تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835267632
گفتوگو با پولاد کیمیایی بازیگر نقش اول فیلم «جرم» مسعود کیمیایی
واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: پولاد کیمیایی در جشنواره امسال با سه فیلم متفاوت، از سه نوع تفکر متفاوت، حضور خواهد داشت. به مناسبت این حضور پر رنگ گفتوگویی را با این بازیگر خوش اخلاق و توانای سینمای ایران.... هجده سال داشت که برای نخستین بار در فیلم «تجارت» جلوی دوربین پدرش رفت. از همین فیلم بود که کمکم به قهرمان آثار پدر تبدیل شد و جا پای بزرگانی چون فریبرز عرب نیا و فرامرز قریبیان گذاشت که روزگاری در نقش قهرمانان فیلمهای مسعود کیمیایی درخشیده بودند. پولاد کیمیایی در جشنواره امسال با سه فیلم متفاوت، از سه نوع تفکر متفاوت، حضور خواهد داشت. به مناسبت این حضور پر رنگ گفتوگویی را با این بازیگر خوش اخلاق و توانای سینمای ایران ترتیب دادیم: شما در یك خانواده سینمایی رشد و پرورش پیدا كردید و همواره از نزدیك با مصائب و مشكلات جشنواره فیلم فجر آشنا بودهاید. آقای كیمیایی میخواستم به عنوان اولین سوال یك تحلیل از وضعیت جشنواره فیلم فجر به ما بدهید. آیا این جشنواره توانسته در پیشبرد سینمای ایران موفق عمل كند؟ جشنواره یعنی نگاه ویژه، یعنی نگاه تخصصی، یعنی روبهرو شدن با یك ارزش. وقتی شما كنار نام جشنواره فیلم فجر كلمه بینالمللی را می گذارید یعنی اینكه سینمای شما به حدی از اعتبار رسیده كه قابل صادر شدن است. در روزگار كنونی سینما داشتن و هنر سینما مساوی است با فرهنگ بالای یك سرزمین و هر كشوری به راحتی نمی تواند ادعا كند كه سینما دارد. سینما داشتن مساوی است با یك فرهنگ چند صد ساله چون سینما تشكیل شده از تاریخ، سیاست، قدرت و سایر هنرها كه مجموعه اینها تشكیل دهنده عنصری به نام هنر سینما هستند. ما سالهای سال تلاش كردیم تا برای كشور خودمان و از جنس خودمان سینمایی داشته باشیم و جشنواره فیلم فجر در تلاش است با پی ریزی این تفكر سینمای مطلوب كشور ما و اصولا نقطه دید سینماگران ایرانی را تقویت كند. جشنواره فیلم فجر باید به دلیل نگاه صنفی و تخصصی كه به یك اثر دارد صرفا توجه خود را به ساختار و شمایل یك اثر معطوف كند و از هر نوع نگاه شخصی و جناحی پرهیز كند. در واقع جشنواره فیلم فجر باید كوشش كند محل امنی برای آثار مستقل سینمای ایران باشد. آثاری كه درتوفانهای سهمگین این سینما، بعضا ضربات جبرانناپذیری را خوردهاند. متاسفانه در سالیان اخیر هنر سینما از خاستگاه یك هنر اصیل فاصله گرفته و بیشتر توجه خود را به سرگرمی معطوف ساخته است. البته این سخن به این معنا نیست كه من مخالف سرگرمی در سینما هستم به هر حال بخش مهمی از این هنر سرگرمی است اما طرف حرف من این است كه رویدادهایی مثل جشنواره فیلم فجر می تواند با تقدیر و ستایش از آثار فرهنگی زمینه امید را در دل خالقانش پدید آورد و دیگر ما شاهد دلسرد شدن سازندگان این نوع آثار از ساخت و تولید چنین فیلمهایی نخواهیم بود چون این فیلمها در مهمترین رویداد فرهنگی كشور مورد قضاوت عادلانه قرار گرفتهاند و از طرف برخی از همكاران متخصص، جایزهای دریافت كردهاند، در چنین شرایطی است كه توجه به یك فیلم فرهنگی بالا می رود و به تبع آن جذب مخاطب و فروش در اكران هم افزایش مییابد و آن اثر مورد توجه قشر فرهیخته و روشنفكر جامعه واقع می شود. پس می توان ادعا كرد این جشنواره جایگاه بسیار مهمی را در چرخه سینمای ایران و برقراری ارتباط مردم با سینمای ملی و فرهنگی كه مخاطب خود را خارج از دغدغههای مالی