واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: ايجاد كرسي شيخ بهايي شناسي در دانشگاه و حوزه جام جم آنلاين: روز نخست كنگره بزرگداشت شيخ بهايي با پيشنهاد راهاندازي كرسي شيخ بهاييشناسي در دانشگاهها و حوزههاي علميه، در مشهد مقدس پايان يافت. به گزارش ايسنا ، حجتالاسلام احمد احمدي امروز (چهارشنبه، چهارم ديماه) در سخناني در اين همايش، ابتدا به تبيين رويكردهاي فقهي و كلامي شيخ بهايي پرداخت و در ادامه در تبيين سجاياي اخلاقي اين عالم رباني يادآور شد: كسي به شيخ بهايي اهانت كرد و ايشان همانند شيخ توسي در برابر اهانتي كه ديگري به وي كرد، خويشتن دارانه رفتار كرد و به كسي كه اهانت كرده بود ، گفت، اين اهانت تو براي من خيري را به همراه داشت زيرا سبب شد در برابر اهانتت ، بردباري پيشه كنم و اين بردباري سبب بخشايش گناهان من ميشود. همچنان كه علامه طباطبايي نيز در برابر اهانتي كه به او شده بود، با سعه صدر رفتار كرد و در نامهاي كه مكتوب كرده، آورده است براي آن كسي كه مرا اهانت كرد، رفتم و در حرم حضرت معصومه (س) دعا كردم. آيتالله يوسف طباطبايي - امامجمعه اصفهان - از شيخ بهايي به عنوان افتخار تشيع ياد كرد و در ادامه به بازخواني زندگي شيخ بهايي پرداخت و همچنين با شرح روايتي از دوران كودكي و حضور اين عالم در كلاس درس رياضي، تصريح كرد: شيخ بهايي از كودكي داراي استعداد و نبوغي شگرف بود. او با بيان بخشي از اجحافها و نامردميهاي كه بر شيعيان منطقه جبل عامل ميرفت، گفت: بد نيست از دولت عثماني تشكر كنيم كه با بدرفتاري كه عليه علماي شيعي منطقه جبل عامل پيش گرفت، انگيزه مهاجرت آنها را به مركز شيعي جهان يعني ايران فراهم آورد و آن علما جمع شدند و خدمات بزرگي را به جامعه شيعي ايران كردند و تنها صحبت از شيخ بهايي نيست بلكه تمام علماي جبل عامل كه به ايران مهاجرت كردند، بر گردن ما حق دارند. نماينده ولي فقيه در اصفهان در بخش ديگري از سخنانش، با بازخواني روايتهاي متناقض از زندگي شيخ بهايي و انتقاد از قصهسازي و افسانهپردازي اطراف شخصيت علما و بزرگان، خواستار توجه دقيق محققان به زواياي پنهان زندگي شيخ بهايي شد و گفت: شيخ بهايي در حوزههاي گوناگون سرآمد نبوده؛ برخي از آثار اين عالم بزرگوار، نسخهبرداري از اثر ديگران بوده و اثر خودش نبوده است. در جايي علامه اميني نقل ميكند كه ايشان داراي 150 عنوان كتاب است و در جاي ديگر، سعيد نفيسي به 91 جلد كتاب تأليفي به قلم شيخ بهايي اشاره ميكند. مثلا وي در زمينه تفسير هم قلم زده است؛ اما تفسير او به اندازه چند برگ از تفسير «الميزان» نميشود. وي با انتقاد از نگاه اغراقآميز به شخصيتهاي علمي و ديني تصريح كرد: بسياري از علما كه از دنيا ميروند، خيلي چيزها را به آنها اضافه ميكنيم كه اين رفتار درستي نيست؛ از اينرو ضرورت دارد با نگاهي واقعبينانه، منصفانه و علمي با علما و بزرگان مواجه شويم. طباطبايي در پايان يادآور شد: شيخ بهايي در حدود 65 سال در ايران بوده و در دوران حياتش در ايران، دوران پادشاهي شاه طهماسب، شاه اسماعيل اول، شاه خدابنده و شاه عباس كبير را ديده و در اين دوران پربار حياتش خدمات زيبايي به اسلام كرده است. در اين مراسم همچنين حجتالاسلام اكبر مهديپور با موضوع مهدويت در آثار شيخ بهايي سخن گفت. او از شيخ بهايي به عنوان فردي گزيدهگو ياد كرد و در ادامه با استناد به قصايدي از اين انديشمند و همچنين بازخواني بخشهايي از كتاب «الرابعون»، به تبيين رويكردهاي منجيگرايانه در انديشه وي پرداخت. حجتالاسلام رييسي نيز در ابتداي بحث، با انتقاد از ماجراهاي درگرفته بر سر سال مهاجرت شيخ بهايي به ايران و زمان حيات او، اين دعواها و مجادلات را در برابر كاري كه در حوزه تشيع انجام داده است، بياهميت دانست و تأكيد كرد: محققان و پژوهشگران به تبيين مؤلفههاي انديشهي شيخ بهايي بپردازند. او درباره شيخ بهايي گفت: اولين نكتهاي كه درباره ايشان جلب توجه ميكند، مسأله توجه شيخ بهايي به خدا، دعا و نيايش است، كه در آثار و سخنان او موج ميزند. او درواقع در همهچيز حضور خدا را ميبيند ؛ همچنان كه امام خميني (ره) چنين نگاهي داشت و ميتوان خلاصه آموزههاي حكمي، كلامي، فقهي و معرفتي امام (ره) را در اين جمله ديد كه «عالم محضر خداست» و درواقع شيخ بهايي نيز از همين منظور و رويكرد نگاه ميكرده است. وي با استناد به آثار تأليفي شيخ بهايي در زمينه شرح دعا و تفسير قرآن، بر انس او با قرآن و متون ائمه اطهار (ع) تأكيد كرد و از «جامع عباسي» شيخ بهايي به عنوان اولين رسالهي علميه فقهي فارسي ياد كرد و افزود: ما پيشتر از آن در تاريخ تشيع ايران نميبينيم كه رسالهي علميه فقهي به زبان فارسي منتشر شده باشد، كه اين خود مؤيد شأن فقاهتي شيخ بهايي است. اين مدرس حوزه گفت: با خواندن احوال شيخ بهايي به تناقضهايي ميرسيم؛ جايي نوشتهاند كه او انساني زاهد و وارسته بود كه اصلا ميل به دنيا و مظاهر مادي نداشته اما از يك طرف در تاريخ آمده است كه او جايگاه شيخالاسلامي را در دوره صفويه ميپذيرد. خوب اين تناقض را چطور ميتوان پاسخ گفت؟ در واقع پاسخ اين سوال در آثار شيخ بهايي است. او به انگيزهي ترويج احكام اسلام، ترويج فرهنگ اثنيعشري، تصدي برخي اختيارات حكومتي از جمله قضاوت به منظور اصلاح آنها، جايگاه و عنوان شيخالاسلامي را كه منصوب به حكومت است، ميپذيرد و از سويي او به هدف جلوگيري از گسترش جريان صوفيه در اين مسير گام برميدارد. رييسي با خواندن فرازي از سخنان بنيانگذار كبير جمهوري اسلامي ايران درباره رفتار علماي دوره صفويه، از آن به عنوان فصل الخطابي در دفاع از شيخ بهايي ياد و در پايان پيشنهاد كرد: كرسي شيخ بهاييشناسي در دانشگاهها و حوزههاي علميه برپا شود كه از رهگذر آن بتوان به نظريهپردازيهاي جديد بر اساس آموزههاي شيخ بهايي دست پيدا كرد و از سويي به مطرح و معرفي شدن بيشتر شخصيت شيخ بهايي و تلاش علمي او در جامعه كمك كرد. در اين مراسم ، آيتالله محمد واعظ زاده خراساني با استناد به شعرهايي از شيخ بهايي به تبيين رويكرد معرفتشناختي وي پرداخت.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 180]