شوند و از كثيف ترين موجودات نيز پست ترند. توصيف « اولئك كالانعام بل هم اضل » مربوط به همين دسته از مخلوقاتي است كه نام انسان برروي آنهاست . به وحشيگري هاي سران قدرت هاي پيشرفته جهان امروز بنگريد. محصول آنهمه باصطلاح پيشرفت و تمدن كه ظاهرش چشم ها را خيره مي كند و عقل ها را حيرت زده مينمايد جنگ ويتنام است با ميليون ها كشته و مجروح و معلول بمباران اتمي هيروشيما و ناكازاكي است با آنهمه عوارض نارسائي هاي جسمي و روحي باضافه صدها هزار كشته و مجروح افغانستان و عراق است با رشد قارچ گونه مواد مخدر و تجارت خون و خريد و فروش ناموس ! باضافه ناامني و ويراني و صدها هزار كشته و مجروح و معلول و آواره و بي خانمان و فلسطين است با اشغال و آوارگي هميشگي يك ملت كه جاي خالي اين ملت آواره را به نمايشگاه رسوائي هاي دموكراسي غربي تبديل كرده اند و زرادخانه اتمي و رواج سياست يك بام و دو هواي آمريكا و انگليس كه فناوري هسته اي را همراه با بمب هاي اتمي براي خود و صهيونيست ها از نان شب واجب تر مي دانند ولي حتي فعاليت هاي هسته اي صلح آميز را براي هر كشوري كه زير يوغ آنها و تحت فرمانشان نباشد و استيلاي صهيونيسم را بر مسلمانان به رسميت نشناسد حرام موبد! لابد خبرهاي مربوط به تجارت سكس و خون در عراق را شنيده ايد. اگر در روزهاي اول حمله نظامي آمريكا و انگليس به عراق تحليل ها اين بود كه اين جنگ براي چپاول ثروت هاي عراق بويژه نفت است حالا ديگر آن تحليل را بايد تكميل كرد و تجارت سكس و خون را نيز بر آن افزود. رئيس جمهور آمريكا كه مدعي بود همراه با بمب افكن ها و تانك هاي آمريكائي دموكراسي را به عراق صادر مي كند و اين كشور را به بهشت دموكراسي تبديل خواهد كرد اكنون بعد از گذشت حدود 5 سال از اشغال عراق خود او نيز اعتراف مي كند كه اين كشور ناامن ترين نقطه جهان است و مردم اين كشور در فقر فقدان بهداشت و انواع مفاسد دست و پا مي زنند. ناامني در عراق آنقدر زياد است كه خود بوش كوچك هفته گذشته براي يك سفر چند ساعته به اين كشور مجبور شد بي خبر در ميان شديدترين تدابير امنيتي وارد يك پايگاه نظامي خارج بغداد شود و ديدارهايش را دزدانه و بي سروصدا انجام دهد و همانطور دزدانه از آنجا خارج شود. همزمان با سفر رئيس جمهور آمريكا به عراق بطور تصادفي اخبار مربوط به قاچاق زنان و دختران بي سرپرست و فقير عراقي به كشورهاي عربي همسايه و فروش آنها به شيوخ عرب و همچنين خبر تجارت خون منتشر شد. اشغالگران نه تنها براي مردم عراق هيچ دستاوردي نداشته اند بلكه همانگونه كه نفت اين كشور را از لوله ها مي كشند و به غارت مي برند خون را نيز از رگهاي اين مردم ميكشند و با آن سودا مي كنند و بدتر از اين هر دو با شرف يك ملت نيز همچون يك كالاي تجاري رفتار مي نمايند. جزئيات قاچاق زنان و دختران فقير و بي سرپرست عراقي و اهانت هائي كه به اين ملت مسلمان از اين رهگذر مي شود بقدري درناك و تاسف بار است كه قلم ها و زبان ها قادر به آوردن آن نيستند. اين جزئيات به سينه تاريخ سپرده خواهد شد و آيندگان از آن مطلع خواهند گرديد اما سئوال امروز اينست كه ما انسان ها در برابر اينهمه سقوط انسانيت كه در يكي از عزيرترين و شريف ترين سرزمين ها شاهد هستيم آيا وظيفه اي برعهده نداريم در روزهاي گذشته كنفرانس بين المللي بازسازي عراق در