و اقتصادی دنبال میكند، دارد. در واقع میتوان ادعا كرد كه جشنواره فیلم فجر چكیده هنر ماست اما در مورد معضلات این جشنواره باید بگویم هر ساله میزان مشاركت مردم در این رویداد فرهنگی كاهش پیدا میکند. زمانی بود كه مردم برای دیدن یك فیلم از شهرستان به تهران میآمدند و شب را جلوی در سینماها میخوابیدند به یاد دارم صف سینما آزادی تا چهار راه بخارست هم ادامه پیدا می كرد... شاید به دلیل كیفیت آثار دهه 60 بود. به هر حال سینما از آن تاریخ تا به امروز سیر نزولی پیدا كرده و تعداد آثار قابل توجه سال به سال كمتر شده. اتفاقا روی سخن من همین سوال شماست. ما اگر كارگردانان شاخص و خوبمان را تشویق میكردیم قطعا با چنین سیر نزولی رو بهرو نمیشدیم. یكی از نقاط ضعف ما ایرانیها نداشتن حافظه تاریخی است. متاسفانه ما زود فراموش می كنیم كه چه كسی و یا چه كسانی برای اعتلای این سینما زحمت كشیدهاند. ما اگر این بزرگان را تشویق می كردیم و به كار آنها اهمیت می دادیم امروز دیگر شاهد این به قول شما سیر نزولی نبودیم بلكه با آثار بهتری از همان سینماگران قدیمی و آثاری به مراتب بهتر از آنچه كه در نسل جدید سینماگران می بینیم روبهرو بودیم. تا اینجا میخواهم بگویم كه اگر یك فیلمساز نامآور و مهم یك فیلم متوسط و ضعیف ساخت، ما نباید به عنوان یك روزنامهنگار جوان شروع به كوبیدن آن فیلمساز كنیم. اگر هم قرار است نقد منفی نوشته شود بهتر است نگارش آن نقد همراه با احترام به سازنده آن اثر باشد. در گذشته منتقدان و روزنامهنگاران انتقادهای سازندهای نثار سینماگران می كردند و جایگاه این افراد را نزد عموم مردم همچنان والا نگه می داشتند اما الان هر كسی به خودش این اجازه را میدهد كه قلم بردارد و در ایام برگزاری همین جشنواره فیلم فجر آثار سینماگران برجسته ما را مورد توهین و نكوهش قرار میدهند. آن هم فقط برای اینكه خودشان را مطرح كنند و نام خودشان را در كنار نام آن سینماگر بزرگ قرار دهند. امسال در بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر آیین بزرگداشت پدر شما برگزار خواهد شد. میخواستم نظرتان را درباره این بزرگداشت بدانم. من از این قضیه واقعا خوشحال هستم اما فكر میكنم كمی دیر است. مسعود كیمیایی طی این سالها با عقیده خودش و كاملا به صورت مستقل در كنار مردم ایستاد و كار كرد. او كسی است كه در نسل خودش یك شاخص قلمداد می شود و با پربارترین كارنامه سینمایی چیزهای زیادی را به ما آموخت. من به عنوان پسر مسعود كیمیایی از بانیان برگزاری این مراسم تشكر می كنم و آرزو میكنم امسال جشنواره خوب و پر باری داشته باشیم كه در كنار بزرگداشت مسعود كیمیایی حال و هوای بهتری داشته باشد. برسیم به «جرم» بازیگر قهرمانهای فیلمهای مسعود كیمیایی از بزرگان بازیگری سینمای ایران بودند و امروز شما به عنوان بازیگر ثابت قهرمانهای آثار پدر شناخته می شوید. كمی درباره این جایگاه و حضور در آن صحبت كنید. ببینید درست است كه قهرمانهای آثار مسعود كیمیایی دارای یك نوع دیدگاه نسبت به مسائل پیرامونشان هستند و در نقطه تراژیك آثارش یك نوع عمل میكنند اما قهرمانهای دورههای مختلف كیمیایی با یك دیگر متفاوت بودند. مثلا اگر دوران كلاسیك فیلمسازی مسعود كیمیایی دوران میانی و امروزی آثار او را مورد تحلیل قرار دهیم، میبینیم قهرمانهایش تغییرات بسیاری كردند و برای من رسیدن به این جایگاه خیلی مهم است چون همانطور كه اشاره كردید آدمهای بسیار بزرگی در این نقشها ظاهر شدند. در ابتدا این سوال همواره با تماشاگران آثار كیمیایی بود كه چون من فرزند او هستم