تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):برترین عبادت مداومت نمودن بر تفکر درباره خداوند و قدرت اوست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826055117




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد. رسالت: آينده رقابت هاي سياسي در ايران «آينده رقابت هاي سياسي در ايران» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمد كاظم انبارلويي است كه در آن مي‌خوانيد: اضلاع رقابت در دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري به سمت و سويي هدايت شدند كه هيچ ناظر دلسوز و معتقد به نظام و مردم را خشنود نساخت. اينكه چه علل وحوادثي منجر به اين شد كه رقابت ها به سوي يك تضاد آشتي ناپذير هدايت شوند مهم است. رقابت در مفهوم عقلاني و اخلاقي و قانوني يك تعريف مشخص دارد و اينكه چرا چارچوب هاي مورد نظر رعايت نشد، در ظهور پديده‌اي كه امنيت و مصالح ملي را مورد تهديد قرار داد مهم مي‌باشد. آنچه واقعيت دارد اين است كه مردم به نشانه احترام به مردمسالاري ديني و نيز به نشانه اعتماد به نظام به پاي صندوق‌هاي راي آمدند و يك ركورد بي سابقه در مشاركت سياسي را در دهمين دوره انتخابات رياست‌جمهوري به جاي گذاشتند. اين پايه از مشروعيت مردمي ‌بدون شك مورد حقد و حسد دشمنان نظام و اسلام مي‌باشد. شكي نيست كه مشاركت 85 درصدي يعني توليد يك هيجان سياسي فوق العاده، اگر اضلاع رقابت براي كنترل اين هيجان برنامه‌اي از قبل نداشته باشند قطعا دشمن براي آن پروژه مي‌نويسد و نوشت و اجرا هم كرد. رويدادهاي تلخ پس از اعلام نتايج انتخابات حتي قبل از آن نشان مي‌دهد كه يك ضلع در زمين دشمن بازي مي‌كند. اردوكشي خياباني، بيانيه پراكني ساختار شكنانه، دعوت به خشونت، زير بار حق اكثريت نرفتن ، حمله به مردم به دليل اينكه راي لازم را براي پيروزي به يك ضلع رقابت ندادند و... همه اينها نشانه غفلت از دشمن و حرص و طمع دستيابي به قدرت از طريقي كه قانون آن را بر نمي‌تابد، مي‌باشد. اينكه يك ضلع رقابت كه دچار ناكامي‌در انتخابات شده از راي اقليت يك جنبش اجتماعي تدارك ببيند و به جان نظام بيفتد آينده رقابت هاي سياسي و صورت اصلي مسئله رقابت در ايران را دگرگون مي‌كند و اين درست همان چيزي است كه دشمنان نظام و انقلاب مي‌خواهند. دشمنان نظام نمي‌خواهند اضلاع رقابت درايران يك رقابت اخلاقي و قانوني داشته باشند و انتقال قدرت از طريق احترام به راي اكثريت و مسالمت آميز صورت گيرد. لذا آنها مي‌خواهند بگويند دموكراسي هاي پيشرفته در دنيا كه نوعا در اروپاست از طريق احترام به راي اكثريت صورت مي‌گيرد و در ديگر كشورهاي مدعي دموكراسي راي تعيين كننده نوع حاكم نيست بلك ضخامت بازو و كلفتي رگ گردن در اينكه حاكم كيست، حرف اول را مي‌زند! بويژه آنكه به اين ضخامت و آن كلفتي رگ گردن دخالت اجنبي را اضافه كنيم لذا حكومت در جهان سوم يعني استبداد داخلي مستظهر به حمايت استعمار خارجي يعني همان چيزي كه در دولت هاي قاجار و پهلوي دچار آن بوديم. پنج‌شنبه گذشته آقايان كروبي و موسوي به بهانه بزرگداشت كشته هاي اخير كه حتي نتوانستند نام 10 نفر از آنان را ببرند در بهشت زهرا تجمع برگزار كردند. ريخت شناسي شعارهاي نهضت به اصطلاح سبز نشان مي‌دهد آنان مايل نيستند ديگر رقابت ها در درون نظام تداوم يابد. نسخه آنها يك نسخه رقابت برون نظام با درون نظام است. بي بي سي بخش هايي از سخنان مهندس موسوي را چهارشنبه شب در ديدار انجمن اسلامي‌ معلمان اين‌گونه واتاب مي‌دهد كه: - ما چنين نظامي ‌را نمي‌خواستيم - 13 ميليون هم حقي دارند - نمي‌شود ايران را به زندان 70 ميليون نفري تبديل كرد - مگر اين وضعيت قابل تحمل است - ما را متهم به ساختار شكني مي‌كنند، شما ساختار شكن هستيد آقاي كروبي چندي پيش در ديدار با اعضاي حزب خود اعتراف كرد در دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري شكست خورده است. موسوي نيز در همين سخنراني اعتراف دارد كه از 40 ميليون راي مردم 13 ميليون نصيب دارد، مفهوم اين گزاره ها آن است كه آنها مي‌دانند اقليت هستند اما بر طبل بازگشت به قدرت مي‌كوبند. حكومت اقليت يعني استبداد و اگر هم حمايت خارجي را ، داشته باشد يك مصيبت است و آن هم بازگشت به دوران پهلوي و قاجار مي‌باشد. جريان دوم خرداد متاسفانه با اين رويكرد خود را در حد اپوزيسيون نظام فروكاهيده و يك سر آن را سروش تا گوگوش در خارج پوشش مي‌دهد و سر ديگر آن را مشتي ورشكسته سياسي كه حاضر نيستند اخلاق، قانون و عقلانيت را در اقوال، رفتار و افعال سياسي خود پذيرا باشند. سخنگوي دولت آمريكا پنج‌شنبه گذشته رسما حمايت واشنگتن را از تجمعات غيرقانوني اعلام كرد. متاسفانه موسوي و كروبي بازيگر سناريويي شده اند كه لندن و واشنگتن طراحي و هدايت مي‌كنند و نقش خود را به عنوان بازيگران اصلي اين سناريو در تهيه خبر و گزارش براي بي بي سي، صداي آمريكا و تلويزيون هاي ماهواره اي در سپهر سياست ايران فروكاهيده اند. بي ترديد در انتخابات بعدي بايد به فكر شكل گيري و صورت بندي اضلاعي باشيم كه بومي، مردمي، اصيل، غيروابسته و غير ساختار شكن باشند. درخواست مردم از شوراي نگهبان به عنوان تنها نهادي كه پاسداري از جمهوريت و اسلاميت نظام را به عهده دارد اين است كه اجازه ندهند نامحرمان به عنوان محرم به حريم رقابت هاي سياسي راه يابند و به عنوان سرباز دشمن در اين ميدان عمل كنند. كيهان:حناي بي رنگ! «حناي بي رنگ!» عنوان يادداشت روز روزنامه‌ كيهان به قلم حسام الدين برومند است كه در آن مي خوانيد: هفته پيش سفر سه تن از مقامات ارشد آمريكايي به خاورميانه بار ديگر توجه افكارعمومي منطقه را به مبحث پردامنه و چالش برانگيز «صلح در خاورميانه» سوق داد. هرچند رسانه ها و شبكه هاي خبري محور مذاكرات رابرت گيتس وزير دفاع آمريكا، ژنرال جيمز جونز مشاور امنيت ملي و جرج ميچل نماينده ويژه اوباما در خاورميانه را با سردمداران تل آويو از سويي و برخي مقامات كشورهاي عربي از سوي ديگر بر دو موضوع «ايران هسته اي» و همچنين «توقف شهرك سازي هاي بي رويه رژيم صهيونيستي در كرانه باختري و قدس شرقي» انعكاس مي دادند و در پرتو اين بازتاب هاي رسانه اي اختلاف ديدگاه آمريكايي ها و صهيونيست ها درباره دو موضوع ياد شده جدي به نظر مي رسيد؛ ليكن با رونمايي از مجموع اظهارات و نطق هاي اعلام شده به وضوح مي توان دريافت كه رويكرد آمريكايي ها به مقوله عملياتي كردن صلح به اصطلاح فراگير و پايدار در منطقه تنها بر قرائتي «آمريكايي-صهيونيستي» استوار است و ماموريت دولت اوباما چيزي جز تزريق و تحميل اين قرائت به كشورهاي منطقه و بخصوص حاكمان عربي نيست و در اين ميان به لطايف الحيل و با اتخاذ تاكتيك هايي پيچيده و چند لايه منافع راهبردي صهيونيست ها را تضمين مي نمايند و در همين راستا قطعات جورچين صلح مورد نظر را مي چينند. دولت اوباما به خوبي مي داند كه صلح واقعي بر پايه حقايق تاريخي و شاخصه هاي عدالت خواهانه با منافع در هم تنيده تل آويو و كاخ سفيد در تضاد است و با هويت جعلي و دروغين رژيم صهيونيستي، اساساً حركت در دالان واقعيت ها، موجوديت اين رژيم را منتفي مي سازد و دقيقاً همين جاست كه طي شش دهه گذشته بارها و به كرات بحث «صلح» مطرح شده ولي چون واقعيت هاي اصلي در پاي زياده طلبي ها و خواسته هاي نامشروع و باج خواهي هاي صهيونيست ها ذبح گرديده، مذاكرات به سرمنزل مقصود نرسيده است. اكنون نيز صهيونيست ها به مانند گذشته قصد ندارند از سرزمين هاي عربي مانند بلندي هاي جولان و يا مزارع شبعا و اراضي فلسطين عقب نشيني نمايند و دولت «نتانياهو» نيز پذيرش صلح را مشروط به شرايطي چون پذيرفته شدن يهوديت رژيم صهيونيستي، خلع سلاح كامل فلسطيني ها، عدم بازگشت آوارگان و... مي كند كه همگي آنها به گواه تاريخ و حقايق مستند و غيرقابل انكار شروطي باطل محسوب مي شوند. دولت «اوباما» هم كه مصرانه دنبال طرح تشكيل دو كشور فلسطيني-اسرائيلي است بدون آنكه قادر باشد انباشتي از تضييع حقوق فلسطيني ها را در 60 سال گذشته به نحوي جبران نمايد و حداقل حقوق اوليه آنها را در طرح به اصطلاح صلح خاورميانه لحاظ كند تنها با پيش فرض تضمين مطلق منافع صهيونيست ها مي خواهد فرآيند صلح را به نوعي به جلو هدايت كند از همين روي؛ به موازات آنكه نتانياهو نخست وزير تندرو رژيم صهيونيستي صريحاً و گستاخانه تأكيد مي كند توقف شهرك سازي ها آنهم به استثناي طرح هاي در دست اجرا به ازاي گام هاي مثبت كشورهاي عربي براي عادي سازي روابط با اسرائيل خواهد بود؛ «اوباما» طي نامه اي آنچنان كه روزنامه انگليسي «گلف نيوز» خبر داد از حداقل هفت تن از حاكمان كشورهاي عربي از جمله مصر، عربستان، اردن و... مي خواهد كه آنها گام هايي براي عادي سازي روابط با اسرائيل بردارند. در تكميل اجرايي شدن طرح به اصطلاح صلح -بخوانيد سازش و ذلت- بر مبناي رويكردي صهيونيستي- آمريكايي، دولت اوباما براي اينكه حجم فشارها را بر تل آويو در مورد توقف شهرك سازي ها كه موضوعي اجماعي ميان جامعه جهاني است كاهش دهد در همين ايام بحث «چتر دفاع هسته اي» را به پيش مي كشد تا وانمود كند ايران خطري بزرگ براي امنيت منطقه اي و جهاني است! همچنانكه ويليام كوهن وزير دفاع اسبق آمريكا در مصاحبه با واشنگتن تايمز ضمن پرده برداشتن از پروژه «ايران هراسي» كاخ سفيد اذعان مي دارد: «ترس از نفوذ ايران در منطقه خاورميانه جايگزين هراس از اسرائيل در ميان كشورهاي اين منطقه شده است». بي شك طرح موضوعاتي چون توقف شهرك سازي ها در قدس شرقي و كرانه باختري، چتر دفاع هسته اي و يا حتي تشكيل دو كشور فلسطيني- اسرائيلي و هياهو بر شكل گيري صلح در خاورميانه نبايد منجر به آن شود تا جهان اسلام از گرايش و عزم جدي آمريكا و فرزندخوانده اش رژيم جعلي صهيونيستي در جهت حذف «خط مقاومت» و سرگرم شدن به موضوعات حاشيه اي و دست دوم غافل بماند. صهيونيست ها در طي سال ها و دهه هاي گذشته مستمراً نشان داده اند كه به هيچ مذاكره، توافقنامه و قطعنامه اي پايبند نيستند و براي افزون خواهي ها و باج خواهي هاي آنها پاياني قابل تصور نيست و تنها راه، حذف رژيم جعلي و نامشروع صهيونيستي از جغرافياي سياسي منطقه است. خوي زياده خواهانه و وحشيانه رژيم صهيونيستي به گونه اي است كه حتي به طرح ها و ايده هايي كه در آن نفع صهيونيست ها بر حق مسلم فلسطيني ها چربش و سنگيني داشته وقعي ننهاده اند و در همين زمينه در طي شش، هفت سال گذشته طرح صلح عربي در سال 2002، نقشه راه و طرح صلح خاورميانه در سال 2003 و پيمان آناپوليس در سال 2007 را هم اجرايي نكردند و به انحاء مختلف بر مسير چپاول و تجاوز و به تعبير ديگر ايده اسرائيل بزرگ! پافشاري دارند آنچنان كه همين چند روز پيش «ايون ريولين» رئيس كنست (پارلمان) رژيم صهيونيستي لب به سخن گشود و اردن را جزيي از اسرائيل بزرگ! دانست. آنچه مسلم است اين واقعيت مهم است كه مذاكره با صهيونيست ها پيرامون «صلح» و «احقاق حق فلسطيني ها» نتيجه اي در بر نخواهد داشت و در اين ميان ژست آمريكايي ها براي ايفاي نقش در فرآيند صلح فراگير و پايدار در منطقه چيزي جز تضمين منافع راهبردي صهيونيست ها و وجه المصالحه قرار دادن حقوق حقه فلسطيني ها نيست. تنها نكته قابل تامل اين است كه دولت اوباما همانطور كه در طي چند ماه گذشته نشان داده است در برخورد با پديده ها و موضوعات سياسي از ديپلماسي به اصطلاح هوشمند!! كه آميخته اي از اهرم هاي سخت و نرم است بهره مي برد. با اين اوصاف تنها راه در برابر زياده خواهي هاي صهيونيست ها و خنثي نمودن ترفندها و دسيسه هاي آمريكايي تقويت جبهه رويارويي با آنهاست و البته آنچه امروز خط مقاومت و بيداري اسلامي را تهديد مي كند نه آمريكا و رژيم صهيونيستي بلكه اعراب سازشگري - بخوانيد منافقان امت- هستند كه با چراغ سبز به آمريكا در جهت تحقق قرائت «صهيونيستي - آمريكايي» از صلح سهيم هستند وگرنه قاطبه جهان اسلام به نيكي دريافته است كه حناي صلح آمريكايي ها و صهيونيست ها رنگي ندارد و «صلح» با هر فرمول - چه عربي و چه آمريكايي - به مفهوم پذيرش موجوديت رژيم وحشي و جعلي صهيونيستي است و حال آن كه بدون حذف كامل اين رژيم جعلي از جغرافياي سياسي منطقه، به يقين خاورميانه روي آرامش به خود نخواهد ديد. اعتماد ملي: دوربين خاموش است‌ اما... «دوربين خاموش است‌ اما...» عنوان سرمقاله امروز روزناه اعتماد ملي به قلم كامبوزيا پرتوي است كه در آن مي خوانيد: دوربين‌ها اجازه روشن شدن ندارند، انگار دست‌هاي هنرمند بسته است. حالا ديگر هنرمند كه نه، بلكه يك نفر از جنس همين مردمان مي‌داند كه حقي از اين ملت دريغ شده است و اين حركت اعتراضي كمترين كار است. حالا ما فيلمسازان دست‌هايمان بسته است، دوربين روشني نداريم كه اين لحظه‌هاي تاريخي و حق‌طلبي را ثبت كند. درها بسته مي‌شود، روزنه‌اي براي انعكاس باقي نمي‌ماند. رسانه ملي كه حالا بيش از هر زمان ديگري يكسويه نگري‌اش را ثابت كرده، كار را به آنجا رسانده است كه حتي حرف‌ها و اعتراض‌هاي سينماگران و هنرمندان را پيش روي خودشان و ملت ايران وارونه جلوه مي‌دهد و بعد پچ‌پچ‌وار تهديد مي‌كند كه اين نام‌ها ممنوع‌التصوير و ممنوع الكار شدند، جرم هم كه محرز است، تنها به اين دليل كه سينماگر هم به عنوان عضوي از اين موج معترض است. هر چند روزنه‌اي براي پژواك اين صدا باقي نگذاشته‌اند. مردم ايران سال‌هاست كه تكليف رسانه ملي برايشان روشن شده است، روزنامه‌ها هم كه در فضاي كوچك شان هرآنچه مي‌توانستند انجام دادند اما درست مانند دوربين‌ها يكي يكي شاهد خاموشي‌شان بوديم. در واقع دليل اينكه نامه‌اي خطاب به مجلس نوشته شد، از سر اميد نبود، بلكه از سر نااميدي بود، نااميدي نه از اين ملت و حق‌طلبي شان، بلكه از اين همه نهادها و كرسي‌هايي كه داعيه حق‌طلبي ملت را دارند و خود را نماينده ملت مي‌دانند‌ اما انگار اين روزها در جاي ديگري سير مي‌كنند، انگار ساكن سرزمين ديگري هستند و هيچ نمي‌پرسند كه چرا بايد اينچنين باشد؟ مگر نه اينكه كرسي‌هاي مجلس نماينده همه 70 ميليون جمعيت ايران هستند، پس دفاع از حق اين ملتي كه تنها به جرم اينكه مي‌خواستند صداي اعتراض شان در چارچوب همان قانون اساسي كه ايشان ناظرشان‌ هستند، شنيده شود، چه مي‌شود؟ اما ديديم كه اينچنين نشد. هيچ كس از روي آن صندلي‌ها بلند نشد كه بگويد، به چه حقي اين حق را از ملت دريغ كرده‌ايد، به چه دليل و توجيهي اين مردم نبايد حق بطلبند. نامه خطاب به خانه ملت است، دولت‌ها مي‌آيند و مي‌روند، حتي نمايندگان مجلس هم‌ اما اين خانه، خانه ملت است، حتي در سخت‌ترين روزها هم خانه ملت بود، هست و مي‌ماند، زيرا كه قانون اساسي آن را به مردم سپرده است و مردم نمايندگاني را روانه اين خانه كرده‌اند و حالا سكوت اين مستاجران در خانه ملت بس سخت و غيرقابل هضم است. سينماگران هم درست مانند اين ملت سوالي دارند، پس چرا اين بندها و مصوبه‌هاي قانوني كه خبر از حق ملت مي‌دهند اين روزها پشت تريبون كرسي‌هاي مجلس شنيده نمي‌شود؟ مگر قرار نبود ناظر قانون باشند. البته شايد انتظاري بي‌جاست... شايد اين نامه هم به سرنوشت همه آن نامه‌ها و اعتراض‌ها دچار شود و همچنان گوش شنوايي براي آ‌نها نباشد، شايد همچنان تلويزيون به رويه اين روزهايش آن را هم وارونه جلوه بدهد و تبديل به تشكر بالابلند سينماگران از نمايندگان مجلس كند‌ اما اين كمترين كار است، اين نامه هم گامي است براي دلگرمي مردماني آگاه كه حق مي‌طلبند. اين كمترين كار است براي همراهي با مخاطبانمان كه در اين سال‌ها نقطه اميد ما بودند. هر چند اين روزها دوربين روشني نداريم كه سهم مان را در عرصه سينما نيز ادا كنيم‌ اما سينماي ايران يا حداقل آن بخش از سينما كه در اين سال‌ها روي پاي خود بود، نشان داد كه هيچ امضايي، هيچ اسكناس و وعده‌اي نمي‌گذارد كه يك گام از همراهي با ملت عقب بماند. سينماگران ايران همان روزها كه عده‌اي ماجراي ياركشي را پيش كشيدند، نشان داد كه هيچ قرابتي با جريان حاكم ندارد. چهار سال گذشته آنچنان سينما در سكوت فرو رفت، كه جايي براي حمايت از جريان حاكم باقي نگذاشت. سينماگران حتي ديگر دلخوش به دريافت مجوز و پروانه ساخت هم نيستند، سينما را كه نمي‌توان در قبضه يك امضا درآورد، راه‌هاي ديگري هم به جز اجازه داشتن و پروانه ساخت گرفتن براي فيلم سازي وجود دارد. سينماگران در اين چهار سال هر جا كه حقي ضايع شد، سكوت نكردند، آنجا كه سانسور بيش از هر زماني گريبان سينما را گرفت، آنجايي كه مي‌خواستند سينما را بخرند و حالا كه مي‌خواهند حق ملت را ناديده بگيرند. زيرا كه سينماگران روزگاري با دوربين‌هايشان همراه اين ملت بودند‌ اما حالا پابه‌پاي آنها گام بر مي‌دارند، هر چند كه اين روزها هر كس خود كارگرداني است تمام عيار، دوربين‌هاي كوچك آنچنان لحظه‌هايي را ثبت مي‌كنند كه هر كدام مي‌تواند حيرت هر مستند‌‌سازي را برانگيزد و همين‌هاست كه احترام به اين ملت را دو چندان مي‌كند. كاش من هم مي‌توانستم دوربين‌ام را روشن كنم، با دوربين پابه‌پاي اين ملت وجود صدايي ديگر را در اين خاك ثبت كنم‌ اما اين روزها پابه‌پاي آنها بي ‌دوربيني در دست دوشادوش هم‌ميهنانم گام بر‌مي‌دارم. نامه‌ها و بيانيه‌ها شايد راه به جايي نبرند‌ اما مي‌توانند سندي باشند براي برهه‌اي از تاريخ اين سرزمين كه دوربين‌ها خاموش بود اما سينماگرانش ساكت نبودند و اين كمترين است براي ملتي كه مي‌داند در بندهاي قانون اساسي‌اش چه حقي دارد و حالا خواهان اين حق است، حتي در غياب و سكوت نمايندگان مجلسي كه در پر تب و تاب‌ترين روزهاي اين كشور روانه تعطيلات شدند و بررسي و نظارت بر حق مردم را به روزي و هفته‌اي بعد موكول كردند. جمهوري اسلامي: غفلتي كه جايز نيست «غفلتي كه جايز نيست» عنوان سرمقاله امروز روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن مي خوانيد: بسم الله الرحمن الرحيم سرگرم بودن مردم و مسئولان به مسائل سياسي داخلي و حوادث بعد از انتخابات رياست جمهوري دهم موجب شده است به بعضي رويدادهاي سياسي ديگر كمتر توجه شود. از جمله اين رويدادها تسلط نظاميان عراقي بر اردوگاه اشرف و فراهم شدن مقدمات اخراج منافقين از اين اردوگاه و از عراق است . هفته گذشته در ميان خبرهاي خارجي خبر وقايع اردوگاه اشرف از اهميت و حساسيت بيشتري برخوردار بود هر چند توجه چنداني به آن نشد. مواردي از آنچه موجب مي شود اين واقعه از اهميت و حساسيت زيادي برخوردار باشد اينها هستند : 1 ـ گروهك تروريستي منافقين در عين حال كه از نظر سياسي و عملي مرده است ولي غربي ها به ويژه دولت آمريكا همچنان مايل هستند از اين گروهك به عنوان يك ابزار عملياتي عليه جمهوري اسلامي ايران استفاده كند . در طول 6 سال اشغال عراق تاكنون نيز آمريكا از منافقين در جهت منافع و اهداف خود استفاده كرد و علت اصلي ممانعت از برخورد دولت عراق با اين گروهك تروريستي همين بود. برچيده شدن بساط گروهك منافقين در عراق اين امكان را از غربي ها مي گيرد. 2 ـ علاوه بر استفاده عملي غربي ها به ويژه دولت هاي اروپائي از گروهك تروريستي منافقين عليه جمهوري اسلامي ايران استفاده سياسي نيز مي كنند. خودداري از حذف كردن نام اين گروهك از فهرست گروه هاي تروريستي تبليغاتي كردن بعضي تحركات منافقين در مقاطع گوناگون و امتيازخواهي هاي دولت هاي اروپائي در مذاكراتشان با جمهوري اسلامي ايران از جمله اين نوع استفاده از گروهك تروريستي توسط غرب است. حضور منافقين در عراق مي توانست زمينه را براي اين استفاده فراهم تر نمايد و برچيده شدن بساط اين گروهك در عراق قدرت چانه زني غربي ها را كاهش مي دهد و اگر طرف ايراني با مهارت لازم وارد صحنه شود مي تواند آنرا به صفر برساند. 3 ـ گروهك تروريستي منافقين بازوي نظامي خارجي حزب بعث عراق بود . بقاياي بعثي ها هنوز در عراق حضور دارند و حتي احتمال قدرت گرفتن آنها نيز وجود دارد. محروم شدن بعثي هااز اين بازوي نظامي بي مهار ضربه قابل توجهي به آنهاست. علاوه بر اين منافقين در سركوب مخالفين داخلي بعثي ها در زمان حكومت صدام نقش تعيين كننده اي داشتند و ريشه كن شدن آنها در عراق به معناي محروم شدن بعثي ها از اين ابزار نظامي سركوبگر است . با توجه به خطري كه بعثي ها هم براي عراق و هم براي ايران دارند اخراج آنها از عراق از اين نظر اهميت زيادي دارد. 4 ـ روابط سياسي گروهك تروريستي منافقين با تعدادي از كشورهاي عربي نشان مي دهد اين گروهك به مثابه ابزاري براي آنها عمل مي كند. حضور منافقين در عراق اين گروهك را براي اجراي اهداف اين دسته از كشورهاي عربي توانمندتر مي نمود و اخراج آنها از اين كشور اين توانمندي را از آنها مي گيرد و كشورهاي حامي منافقين را در دنبال نمودن اهدافشان كه بخشي از آنها به ايران مربوط مي شود ناكام مي گذارد. 5 ـ فروپاشي اردوگاه اشرف و موجوديت منافقين در عراق زمينه را براي لو رفتن بسياري از اطلاعات محرمانه اين گروهك تروريستي فراهم مي سازد. اولين خبر محرمانه اي كه همزمان با تصرف اردوگاه اشرف به دست عراقي ها افتاده اينست كه مسعود رجوي سركرده منافقين در منطقه اي واقع در حومه پاريس و تحت حفاظت شديد پليس فرانسه بسر مي برد و دولت فرانسه در نگهداري و حفاظت او سرمايه گذاري قابل ملاحظه اي مي كند. اين قبيل اطلاعات براي مسئولان سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران حائز اهميت زيادي هستند و مي توانند در تعامل با دولت فرانسه از اين اطلاعات به نفع كشورمان استفاده كنند. بدين ترتيب بايد منتظر اطلاعات جديدتري باشيم كه چه بسا اهميت و ارزش سياسي بيشتري داشته باشند. نكته مهمي كه اكنون بايد مورد توجه قرار گيرد نوع برخورد دولت آمريكا با تصرف اردوگاه اشرف توسط دولت عراق و نوع رفتاري است كه از اين پس عراق ها با منافقين خواهند داشت . ظرف دو سه روز گذشته مسئولان آمريكائي برخوردي دوگانه با اين واقعه داشتند. از يكطرف اقدام دولت عراق در اردوگاه اشرف را قانوني دانستند و از طرف ديگر از اين واقعه ابراز نگراني كرده اند. اين دوگانگي نشان ميدهد دولتمردان آمريكا به عنوان اشغالگران عراق مايل هستند درباره سرنو� سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 422]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن