تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 28 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):سه چيز است كه اگر مردم آثار آن را مى‏دانستند، به جهت حريص بودن به خير و بركتى ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830842617




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

جهان - ريشه‌هاي بحران افغانستان


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: جهان - ريشه‌هاي بحران افغانستان


جهان - ريشه‌هاي بحران افغانستان

محمدحسين باقي:طي هفته‌هاي اخير اتفاقاتي چند در افغانستان رخ داده كه آن را شايسته توجه مي‌كند. برخي را گمان اين بود كه با فروپاشي طالبان، رفاه، امنيت و آسايش ديگر بار به اين كشور بازمي‌گردد اما زهي خيال باطل، چراكه از سال 2001 به اين سو نه‌تنها امنيت مناسب براي اين كشور به ارمغان نيامده كه حملات طالبان و در مقابل واكنش شديد نيروهاي ائتلاف و تلفات وارده بر شهروندان اين كشور فغان مقام‌هاي افغان را نيز درآورده است. به هر روي در ذيل سعي مي‌شود نگاهي گذرا به وضعيت كشوري داشته باشيم كه طبق معاهده پاريس در سال 1857 از پيكر ايران جدا شد.

1 - افزايش تلفات نيروهاي ائتلاف: به‌رغم صرف مبالغ گزاف براي تقويت و افزايش نيروهاي ائتلاف اما به نظر مي‌رسد حملات گاه و بيگاه طالبان پاياني ندارد. طي ماه اخير چنان تلفات نيروهاي ائتلاف افزايش يافت كه ساركوزي رئيس‌جمهور فرانسه و براون نخست‌وزير انگليس را روانه افغانستان كرد. نيروهاي ائتلاف در حال حاضر حدود 52 هزار نيرو در افغانستان تخمين زده مي‌شوند اما ارتش منظم ائتلاف نتوانسته در جنگ چريكي و نامنظم طالبان پيروزي قطعي كسب كند. «تايم» در يكي از گزارش‌هاي خود تحليل جالبي را در اين‌باره مي‌آورد و مي‌گويد «اگر پيش از اين عراق به مثابه پايگاه افراط‌گرايان اسلامي و طالبان تلقي مي‌شد اما در حال حاضر مرز افغانستان ـ پاكستان به منزله بهشت طالبان شده است. نيروهاي آمريكايي نيز توجه خود را از عراق معطوف به افغانستان كرده‌اند، چراكه به گفته مقام‌هاي آمريكايي تلفات نظاميان اين كشور در افغانستان بسيار بيش از عراق شده است. لذا اين توجه بيشتري را مي‌طلبد». افزايش همين تلفات بود كه براون را واداشت تا قول120 ميليون دلار كمك ديگر به افغانستان را بدهد و بر دو برابر شدن ارتش افغانستان تا 120 هزار نفر در مقابله با طالبان تاكيد ورزد. نيويورك تايمز به نقل از براون نوشت: «ما در تلاش‌مان براي حمايت از دموكراسي نوپا در افغانستان قاطعيم. ما براي بازسازي افغانستان از پا نمي‌نشينيم، چراكه درك مي‌كنيم كه با وجود طالبان در اين كشور آنچه در افغانستان رخ مي‌دهد بر ساير نقاط جهان نيز تاثير‌گذار است.»
2 - افزايش تلفات شهروندان و غير نظاميان افغان: حملات نيروهاي ائتلاف و طالبان، غيرنظاميان را نيز از آسيب مصون نگذاشته است. هدف قرار دادن گاه و بيگاه شهروندان از حد يك حمله غير عمد گذشته است به گونه‌اي كه نگراني شديد رئيس‌جمهور و مقام‌هاي افغان را برانگيخت. در هفته گذشته طي يك حمله هوايي به غرب افغانستان (منطقه شنيدند) بيش از 100 نفر از شهروندان افغان كشته شدند. حمله نيروهاي ائتلاف البته بخشي از آسيب به غيرنظاميان است. طالبان نيز به نوبه خود و براي ايذاي نيروهاي ائتلاف و نيز برانگيختن خشم مردم دو استراتژي در پيش گرفته‌اند: 1‌ـ‌ هدف قرار دادن سربازان خارجي با حملات كنار جاده‌اي و يا حمله به پايگاه‌هاي نظامي آنها و 2 ‌ـ‌ حمله به شهروندان و گاهي منفجر كردن خود در ميان خيل جمعيت. اين اقدام به زعم برخي بسيار هوشمندانه است، چراكه خشم مردم را نسبت به كارايي نيروهاي خارجي در مواجهه با طالبان بر مي‌انگيزد. نمونه چنين حملاتي حمله به پايگاه نظامي آمريكايي‌ها در 18 اوت و نمونه ديگر حمله به استان خوست است كه باعث كشته شدن بيش از 