تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837325094
نويسنده: محمد بهرامى قرآن و حقوق انسان (قسمت دوم)
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: محمد بهرامى قرآن و حقوق انسان (قسمت دوم)
خبرگزاري فارس: يكى از مبانى حقوقى قرآن, حقوق طبيعى انسان است كه جايگاه مهمى را به خود اختصاص داده است. و حقوق طبيعى انسان در اسلام بسيار گسترده تر از حقوق طبيعى مطرح در مكتبهاى غربى است.
حقوق طبيعى انسان, از مبانى حقوقى قرآن
يكى از مبانى حقوقى قرآن, حقوق طبيعى انسان است كه جايگاه مهمى را به خود اختصاص داده است. و حقوق طبيعى انسان در اسلام بسيار گسترده تر از حقوق طبيعى مطرح در مكتبهاى غربى است. از آنجا كه از ديدگاه اسلام و قرآن, آفرينش جهان, هدفمند و داراى غايت است و ش عورى كلى بر نواميس آفرينش حاكم است و هدف كلى از آفرينش نيز همان كمال انسان است, و از سوى ديگر انسان براى رسيدن به اين هدف و مقصد اعلى نيازمند برآورده ساختن خواسته هاى طبيعى و جسمانى است, بنابراين او مى تواند از آنچه در طبيعت است در راستاى اين هدف بهره جو يد و اگر اين حق طبيعى براى او نبود راه رسيدن به كمال بسته بود. در نتيجه وجود خواسته هاى طبيعى در انسان ثابت بودن حقوق طبيعى را براى او ايجاب مى كند. از جمله حقوق طبيعى كه قرآن براى انسان قائل است, موارد زير هستند:
* حق حيات
يكى از حقوق طبيعى كه بسيار مورد توجه فلاسفه حقوق قرار گرفته حق حيات است و به اصطلاح برخى از فلاسفه, صيانت ذات حق طبيعى انسان است.
در قرآن, حيات, موهبتى الهى خوانده شده و هيچ فرد يا مجموعه اى نمى تواند اين حق را از فرد سلب كند و يا به صورت فيزيكى و غيرفيزيكى به جسم و روح انسان آسيب برساند.
(ولاتقتلوا النفس التى حرّم الله إلاّ بالحقّ) اسراء / 32
و كسى را كه خداوند خونش را حرام شمرده نكشيد جز به حق.
(ولاتقتلوا أولادكم خشية إملاق نحن نرزقهم و إيّاكم إنّ قتلهم كان خطأ كبيراً) اسراء/ 31
و فرزندان تان را از ترس فقر نكشيد! ما آنها و شما را روزى مى دهيم; بى ترديد كشتن آنها گناه بزرگى است.
(ولاتقتلوا أنفسكم إنّ الله كان بكم رحيماً) نساء/ 29
و خودكشى نكنيد, خداوند نسبت به شما مهربان است.
* حق مالكيت
حق مالكيت يكى از حقوق طبيعى خوانده شده است, اين حق كه ازنيازها و ويژگيهاى انسان به وجود مى آيد مورد توجه خداوند قرار گرفته است و در بسيارى از آيات بر اين حق مسلم انسان تأكيد شده است.
در آيات قرآن, مالك حقيقى همه موجودات, خداست و جهان و تمام آفريده ها در دست اراده و قدرت اوست, با خواست او ايجاد شده و با اراده او محو مى گردد.
(و لله ما فى السموات و ما فى الأرض و كان الله بكل شيئ محيطاً) نساء/ 126
خداوند به عنوان مالك همه هستى و مالك انسان, با توجه به نيازهايى كه در انسان پديد آورده, حق مالكيت را به او بخشيده است.
(ولاتأكلوا أموالكم بينكم بالباطل إلاّ أن تكون تجارة عن تراض منكم) نساء / 29
(إن ترك خيراً الوصية للوالدين و الأقربين بالمعروف) بقره / 180
تعبيرهايى مانند (اموال شما) , (تجارت از روى رضايت), (وصيت براى ديگران) همه نشان دهنده حق مالكيتى هستند كه خداوند براى افراد انسان در نظر گرفته و مورد امضا قرار داده است.
حقوق طبيعى ـ معنوى انسان
بر خلاف باور طرفداران اصالت اجتماعى و مخالفان حقوق فطرى و به تعبير لئواشتراوس, قرارداد گرايان, ازنظر قرآن انسانها فطرياتى دارند. خداوند به هنگام آفرينش انسانها چنان كه به انسانها خواسته ها و آرزوهاى مادى داده است, به آنها ويژگيها و خصوصياتى نيز ك ه معنوى خوانده مى شوند ارزانى داشته است كه آن ويژگيها و به تعبيرى آن گرايشها در تمام انسانها به صورت طبيعى و ذاتى وجود دارند, مانند حقيقت جويى, خيرخواهى , گرايش به زيبايى, عشق, خداپرستى, عدالتخواهى, عزت جويى و… .
(فأقم وجهك للدين حنيفاً فطرة الله التى فطر الناس عليها) روم / 30
پس روى خود را متوجه آيين خالص پروردگار كن! اين فطرتى است كه خداوند انسانها را بر آن آفريد.
تأمل در آيه مى نمايد كه:
1. انسانها بر خلاف باور ماترياليستها و گروهى از اگزيستانسياليست ها داراى فطرتند.
2. چنان كه در تعريف حقوق طبيعى, تغييرناپذيرى و پايدارى به عنوان يك شاخصه اصلى براى حقوق فطرى معرفى شد, در فطرتى كه خداوند به انسان داده است اين ويژگى وجود دارد و فطرت انسان هيچ دگرگونى و تغيير را بر نمى تابد (لاتبديل لخلق الله).
3. تشريع, تابع تكوين است. يعنى حقوق, ريشه در ساختار و طبيعت انسان دارد.
وقتى انسانها بر اساس نوع خلقت و ساختار وجود خود و بر اساس فطرت, جوياى حقيقت باشند, در تشريع قوانين و حقوق, مى بايست آن حقيقتها مورد توجه قرار گيرد; يعنى قانون گذار نيز در مقام وضع و تدوين حقوق موضوعه بايد به اين حق فطرى انسانها توجه كند و قانونهايى را وضع كند كه با اين حقوق مسلم ناسازگار نباشد.
علامه طباطبايى در تفسير آيه (فأقم وجهك للدين… ) مى نويسد:(دين جز حيات و راه و روشى كه انسان بايد از آن پيروى كند و به سعادت برسد نيست. بنابراين, تنها هدف و غايت انسان دسترسى به سعادت است. چنان كه تمام مخلوقات نيز به سوى سعادت خود هدايت فطرى شده اند و به گونه اى آفريده شده اند و از امكاناتى بهره مند گشته اند كه به آن غايت برسند. موسى(ع) در پاسخ فرعون گفت: (ربنا الذى اعطى كل شيئ خلقه ثم هدى) (طه / 50) و نيز آمده است: (الذى خلق فسوّى و الذى قدّر فهدى) (اعلى / 2-3).) 25
رسيدن به سعادت در نگاه علامه, هدفى فطرى و طبيعى است و هيچ قانونى نبايد ناهمساز با اين نياز و حق طبيعى انسان وضع شود, بلكه بايد در جهت تأمين اين حق بكوشد.26
هر چند بر پايه آيات قرآن, اصل مسأله حقوق طبيعى پذيرفته شده و بسيارى از قوانين و احكام آن در اين رابطه اند, اما نمى توان گفت همه حقوق قرآن تنها براى حفظ حقوق فردى شكل گرفته اند. گر چه خداوند, تمايلات و خواسته هايى به انسان داده است كه به طبع, حقوقى را بر اى او ايجاب مى كنند, ولى در نگاه قرآن, انسان داراى ويژگى هايى است كه او را با ديگران درگير و به دنبال آن ناگزير از رعايت منافع جمعى مى سازد, از جمله قرآن, انسان را با ويژگى هايى مانند مال دوستى شديد, فزون طلبى, شتاب زدگى, بخل, ناسپاسى, طغيان گرى و… تصوير مى كند. انسان با چنين ويژگى ها نيازمند زندگى اجتماعى و به دنبال آن عدالت اجتماعى است.27
قرآن و حقوق اجتماعى انسان
در قرآن, ميان فرد واجتماع, ارتباطى وجود دارد, از اين رو براى اجتماع و ملت, اجل, كتاب, شعور, فهم, عمل, طاعت و معصيت بيان مى كند, چنان كه براى افراد انسان, مسؤوليت, حق و تكليف قائل شده است.
(ولكل أمّة أجل فإذا جاء أجلهم لايستأخرون ساعة و لايستقدمون) اعراف / 34
براى هر قوم و جمعيتى زمان و سرآمد (معينى) است و هنگامى كه سرآمد آنها فرارسد, نه ساعتى از آن تأخير مى كنند و نه بر آن پيشى مى گيرند.
(كل أمّة تدعى الى كتابها) جاثيه/ 8
هر امتى به سوى كتابش خوانده مى شود.
(زيّنا لكل أمّة عملهم) انعام / 108
اين چنين براى هر امتى عملشان را زينت داديم.
(منهم أمّة مقتصدة) مائده/ 66
امتى از آنان معتدل و ميانه رو هستند.
(و لكل أمّة رسول فإذا جاء رسولهم قضى بينهم بالقسط) يونس/ 47
براى هر امتى رسولى است; هنگامى كه رسولشان به سوى آنان بيايد به عدالت در ميان آنها داورى مى كند.
به همين جهت قرآن, بر خلاف روش معمول تاريخ نگاران, كه بيش تر به داستانهاى اشخاص و افراد مى پرداختند, داستان ملتها و گروههاى اجتماعى را مطرح مى كند, و اساسى ترين و مهم ترين تكاليف و دستورات دينى را بر اساس اجتماع پايه ريزى مى كنند; مانند حج, جهاد, نماز و… .
اين توجه خاص قرآن به اجتماع و امت و بيان خواص و آثار امت, حكايت از نقش ويژه اى دارد كه قرآن براى جامعه علاوه بر افراد و آحاد انسانها دارد.
اگر قرآن از كشتن ديگران و خودكشى منع شديد دارد و حق حيات انسان را از خدا مى داند و به كسى اجازه نداده است بدون حق, اين حيات و زندگى را تهديد كند, همان گونه از وحدت اجتماعى كه به منزله حيات جامعه است پاس داشته است.
(واعتصموا بحبل الله جميعاً و لاتفرّقوا) آل عمران / 103
همگى به ريسمان خدا چنگ زنيد و پراكنده نشويد.
اين ريسمان و رشته الهى اجتماعى (وحدت فكرى و عملى و اعتقادى) به مثابه روح الهى است كه خداوند در هر انسان دميده است.
(ولاتكونوا كالذين تفرّقوا و اختلفوا من بعد ما جاءهم البيّنات و اولئك لهم عذاب عظيم) آل عمران/ 105
و مانند كسانى نباشيد كه پراكنده شدند و اختلاف كردند آن هم پس از آن كه نشانه هاى روشن به آنان رسيد و آنها عذاب عظيمى دارند.
چنان كه مى بينيد, كسانى كه روح وحدت اجتماعى را از ميان ببرند و جامعه را مانند مرده اى بى جان سازند, سزاوار عذاب عظيم دانسته شده اند.
(ولاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم) انفال/ 46
نزاع نكنيد تا سست نشويد و قدرت شما از ميان نرود.
علاوه بر اين, در قرآن از حقوقى ياد شده كه از حقوق جامعه اسلامى هستند و در برابر اين حقوق, فرد مكلف است, وگاه اين حقوق به گونه اى هستند كه حق فطرى يا طبيعى فرد را تحت الشعاع قرار مى دهد, مثلاً يكى از حقوق طبيعى انسان حق حيات يا صيانت ذات است. از سوى ديگر قرآن براى جامعه نيز مرگ و حيات و حق حيات و صيانت از ذات قائل است, ولى آن گاه كه حيات جامعه تهديد شود, بر حق حيات و صيانت از ذات افراد تقدم مى يابد و پيش از حفظ خود مى بايست از كيان اجتماعى دفاع كرد.
(أذن للذين يقاتلون بأنّهم ظلموا… الذين أخرجوا من ديارهم) حج/ 40ـ 39
عدالت, دومين مبناى حقوقى قرآن
پس از حقوق طبيعى و نيازها و منشها و طلبهاى ساختارى وجود انسان, مسأله عدالت و قسط و تحقق و پايدارى آن از ديگر مبانى قوانين حقوقى قرآن است. تا آنجا كه هدف از رسالت پيامبران, برقرارى قسط و عدل معرفى شده است.
(لقد أرسلنا رسلنا بالبيّنات و أنزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط)
حديد / 5
ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم و با آنها كتاب و ميزان نازل كرديم, تا مردم قيام به عدالت كنند.
(و لكلّ امة رسول فاذا جاء رسولهم قضى بينهم بالقسط و هم لايظلمون)
يونس/ 47
براى هر امتى رسولى است, هنگامى كه رسول ايشان به سوى آنان بيايد به عدالت در ميان آنها داورى مى شود و ستمى به آنها نخواهد شد.
(يا ايها الذين آمنوا كونوا قوّامين لله شهداء بالقسط و لايجرمنّكم شنئان قوم على ألاّ تعدلوا اعدلوا هو أقرب للتقوى) مائده/ 8
اى كسانى كه ايمان آورده ايد همواره براى خدا قيام كنيد, و از روى عدالت, گواهى دهيد, دشمنى با جمعيتى شما را به گناه و ترك عدالت نكشاند, عدالت كنيد كه به تقوا نزديك تر است.
(ولاتقربوا مال اليتيم إلاّ بالتى هى أحسن حتى يبلغ أشدّه و أوفوا الكيل و الميزان بالقسط… و إذا قلتم فاعدلوا… ) انعام/ 152
و به مال يتيم جز به بهترين صورت نزديك نشويد تا به حد رشد خود برسد, و حق پيمانه و وزن را به عدالت ادا كنيد… و هنگامى كه سخن مى گوييد عدالت را رعايت نماييد.
عدل از صفات ذاتى خداوند به شمار مى آيد. خداوند در تمام تكاليف و قوانين و حقوقى كه وضع نموده است عدالت را رعايت كرده است به گونه اى به انسانها تكليف مى كند و از آنها مى خواهد به قوانين و مقررات الهى عمل كنند كه با فطرت آنها سازگار باشد و با ضعف انسان (و خ لق الانسان ضعيفاً) هماهنگ باشد.
(لايكلّف الله نفساً إلاّ وسعها) بقره/ 286
خداوند هيچ كس را, جز به اندازه توانش تكليف نمى كند.
(ليس على الضعفاء و لا على المرضى و لا على الذين لايجدون ماينفقون حرج اذا نصحوا لله و رسوله ما على المحسنين من سبيل) توبه/ 91
بر ضعيفان و بيماران و آنها كه وسيله اى براى انفاق (در راه جهاد) ندارند ايرادى نيست (كه در ميدان جنگ شركت كنند) هرگاه براى خدا و رسول او خيرخواهى كنند; بر نيكوكاران راه مؤاخذه نيست.
در نهـايت مى توان گفت كه عدالت در تـار و پود قوانين و مقررات و حقوق قرآنى رسوخ كرده و هيچ تكليفى, قانونى و حقى ناسازگار و ناهماهنگ با عدالت نيست.
عدالت معاوضى يا توزيعى؟
ييكى از موضوعاتى كه در مسأله عدالت در قلمرو حقوق مطرح مى باشد اين است كه در حقوق قرآنى كدام عدالت رعايت شده است عدالت معاوضى يا توزيعى؟
لازم به ياد است كه بحث عدالت توزيعى و معاوضى بيش تر در اقتصاد آثار خود را نشان مى دهد بنابراين اگر در بررسى اين مبنا, بحث, شكل اقتصادى حقوقى به خود مى گيرد, اين به تبعيت از ديدگاه هايى است كه در اين زمينه وجود دارند. هر چند بحث عدالت معاوضى و توزيعى در م سايل سياسى و حقوقى نيز كارآيى دارد, ولى مى توان حكم آن را از بحث اقتصادى به سادگى به دست آورد.
* عدالت معاوضى
از آيات قرآنى مى توان به نتيجه رسيد كه اصل حاكميت اراده و آزادى انسان ايجاب مى كند كه اگر افراد در معاملات و قراردادهاى حقوقى خود به توافق رسيده اند, در صورتى كه تعهدات آنها بر خلاف ضوابط و قوانين اسلام نباشد و حلالى حرام, و حرامى حلال نشود, آن قر ارداد درست است و اسلام دستور به پايبندى به آن قرارداد مى دهد و دخالت دولت در اين قراردادها را نفى مى نمايد.
(يا ايها الذين آمنوا أوفوا بالعقود) مائده/ 1
اى كسانى كه ايمان آورده ايد به پيمانها و قراردادها وفا كنيد.
از نگاه قرآن اگر دو طرف قرارداد, عاقل, بالغ و رشيد, آزاد و مختار باشند قرارداد ميان آنها هيچ گونه عيب و نقصى ندارد و بايد به آن عمل كنند. (ر.ك: نساء 5 - 6)
(لاتأكلوا أموالكم بينكم بالباطل إلاّ أن تكون تجارة عن تراض منكم) نساء/ 29
اموال يكديگر را به باطل نخوريد مگر اين كه تجارتى با رضايت شما انجام گيرد.
اما بعضى از قراردادها هر چند به امضاى طرفين قرارداد رسيده است و طرفين بالغ, عاقل, رشيد و مختار و… باشند, به دليل موانع خاصى كه تعادل اجتماعى را بر هم مى زند, باطل اعلام شده است. نمونه آن رباى قرضى و معاملات ربوى است هر چند خريدار و فروشنده با اراده و اخت يار قرارداد بسته باشند.
(الذين يأكلون الربا لايقومون إلا كما يقوم الذى يتخبّطه الشيطان من المسّ ذلك بأنّهم قالوا انّما البيع مثل الربا) بقره/ 275
كسانى كه ربا مى خورند (در قيامت) بر نمى خيزند مگر مانند كسى كه بر اثر تماس شيطان ديوانه شده اين به خاطر آن است كه گفتند: داد و ستد هم مانند ربا است.
دولت اسلامى نيز وظيفه دارد با پديده ها و فعاليتهاى كاذب اقتصادى مقابله كند. افزون بر اين برخى قراردادهايى كه اشكال شرعى نيز ندارند چه بسا عادلانه نيستند. چه بسا قراردادهايى ميان كارگران و كارفرمايان بسته مى شود كه حقوق كارگران در آنها رعايت نمى شود و در عين حال, آنان به ناگزير آن را امضا مى كنند. قرآن كريم وظيفه نظام اسلامى مى داند كه در راستاى رسيدن ستمديدگان و محرومان به حقوق شايسته خود تلاش كند و از محرومان در برابر ستمكاران حمايت كند.
(و مالكم لاتقاتلون فى سبيل الله و المستضعفين من الرجال و النساء و الولدان…)
چرا در راه خدا و در راه مردان و زنان و كودكانى كه به ناتوانى كشيده شده اند پيكار نمى كنيد… .
بنابراين دولت اسلامى در برخى قراردادهاى حقوقى هيچ گونه دخالتى ندارد, و در برخى از قراردادها جهت جلوگيرى از اجحاف و زيرپا نهادن عدالت يا تخلف از قوانين شريعت دخالت دارد. بنابراين با عدالت معاوضى نه به طور كامل مخالف است و نه يكسره موافق.
* عدالت توزيعى
در بحث عدالت معاوضى, دخالت نامحدود دولت و اجتماع در قراردادها مورد پذيرش اسلام نيست, زيرا بخشى از قراردادها بدون دخالت دولت نيز عادلانه است و طرفين از آن راضى هستند. اما در برخى از قراردادها دولت اسلامى بايد دخالت كند و از اجحاف و ظلم كارفرمايان ج لوگيرى كند و عدالت را خود بر قرار سازد, اما اين عدالت مانند عدالت توزيعى رژيمهاى سوسياليستى نيست, يعنى توزيع ثروت در اسلام با اجبار و اكراه ثروتمندان و صاحبان كارخانه نمى باشد, بلكه در اسلام توزيع عادلانه ثروت است با كمال آزادى. اسلام و اقتصاد اسلامى به گونه اى نيست كه توزيع ثروت را با اجبار و اكراه افراد تجويز كند, بلكه در اسلام حقوق انسان با اصول و باورهاى اعتقادى, ا خلاقى, عبادى و… پيوند خورده است. قرآن و روايات از كسانى كه از امكانات مالى برخوردارند پرداخت خمس, زكات و انفاق را مى طلبد.
(و أوحينا اليهم فعل الخيرات و إقام الصلاة و ايتاء الزكاة) انبياء/ 73
به فرمان ما مردم را هدايت مى كردند و انجام كارهاى نيك و برپا داشتن نماز و اداى زكات را به آنها وحى كرديم.
(وأقيموا الصلاة و آتوا الزكاة و أطيعوا الرسول) نور/ 56
و نماز را بر پا داريد و زكات را بدهيد و رسول خدا را اطاعت كنيد)
(يا أيها الذين آمنوا أنفقوا ممّا رزقناكم) بقره/ 254
اى كسانى كه ايمان آورده ايد از آنچه به شما روزى داده ايم انفاق كنيد.
(و الذين يكنزون الذهب و الفضة و لاينفقونها فى سبيل الله فبشّرهم بعذاب أليم) توبه/ 34
و كسانى را كه طلا و نقره را گنجينه مى سازند و در راه خدا انفاق نمى كنند به مجازات دردناكى بشارت ده.
3. مصالح برتر, سومين مبناى حقوقى قرآن
اساس قانون گذارى در قرآن رعايت مصالح و مفاسد است و مصلحت سنجى از جمله مهم ترين مبانى و معيارهاى آراى حقوقى قرآن است.
در انديشه دين داران و آنان كه قرآن را كتاب آسمانى مى دانند, احكام, قوانين, حقوق و ضوابط ارتباط افراد با يكديگر و افراد با اجتماع و دولت, همگى داراى حكمت و فلسفه خاصى است. چرا كه در انديشه اين افراد خداوند عالم و حكيم است و لازمه علم و حكمت, رعايت مصالح برتر است, چه در اصل خلقت و آفرينش و چه در تعيين حقوق و قوانين.
(و ما خلقنا السماء و الأرض و ما بينهما باطلاً) ص/27
(الذى أحسن كلّ شىء خلقه) سجده/ 7
برخى از حقوق دانان, مصالح را به سه گروه فردى, عمومى و اجتماعى تقسيم كرده اند و مصالح فردى را نيز به سه قسم زير تقسيم كرده اند:
الف. مصالح فردى
1. مصالح مربوط به شخصيت انسان, مانند امنيت و سلامتى بدن, آزادى امنيت معنوى و… .
بسيارى از قوانين قرآن بر اساس اين دسته از مصالح شكل گرفته است, براى نمونه به آيات زير توجه كنيد:
(و ما كان لمؤمن أن يقتل مؤمناً إلاّ خطأ) نساء/ 92
هيچ فرد با ايمانى مجاز نيست كه مؤمنى را به قتل برساند, مگر آن كه اين كار از روى خطا و اشتباه از او سرزند.
(و من يقتل مؤمناً متعمّداً فجزاؤه جهنّم خالداً فيها)
و هر كس فرد با ايمانى را از روى عمد به قتل برساند, مجازات او دوزخ است در حالى كه جاودانه در آن مى ماند.
(يا أيها النبى اذا جاءك المؤمنات يبايعنك على أن لايشركن بالله شيئاً و لايسرقن و لايزنين و لايقتلن أولادهنّ و لايأتين ببهتان يفترينه بين أيديهنّ و أرجلهنّ…)
ممتحنه/ 12
اى پيامبر هنگامى كه زنان مؤمنه نزد تو آيند و با تو بيعت كنند كه چيزى را شريك خدا قرار ندهند, دزدى و زنا نكنند, فرزندان خود را نكشند و تهمت و افترايى پيش دست و پاى خود نياورند.
(والذين يرمون أزواجهم و لم يكن لهم شهداء إلاّ انفسهم…) نور/ 6
و كسانى كه همسران خود را (به عملى منافى عفت) متهم مى كنند و گواهانى جز خودشان ندارند…
(يا أيها الذين آمنوا لاتدخلوا بيوتاً غير بيوتكم حتّى تستأنسوا) نور/ 27
اى كسانى كه ايمان آورده ايد, در خانه هايى غير از خانه خود وارد نشويد تا آشنايى دهيد و اجازه بگيريد.
(فان لم تجدوا فيها أحداً فلاتدخلوها حتى يؤذن لكم) نور / 28
و اگر كسى در خانه نيافتيد وارد نشويد تا به شما اجازه داده شود.
2. مصالح فرد در كانون خانواده, مانند تأمين نيازمندى هاى اعضاى خانواده از سوى سرپرست خانواده و حفظ اموال و دارايى هاى اعضاى خانواده و جلوگيرى از فروپاشى خانواده.
(وعلى المولود له رزقهنّ و كسوتهنّ بالمعروف) بقره/ 233
و بر آن كسى كه فرزند براى او متولد شده لازم است خوراك و پوشاك مادر را به طور شايسته بپردازد.
(لاتضارّ والدة بولدها و لامولود له بولده) بقره/ 233
نه مادر حق ضرر زدن به كودك را دارد و نه پدر.
(فان كان الذى عليه الحقّ سفيهاً او ضعيفاً أو لايستطيع أن يملّ هو فليملل وليّه بالعدل) بقره/ 282
و اگر كسى كه حق بر ذمه اوست سفيه يا (از نظر عقل) ضعيف (و مجنون) است يا (بخاطر لال بودن) توانايى املا كردن ندارد, بايد وليّ او با رعايت عدالت املا كند.
(و قضى ربك ألاّ تعبدوا إلاّ ايّاه و بالوالدين إحساناً إمّا يبلغنّ عندك الكبر أحدهما أو كلاهما فلاتقل لهما أفّ و لاتنهرهما و قل لهما قولاً كريماً) اسراء/ 23
و پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستيد و به پدر و مادر نيكى كنيد. هر گاه يكى از آن دو يا هر دوى آنها نزد تو به سن پيرى برسند, كمترين اهانتى به آنها روا مدار و بر آنها فرياد مزن و گفتار لطيف و سنجيده و بزرگوارانه به آنها بگو.
3. مصالح مالى فرد: برخى از قوانينى كه در قرآن آمده براى حفظ مصالح مالى و در عين حال فردى است, مانند:
(ولا تأكلوا أموالكم بينكم بالباطل) بقره/ 188
و اموال يكديگر را به باطل و ناحق در ميان خود نخوريد.
(ولاتقربوا مال اليتيم إلاّ بالتى هى أحسن حتى يبلغ أشدّه) انعام/ 152
و به مال يتيم جز به بهترين صورت نزديك نشويد تا به حد رشد خود برسد.
(ان الذين يأكلون اموال اليتامى ظلماً انما يأكلون فى بطونهم ناراً و سيصلون سعيراً) نساء/ 10
كسانى كه اموال يتيمان را به ظلم و ستم مى خورند (در حقيقت) تنها آتش مى خورند و بزودى در شعله هاى آتش مى سوزند.
(ولاتؤتوا السفهاء اموالكم التى جعل الله لكم قياماً) نساء/ 5
اموال خود را كه خداوند وسيله قوام زندگى شما قرارداده به دست سفيهان نسپاريد.
ب. مصالح دولتى
در فقه اسلامى قوانينى وجود دارد كه مردم و مسلمانان را از تصرف در اموال دولتى كه در شمار مصالح دولتى قرار مى گيرد باز مى دارد. واين قوانين و مقررات بدان جهت تشريع شده كه مصالح حكومت اسلامى رعايت گردد.
(يسئلونك عن الانفال قل الانفال لله و الرسول فاتقوا الله) انفال / 1
از تو درباره انفال سؤال كنند, بگو انفال از آنِ خدا و پيامبر است, پس از مخالفت فرمان خدا بپرهيزيد.
(و ما أفاء الله على رسوله منهم فما أوجفتم عليه من خيل و لا ركاب و لكنّ الله يسلّط رسله على من يشاء و الله على كل شيئ قدير…) حشر/ 6
و آنچه را كه خدا از آنها به رسولش باز گردانده چيزى است كه شما براى به دست آوردن آن نه اسبى تاختيد و نه شترى, ولى خداوند, رسولان خود را بر هر كس بخواهد مسلط مى سازد, و خدا بر هر چيز توانا است.
ج. مصالح اجتماعى
بخشى از قوانين حقوقى قرآن, ناظر به حفظ مصالح كلى جامعه انسانى و اسلامى است تا آنجا كه گاه ضرورت مى يابد, مصالح فردى فداى آن مصالح همگانى شود. آياتى كه مبارزه با اهل بغى را لازم مى دانند از اين دسته اند.
بخشى از آيات قرآن براى حفظ اخلاق عمومى كه يكى از مصالح اجتماعى است محدوديتهايى براى افراد بيان مى كند; مانند قوانينى كه در مورد قمار, فحشا و… وجود دارد.
(يسئلونك عن الخمر و الميسر قل فيهما إثم كبير) بقره/ 219
از تو درباره شراب و قمار مى پرسند, بگو در آن دو گناه بزرگى است.
(انما يريد الشيطان أن يوقع بينكم العداوة و البغضاء فى الخمر و الميسر) مائده/ 91
همانا شيطان مى خواهد از راه شراب و قمار در ميان شما دشمنى و كينه بيفكند.
(والذين يرمون المحصنات ثم لم يأتوا بأربعة شهداء فاجلدوهم ثمانين جلدة)
نور / 4
و كسانى كه زنان پاكدامن را متهم مى كنند, سپس چهار شاهد (بر مدعاى خود) نمى آورند آنها را هشتاد تازيانه بزنيد.
(الزانية و الزانى فاجلدوا كلّ واحد منهما مأة جلدة) (نور/ 2
هر يك از مرد و زن زناكار را صد تازيانه بزنيد.
(ولاتقربوا الزنى إنّه كان فاحشة و ساء سبيلاً) اسراء / 32
و نزديك زنا نشويد كه كارى بسيار زشت و بد راهى است.
ييكى ديگر از مصالح اجتماعى, حفظ منابع عمومى است كه مى توان از آن به مصلحت حفظ منابع طبيعى مانند جنگلها, نفت, گاز, آب و… و منابع انسانى مانند حمايت خويشاوندان و تربيت كودكان و پرستارى معلولان ياد كرد.
(فان كان الذى عليه الحق سفيهاً أو ضعيفاً أو لايستطيع أن يملّ هو فليملل وليّه بالعدل) بقره/ 283 و اگر كسى كه حق بر ذمه اوست سفيه, يا ضعيف باشد, يا توانايى بر املا كردن ندارد, بايد ولى او با رعايت عدالت املا كند.
پىنوشتها
1. قاضى, ابوالفضل, حقوق اساسى و نهادهاى سياسى, 1 / 631.
2. دهخدا, على اكبر, لغت نامه دهخدا, 6 / 8028.
3. نجفى خوانسارى, موسى, منية الطالب فى حاشية المكاسب / 42.
4. آل بحرالعلوم, محمد, بلغة الفقيه, 1 / 13.
5. كاتوزيان, ناصر, مقدمه علم حقوق/ 24 و نيز بنگريد به تعريف حق در ديباچه اى بر حقوق.
6. همان / 2.
7. مدنى, جلال الدين, مبانى و كليات علم حقوق / 24.
8. عالى خانى, محمد, حقوق اساسى, 10 - 11.
9. جوادى آملى, عبدالله, فلسفه حقوق بشر / 74 - 75.
10. كاتوزيان, ناصر, فلسفه حقوق, 1 / 426 .
11. مدنى, جلال الدين, مبانى و كليات علم حقوق / 30 - 31.
12. همان / 32.
13. كاتوزيان, ناصر, فلسفه حقوق, 1 / 432.
14. كاتوزيان, ناصر, مقدمه علم حقوق / 54.
15. مدرس, على اصغر, حقوق فطرى يا مبانى حقوق بشر / 256; بوبيو, نور بر تو, ليبراليسم و دمكراسى, ترجمه بابك گلستان / 55 - 56.
16. كاتوزيان, ناصر, فلسفه حقوق, 1/ 362.
17. عالى خانى, محمد, حقوق اساسى/ 61; ساندل, مايكل, ليبراليسم و منتقدان آن, ترجمه احمد تدين, بحث دولت حداقل و دولت فراتر از حداقل/ 165.
18. كاتوزيان, ناصر, مقدمه علم حقوق / 31 - 32.
19. ر ك: اشتراوس, لئو, حقوق طبيعى و تاريخ, ترجمه باقر پرهام; ساندل, مايكل, ليبراليسم و منتقدان آن / 175.
20. ساكت, محمد حسين, نگرشى تاريخى به فلسفه حقوق / 151.
21. كاتوزيان, ناصر, فلسفه حقوق 1/ 35 - 36.
22. ر ك: مدنى, جلال الدين, مبانى و كليات علم حقوق / 68 - 69; مدرس, على اصغر, حقوق فطرى يا مبانى حقوق بشر / 257 - 259; كاتوزيان, ناصر, مقدمه علم حقوق / 36 - 37, عالى خانى, محمد, حقوق اساسى/ 60.
23. ر ك: مدرس, على اصغر, حقوق فطرى يا مبانى حقوق بشر/ 257.
24. كاتوزيان, ناصر, مقدمه علم حقوق / 37; ساندل, مايكل, ليبراليسم و منتقدان آن, ترجمه احمد تدين / 175 - 174.
25. طباطبايى, محمد حسين, الميزان , 16/ 178 - 179.
26. همان , 2/ 343.
27. همان, 20 / 347.
.................................................................
منبع:
دوشنبه 11 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 136]
-
گوناگون
پربازدیدترینها