پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1848373049
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشو و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم «ابزارسازي در كنار فرهنگسازي»عنوان سرمقالهي روزنامهي جام جم به قلم بيژن مقدم است كه در آن ميخوانيد؛حتما هيچكس انتظار ندارد كه با طرح شعار اصلاح الگوي مصرف در پايان سال 88 به همه مطلوبها و هدفها برسيم. بديهي است سال 88 سال برنامهريزي و مربيگري و فرهنگسازي است و چه بسا سالها طول بكشد تا بتوانيم به هدفهايمان برسيم كه البته آن نيز مشروط به شرايطي است كه به بخشي از آن اشاره ميشود. 1- آناليز وضع موجود و ارائه گزارشهايي مقايسهاي درحوزههاي مختلف كه نشان ميدهد ما تا چه حد با استانداردها فاصله داريم. 2- آموزش را جدي بگيريم. فرهنگ و فرهنگسازي بخشنامهاي نيست كه به آن دل خوش كنيم. اگر ميخواهيم حداقل خدمتي به نسل آينده كنيم، آموزش را از مدارس، كودكستانها و محيطهاي آموزشي آغاز كنيم. 3- «ابزارسازي» به اندازه فرهنگسازي ميتواند موثر باشد. ضمن آن كه ساخت ابزار از دست و اراده مردمي كه علاقهمند به رعايت صرفهجويي هستند، خارج است. مسئولان محترم وزارت نفت و كارشناسان اقتصادي بارها از افزايش مصرف بنزين و زيانهاي اقتصادي و زيست محيطي آن سخن گفتهاند و بهتر از مردم، خود آقايان مسوولان دولتي ميدانند بخش عمده اين مصرف بالا و تلف كردن سرمايه ملي محصول موتورهاي پرمصرفي است كه در خودروها مورد استفاده قرار ميگيرد. حتما مسوولان محترم محاسبه كردهاند كه با چه ميزان سرمايهگذاري براي توليد موتورهاي كممصرف ميتوان از هدر رفتن ميلياردها دلار ذخيره و سرمايه ارزي جلوگيري كرد. اگر مردم را به صرفهجويي در مصرف برق دعوت ميكنيم، بايد بدانيم بدون توليد انبوه و ارزانقيمت لامپهاي كممصرف و توليد نكردن لامپهاي پرمصرف به هيچ نتيجهاي نميرسيم. بخش زيادي از آب كشور به دليل عدم استفاده بهينه و عدمآموزش در حوزههاي كشاورزي هدر ميرود كه در اين مسير نيز دو عنصر آموزش و بهرهگيري از ابزار مناسب ضروري است. 4- بخشي از هرز انرژي (سرمايشي و گرمايشي) به دليل نوع معماري، كثرت پنجرهها و دوجداره نبودن آنها در ساختمانهاي ماست. سازمان نظام مهندسي كشور، شهرداريها و وزارت مسكن در كنار ساير بخشها و در جهت تحقق شعار اصلاح الگوي مصرف بايد به وظايف خود در اين بخش عمل نمايند و مردم را در جريان اقدامات خود قرار دهند. 5- پيشتر طي يادداشتي گفتيم فهم درست، اولين گام براي اجراي منويات رهبر معظم انقلاب است. برخي به دنبال طرح بحث «اصلاح الگوي مصرف» به جمع مخالفان تبليغ توليدات و هرگونه كالايي پيوستهاند و معتقدند صداوسيما از اين طريق به مصرفزدگي دامن ميزند. در حالي كه تبليغ صحيح علاوه بر اطلاعرساني و آگاهيبخشي، منشأ حمايت از توليد داخلي و ثبات بازار كار و توليد ميگردد. البته نگارنده معتقد است تبليغات تلويزيوني به دليل ارتباط بصري با مخاطب، ضمن حساسيت بالا نيازمند بازنگري است. چه بسا لازم نباشد براي تبليغ روغن مايع، خانهاي مجلل و سفرهاي با چند نوع غذاي رنگين نشان داده شود و به جاي آن ضمن حفظ زيباييهاي يك تيزر تبليغاتي به مزيتهاي روغنهاي مايع براي سلامت (در مقابل روغن جامد) اشاره كرد. بنابراين تبليغ كالا اگر درست صورت پذيرد هيچ منافاتي با شعار سال نخواهد داشت و خوشبختانه رسانه ملي در اين مسير تلاشهايي را آغاز كرده است كه آثار آن را مشاهده خواهيم كرد. كيهان «نامزد و نيزه»عنوان يادداشت روز روزنامهي كيهان به قلم محمد ايماني است كه در آن ميخوانيد؛«چيستي» انتخابات، «کيستي» نامزدها و «چرايي» حمايت جريان ها و جبهه هاي سياسي از آنها، 3 پرسش مهمي است که با شفاف نمودن پاسخ آنها مي توان به تصوير نسبتاً جامع و روشني از انتخابات رياست جمهوري 2 ماه آينده دست يافت. برخلاف شيوه مهيج اما کم خاصيت بحث صرف درباره آمد و شد نامزدها، تعمق و تامل همزمان در ابعاد 3 محور ياد شده کمک مي کند قطعات گنگ و به هم ريخته پازل انتخابات به دقت کنار هم چيده شده و تصوير قابل فهمي را پديدار سازد. در اين باره و به اقتضاي مجال نوشتار حاضر اجمالاً مي توان چند ملاحظه را مدنظر داشت: 1- انتخابات، بهار سياست در «ايران جديد» است. هر چند دشمنان براي مهار الهام بخشي انقلاب اسلامي در خارج از مرزها يا کم فروغ کردن حضور مردم در اين عرصه حمايت از نظام، تبليغات گسترده اي را با هزينه هاي سرسام آور خرج مي کنند تا انتخابات را يک مراسم نمايشي جلوه دهند اما برگزاري قريب 30 رقابت انتخاباتي پرنشاط در سه دهه اخير که با رقابت هاي فشرده و جدي همراه بوده، حقيقتاً بر سرزندگي افکار عمومي و فضاي سياسي کشور شهادت مي دهد. از چنين منظري حضور تک تک نامزدها با سلايق و ديدگاه هاي گوناگون در چارچوب موازين و قوانين و اصول جمهوري اسلامي، امري مبارک و به منزله رونق بخشيدن به اين بهار سياسي- اجتماعي است و بايد از آن به گرمي استقبال کرد. طبيعتاً هر نامزدي هم که پا به ميدان رقابت مي گذارد حرف ها و ايده ها و ديدگاه ها و نقدهايي دارد متفاوت از ديگران، و نفس اين تفاوت يا حتي بالا گرفتن بحث ها- به شرط التزام به انصاف و عقلانيت و قانون و اخلاق و شرع- نبايد کساني را نگران کند يا اصطلاحاً از کوره در ببرد و به خشم آورد. در همين انتخابات پيش رو اگر قرار باشد کسي نقد و نظري درباره عملکرد اجزاي دولت نداشته باشد و حرف هاي کاملاً قالبي بزند که اساساً نبايد بيايد و اگر هم بيايد رونق و رقابتي در ميان نخواهد بود. بنابراين در قدم اول بايد قدرشناس همه رجال و جريان هايي بود که با زدن دست رد به سينه دشمن و دنباله هاي آن- که آيه يأس عليه اصل نظام و انتخابات مي خوانند- پا به ميدان مي گذارند و فارغ از احتمال يا عدم احتمال پيروزي، به رقابت گرم تر ارتقاي بحث هاي مربوط به استانداردهاي مديريت دولتي کمک مي کنند. 2- نکته دوم درباره چيستي انتخابات آينده به زمان وقوع آن مربوط مي شود. انتخابات 22خرداد 88، هر چند سرنوشت «دولت دهم» - دهمين کابينه در جمهوري اسلامي- و 4 سال آينده کشور را رقم مي زند اما در عين حال به يک معنا کليد و استارت واقعي براي تعيين نحوه حرکت «ايران جديد» در آغاز دهه چهارم انقلاب اسلامي است، دهه اي که به ظرافت و دقت از سوي رهبر فرزانه انقلاب با عنوان «پيشرفت و عدالت» نامگذاري شده است. دولت دهم در حالي شکل مي گيرد که «ظرفيت »هاي امروز کشور براي جهش اصلي در عرصه تحقق پيشرفت و عدالت- کسب توانمندي ها و توزيع عادلانه آن- در طول 3 دهه گذشته بي سابقه است همچنان که کشور براي دستيابي به اين ظرفيت هاي بي نظير بين المللي و داخلي از گردنه ها و پرتگاه هاي فوق العاده خطرناکي عبور کرده، گردنه هاي تهديدآميزي که به ويژه طي 2 دهه اخير چشم انداز «پسرفت و عقبگرد» و «تبعيض و بيعدالتي» را نيز در کنار خود داشته و گاه کشور- به اعتبار ترفندها و پروژه هاي قدرت هاي خارجي و همراهي يا لااقل سکوت برخي جريان هاي داخلي- تا مرز افتادن در اين پرتگاه ها هم رفته است. رئيس جمهور و دولتي که از درون انتخابات آينده پا به عرصه مسئوليت مي گذارد اصالتاً بايد در کنار علاقمندي، مهيا و مصمم کمر بسته براي دهه پيشرفت و عدالت باشد و راه هموار پيشرفت را آن گونه که دولت خدمتگزار فعلي با همه سختي ها تدارک کرد شتابان ادامه دهد نه اينکه کشور را دوباره به پرتگاه هاي پسرفت نظير اداره ملوک الطوايفي و شرکت سهامي دولت، تبعيض و زراندوزي و مساعدت در فساد اقتصادي- سياسي، اجنبي زدگي و مرعوبيت و تهديدپذيري، همراهي با آشوب طلبي پياده نظام دشمنان، و هجمه سازمان يافته عليه ارکان هويت ديني و ملي و انقلابي بازگرداند. براي ملت ايران تلخ است مقاطعي که به نام توسعه، عدالت در برنامه ريزي ها و سياستگذاري ها گم شد، برج ها و تبرج ها و اشرافيگري ميان برخي مديران اجرايي و مردم فرسنگ ها فاصله انداخت، مناصب دولتي و فرصت ها و امتيازهاي اقتصادي و سياسي غنيمت انتخاباتي محسوب شد، نااهلان شريک برخي مديران اجرايي شدند، زياده خواهان و زراندوزان و معاندان و فرصت طلبان هر يک از گوشه اي جا را بر مردم در عرصه خدمتگزاري دستگاه هاي دولتي تنگ کردند، ارزش ها و باورهاي ملت (بنيه هاي هويت و مقاومت ملي) مورد طعنه و حمله قرار گرفت و... رسيد آنجا که دستگاه هاي اطلاعاتي قدرت ها هوس کردند با به خيابان آوردن اوباش سياسي- و البته به اتکاي قول و قرارهاي گذاشته شده با برخي عناصر نفوذي در دولت- ماجراي 28 مرداد 32 را پس از 56 سال بازسازي کنند و به خيال خود ختم انقلاب را در آغاز قرن جديد آمريکايي! جشن بگيرند. ملت ايران هرگز شيريني عزت و اقتدار و پيشرفت و عدالت و خدمت طي سال هاي اخير را- که هنوز آغاز آن است و شيريني هاي بزرگ تر در پيش- با اين تلخي ها عوض نمي کند. 3- نقشه و زمين دشمن در انتخاباتي که خود تابعي از فضاي سياسي کشور به ويژه طي 2 دهه گذشته است،چه مي تواند باشد؟ هر مشي و منشي را که به جاي ارتقاء رقابت ها در مدل کلي «پيشرفت و عدالت» باعث ابتذال و انحطاط و ارتجاع شود، بايد بازي در زمين دشمن ديد، عامدانه باشد يا از سر غفلت. غبارآلود و ابهام اندود کردن فضا به جاي شفاف کردن آن و آميختن مرزهاي حق و باطل و دوست و دشمن (مرزهاي استراتژيک انقلاب و جمهوري اسلامي)، ايفاي نقش در «فتنه» و خدمت به پروژه دشمنان است. غبار آلودگي فضاي سياسي همان است که جنگ پيروز صفين را مغلوبه کرد و کار سپاه ظفرمند علي بن ابيطالب عليه السلام را به حکميت کذايي و از هم پاشيدن شيرازه سپاه امام کشاند. اين ماجرا يک سال پيش از شهادت امام رخ داد و آن قدر زخم آن در جبهه خودي کاري بود که حضرت ديگر نتوانست سپاه را فراهم کند و به رويارويي با دشمن اصلي بپردازد. قرآن هاي سرنيزه (و بعدها جامه سر نيزه)- در کنار برخي سران خريداري يا تطميع شده در سپاه علي عليه السلام- کار خود را کرد. مولاي متقيان در بازگشت از اين جنگ حسرت بار، از ماجرا به عنوان فتنه ياد مي کند و سپس رهنمودي روشنگر براي همه تاريخ مي دهد: «يقيناً آغاز وقوع فتنه ها، هواهايي است که پيروي و بدعت هايي است که در مخالفت با کتاب خدا گذاشته مي شوند و جمعي، جمعي ديگر را در غير دين خدا پيروي و همراهي مي کنند. پس اگر باطل خالص مي ماند و به حق آميخته نمي شد، بر جويندگان حق پوشيده و پنهان نمي ماند و اگر حق خالص مي ماند و با باطل آميخته نمي شد، زبان دشمنان و معاندان بريده و کوتاه مي شد اما قسمتي از حق و قسمتي از باطل را مي گيرند و درهم مي آميزند، اينجاست که شيطان بر دوستان و ياران خود چيره مي شود و فقط کساني نجات مي يابند که مورد رحمت و نيکي خداوند قرار گرفته اند» (خطبه 50 نهج البلاغه) اين کلام بلند، افقي بسيار فراتر از اين يا آن حادثه خاص را روشن مي سازد و براي هميشه تاريخ عبرت آميز و درس آموز است. امروز هم با عنايت به عزت و اقتدار بي سابقه ايران اسلامي نه هراسي از تحريم اقتصادي دشمن وجود دارد و نه تهديد نظامي او. آنچه بايد در آستانه دهه چهارم مراقب بود، تدارک دوباره دشمن براي ايجاد فضاي فتنه است. دشمن در 30 سال گذشته به ويژه در دو دهه اخير هرگز از سياست پوستين وارونه و قرآن سرنيزه يا به عبارتي گندم نمايي و جو فروشي دريغ نکرده و البته در اجراي اين ترفند پيچيده نمي توانسته بدون يارگيري داخلي قدمي بردارد. امروز اگر قرار باشد دشمن لطمه ديده طي دهه اخير در عرصه جهاني، راه حرکت کشور در مسير پيشرفت و عدالت را سد کند، بي ترديد يکي از سناريوهايش راه اندازي تابلوهاي انحرافي عدالت و پيشرفت با آدرس هاي غلطي است که سر از عقبگرد و انحطاط درمي آورد. بايد ديد کدام جريان ها در بلند کردن تابلوهاي انحرافي داراي سابقه اند. دوستان و همراهان نامزدها و تابلوها و سوابق آنها که شناخته شد، فهم اين که هر يک از اين نامزدها فراتر از شعارها و تمنيات شخصي در آينده به کدام سو رهسپار خواهند شد، دشوار نيست. نامزدها اگر به جزئيات عملکرد دولت خدمتگزار فعلي انتقاد مي کنند به طريق اولي نمي توانند به اين تابلوها و آدرس ها و راه و بيراهه هاي طي شده از سوي جريان ها به ويژه طي 20 سال پس از ارتحال حضرت امام خميني و جانشيني حضرت آيت الله خامنه اي- که مانند رحلت پيامبر اعظم(ص) اسباب ابتلا و امتحاني بزرگ بود- بيطرف باشند يا بگويند آن حوادث، هر چه بود گذشت يا من نه اينم نه آن يا هم با اين جريان اصولگراي اصلاح طلب (راستين) هستم و هم با آن جريان مدعي اصولگرايي و اصلاح طلبي و وفاداري بر خط امام که در عمل به جاي اصولگرايي، اباحي گري و هرهري مسلکي نسبت به اصول و ارزشها پيشه کرده و در پوشش اصلاح طلبي به اشرافيگري و زراندوزي و تبعيض، و شبيخون فرهنگي و سياسي دشمن ميدان داده و در يک کلام هيزم کش فساد و انحطاط در کشور بوده است. بايد معلوم شود نامزدها يا حاميان آنها در کشاکش نبرد مرد و نامرد در هجمه ها کجا ايستاده بودند؟ صحنه امروز کشور هم برخلاف فضاي 10، 15 سال پيش کاملاً روشن است و مرزها و فاصله ها آن قدر آشکار است که ديگر نمي توان تظاهر به همراهي با هر دو طرف نمود و البته به سمت جبهه نامحرمان غش کرد. 4- جماعتي که به مقدسات و مسلمات دين (وحي، توحيد و نبوت و امامت)، حضرت امام خميني و دفاع مقدس و اصل انقلاب رحم نکرد طبيعي بود که به کساني چون آقاي خاتمي نيز چه در خفا و چه علناً رحم نکند و بگويند گروه خون او با ما فرق مي کند. پس شد ماجراهايي که يکي پس از ديگري رقم خورد.آقاي هاشمي نمونه دوم بود و نوع مواجهه جريان نفاق جديد با وي در حدفاصل سال هاي 77 تا 84، چهره اين جريان را آشکارتر ساخت. بنابراين کدام مانع مي تواند چنين جريان «فتنه زيست»، «فسادطلب» و اباحي مسلکي را از تکرار همان شيوه هاي دوگانه در قبال آقايان ميرحسين موسوي، مهدي کروبي يا هر شخصيت ديگري بازدارد که در اردوگاه انقلابند و اين کم جرمي است در نظرگاه طيف و طايفه منافقيني که به اقتضاي روزگار دست به ترور فيزيکي يا شخصيت زدند و يا براي خود سپر بلا ساختند يا اراده کردند از اين طريق، خانه تيمي- مسجد ضرار مقدس نما- برپا کنند. آفتاب يزد «كاش رسانهها جناحي بودند!»عنوان سرمقالهي روزنامهي آفتاب يزد است كه در آن ميخوانيد؛بيش از 12 سال از روزهايي ميگذرد كه عدهاي از فعالان سياسي، جديترين اعتراضات خود به رفتار »جـنـاحـي« برخي رسانههاي حكومتي و تريبونهاي عمومي را آشكار ساختند. كـسـاني كه امروز »اصلاحطلب« خوانده ميشوند در آن زمان از اين موضوع ابراز نارضايتي ميكردند كه در »شرايطي نابرابر با يك جناح سـيـاسـي رقابت ميكنند و اغلب رسانههاي حكومتي، به نحوي از رقيب آنها حمايت مينمايند«. البته در آن مقطع »تقدير« الهي بر »تدبير« بعضي بندگان »متوهم« الهي فائق آمد و نتايج انتخابات آنگونه رقم خورد كه به تعبير يك اصولگراي سرشناس جناح مسلط بر اغلب رسانهها را به »كُما« برد. در آن زمان پـيـروزِ انتخابات جناحي بود كه جناح مقابل آن، دسـتـرسـي تـبـعـيضا~ميز به بسياري از رسانههاي غيرخصوصي داشت و لابد همين نتيجه، ميتوانست رضايت خاطر اصلاحطلبان را فراهم كند. اما مگر ميشود كسي دلسوز امروز و فرداي كشور باشد واز اينكه عدم اعتماد اكثريت مردم به »رسانههاي پرخرج عمومي« افشا ميگردد، اظهار خوشحالي كند؟ به هر حال تصور ميشد نتايج آن انتخابات، تجديدنظر در رفتار و گفتار برخي رسانهها و رسانهداران را به دنبال خواهد داشت كه متاسفانه، اينچنين نشد و در مراحل بعدي نيز، بسياري از تريبونهاي عمومي در اختيار طرفداران يك جناح خاص بود تا حتي اگر سخن جذابي براي دفاع از عملكرد خود ندارند از طريق آن تريبونها، به تسويه حساب با »جناح رقيب« بپردازند كه انصافاً بايد اعتراف كرد در استفاده از اين امكان، كوچكترين كوتاهي از خود نشان ندادند! اكنون به نظر ميرسد بايستي چراغ به دست گرفت و به دنبال يافتن شرايط همان سالهاي پيشين بود! اگر آن روز، بسياري از رسانههاي عمومي، در خدمت اهداف يك جناح بودند امروز اغلب آن رسانهها، حتي آن جناح را رها كرده و تنها به فكر مخفي كردن ضعفهاي يك نفر و افزايش روزافزون تبليغ براي او هستند. از نظر اين رسانهها، هر كس منتقد احمدينژاد باشد يا به رقابت با او بينديشد، مستحق هرگونه ملامت و اهانت ميباشد. در شرايط جديد، اگر يك اصولگرا سخني بگويد كه احتمالي از تضعيف جايگاه انتخاباتي احمدينژاد در آن مشاهده شود رسانههايي كه يك روز در فكر تقويت محافظهكاران (اصولگرايان) در برابر اصلاحطلبان بودند بلافاصله او را مورد حملات عصبي خود قرار ميدهند. براي اينگونه رسانههاي شيفته، فرقي هم نميكند كه اين اصولگرا، يك روحاني مبارز باشد كه از دوره طفوليت احمدينژاد، مبارزات انقلابي خود را آغاز كرده يا يك رزمنده اصولگرا باشد كه در زمان جنگ، احمدينژاد و هزاران نفر ديگر تحت فرماندهي او جنگيدهاند. البته بيش از آن كه برخي رسانهها مورد انتقاد قرار گيرند بايد به سراغ كساني رفت كه در رسـانههاي خود، احمدينژاد را از يك انسان با خصلت»خاكي« در سال 1384 - كه عامل عمده رايآوري او بود - به يك موجود »افلاكي« تبديل كردهاند. راستي وقتي يك روحاني سرشناس، به جاي آنكه »گنجاندن احكام ديني در كتابهاي درسي« را خواستار شود به مسئولان دولتي توصيه ميكند كه »نامه احمدي نژاد به بوش« را در كتابهاي آموزشي بگنجانند، آيا برخي رسانههاي ذينفع، حق ندارند كه هرگونه رقابت با احمدينژاد را برنتابند؟ هـنـگامي كه رئيس تشكل نظارتي، از زبان يك مسلمان سوري، جايگاه ويژه براي احمدينژاد قائل ميشود و زماني كه يك مشاور رئيس جمهور بـدون تـوجـه بـه پـيـامدهاي سخن خود ميگويد »در خارج از كشور نزديك است كه احمدينژاد را بپرستند« آيا ميتوان برخي رسانههاي عمومي را مورد عتاب قرار داد كه چرا اين موجود »يگانه« را تا اين حد تقديس ميكنيد؟ هنگامي كه بسياري از تريبونداران، به بهانه جلوگيري از تضعيف احمدي نژاد، چشم خود را بر بعضي مسائل در دولت نهم - از جمله اظهار دوستي با اسرائيل، اهانت به قرآن كريم در حضور مقام دولتي و... - ميبندند، آيا لجن مال كردن رقباي اصولگرا و اصلاحطلب احمدي نژاد در روزنامه دولتي، جاي تعجب دارد؟ مگر غير از اين است كه بسياري از دلسوزان ديروزينِ »معيشت مردم« امروز در برابر افزايش روزافزون ِ»مشكلات مردم«، مُهر سكوت برلب زدهاند؟ آيا در اين شرايط نبايد توقع داشت كه هر كس از دولت نهم انتقاد ميكند مورد هتاكي برخي تريبونهاي عمومي قرار گيرد؟ وقتي مقام ناظر بر انتخابات در يك نشست مرتبط با انتخابات، به تجليل از رئيس دولت نهم - كه امروز كانديداي انتخابات دهم است - ميپردازد آيا جاي تعجب دارد كه برخي رسانههاي عمومي به تبليغ هر روزه براي احمدينژاد- به عنوان كانديداي رياست جمهوري دهم - و تخريب رقباي احتمالي او در دو جناح بپردازند؟ ظاهراً به اصلاح رفتار جناحي برخي رسانهها و تريبونها اميدي نيست. پس بهتر است در آرزوي بـازگـشـت همان روزهايي باشيم كه آن رسانهها، يك مجموعه سياسي كشور را مورد عنايت قرار ميدادند نه آنكه مانند امروز همه را زيرپاي يك نفر قرار دهند و به خاطر آن يك نفر، هر نوع حمله، هتاكي و حق كُشي نسبت به ساير افراد اعم از اصلاحطلب، اصولگرا و بيطرف را براي خود مجاز بدانند! رسالت «تامين يا تهديد امنيت اجتماعي؟» عنوان سرمقالهي روزنامهي رسالت به قلم محمد كاظم انبارلويي است كه در آن ميخوانيد؛قضات شريف ، دلسوز ، شجاع و امين در دستگاه قضائي كم نيستند، قضاتي كه آگاه به مسائل اجتماعي ميباشند و همواره دغدغه صيانت از حقوق مردم و دفاع از امنيت اجتماعي را دارند. اما متاسفانه گاهي در اثر غفلت و قصور يا خدا ناكرده تقصير در دستگاه قضائي اتفاقاتي ميافتد كه مصيببار است. مقام معظم رهبري بارها فرمودهاند، «قوه قضائيه بايد پناهگاه مظلومان باشد» امام امت (ره) يك وقتي ميفرمودند:« مال مردم ، نواميس مردم همه تحت سيطره قوهقضائيه است. اگر خداي ناخواسته قاضي نالايق و ناصحيح باشد معلوم است چه خواهد شد. خطاي قاضي بزرگ و عمدش مصيبتبار است.» مروري به پرونده مطروحه در شعبه سوم دادسراي جنايي تهران آن طور كه در جرايد كثيرالانتشار (1) يك نمونه آن منعكس شده تاسف بار است. خلاصه پرونده به قرار زير است: «2 برادر شرور 13 زن سالخورده و ميانسال را پس از ربودن و آزار و اذيت و ضرب وشتم، در بيابانهاي اطراف تهران رها ميكردند كه با هوشياري سيزدهمين قرباني دستگير ميشوند. در بررسي سوابق متهمين معلوم ميشود يكي از آنها پيش از آن هم به اتهام ربودن چند يا بهتر بگوييم چندين دختر جوان دستگير و پرونده او به دادگاه كيفري استان تهران ارسال شده ولي وي با قرار وثيقه تا زمان صدور حكم آزاد بوده است.»(2) آزاد كردن متهم يا بهتر بگوييم مجرم و متجاوز به نواميس مردم با قيد وثيقه با كدام توجيه منطقي ، عقلي ، شرعي و قانوني صورت ميگيرد؟ متهم به تجاوز به نواميس مردم را آزاد ميكنيم كه 13 دختر و زن بي گناه به تعداد قربانيان اضافه شود؟ آيا اين نوع تسامح و تساهل كه منجر به تهديد بيشتر امنيت اجتماعي ميشود قابل توجيه است؟ مهندس موسوي نامزد رياست جمهوري در اولين مصاحبه با خبرنگاران ضمن مخالفت باطرح امنيت اجتماعي فرمودند: «رئيس جمهور شوم گشتهاي ارشاد را جمع ميكنم.» اين موضع ايشان زينت بخش تيتر اول روزنامههاي دوم خردادي بود. آيا چنين موضعي دلسوزان نظام، خانوادههاي شهدا و كساني كه دغدغه حفظ ارزشها را دارند ، خوشحال ميكند. آيا اين موضع، متجاوزان به حقوق مردم و تهديدكنندگان امنيت اجتماعي را براي تداوم تجاوز به نواميس مردم ، اميدوار نميكند. امنيت اخلاقي و اجتماعي از مهمترين مطالبات مردم از نظام است . آيا رئيس دولت آينده نميخواهد پاسخگوي پاسداري از اين مهم باشد. نظام براي حفظ حريم عمومي وظايفي به عهده دارد و اين وظايف به چه دليل بايد تعطيل شود؟ براساس نظرسنجيهاي متعدد مردم رضايت خود را از اجراي طرح امنيت اجتماعي بارها اعلام كردهاند. چرا بايد رضايت متجاوزان به حقوق عمومي و اراذل و اوباش را به رضايت مردم ترجيح داد. مقام معظم رهبري در ديدار با جمعي از فرماندهان نيروي انتظامي فرمودند: «نيروي انتظامي بايد با كساني كه به اشاعه فساد در جامعه امنيت اخلاقي مردم را تهديد ميكنند مقابله نمايد.» اصل 110 قانون اساسي فرماندهي كل نيروهاي مسلح و نصب فرماندهان عالي نيروهاي نظامي و انتظامي را از وظايف و اختيارات رهبري ميداند. آيا رئيس جمهور ميتواند فرمان فرمانده كل قوا مبني برحفظ حقوق عمومي و جلوگيري از فساد در جامعه و صيانت از امنيت اخلاقي و اجتماعي را نقض كند و دستور دهد گشتهاي ارشاد را جمع كنيد چون «من» با طرح امنيت اجتماعي مخالفم! اين دستور مستند به كدام اصل از اصول قانون اساسي و يا قانوني از قوانين كشور صورت ميگيرد؟ آيا اين موضع با تاكيد نامزد محترم دوم خرداديها براي انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري كه فرمودند: «هيچ مسئلهاي بالاتر از اجراي قانون نيست. يكي از مهمترين دلايل حضور من مسئله قانون گريزي است.» (3) تناقض ندارد. آيا اخلال در وظايف و اختيارات رهبري نقض اصل 110 و تهديد امنيت اجتماعي به جاي تامين آن، نوعي قانون گريزي نيست؟ پينوشتها: -1 روزنامه جام جم مورخ 88/1/16 صفحه 19 -2 اظهارات بازپرس شعبه سوم دادسراي جنايي تهران -3 مصاحبه ميرحسين موسوي با رسانههاي داخلي و خارجي - جرايد كشور 88/1/18
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح. ... گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز اسيران در سرمقاله هاي خود به مهمترين مسائل روز كشسور و جهان پرداخته اند كه برخي از آنها در زير ميآيد. رسالت «كشتي ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. اعتماد ملي: آدم سوزي ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهماترين مسائل روز كشورو جهان پرداختهاند كه برخي از آنهات در زير ميايد. رسالت:جامعه هوشمند ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح. روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. رسالت: آينده رقابت ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح. روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد رسالت: واكاوي منطق ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته اند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان «صبح نزديک ...
آرشيوی گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح. گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشورو جهان پرداخته اند كه برخي ...
آرشيوی گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح. گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جمهوري اسلامي: ...
-