به این مهم نائل شدم اما به مرور زمان و با به دست آمدن یك كارنامه كاری این شبهه بر طرف شد. اگر زمان ساخت فیلم «اعتراض» به من میگفت قرار است روزی نقش رضا سرچشمه (نام شخصیت پولاد كیمیایی در فیلم «جرم»)، قهرمان فیلم مسعود كیمیایی را بازی كنی، هرگز باور نمیكردم. چون آن زمان خودم را در آن سطح نمی دیدم اما امروز میبینم. الان كه جلوی هر بازیگری توانایی بازی كردن را دارم و میتوانم ادعا كنم با آمدن من هم مسعود كیمیایی تغییر كرد. به هر حال من از نسل جوان هستم و تفكر من، صدای من و فیزیك من روی نگارش آثار كیمیایی تاثیر میگذارد. همانطور كه مثلا فریبرزعربنیا یا قیصر روی دنیای كیمیایی تاثیر گذاشتند. میتوانم ادعا كنم الان نگرش كیمیایی به من و نسل من است و او با این ابزار حرفش را بازگو میكند. به تغییر نگرش آثار اخیر مسعود كیمیایی اشاره كردید. قهرمانهای دوره كلاسیك كیمیایی با قاطعیت در مورد حوادث پیرامون خود تصمیم میگرفتند و حتی در این وادی جان خود را فدا می كردند. نمونه عینی این قضیه را میتوان در فیلمهای «قیصر» و «گوزنها» جستجو كرد اما در فیلمهای اخیر آقای كیمیایی این قاطعیت كمی تعدیل شده. امیر فیلم «محاكمه در خیابان» مدام دنبال یك بهانه میگردد تا چاقوی خود را غلاف كند و این حق را برای همه انسانها قائل است كه حرف بزنند. من فكر میكنم مسعود كیمیایی جواب سوال شما را در فیلم «اعتراض» داده. یك چیزهایی در دنیای این آدم تغییر نمیكند ولی وقتی جامعه شروع به تغییر میكند این آدم به فراخور آن تغییر، شروع به انطباق با جامعه میكند. قهرمانهای دوران جدید فیلمسازی او نمیدانند چاقویشان را باید سمت چه كسی بگیرند چون آنقدر دروغ و دورنگی در جامعه زیاد شده كه این چاقو مخاطب خودش را از دست داده است. یك زمانی تكلیف آدمهای خوب و بد مشخص بود. در طرفی ما شاهد حضور جلال به عنوان یك بدمن بودیم و طرف دیگر قیصر به عنوان سمبل خوبی در فیلم. در آن شرایط تكلیف هم معلوم بود و حاصل رویارویی این دو بیشك یك جدال میشد ولی جامعهای كه در فیلم «محاكمه در خیابان» به تصویر كشیده می شود، جامعهای است كه خاكستری شده. در این جامعه آدمها رنگ ندارند. شهر به شما دروغ میگوید. قهرمان دوران جدید كیمیایی دنبال حقیقتی است كه هیچگاه بیان نشده. عدهای سلاح چاقو را در آثار كیمیایی مساوی با لات بازی میدانند اما چاقو در دنیای مسعود كیمیایی دارای تعریف خاص خود است. این سلاح در دنیای او مساوی است با صداقت، مساوی است با یك سلاح انسانی، مساوی است با یك تعبیر بخصوص كه وامدار یك نگاه لمپنوار نیست بلكه بیشتر از یك نگاه شاعرانه سر چشمه میگیرد . اگر میبینیم قهرمان فیلم «محاكمه در خیابان» توانایی بیرون آوردن چاقویش را ندارد به خاطر این است كه نمیداند طرف حسابش چه كسی است. چون با جامعهای روبهرو شده كه سرتاسر آن دروغ است. در چنین جامعهای نمیتوان با قاطعیت تصمیم گرفت. البته جا دارد اینجا عنوان كنم این عدم قاطعیت در «جرم» رفع می شود و رضا سرچشمه «جرم» با قاطعیت برخورد میكند. یكی از سكانسهای درخشان فیلم «اعتراض» جایی است كه داماد خانواده خطاب به همسرش میگوید: «دوران لمپن بازی تمام شده. به این آدما میگن لات.» شاید این حدیث نفس خود مسعود كیمیایی باشد. دقیقا ولی در یك قضاوت منصفانه وقتی یك دوست از پشت به شما خنجر میزند و یا كشوری بیگانه به سرزمین شما حمله میكند، خون شما به جوش در نمیآید؟ ما نمیتوانیم ادعا كنیم كه اعتراض برای ما اصول نیست پس میتوان نتیجه گرفت این آدم به فراخور تغییرات جامعه تغییر كرده اما دست از اصول خود نكشیده. در صحبتهای مختلفی كه عوامل سازنده «جرم» انجام دادهاند، به نظر میرسد «جرم» دلیترین ساخته سالهای اخیر مسعود كیمیایی است. چقدر با این قضیه موافق هستید؟ احساسی كه من به «جرم» دارم یك احساس مثبت و عجیب است. فكر میكنم این فیلم یكی از موفقترین كارهای مسعود كیمیایی بعد از انقلاب باشد. این فیلم جواب خیلی از سوالات را میتواند بدهد و نزد طرفداران كیمیایی فیلم دوستداشتنی خواهد شد و یكی از نزدیكترین آثار به دنیای فیلمساز است. به عنوان یكی از عوامل سازنده این فیلم احساس میكنم قرار است بعد از اكران فیلم «جرم» اتفاقات خوبی هم برای من و هم برای سایر دوستان بیفتد. از نظر خودم پختهترین و بهترین نقش آفرینی كارنامه سینماییام مربوط به فیلم «جرم» است و لحظهشماری میكنم تا فیلم اكران شود. در این فیلم ظاهرا صدای استاد منوچهر اسماعیلی روی چهره شماست. كمی در مورد دوبله این فیلم توضیح دهید. چرا و به چه علتی تصمیم به دوبله «جرم» گرفتید؟ وقتی فیلمبرداری تمام شد و ما فیلم را در باكس مونتاژ دیدیم، پدر تصمیم گرفت كه فیلم را دوبله كند. البته این تصمیم برای خودم هم عجیب بود ولی همیشه پدر به من میگفت خیلی دوست دارد دریك فیلم صدای منوچهر اسماعیلی روی صورت من باشد. چون مسعود كیمیایی همیشه با خود این نوستالژی رابطه دوبلور و قهرمان را یدك می كشید و به اعتقاد من اكثر بازیگران بزرگ سینمای ایران بدهكار بزرگان دوبله این سرزمین هستند. شما با دو فیلم مهم دیگر در جشنواره فیلم فجر حضور دارید: «زندگی با چشمان بسته» (رسول صدرعاملی) (در زمان انجام این مصاحبه هنوز فیلم صدرعاملی توقیف نشده بود) و «اینجا تاریك نیست» (محمد خاكی) خیلی كوتاه در مورد این دو نقش هم توضیح دهید. از حضور در فیلم آقای صدرعاملی بسیار راضی هستم. همیشه دوست داشتم آن دنیا و فضا را كه كاملا با فضای آثار پدرم متفاوت بود، تجربه كنم. یكبار هم قرار بود با آقای فرهادی سر فیلم «درباره الی» همكاری كنم كه متاسفانه این اتفاق رخ نداد تا اینكه به دفتر آقای صدرعاملی دعوت شدم. ایشان به دلیل دیدن بازی من در آثار پدرم یك ذهنیت خاص از من داشت و فكر میكرد من به درد آن شخصیتی كه در فیلمنامه هست نمیخورم. به هر حال خیلی ناامیدانه من را به دفتر خودشان دعوت كردند و در همان جلسه وقتی رفتار من را دید گفت: «تو چقدر با فیلمهایت متفاوتی و خودت با نقشهایت زمین تا آسمان فرق داری.» خلاصه اینگونه شد كه من برای نقش امید در فیلم «زندگی با چشمان بسته» انتخاب شدم. قدم بعدی پیدا كردن لحنم بود. در دنیایی صدرعاملی شخصیت این فیلم به گونهای خاص راه میرفت و حرف میزد. در نتیجه باید از قالب همیشگی بیرون میآمدم و این كار با راهنماییهای دقیق آقای صدرعاملی اتفاق افتاد. هنوز فیلم را ندیدهام اما تمام كسانی كه «زندگی با چشمان بسته» را دیدهاند از آن تعریف میكنند و میگویند نقش امید خیلی خوب از آب در آمده. و اینجا تاریك نیست؟ من فیلمنامه این كار را بسیار دوست داشتم و با اینكه با آقای خاكی آشنایی قبلی نداشتم خیلی خوب توانستیم با هم ارتباط برقرار كنیم. از نقشی كه برای من در نظر گرفته بود به شدت خوشم آمد. در این فیلم من نقش شاهرخ را بازی می كنم كه یك مهندس سد ساز است كه در ابتدا بیننده در مورد این شخصیت یكسری قضاوتهایی میكند كه به مرور این قضاوتها از بین میرود. و سخن آخر؟ فقط امیدوارم جشنواره خوب و پرباری داشته باشیم و اینكه در گفتوگوی بعدی با شما، من یك داشته باشم! (می خندد)
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 216]
-
گوناگون
پربازدیدترینها