واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: موسیقی و آلزایمر
شايعترين نوع بيماري زوال عقل در بزرگسالان، بيماري آلزايمر است. از آنجا كه متوسط طول عمر افراد در سراسر جهان بيشتر شده است، موارد اين بيماري نيز بيشتر به چشم ميخورد و افراد مسن هر روز بيش از پيش به درمانهاي ويژهاي نياز دارند كه موسيقيدرماني يكي از آنهاست.
مطالعات بيشماري كه دربارة تأثير موسيقي بر آلزايمر انجام پذيرفتهاند نشان ميدهد كه با موسيقي ميتوان مهارتهاي زباني را كه در اين بيماران بهشدّت كاهش پيدا ميكنند، ارتقا داد. اشكال زباني در بيماران مبتلا به آلزايمر معمولاً در تطابق نام با چهرة فرد، نمود پيدا ميكند.
در اين مطالعات، نكته جالبي به چشم ميخورد و آنهم اينكه وقتي نام و چهره افراد، در كنار هم و به صورت آواز تكرار ميشوند و بهخصوص با حركات ريتميك همراه ميگردند، در ذهن فرد بيمار حفظ ميشوند، درحاليكه تكرار و بازخواني، چنين تأثيري را به همراه ندارد. ترانههايي كه در دوره كودكي يا جواني فرد توسط او خوانده ميشدند، در اين مسئله تأثير بيشتري دارند.
حركات موزون اگر با تكرار كلمات فراوان همراه نباشد، بسيار موفقيتآميز خواهد بود.
در هنگام خواندن ترانه يا انجام حركات موزون، بايد حتيالامكان از كلمات تكهجايي يا نهايتاً دو سه هجايي استفاده كرد. ريتم آرام و ملايم، هنگامي كه ترانهاي خوانده ميشود و يا سازي اين حركات را همراهي ميكند، تأثير بيشتري دارد.
با پيشرفت بيماري، فرد مبتلا بهتدريج تمايل خود را براي شركت در اينگونه فعاليتها از دست ميدهد. فعاليتهاي ريتميك اگر با ساز همراه باشند بيشتر از تقليد از يك حركت يا الگوي خاص، تأثير دارند. تكرار كلمات و نغمهها، بر مهارت كلامي بيمار ميافزايد و روند كاهش قواي ذهني و حافظة او را كُند ميسازد.
موسيقيدرماني در بيماري آلزايمر، عمدتاً با توجه به رفتارهاي فرد برنامهريزي ميشود.
موسيقيدرماني عمدتاً براي افرادي كه در آنها نشانههاي اوتيم (درخودماندگي)، بيماري رواني و اختلالات رشد، ديده ميشوند، مناسب است. افراد مبتلا به بيماري زوال عقل، اين ظرفيت را ندارند. آنها نميتوانند رفتار خود را براي مدتي طولاني عوض كنند. در مورد اين بيماران، درمانگر ناچار است آنقدر انعطاف به خرج دهد كه بيمار مهار كارش را به دست او بسپارد.
گاهي اوقات، سكوت بهترين درمان براي بيماران مبتلا به آلزايمر است، زيرا بيش از حد لزوم با انواع موسيقي، تحريك شدهاند. مهمترين اصل در درمان بيماران مبتلا به آلزايمر يا انواع ديگر بيماري زوال عقل اين است كه هرگز اين نكته را از ياد نبريم كه آنها هنوز انسان هستند.
موسيقيدرماني حتي هنگامي كه بيمار مبتلا به آلزايمر در مقابل ساير درمانها مقاومت به خرج ميدهد، چارهساز است، زيرا موسيقي نوعي تحريك حسي است كه موجب واكنشي مبتني بر آشنايي، قابليت پيشبيني و احساس اطمينان خاطر ميشود.
كار يك موسيقيدرمانگر چيست؟
موسيقيدرمانگر پس از آنكه تواناييها و نياز هريك از بيماران را ارزيابي كرد، درماني را با اهداف شخصي طراحي ميكند. موسيق يدرمانگرها، هم از راهكارهاي مبتني بر كلام استفاده ميكنند و هم به درمانهاي مبتني
بر نواختن ساز، ميپردازند. هدف آنها در هر دو مورد، تسهيل تغييراتي است كه به كيفيت زندگي منجر ميشود. آنها گاهي همراه بيماران خود، قطعاتي را به صورت بداهه ميسازند و يا گروهي را كه مشغول نواختن ساز هستند، همراهي ميكنند، براي نوازندگان راهنما دستورالعمل تهيه ميكنند، فعاليتهاي موسيقايي و حركات موزون را هدايت ميكنند و يا فرصتهاي مناسب براي گوش دادن به موسيقي را براي بيماران فراهم ميآورند. موسيقيدرمانگرها معمولاً عضو تيمهاي مراقبت بهداشتي داخل مجموعههاي پزشكي هستند و برنامههاي ويژهاي را براي افرادي با نيازهاي مستمر تدارك ميبينند كه از ساعات فراغت آنها آغاز ميشود و تمام برنامههاي روزانه آنها را تشكيل ميدهد.
موسيقيدرمانگرها خدمات و مهارتهاي خود را در خانههاي سالمندان، مراكز مراقبت از ميانسالان، بيمارستانهاي بازپروري، اقامتگاههاي افراد و بيماران خاص، بيمارستانها، مراكز روزانه مراقبت از بزرگسالان، مراكز درمانهاي رواني و ساير مكانهاي مربوط ارائه ميكنند.
بعضي از آژانسهاي خدماتي نيز براي كار با بيماران و افرادي كه در خانه تحت مراقبت هستند، از موسيقيدرمانگرها استفاده ميكنند. بعضي از موسيقيدرمانگرها هم براي خود كار ميكنند و هروقت افراد و گروههاي موسيقيدرماني به خدمات آنها نياز داشته باشند، بر اساس قرارداد با آنها همكاري ميكنند.
هنگامي كه موسيقيدرمانگر با يك فرد يا گروه كار ميكند، ممكن است در كوتاهمدت واكنش مناسب از بيمار دريافت كند و يا ناچار باشد مدتي صبر كند تا نتيجه كارش را ببيند.
موسيقيدرماني، فرصتهاي زير را براي بيمار مبتلا به آلزايمر فراهم ميآورد:
به او كمك ميكند تا حافظهاش را به دست آورد و از زندگي خود رضايت پيدا كند.
تغييرات مثبتي در روحيه و عواطف و احساسات او پديد ميآيد.
احساس كنترل بر زندگي از طريق تجربههاي موفقيتآميز.
آگاهي از خود و از محيط كه در پي افزايش توجه به موسيقي پيش ميآيد.
كاهش نگراني و اضطراب در سالمندان و مراقبان آنها.
استفاده از شيوهاي غيردارويي براي كاهش درد و ناراحتي.
ايجاد انگيزش در فرد، زماني كه هيچ شيوه ديگري تأثير ندارد.
فعاليتهاي ريتميك و مستمر در حركات موزون يا فصاحت بيان در جهت بازسازي هماهنگيهاي جسمي.
آشنايي و صميميت عاطفي به هنگامي كه همسر و خانواده در تجربههاي موسيقايي خلاّق در كنار بيمار به فعاليت ميپردازند.
تعامل اجتماعي با مراقبان و خانوادهها.
موسيقيدرماني چگونه ميتواند به خانوادهها كمك كند؟
تعيين چهارچوبي منطقي براي كسب تجربه و لذت به عنوان زوج يا خانواده.
صرف وقت معنادار در كنار يكديگر به شيوهاي مثبت و خلاّقانه.
استراحت و آرامش براي تمام اعضاي خانواده.
انگيزش براي تقويت پيوندهاي خانوادگي.
احساس اتحاد و آشنايي براي اعضاي خانواده از طريق تعامل كلامي يا غيركلامي.
ايجاد محيطي امن و آرام براي مراقبان بيماران.
فايده موسيقيدرماني در مورد يك بيمار مبتلا به آلزايمر چيست؟
زن مردي كه مبتلا به آلزايمر شديد بود، ميگفت: «هنگامي كه يك موسيقيدرمان از من خواست كه براي شوهرم آواز بخوانم، ابتدا بسيار حيرت كردم. شوهر من سالها بود كه از بيماري آلزايمر رنج ميبرد و وقتي برايش آواز خواندم، جوري كه انگار مرا شناخت، نگاهم كرد. در آخرين روز زندگياش هم وقتي ترانهاي قديمي و خاطرهانگيز را برايش خواندم، چشمهايش را باز كرد و به من لبخند زد.
من ساليان سال بود كه چنين گنجينهاي را در اختيار داشتم و نميدانستم چگونه ميتوانم از موسيقي براي ايجاد ارتباط با شوهرم استفاده كنم. لبخندي كه او در آخرين لحظه حيات به من زد، چيزي است كه تا آخر عمرم فراموش نخواهم كرد. حس ميكنم ميتوانستم بارها اين لبخند را ببينم و خود را محروم كردم. اين، موسيقيدرماني بود كه چنين خاطره زيبايي را به من داد.»
دكتر اوليور ساكس در مقابل كميسيون پزشكي مجلس سنا كه درباره وضعيت جسمي و رواني سالمندان تشكيل جلسه داده بود، گفت: «براي هميشه با موسيقي، جوان بمانيد و همراه موسيقي، سالمندي را دلپذير و كارآمد سازيد.»
تأثير موسيقي بر بيماريهاي جسمي و رواني، حيرتانگيز است. بارها ديده شده است كسي كه در اثر بيماري پاركينسون نميتواند راه برود، با شنيدن يك موسيقي ملايم ريتميك، قادر است حركات موزون انجام دهد و بسيار بيماراني بودهاند كه نميتوانستند حرف بزنند، ولي با شنيدن يك ترانه قديمي و لالايي دوران كودكي خود، آواز خواندهاند. به اعتقاد دكتر اوليور ساكس، وجود و حضور موسيقيدرمانگرها و گسترش اين رشته تحصيلي، در جهاني كه بيماريهايي چون آلزايمر، پاركينسون، روانپريشي و انواع امراض جسمي و رواني شايع هستند از ضرورتهاي اساسي است.
آيا تحقيقات نشان ميدهند كه موسيقي در درمان آلزايمر، مؤثر است؟
در تحقيقاتي كه توسط نشريات پزشكي، مراكز تحقيقاتي و مراكز پرورش موسيقيدرمانگرها انجام پذيرفتهاند، اين نكات بهوضوح به چشم ميخورند:
موسيقيدرماني بهطور مشخص از ميزان افسردگي سالمندان ميكاهد.
از موسيقي ميتوان در جهت تقويت مهارتهاي حسي، عاطفي و اجتماعي و نيز بهبود مهارتهاي زباني و كاهش مشكلات رفتاري بهره گرفت.
موسيقي قادر است تواناييهاي فطري و ذاتي را در بيماران مبتلا به آلزايمر، تقويت و بازيابي كند.
موسيقي موجب كاهش رفتارهاي پرخاشگرانه در افراد مبتلا به آلزايمر و بيماريهاي تحت عنوان زوال عقل ميشود.
افرادي كه در مراحل آخر بيماريهاي زوال عقل، از جمله آلزايمر، بودهاند، با موسيقي ارتباط برقرار كرده و وضعيت جسمي و روانيشان به شكل آشكاري بهبود يافته است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پی سی سیتی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 358]