تهران برگزار شد اما با توجه به واقعيت هائي كه اكنون در عراق جريان دارد حق اين بود كه شركت كنندگان در اين گردهمائي براي جراحت هاي معنوي كه بر پيكر اين سرزمين اسلامي و ملت آن وارد شده است اولويت قائل ميشدند و چاره انديشي مي كردند ما مسلمان ها بايد از امكانات رسانه اي خود در هر جا كه هستيم براي نشان دادن چهره زشت قدرتمندان امروز جهان كه مدعي دموكراسي و حقوق بشر و آزادي هستند استفاده كنيم و با تشريح جنايات آنها واقعيت هاي پنهان در عملكرد نظام سلطه را افشا نمائيم . همين ديروز اعلام شد كه آمريكا امنيت بغداد را به افراد مسلح غيردولتي سپرده است . اين يعني تقويت معارضان دولت و تضعيف دولت منتخب مردم . عراق را درحالكيه در اوج ناامني است و عرصه تاخت و تاز سكس و خون است نمي توان بازسازي كرد. عراق بايد قبل از هر چيز بازپروري شود عراق را ابتدا بايد از چنگال اشغالگران و سوداگران نفت و سكس و خون رهانيد تا زمينه براي بازسازي اين كشور فراهم شود. اگر غيرتمندان جهان اسلام را همت و اراده اي هست بايد در اين راه بكار گرفته شود كاري كه مي تواند علاوه بر عراق كل جهان اسلام را از مطامع نظام سلطه نجات دهد و درامان نگهدارد. رسالت «تعظيم شيطان در نيويورك» عنوان سرمقاله امروز روزنامه رسالت است كه در آن آمده است: ايروينگ كريستل ويازده تن ديگر از اعضاى گروه نومحافظه‌كاران سناريوى محرمانه خود را به “ جرج تنت “ رئيس وقت سازمان سيا ارائه دادند . بوش وچنى ازقبل درجريان اكران فيلم 11 سپتامبر با نقش‌آفرينى سيا وموساد قرار گرفته بودند . “ نقش اول “ به گونه‌اى تعيين شده بود كه بدون دريافت جايزه اسكار و جنجال آفرينى در جشنواره‌هاى بين‌المللى تمام سود حاصل از فروش فيلم را به سود تهيه‌كنندگان وعوامل صحنه به گردش درآورد . البته بن لادن نيز از اين انتخاب راضى بود. زندگى درمرزهاى محدود افغانستان وسرسپردن به امرونهى‌هاى ملا عمر وارتش اسلام آباد او را كلافه كرده بود. مرد اول القاعده تصميم گرفت تا ادامه حيات خود را در “ شهرتى خاموش سپرى كند شهرتى كه بايد در سايه انفجار برج‌هاى دوقلوى تجارت جهانى وهوچى‌گرى‌‌هاى رسانه‌هاى آمريكا پس از حادثه به فعليت مى‌رسيد. روزحادثه بسيار زود فرا رسيد. زودتر از آنكه رايس وچنى بتوانند عوامل مشكوك ودردسر ساز احتمالى را از بين ببرند . بوش پسر بارها دكترين خود درباره “جنگ نامحدود عليه تروريسم “ را با رامسفلد و جان بولتون مرور كرده بود . او ماه‌ها قبل از وقوع حادثه 11 سپتامبر سخنرانى خود در خصوص همدردى با بازماندگان انهدام يا به بيان بهتر ، انفجار برج‌هاى دوقلو را آماده كرده بود ، مواد منفجره توسط عوامل سيا درطبقات زيرين و ميانى برج‌هاى دوقلو كار گذاشته شده بودند. موساد 3000 يهودى شاغل در برج‌‌هاى تجارت جهانى را به مرخصى اجبارى فرستاده بود تابعدها بتواند آنها رابه سوى سرزمين موعود رهسپار كند و ... سرانجام انفجار صورت گرفت . صحنه جذاب بود اما كارگردان وتهيه‌كننده و عوامل فيلم در هماهنگى سكانس‌ها ناهماهنگ بودند، فروريختن ساختمان 78 طبقه با برخورد يك هواپيماى مسافربرى و پيدا شدن پاسپورت خلبان هواپيما دركف يكى از خيابان‌هاى منتهى به محل حادثه فيلم را از حالت تراژيك به حالت كمدى - تخيلى تبديل كرد. تماشاگران فيلم 11 سپتامبر آن قدر غرق در جلوه‌هاى ويژه شده بودند كه متوجه آتشى كه سالن سينماى “ جرج واشنگتن “ را فراگرفته بود نشدند. آنها تصور مى‌كردند كه اين نيز جزئى از فيلم است ! اما زمانى متوجه حريق واقعى شدندكه خود را درميان شعله‌هاى سربه فلك كشيده ناشى از آتش‌بازى بوش در عراق وافغانستان سردرگم ديدند. آتش‌نشانان گروه عمو سام كه در مهار توفان‌هاى كاترينا و ريتا ناكام مانده بودند ، اين بار با چهره‌هاى درهم ريخته خود نظاره‌ گر آتشى بودندكه آب‌هاى دجله وفرات وهيرمندبه مانند نفت آن را شعله‌ورتر مى‌ساختند: 1- آنچه در تاريخ 11 سپتامبر 2001 رخ داد،نقطه آغاز دكترين بوش پسر در خاورميانه ونظام بين‌الملل بود . هر دكترين با توجه به “ نوع حساسيت‌زايى “ و “ دامنه تعريف آن “ مورد تحليل قرارمى‌گيرد . براين مبنا هر قدر بازه اين دكترين محدودتر باشد دردسر كمترى گريبانگير طراحان آن خواهد شد. براين مبنا ارائه يكباره دكترين “ مبارزه نامحدود عليه تروريسم “ با توجه به سياست خارجى آمريكا در زمان رياست جمهورى بيل كلينتون وافشاى تقلب جمهوريخواهان درانتخابات سال 2000 تنش‌هاى زيادى را در آمريكا به وجود مى‌آورد . از اين رو نومحافظه‌كاران افراطى درصدد ايجاد فضاى كاذب برآمدند تا بتوانند با تمركزدهى افكار عمومى آمريكا برروى ابعاد آن ،‌سياست‌هاى ميليتاريستى خود در خاورميانه راجامه عمل بپوشانند طراحى و اجراى حادثه 11 سپتامبر درچنين فضايى صورت گرفت . اگر بخواهيم با رويكردى “ فيزيكى “ به مسئله بنگريم، مى‌توانيم ادعا كنيم كه “ حادثه 11 سپتامبر “ حكم “ تصوير مجازى “ ،‌ “ اشغال افغانستان وعراق “ حكم “ تصوير حقيقى “ و “ دولت آمريكا “ حكم “ شى اصلى “ را دارند . 2- يكى از تبعات وقوع حادثه 11 سپتامبر 2001 “ بازتعريف القاعده “با نگاهي سلطه گرايانه “ بود مقامات آمريكايى از ابتداى سركار آمدن بوش معتقد بودند كه مثلث “ اسلام آباد- واشنگتن - طالبان “ كه درزمان رياست جمهورى بيل كلينتون ترسيم شده بود بايد دگرگون شود زيرا اين ساختار درمقابل دكترين بوش مزاحمت ايجاد مى‌كرد .پروسه “ باز تعريف القاعده از بدو حضور جمهوريخواهان افراطى دركاخ سفيد آغاز شد . حادثه 11 سپتامبر نقطه آشكارساز اين باز تعريف به شمار مى‌رفت . در اين نقطه “ القاعده محدود درافغانستان “ جاى خود را به “ القاعده پراكنده در جهان “ داد . نبايد دور از نظر داشت كه دكترين “ مبارزه نامحدود عليه تروريسم “جهت ادامه “ حيات تئوريك “ خود نيازمند درهم ريختن نظم عملى “ جهان سياست است . از نظرنومحافظه‌كاران “ القاعده پراكنده “ مهمترين عاملى بود كه مى‌توانست اين نظم را درهم بريزد. از سوى ديگر،مقامات آمريكايى اين “ القاعده سردرگم “ را بعدها درخدمت سياست‌هاى خود در عراق وافغانستان تعريف نمودند. 3- درجريان رسوايى واترگيت شاهد بوديم كه اين اقدام غير قانونى جمهوريخواهان به طور تصادفى فاش شد وروزنامه واشنگتن پست از طريق دو تن از روزنامه ‌‌نگاران خود به نام‌هاى باب وودوارد و برنشتاين آن رابه اطلاع افكار عمومى رساند ابتدا چنين تصورمى‌شد كه اين قانون ‌شكنى توسط افراد دون پايه طراحى وهدايت شده است اما پس از آنكه نيكسون از تحويل نوارهاى ضبط شده به كميته قضائى مجلس نمايندگان ايالات متحده آمريكا خوددارى كرد پاى رئيس جمهور وقت ايالات متحده آمريكا نيز به ميان كشيده شد. اين مسئله سبب شد كه ريچارد نيكسون براى پرهيز از بركنارى توسط كنگره در8 اوت 1974 ازسمت خود كناره‌گيرى كند . مسئله اصلى اينجاست كه افشاى دخالت دولت بوش در حادثه 11 سپتامبر چه تبعاتى برى حزب جمهوريخواه درپى خواهد داشت؟ روندفعلى بررسى پرونده 11 سپتامبر 2001 به گونه‌اى پيش مى‌رود كه هر لحظه نقش سازمان سيا ، موساد ، پنتاگون و دولت بوش دراين حادثه پررنگ‌تر مى‌شود . هنوز پس از گذشت شش سال از حادثه 11 سپتامبر هيچ يك از رهبران اصلى القاعده دستگير نشده‌اند. آيا اين عجيب نيست ! مسلما افشاى كامل اين “ حقيقت كثيف “ همانند زلزله‌اى ويران كننده جامعه آمريكا را درخود خواهد بلعيد. تبعات اين مسئله به مراتب گسترده‌تر ازواتر گيت خواهد بود ، حتى اگر بوش ديگر برسركار نباشد ودولتى دموكرات در راس معادلات سياسى كاخ سفيدقرار گرفته باشد. شايد براى شهروندان آمريكايى بسيار سخت باشد كه با چهره واقعى سياستمداران خود آشناشوند ، چهره‌هايى كريه‌المنظر كه شيطان در روز11 سپتامبر 2001 درمقابل دنائت آنها سرتعظيم فرود آ‌ورد. اعتماد ملي روزنامه اعتماد ملي در سرمقاله امروز خود با عنوان بندبازي مشرف با مخالفان آورده است: نواز شريف، سياستمدار تبعيدي پاكستان كه با حكم دادگاه عالي اين كشور مجوز ورود مجدد را پيدا كرده و تصور مي‌كرد كه تبعيد نه چندان كوتاهش به دستور حاكم نظامي پاكستان پايان يافته روز گذشته از همان فرودگاه به تبعيدگاه خود عربستان سعودي بازگردانده شد تا ناظراني كه در ماه هاي اخير برخي اقدامات مشرف چون تن دادن به حكم دادگاه عالي در بازگشت قاضي ارشد چادوري و يا مواردي مشابه را نشانه اي از نرمش ژنرال در برابر مخالفان تعبير كرده و با تأكيد بر مذاكرات او با بي نظير بوتو، ديگر مخالف تبعيدي دولت معتقد بودند كه وي به الزامات تداوم حضور خود در صحنه سياسي پاكستان آگاهي يافته و به تدريج چهره‌اي متفاوت از خود به نمايش خواهد گذاشت بار ديگر نا اميد شوند. برگرداندن نواز شريف كه قطعا وزنه سنگين تري در ميان مخالفان در مقايسه با بي نظير بوتو محسوب مي شد اما تأكيد بر همان ديدگاهي است كه روي خوش مشرف به بوتو و يا تن دادن مقطعي وي به برخي احكام دادگاه عالي را نه تغيير استراتژي كه تغيير تاكتيكي براي گذر از بحران تلقي مي كرد. مشرف هرچند در كوتاه مدت بايد خود را از شر افراطيون مذهبي رها كند اما مي داند در ميان مدت حمايت غرب و پايگاه مردمي مخالفاني كه امروز آنها را به صف متحدان خود راه مي دهد، مي تواند او را از اريكه قدرت به زير بكشد. در چنين بستري است كه او ترجيح مي دهد به بوتو روي خوش نشان داده و در برابر شريف گره‌بر ا برو بيندازد تا هم از سويي دل مخالفان را ولو نسبي به دست آورده و از سوي ديگر اردوگاه آنان را آنقدر پررونق نكند كه برايش دردسرساز شوند. وضعيت ژنرال پاكستان اين روزها بي شباهت به بندبازي كه براي حفظ موقعيت خود مجبور به تمايل به چپ و راست مي شود نيست. مشرف تاكنون هوشمندانه خود را بر بالاي بند نگاه داشته و با نزديكي به گروه‌هاي مختلف اما دوري از فروغلتيدن به ميان آنها توانسته حيات سياسي خود را نجات دهد اما آيا اين بندبازي مي تواند تا ابد ادامه داشته باشد؟ قدس روزنامه قدس در سرمقاله امروز خود با عنوان جهان پس از 11سپتامبر آورده است: صرفنظر از اينكه حادثه 11 سپتامبر توسط چه گروه يا شخصي برنامه ريزي و شكل گرفت بايد گفت: آمريكاييها تلاش كردند از آن بهره هاي خود را ببرند و با سوءاستفاده از تنفري كه نسبت به اين ماجرا در جهان به وجود آمده بود دستاويزي به وجود آورند تا راه را براي گسترش استيلاي خود هموار سازند. پس از 11سپتامبر ايالات متحده كه پس از جنگ سرد بهانه اي براي همدلي براي خود با سياست‌هاي اعمالي اش نداشت به دشمن پنهاني دست يافت كه مي توانست توجيهي براي لشكركشيها و قدت‌طلبي‌هايش باشد. امنيتي شدن جهان مي توانست مردم را به سكوت در برابر رفتارهاي سلطه جويانه آمريكا وادار كند زيرا دنيا با القائات آمريكا پس از 11سپتامبر با دشمن ناپيدايي مواجه شده بود كه مي توانست هركسي و كشوري را تهديد كند. از اين منظر بايد گفت جهان پس از 11 سپتامبر رويكرد جديدي به خود گرفت كه مي رفت ساز و كارهاي جديدي را نيز در دنيا سبب شود. اما در عمل اين سياست و سوءاستفاده دوام چنداني نيافت و با بن بست مواجه شد. آمريكا كه به بهانه مبارزه باتروريسم، ابتدا به افغانستان و سپس به عراق حمله كرد ناگهان با چالش جدي به نام مخالفت افكار عمومي جهان مواجه شد. اكنون نتيجه معكوس تنها دستاورد آمريكا در عراق، افغانستان و حتي آفريقا است. شايد اگر جهان پس از 11سپتامبر را جهان در حال افزايش تنفر از آمريكا بدانيم سخني به گزاف نگفته باشيم. آمريكاييها انتظار داشتند كشورهاي مورد تهاجم مانند عراق و افغانستان به سرعت تسليم شده و به نمونه و سرآغازي براي توسعه طلبي‌هاي بيشتر تبديل شوند. البته در خود آمريكا از ابتدا هم بسياري از نظريه‌پردازان اين كشور و كساني كه با دوران جنگ سرد دست و پنجه نرم كرده بودند با رويكردهاي مسئولان كاخ سفيد پس از حادثه 11 سپتامبر مخالفت مي كردند اما كابينه نظامي نومحافظه كاران اجازه عمل به آنها نداد. در نهايت آنچه مسلم است اينكه امنيتي شدن جهان بيشترين ضربه را به جامعه آمريكا وارد خواهد كرد. به دليل اينكه زندگي و جامعه در اين كشور بر اساس رفاه، سرمايه داري و شرايط امنيتي واقتصادي مناسب چيده شده است و لذا اگر اين شرايط مخدوش شود اولين جوامعي كه دچار اغتشاش، سردرگمي و حداقل نگراني شديد مي شود جامعه آمريكايي است و اين اتفاقي است كه در حال رخ دادن در آمريكاست. مردم‌سالاري روزنامه مردم‌سالاري در سرمقاله امروز خود با عنوان اصولگرايان و بحران ناكارآمدي به قلم عباس پازوكي آورده است: هرچند ممكن است عده‌اي ميان طيف‌هاي مختلف اصولگرايان تفاوت قائل باشند اما اگر بخواهيم عملكرد آنان را مورد ارزيابي قرار دهيم به يقين بايد با گروه‌هايي از اصولگرايان اشاره كنيم كه عنان قدرت اجرايي و تقنيني را عملا در دست داشته‌اند. اين گروه‌هاي اصولگرا در طول سالهاي گذشته ويژگي مشتركي داشته‌اند كه در طول حضورشان در حاكميت به منصه ظهور رسانده‌اند. اشاره‌اي به برخي از اين ويژگي‌ها خالي از لطف نيست: «بي‌اصول» بودن يكي از ويژگي‌هاي اساسي گروه‌هايي است كه در اين چند سال به نام اصولگرايي، كرسي‌هاي قدرت را تصاحب كرده‌اند. اين «بي‌اصول» بودن امروز مورد اعتراف و اعتراض برخي ديگر از گروه‌هاي اصولگرا كه كمتر به بازي گرفته شده‌اند نيز واقع شده است. لذا به نظر مي‌رسد يكي از دلايل رويگرداني شديد افكار عمومي از اصولگرايان و ريزش روزافزون حاميان اندك آنان، اين است كه اصول مدون و تعريف شده‌اي ندارند. اصولگرايي تعريف مي‌كنند نيز اصولي كلي است كه شامل حال اكثر قريب به اتفاق گروه‌هاي سياسي كشور حتي اصلاح‌طلبان نيز مي‌شود. بنابراين شايد شايسته باشد مردم ايران از نامزدهاي مدعي اصولگرايي در انتخابات مجلس هشتم بپرسند، اصولگرايي يعني چه؟ آيا آنان برنامه‌اي براي اداره كشور دارند؟ آيا خودشان درباره مفهوم اصولگرايي به توافق رسيده‌اند؟ يا اينكه اصولگرايي يك دكان است براي كسب پست‌هاي مهم؟ ويژگي‌ مهم ديگر اصولگرايان، ناكارآمدي است. اين ناكارآمدي، هم در عمل براي مردم ايران به اثبات رسيده است و هم خود سران اين جناح بدان اعتراف مي‌كنند. سايت خبري الف كه با مسئوليت احمد توكلي رئيس مركز پژوهش‌هاي مجلس منتشر مي‌شود در اين باره نوشته است: نگاهي به عملكرد دو سال اخير مجلس نشان مي‌دهد، تلاش پرانگيزه ماه‌هاي اوليه مجلس هفتم در عملي كردن نهضت خدمت‌رساني به تدريج به فراموشي سپرده شده است. شاهد مثال روشن براي اين مدعا، بي‌نتيجه رها شدن برخي از مهمترين مصوبات مجلس هفتم براي عمل به وعده‌ها و گره‌گشايي از مشكلات ملت است. قانون تسهيل ازدواج جوانان، پس از گذشت 2 سال از تصويب نهايي، عملا روي زمين مانده و فقط بخشي از آن تحت عنوان تسهيلات صندوق مهر امام رضا (ع) در حال اجراست. مصوبه مديريت خدمات كشوري پس از ساعت‌ها جلسه و نقض مكرر توافقات براي تصويب نهايي و اجراي آن، عملا به فراموشي سپرده شده و ظاهرا در مجلس ديگر كسي اميدي بها حيا يا حوصله پيگيي آن را ندارد. طرح حذف كنكور با مقاومت بخشي از دولت متوقف مانده است. «مصوبه رسيدگي به اموال مسئولان نظام» پس از رد عجيب آن در شوراي نگهبان به مجلس عودت شده و جنازه ان روي دست هيات رئيسه مانده است. اين سايت، اصولگرايان را خسرالدنيا و الاخره ناميده است. هرچند چنين يادداشت‌هايي در آستانه انتخابات مجلس هشتم، فرافكني محسوب مي‌شود اما واقعيت اين است كه خود اصولگرايان نيز «ناكارآمدي» خود را پذيرفته‌اند و تنها سعي مي‌كنند گناه را به گردن يكديگر بيندازند. از اين رو شايد مناسب‌تر باشد رسانه‌هاي اصولگرا به جاي طراحي جنگ رواني عليه رقباي اصلاح ‌طلب خود و عليه منتقدان دولت نهم و مجلس هفتم، به فكر چاره‌اي باشند براي پاسخگويي نه چندان دول به ملت ايران. امروز هيچ كس جز مدعيان اصولگرايي مسئول وضعيت فعلي نيست. درباره اينكه آيا اين وضعيت مطلوب است يا ناراحت‌كننده هم نيازي به بحث نيست. كافي است اصولگرايان كافه را به هم نزنند و قواعد بازي را راعايت كنند تا ببينند در يك انتخابات سالم و رقابتي مردم به كدام گزينه راي مي‌دهند. بي‌ترديد اگر در چنين انتخاباتي مردم مدعيان به اصولگرايي راي دادند، مي‌پذيريم كه از اين وضعيت راضي هستند و اصلا مشكلي در زمينه مسكن، ازدواج، اشتغال، تورم، گراني و ... در كشور نيست و اگر مردم به گزينه‌اي غير از اصولگرايان حاكم فعلي راي دادند بايد پذيرفت مردم از آنان ناراضي هستند. هرچند مطمئنيم اگر قواعد بازي رعايت شود، ظرف چند ماه آينده خيلي از كساني كه آن طرف ميز نشسته‌اند و به مردم فخر مي‌فروشند بايد بساط‌شان را جمع كنند و جاي خود را به شايسته‌هاي اصلاح‌طلب بدهند.  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 503]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن