پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1851427928
جلوههاى رفتارى حضرت زهرا سلاماللّه عليها
واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: رفتار با مردم عذرا انصارى
تا اينجا با گوشههايى از زندگى درخشان حضرت فاطمه(س) آشنا شديد. اينك به بيان نمونههايى از جلوههاى علمى و رفتارى آن حضرت با ديگران مىپردازيم:
رابطه اهلبيت پيامبر(ص) با مردم، رابطه عاشق و معشوق است. دوست بايد تمام كمالات را در محبوب خود بيابد و از درياى فيض و معرفت او سيراب شود و محبوب نيز بايد آنچه در توان دارد، براى هدايت و سعادت رهروان خود به كار بندد.
يكى از نقشآفرينيهاى درخشان فاطمه زهرا(س) بالا بردن فرهنگ جامعه، رشد فكر و انديشه مردم و دفع مشكلات و شبهات آنان است. آن حضرت از مسايل ساده گرفته تا پيچيدهترين مشكلات را پاسخگو بود و اين ميسر نبود، مگر با احاطه علمى، قوت فكرى و همت بلند ايشان. اين بانوى بزرگ اسلام، زجر تبليغ و رنج تعليم و تربيت را تحمل نموده، چون مشعلى فروزان در راه هدايت جامعه، نورافشانى كرد و با سوختن خود به دل و جان مردم گرمى بخشيد و پاسدارى از ارزشها و مفاخر اصيل، مبارزه پيگير با بدعتها، جهل، كجرويها و ركود جامعه را خط مشى خود قرار داد. از اينرو، امت نيز بايد هر چه بيشتر به مقام و حقوق رهبر خودآگاه گردد و خود را چون شاگردى فروتن در برابر او احساس كند و به دامان او چنگ زند تا از نقص به كمال و از ضعف به قدرت و از ظلمت به نور برسد.
چنين امتى بايد پرسش را عيب ندانسته و آنچه را نمىداند بپرسد(1) تا درهاى معرفت به رويش گشوده شود. امام صادق(ع) فرمود: بر در علم قفلى است كه كليد آن سؤال است.(2)
در جاى ديگر، امام كاظم(ع) فرمود: گفتگو با عالم در محلى نامناسب، بهتر از سخن گفتن با جاهل روى تشك است.(3)
حضرت فاطمه(س) نمونه كامل اين مقصود است. ايشان از كودكى در متن اجتماع به سر برده و با مردم، همدم و همدرد بوده است. اين بانو رابطهاى صميمانه و عالمانه با ياران خود داشت.
زنى به خدمت حضرت زهرا(س) رسيد و عرض كرد: مادر پير و ناتوانى دارم كه در نماز بسيار اشتباه مىكند، مرا فرستاده تا از شما بپرسم كه چگونه نماز بخواند. آن حضرت فرمود: هر چه مىخواهى بپرس. آن زن سؤالات خود را مطرح كرد تا به ده سؤال رسيد و حضرت زهرا(س) با روى گشاده جواب داد. زن از زيادى پرسش خود شرمنده شده، گفت: شما را بيش از اين زحمت نمىدهم. حضرت فاطمه(س) فرمود: باز هم بپرس. آن گاه براى تقويت روحيه وى چنين فرمود: اگر به كسى كارى واگذار كنند، براى مثال از او بخواهد كه بار سنگينى را به ارتفاع بلندى حمل كند و در برابر اين كار صد هزار دينار به او جايزه بدهند آيا او با توجه به آن پاداش احساس خستگى مىكند؟ زن جواب داد: نه. آن حضرت فرمود: من در مقابل هر پرسشى كه جواب مىگويم از خدا پاداشى به مراتب بيشتر دريافت مىكنم و هرگز ملول و خسته نمىشوم. از رسول خدا(ص) شنيدم كه روز قيامت دانشمندان اسلام در برابر خدا حاضر مىشوند و به اندازه علم و تلاش و كوششى كه در راه آموزش و هدايت مردم داشتهاند از خداى خود پاداش مىگيرند.(4)
رسالت شيعه مردى همسرش را به نزد حضرت فاطمه(س) فرستاد تا از ايشان سؤال كند كه آيا او از پيروان و شيعيان آن حضرت محسوب مىشود يا نه؟ حضرت زهرا(س) فرمود: به شوهرت بگو اگر به آنچه خواسته و هدف ماست عمل مىكنى و از آنچه ما نهى مىكنيم بيزارى مىجويى، بدان كه از شيعيان ما خواهى بود. در غير اين صورت نه. زن جواب را به اطلاع شوى خود رساند. مرد از اين پيام بسيار ناراحت شد و متوجه گرديد كه مسؤوليت شيعه بدون بسيار حساس سنگين است. با خود گفت: واى بر من! در امان ماندن از گناه بسيار مشكل است، پس من اهل جهنم هستم و هميشه در آن خواهم ماند. آن زن جريان اندوه شوهر خود را براى فاطمه زهرا(س) تعريف كرد. آن حضرت فرمود: به او بگو آن طور كه تو فكر مىكنى نيست، زيرا پيروان ما بهترين اهل بهشت هستند، ولى هر كس ما و دوستان ما را دوست داشته و با دشمنان ما دشمن باشد و قلب و زبانش نيز با ما همراه باشد، ولى امر ما را اطاعت نكند و از آنچه نهى نمودهايم پرهيز نكند جزو رهروان ما محسوب نمىشود. با اين وجود، شيعيان ما در بهشتند، ليكن پس از آنكه گناهان و آلودگيهاى آنان به واسطه زحمت و رنج فراوان در دنيا يا در قيامت پاك شود. پس به وسيله محبتى كه به ما دارند، در بهشت به حضور ما مىرسند.(5)
حمايت براى پيروزى بر رقيب روزى بين يك زن مؤمن و يك زن كافر مشاجرهاى بر سر دين پيش آمد. اين موضوع خدمت حضرت فاطمه(س) مطرح شد. آن حضرت استدلال زن مؤمن را تأييد و تشريع نمود. در نتيجه او بر رقيب خود پيروز شد و از اين پيروزى شادمان گشت. حضرت زهرا(س) به آن زن مؤمن فرمود: بدان كه شادى فرشتگان به واسطه پيروزى تو بر او بيش از خوشحالى توست. خداوند به فرشتگان فرمود: به جهت پشتيبانى فاطمه از آن زن، هزار هزار درجه در بهشت برين بيش از آنچه براى اين زن تعيين شده، برايش منظور داريد و اين را ملاكى قرار دهيد كه هر كس به كمك ياران حق بشتابد و راه پيروزى آنان را هموار سازد، هزار هزار مرتبه بيش از پاداش مقرر به او عطا شود.(6)
آموزش دعا سلمان كه خود از بهترين اصحاب رسول اكرم(ص) بود مىگويد: خدمت حضرت زهرا(س) رسيدم. از آن حضرت خواهش كردم كه چيزى به من ياد دهد. ايشان دعاى نور را به من تعليم داد. آن دعا چنين بود.
«بسم اللّه الرحمن الرحيم بسم اللّه نور بسم اللّه نُورٌ عَلى نُورٍ، بسم اللّه الّذى هُوَ مُدَبِّر الاُمورِ، بسم اللّه الّذى خَلَقَ النّورَ مِنَ النّور، الحمدُللّه الَّذى خَلَقَ النّورِ من النّور و أنْزَلَ النُّورَ على طورٍ فى كتابِ مسطورٍ فى رقٍّ مَنشورٍ بقدرٍ مقدورٍ على نبىٍّ مَحْبُورٍ، الحمدُللّه الّذى هُوَ بِعزٍّ مَذكوُرٍ و بالْفَخرِ مَشْهُورٍ وَ عَلى السّرّاءِ و الضّراء مَشكُورٍ و صلَى اللّهُ عَلى سيِّدنا محمّدٍ و آله الطّاهرين»
من نيز آن دعا را به بيش از هزار نفر از اهالى مكه و مدينه آموزش دادم و براى آنها منشأ آثار و بركات خوبى بود.
به منظور معرفى شخصيت علمى اجتماعى سلمان فارس و مقام والايى كه نزد پيامبر و فاطمه زهرا و امامان معصوم داشت توضيح مختصرى در باره وى خالى از لطف نيست.
سلمان از ايران آمده بود، اما آن قدر به پيامبر(ص) نزديك شد كه رسول خدا(ص) او را از خود خواند و لقب زيباى سلمان محمدى را به او داد. گرچه معصوم نبود ليكن تا آنجا كه ممكن بود به عصمت نزديك شد. پيامبر(ص) در بارهاش فرمود: سلمان دريايى است كه هر چه از آن برداشته شود، كم نمىشود و گنجى است كه پايان ندارد، سلمان از ما اهلبيت است. حكمش جارى و برهانش قوى است.
اميرالمؤمنين على(ع) او را چون لقمان مىدانست، گويند: او كسى بود كه اسم اعظم مىدانست و در بالاترين مرتبه ايمان قرار داشت. عالم به اسرار و نهان بوده، از تحفههاى بهشتى در دنيا استفاده كرده است. بهشت عاشق و مشتاق او بوده، خدا و رسولش او را دوست مىداشتند.
سلمان يكى از چهار نفرى بود كه خداوند به پيامبر(ص) دستور داد به آنها محبت كند. هر وقت جبرئيل نازل مىشد، از قول خداى تعالى به او سلام مىرساند.
وى شبها با رسول خدا(ص) بود و پيامبر(ص) و على(ع) در مجلس انس و خلوت به او اسرارى مىآموختند كه ديگران را توان فهم و تحمل آن نبود.
امام صادق(ع) در بارهاش فرمود: «سلمان علم اول و آخر را درك كرد» فرد باهوش و پژوهشگرى بود كه به دنبال حقيقت به اين سو و آن سو مىگشت، در حالى كه كام تشنهاش هرگز سيراب نشد. چندين بار او را فروختند تا عاقبت، پيامبر(ص) خريدارش شد. او به كمالاتى آراسته بود، ليكن در ميان فضايل او اين سه خصلت از برجستگى خاصى برخوردار بود: اول آنكه دوستى و ميل حضرت على(ع) را بر ميل و هواى نفس خود برگزيد. دوم آنكه فقرا را بر ثروتمندان اختيار نمود و سوم آنكه به دانش و علم عشق فراوانى داشت.(7)
حضرت فاطمه(س) به ارزش و جايگاه سلمان توجه خاصى داشت و او را از ياد نمىبرد. سلمان پس از رحلت رسول اكرم(ص) مدتى از خانه بيرون نيامد. او خود مىگويد: پس از ده روز از خانه بيرون آمدم. حضرت على(ع) مرا ديد و فرمود: پس از پيامبر در باره ما كملطفى كردى. عرض كردم مولاى من! كوتاهى نبود، بلكه غم دورى پيامبر(ص) مرا خانهنشين كرده، مانع آن شد كه به ديدار شما بيايم. آن حضرت فرمود: به خانه فاطمه(س) برو كه مشتاق ديدار توست، و هديهاى از بهشت برايت نگه داشته است. از ايشان سؤال كردم: مگر بعد از پيامبر نيز از بهشت براى شما چيزى مىآيد؟! آن حضرت جواب داد: همين ديروز آمده است.
من به خانه حضرت فاطمه(س) آمدم. ايشان در حجاب و پوشش بود. سپس فرمود: اى سلمان! در حق ما كوتاهى كردى. عرض كردم: اى يادگار پيامبر اين چنين نيست. آن حضرت فرمود: پس، بنشين و گوش كن. ديروز تشنه بودم. درِ خانه نيز قفل بود، در اين فكر بودم كه چگونه وحى قطع شد و چرا فرشتگان ديگر به خانه ما نمىآيند؟!
در اين هنگام در خانه باز شد و سه فرشته وارد شدند كه از نظر زيبايى، كسى را مانند آنها نديده بودم، از آنها پرسيدم: اهل مكهايد يا مدينه؟ گفتند: نه اهل مكهايم نه اهل مدينه و نه اهل زمين، بلكه از جمع حورالعين و از دارالسلام هستيم، خدا ما را به سوى شما فرستاده است و ما مشتاق ديدار شماييم. سپس خود را معرفى كردند و معلوم شد كه آنها در بهشت، همسر مقداد و اباذر و سلمان هستند.
سلمان مىگويد: پس از آن، فاطمه زهرا(س) رطبى آورد كه از برف سفيدتر و از مشك خوشبوتر و فرمود: با آن افطار كن و فردا هستهاش را براى من بياور. رطب را برداشتم و با خود به خانه آوردم. در بين راه هر كس از كنارم رد مىشد، تحت تأثير بوى خوش رطب قرار گرفته، سؤال مىكرد: آيا مشك همراه دارى؟ مىگفتم: آرى. هنگام افطار آن را خوردم، اما هستهاى در آن نيافتم. هر چه جستجو كردم، نتيجهاى نداشت. فردا خدمت حضرت زهرا(س) رسيدم و عرض كردم: با آن رطب افطار كردم، ولى هسته آن را نديدم! آن حضرت فرمود: اين رطب هسته و دانه ندارد و از درخت نخلى است كه خداوند آن را در دارالسلام كاشته و دانه آن كلمهاى است كه پدرم به من آموخت و من هر صبح و شام آن را تكرار مىكنم.(8)
عرض كردم: آن را به من بياموز. آن حضرت دعاى نور را به من آموخت.
تقسيم كار با خدمتگزار حضرت فاطمه(س) با همه بزرگوارى و مقام و منزلتى كه در پيشگاه خدا داشت، كار خانه را خود انجام مىداد و تا مدتها خدمتكار نداشت. روزى پيامبر(ص) زنى را كه در يكى از جنگها اسير گرفته بود، نزد فاطمه(س) آورد و دست او را در دست آن حضرت گذاشته، فرمود: اى فاطمه! اين زن در خدمت توست، او اهل نماز است. سپس در باره او سفارش كرد: فاطمه نگاهى به صورت پيامبر كرد و چنين گفت: كار خانه را تقسيم مىكنيم يك روز من كار مىكنم، يك روز او.(9)
اشك در چشمان پيامبر حلقه زد سپس فرمود:
«اللّه اعلم حيث يجعل رسالته»(10)
«ذريةً بعضها من بعض و اللّه سميع عليم»(11)
وعدهاى كه حضرت فاطمه(س) به پدر بزرگوارش داد، در تمام مراحل زندگى پياده شد. آن حضرت نه تنها خدمتكار خود را به زحمت نمىانداخت، بلكه گاهى در انتخاب نوع كار از او سؤال مىكرد تا هر كارى كه بيشتر دوست دارد بپذيرد. روزى به او فرمود: شما خمير مىكنى يا نان مىپزى؟ او در جواب عرض كرد: خمير كردن و آوردن هيزم به عهده من باشد. سپس آماده انجام آن شد.(12)
اين خدمتكار نامش فضه بود، دختر پادشاه هند. زنى زيبا، شيرينسخن، دانشمند و بامعرفت بود و در علم شيمى و تبديل فلزات، تخصصى چشمگير داشت. هميشه در حال خواندن قرآن بود و حتى سؤال مردم را با آيه قرآن جواب مىداد.(13)
در خانه حضرت فاطمه(س) وظايف خود را با خلوص و صداقت كامل انجام داده، با اهل خانه همراه و يكدل بود؛ چنانچه آنها گرسنه بودند، او نيز گرسنه بود و چنانچه تشنه بودند او نيز تشنه؛ اگر آنها نمىخوابيدند او نيز خواب را از چشمان خود مىگرفت؛ با خاندان حضرت على(ع) سه روز روزه گرفت و مشمول آيه «و يطعمون الطعام على حبه مسكينا و يتيما و اسيرا»(14) شد؛ از خوراك بهشت بهرهمند گرديد و اميرالمؤمنين(ع) در بارهاش فرمود: «اللهم بارك لنا فى فضّتنا».(15) درجريان بيعت گرفتن اجبارى از اميرالمؤمنين على(ع) نخستين كسى بود كه براى دفاع از ولايت از خانه حضرت زهرا(س) بيرون آمد و از هيچ كوششى در راه حمايت و احقاق حق خاندان پيامبر(ص) دريغ نكرد. وى در كربلا نيز با زينب كبرا(س) همراه بود.
رفتار با همسايگان يكى از حقوقى كه در رساله حقوق امام سجاد(ع) بيان شده است، حق همسايه و همجوارى است. حق همسايه آن است كه در غياب وى، آبرويش را حفظ نموده و به هنگام ملاقات، او را احترام كنى و در هر حال پشتيبان او باشى. در صدد عيبجويىاش برنيايى و در باره بديهايش جستجو نكنى. اگر اتفاقا عيبى از او ديدى سينهات قلعه مستحكم عيوب و اسرار او باشد، به گونهاى كه با سرنيزه نيز نتوان بدان دست يافت. اگر با كسى راز خود را در ميان مىگذارد به سخنان آنها گوش مده. او را در سختيها تنها مگذار. اگر او نادانى كرد، تو بزرگوارى و در هر حال، شيوه مسالمتآميز را از دست مده. در برابر بدگويان و بدخواهان، مدافع او باش. حيله افراد بظاهر نصيحتگو را برايش فاش كن و با او خوشرفتار باش.(16)
حضرت على(ع) در حساسترين لحظات عمر خود كه در بستر شهادت خفته بود، در باره همسايه چنين فرمود: از خدا بترسيد! از خدا بترسيد! در باره همسايگانتان كه آنها سفارش شده پيامبر شما هستند. رسول خدا(ص) آن قدر در باره آنان سفارش فرمود كه گمان كرديم مىخواهد براى آنها ارث قرار دهد.(17)
زيباترين شيوه رفتار با همسايه در عمل فاطمه زهرا(س) تجلى داشت. ايشان هميشه همسايگان را بر خود مقدم مىدانست و در مناجاتهاى شبانه براى آنان دعا مىكرد و خيرشان را از خدا طلب مىنمود. امام حسن مجتبى(ع) در اين زمينه چنين فرمود: مادرم شب جمعه يكسره در حال قيام بوده و تا صبح به ركوع و سجده نرفت و مدام براى مردم دعا مىكرد و نام آنان را به زبان مىآورد. صبح به ايشان گفتم در دعاى ديشب براى خودتان چيزى طلب نكرديد؟ آن حضرت جواب داد: اول براى ديگران، پس از آن براى خود.(18)
روايت امام كاظم نيز مؤيد همين مطلب است.(19)
هديهاى از پيامبر مردى خدمت حضرت زهرا(س) رسيد و عرض كرد: اى دختر رسول خدا! آيا چيزى از پيامبر(ص) نزد شما به يادگار مانده است تا به من هديه كنيد؟ آن حضرت به كنيز خود فرمود: آن پارچه را بياور. كنيز جستجو كرد، ليكن آن را پيدا نكرد. حضرت فاطمه(س) فرمود: واى بر تو! زود آن را پيدا كن كه ارزش آن پارچه براى من به اندازه حسن و حسين است. كنيز پس از مدتى پارچه را يافت كه در آن چنين نوشته شده بود:
حضرت محمد(ص) فرمود: از مؤمنان نيست كسى كه همسايهاش از او امنيت نداشته باشد؛ هر كس به خدا و قيامت ايمان داشته باشد، همسايه را نمىآزارد.
بايد سخن نيك بگوييد و گرنه ساكت باشيد.
خداوند افراد نيكوكار، صبور و باعفت را دوست مىدارد و افراد بدسخن، لجوج، ستيزهگر و بخيل را دشمن مىدارد.
حيا از ايمان است و اهل ايمان در بهشتند و ناسزاگو در جهنم است.(20)
تجلى ايثار در شب عروسى ايثار، والاترين كرامت انسان، بالاترين مرتبه ايمان، بهترين عبادت و زينت زهد است. ايثار، عبور از گردنه پرفراز و نشيب نفس و پا گذاشتن روى خودخواهى و پرداختن به ديگران است. ايثار، گذشتن از منافع خود و شاد كردن ديگران است. خداى سبحان مىفرمايد: آنها ديگران را بر خود مقدم مىدارند، هر چند خود بدان محتاج باشند.(21)
چيزى كه انسان ايثارگر آن را ايثار مىكند، هر قدر كه بيشتر مورد نيازش باشد، آن ايثار باارزشتر و شكوه و عظمت آن بيشتر است. در اين زمينه، حضرت زهرا(س) گوى سبقت را از همه ربوده و زيباترين جلوه ايثار را نشان داده است. نمونه زير بيانگر اين مطلب است:
فاطمه زهرا(س) در شب عروسى دو پيراهن داشت، يكى كهنه و ديگرى نو. پيامبر لباس نو را براى عروسى او تهيه كرده بود. غير از اين دو، لباس ديگرى نداشت. فقيرى از آن حضرت پيراهن طلب كرد تا خود را با آن بپوشاند. در اين هنگام، صديقه كبرا آيه 91 سوره آلعمران را به ياد آورد كه مىفرمايد: هرگز به نيكوكارى نمىرسيد مگر از آنچه خود دوست داريد انفاق كنيد. آن حضرت پيراهن نو را به فقير داد. چون هنگام رفتن به خانه داماد فرا رسيد، جبرئيل بر پيامبر نازل شد و عرض كرد: خداوند سلامت مىرساند و به من فرمود تا سلامش را به حضرت فاطمه(س) تقديم نمايم. خداوند هديهاى از لباسهاى بهشتى كه از سُندُس سبز تهيه شده براى فاطمه فرستاده است. پيامبر(ص) نيز سلام خداوند متعال را به فاطمه زهرا(س) رساند و آن پيراهن بهشتى را به ايشان داد.(22)
پاورقى 1ـ اصول كافى، ج1، ص49.
2ـ همان مدرك، ص49.
3ـ همان مدرك، ص48.
4ـ بحارالانوار، ج2، ص3.
5ـ فاطمه بهجة قلب المصطفى، ص298، به نقل از دلايل الامامة، ص1.
6ـ بحارالانوار، ج2، ص8.
7ـ منتهىالامال، ج1، ص114.
8ـ بحارالانوار، ج43، ص66، رياحين الشريعه، ج1، ص135.
9ـ احقاق الحق، ج10، ص277.
10ـ انعام، آيه 124.
11ـ آلعمران، آيه 33.
12ـ احقاق الحق، ج10، ص276.
13ـ مناقب، ابن شهر آشوب، ج3، ص343.
14ـ دهر، آيه 7.
15ـ رياحين الشريعه، ج2، ص314.
16ـ تحف العقول، ص421، ترجمه احمد حنتى.
7ـ نهجالبلاغه، فيض الاسلام، ص977.
18ـ كشف الغمه، ج2، ص94.
19ـ بحارالانوار، ج43، ص82 و 90.
20ـ فاطمه بهجة قلب المصطفى، به نقل از دلايل الامامه، ص1.
21ـ حشر، آيه 9.
22ـ احقاق الحق، ج10، ص401؛ فاطمه بهجة قلب المصطفى، ص484؛ فاطمه از ولادت تا شهادت، ص164.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-