20 غيرنظامي شده و 21 مجروح بر جا گذاشت. بي‌بي‌سي نيز در گزارش خود به نقل از جان هومز معاون دبيركل سازمان ملل در امور كمك‌هاي بشردوستانه مي‌گويد: از آغاز سال جاري تا دو ماه پيش (زمان سفر وي به افغانستان) نزديك به 700 غير نظامي كشته شدند. اين در حالي است كه اين آمار در سال 2007 نزديك به 400 نفر بود. در هر حال، طالبان از توده مردم به عنوان سپر دفاع خود در برابر سربازان خارجي استفاده مي‌كنند تا به نوعي مشروعيت عملكرد آنها در حمله به غيرنظاميان لكه‌دار شود. در همين رابطه دفتر رياست‌جمهوري افغانستان با توجه به افزايش حملات به غيرنظاميان در بيانيه‌اي به شدت انتقادي، دستور بازنگري در حضور نيروهاي خارجي را صادر كرد. كرزاي در بيانيه خود همچنين خاطرنشان ساخت كه «حمله به طالبان در منازل و روستاهاي محل سكونت مردم معنا ندارد. طالبان جاي ديگري است و بايد به سوي آنجا پيش بتازيم». وي در بخش ديگري از بيانيه خود خواستار قانونمند شدن حملات سربازان ائتلاف شد و از پارلمان اين كشور خواست تا در زمينه هماهنگي در حملات آنها اقداماتي را اتخاذ كند. توني فراتو سخنگوي كاخ سفيد نيز اعلام كرد كه « اقداماتي را براي پيشگيري از اين حملات اتخاذ خواهيم كرد». لازم به ذكر است كه تايم در گزارش خود مي‌آورد كه بيش از 3500 غير نظامي در حملاتي كه فقط از سوي شورشيان و طالبان در سال جاري صورت گرفت كشته شدند.
به هر روي، چهار رويكرد در زمينه تشديد حملات طالبان وجود دارد: 1 ‌ـ‌ برخي معتقدند كه تشديد حملات طالبان به معناي پايان حيات آنهاست. طالبان به آخر خط نزديك شده‌اند و لذا به هر اقدامي براي حفظ خود متوسل مي‌شوند، حتي قتل زنان و كودكان در حملات انتحاري، 2 ‌ـ‌ برخي ديگر بر اين باورند كه افزايش حملات طالبان به معناي بازسازي اين گروه و اطمينان به نفس آنهاست و باكي از تداوم نبرد ندارند. اما تداوم نبرد مستلزم كسب منابع مالي است كه چگونگي دسترسي طالبان به آن مبهم و ناشناخته است، 3 ‌ـ‌ نظر سوم، آب و هوا و تغييرات فصلي را دليلي بر تداوم حملات طالبان مي‌پندارد. اين نظر معتقد است كه به دليل نزديك شدن به فصل زمستان حملات طالبان افزايش مي‌يابد، چراكه زمستان افغانستان بسيار سخت است و امكان تحرك طالبان را محدود مي‌سازد. بر اين اساس طالبان در فصل زمستان به «خواب زمستاني خرگوشي» رفته اما در حال حاضر آنچه در توان دارند براي مواجهه با نيروهاي ائتلاف به كار مي‌گيرند، 4 ‌ـ‌ اين نظر تشديد حملات طالبان را در مرزهاي گسسته و بدون نظارت پاكستان ‌ـ‌ افغانستان مي‌جويد. دليل اين اتهام نيز سخنان حامد كرزاي است كه چندي پيش پاكستان را تهديد كرد، در صورتي كه بر مرزها و مناطق قبيله‌اي خود نظارت نكند طالبان را در داخل اين كشور تعقيب خواهد كرد. اين اولين باري بود كه كرزاي چنين تهديدي را در خصوص همسايه خود، پاكستان مطرح كرد كه نشان از خشم او از حملات طالبان از مرزهاي همسايه است. فارغ از توانايي او در جامه عمل پوشاندن به اين اقدام اما آنچه مهم مي‌نمود نگراني افغانستان از هجوم طالبان از مرزهاي بي‌سروسامان به داخل اين كشور بود. نمونه اين نگراني حمله طالبان به سفارت هند در كابل بود كه انگشت اتهام را به سوي سيستم اطلاعاتي پاكستان نشانه رفت.
ريشه مشكلات افغانستان چيست؟
به‌رغم سرازير شدن كمك‌هاي مالي بين‌المللي به اين كشور، بحران حملات انتحاري طالبان، تلف شدن شهروندان اين كشور و غيره همچنان پابرجاست. تايم در يكي از گزارش‌هاي خود به‌طور خلاصه مشكلات افغانستان را چنين خلاصه مي‌كند:
1 - ضعف ارتش و نيروهاي مسلح: افغانستان تاكنون دچار ارتش منظم و حرفه‌اي به معناي امروز نبوده است. از پس از حمله آمريكا به اين كشور در سال 2001 نيروهاي مسلح افغانستان تشكيل شد و تحت آموزش نيروهاي خارجي مستقر در اين كشور قرار گرفت. لذا تا زماني غير قابل پيش‌بيني نمي‌توان سخن از «ارتش و پليس» به ميان آورد. هر چند در حال حاضر حدود 60 هزار نيروي مسلح بومي در افغانستان وجود دارد اما به دليل فقدان امكانات و غير حرفه‌اي بودن بدون نيروهاي ائتلاف از مفهوم تهي است. سخن براون مبني بر افزايش نيروهاي مسلح به 120 هزار نفر ضمن تاكيد بر، بر عهده گرفتن نقش بيشتر از سوي ارتش اين كشور اما نشان از آن دارد كه حجم كمي بدون توجه به حجم كيفي كارايي ندارد.
2 - وجود رهبران قبيله‌اي: كه هر يك ساز مخالف خود را مي‌زنند. هر چند دولت افغانستان در صدد مطيع ساختن و خلع سلاح رهبران قبيله‌اي از سوي دولت مركزي برآمد اما به نظر مي‌رسد در اين كار توفيق چنداني نداشت. ساختار افغانستان همچنان قومي ـ قبيله‌اي است و رهبران قومي در آن از نقش چشمگيري برخوردارند و حتي بسياري از آنها با طالبان و القاعده در ارتباط هستند.
3 - توليد موادمخدر و فساد و ضعف دولتي: برخي گزارش‌ها حاكي است كه تا پايان سال 2007 ميزان كشت مواد مخدر در اين كشور بيش از هشت هزار تن بود و احتمال مي‌رود تا پايان سال 2008 به10هزار تن برسد. به بياني ديگر افغانستان 92درصد مواد مخدر جهان را توليد مي‌كند. موادمخدر، فساد دولتي و فقدان حاكميت قانون و نظم، اقتصاد اين كشور را به شدت تحت تاثير قرار داده است. چنان‌كه بر اساس تحليل تايم به‌رغم اختصاص ميلياردها دلار اما نزديك است كه افغانستان به «دولتي شكست‌خورده و ناكام» تبديل شود. بي‌بي‌سي نيز در گزارش خود (البته بدون ذكر نام) به مداخله برخي مقام‌هاي افغان در تجارت موادمخدر و همكاري با طالبان اشاره مي‌كند كه مسلما همين يكي از دشواري‌هاي اصلاح سيستم سياسي افغانستان است.
4 - ضعف زيرساخت‌هاي آموزشي و فرهنگي: بديهي است كه بسياري از مشكلات ريشه نظامي ندارد. به بياني ديگر برخورد نظامي براي حل مشكلات فرهنگي كارساز نيست. ضعف آموزشي، بي‌سوادي، بيكاري و فقدان بهداشت در زمره چنين مشكلاتي است. «روري استووارت» كه در دفتر خارجي انگلستان كار مي‌كند و در سال 2006 از دفتر منطقه‌اي در عراق به افغانستان حركت كرد در سفرهايي كه به مناطق مختلف افغانستان داشته وضعيت را چنين روايت مي‌كند: «بسياري از كودكان مدرسه نمي‌روند، بسياري بيكارند، زنان بي‌سوادند و بسياري از كودكان پيش از تولد مي‌ميرند». وي سپس با اشاره به فعاليت‌هاي سازمان مردم‌نهاد خود و نقش نيروهاي خارجي مي‌گويد: «ما توانستيم طي دو سال كوهي از زباله را پاك‌سازي كنيم، كلينيك‌ها و مدارس ابتدايي تاسيس كرديم، شغل ايجاد كرديم، ساختمان‌هايي را بازسازي كرديم و مغازه‌ها و بازارها به جلب مشتري پرداختند. از سال 2001 بدين سو نزديك به 4/6 ميليون كودك دانش آموخته‌اند و دسترسي براي خدمات اوليه بهداشتي بيشتر شده است. كمك‌هاي خارجي باعث تاسيس بانك مركزي، پول ثابت، پارلمان منتخب، ارتباطات و پروژه‌هاي زيرساختي شده است.» در هر حال در بلندمدت و با افزايش سطح سواد و تجهيز زيرساخت‌هاي فرهنگي و آموزشي اين كشور مي‌توان به حل مشكلات افغانستان اميد داشت.
در هر حال دولت نيز بي‌تقصير نيست، چراكه هنوز نتوانسته اقتدار و اعتبار خود را در كشور بگستراند. كارمندان دولتي از حداقل سواد برخوردارند، به گونه‌اي كه بسياري از آنها نه‌تنها از هيچ حرفه‌اي اطلاع ندارند بلكه تا كلاس سوم بيشتر سواد ندارند. جالب اين است كه معلمان مدرسه نيز از چنين وضعي برخوردارند؛ اگر معلمي كلاس دوم را درس مي‌دهد اما خودش تنها با يك‌سال تفاوت در كلاس سوم درس مي‌خواند. هر چند كمك‌هاي مالي و نظامي «بخشي» از راه حل افغانستان است اما «تنها» راه حل نيست، چراكه تقويت زيرساخت‌هاي آموزشي و فرهنگي و افزايش سطح سواد و ايجاد فرصت‌هاي شغلي از ديگر راه حل‌هاي برون‌رفت افغانستان از بحران‌هاست.
 دوشنبه 11 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 329]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن