تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکت‌های مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه می‌توانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدل‌های [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1805530750
گزارشي از پشت صحنه «زماني براي پشيماني»
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: جام جم آنلاين: وقتي تصميم گرفته ميشود سريالهاي هر شب ماه رمضان از چارچوب سريالهايي با حال و هواي دلگيركننده خارج شود و بر اين اصل تاكيد داشته باشد كه مي‌توان سريال‌ها يا برنامه‌هايي طنز با محتوايي معنوي و مذهبي و متناسب با اين ماه داشت، به اين شكل ساخت سريالهايي دنباله‌دار در مدت زمان كوتاه مثلا 5 شب در دستور كار كارگردانان، نويسندگان و تهيه‌كنندگان تلويزيوني قرار مي‌گيرد. درست مثل اتفاقي كه براي ساخت فيلم‌هاي تلويزيوني رخ داده است. حالا كم‌كم اين نوع سريال‌سازي نيز شكل روتين به خود مي‌گيرد. چند سال گذشته براي اولين بار سريال «رو به آسمان» به كارگرداني بيژن ميرباقري در 5 شب در طول ايام محرم به نمايش درآمد. ميرباقري در آن سريال 5 قسمتي قصه مردي را به نمايش گذاشت كه پس از به دست آوردن هوش و حواسش، شخصيتش دچار تحول شد و عملكرد متفاوت‌تري نسبت به اطرافيانش نشان داد... آن قصه مورد توجه قرار گرفت، چون مخاطب امروزي منتظر است تا هر چه زودتر پايان ماجرا را ببيند. اين بار «زماني براي پشيماني» دومين تجربه تلويزيون در كنار توليد فراوان سريال‌سازي است كه به نويسندگي ايرج محمدي و سعيد جلالي و كارگرداني اسماعيل فلاح‌پور ساخته شده است. بايد ديد اين كار مي‌‌تواند خلاء پخش سريالهاي هر شب ماه رمضان را پر كند يا نه؟ فكر مي‌كنم تا اينجاي كار بايد يك امتياز به گروه زماني براي پشيماني داد تا ببينيم چه حرفي براي گفتن دارند. معيار درجه‌بندي سريال‌ها چيست؟ 3 خانواده ارتباط نزديكي با هم دارند. ميان اين سه خانواده به دليل يك چك برگشتي اختلافي به وجود مي‌آيد كه نه‌تنها ميان آنان شكرآب ميشود، بلكه ارتباط دوستي ميان فرزندان آنان نيز كمرنگ و كمرنگ‌تر ميشود. حامد كلاهداري، كامران تفتي، آرام جعفري و ... فرزندان اين سه خانواده هستند. بيمارستان يكي از لوكيشن‌هاي بي‌شمار اين سريال است كه با هماهنگي برنامه‌ريز كار، فرزاد رحماني، امكان تهيه گزارش از آن براي ما فراهم ميشود. به گفته سعيد مهران (تهيهكننده) قرار است زندان قزل حصار ديگر لوكشين اين سريال باشد و استفاده بهينه از يك لوكيشن براي چند مكان و قيمت بالاي لوكيشن‌ها باعث شده، از اين لوكيشن به عنوان كلانتري نيز در سريال استفاده شود. در هر حال آنچه مورد توجه قرار گرفته اين كه سريال قرار است گذشت، فداكاري و ... را به نوعي ديگر يادآوري كند يا دست‌اندركارانش تلاش ميكنند چنين شود؛ چون سريال 5 بار توسط محمدي و جلالي بازنويسي شده است، مهران درباره اين سريال مي‌گويد: «قصه پتانسيل اين را داشت كه 13 يا 25 قسمت باشد، اما اين به آن معنا نيست كه از خيلي چيزهاي قصه گذشتيم و اگر از 90 دقيقه به 150 دقيقه رسيده است قصه ايجاب مي‌كرده، چون داستان مقطع 60 50 روزه زندگي 3 خانواده را نشان ميدهد. اين طول زمان مي‌توانست قبل و بعدي داشته باشد تا زمان آن طولاني‌تر شود، اما اين كار را نكرديم تا اين كه به كيفيت سريال لطمه نخورد.» گفته‌هاي مهران كه تمام ميشود درباره رقابت سريالهاي ماه رمضان فكر مي‌كنم. الان كه سريال‌ها در حال پخش هستند نمي‌دانم تا چه حد اين رقابت در چنين ماهي جداي از ماه‌هاي ديگر جواب ميدهد. مهران مي‌گويد: «به نظرم رقابت منصفانه نيست، چون سريالي كه در ماه رمضان ممكن است درجه 3 باشد در زمان ديگري درجه بهتري بگيرد و...» و من نمي‌دانم درجه‌بندي سريال‌ها بر چه اساس است؟ مخاطب؟ جذابيت؟ اندازه مخاطب؟ يا اندازه جذابيت؟! جمع بازيگران تئاتري زماني وارد داستان اين سه خانواده مي‌شوم كه زمان زايمان يكي از دخترهاي اين سه خانواده است. نقش مادر با سهيلا رضوي و نقش پدر دكتر محمود عزيزي (مصطفي عابدي) است. بيمار روي تخت دراز كشيده است. پدر و مادر او و دوست مشترك خانوادگي‌شان (مهوش وقاري و حبيب دهقان نسب) هم روي صندلي بيمارستان نشستهاند. فضا آنقدر با حضور هنرورها شلوغ است كه نمي‌توان حضور كارگردان را حس كرد. دستيار و برنامه‌ريز او كنار مانيتور همراه او هستند و خودش آن‌طور كه گفت: «دوست ندارد حضورش را به عنوان كارگردان درون صحنه بنماياند...» چندين بار با حضور هنرورها، تخت به حركت در مي‌آيد. چند پسر و دختر جوان هم روي صندلي نشستهاند تا نوبت آنها برسد، پس از حركت تخت بيمارستان، پشت صحنه تصوير از اين طرف راهرو به آن طرف بروند. وقاري و رضوي كنار هم نشستهاند و به هنرورها نگاه ميكنند كه انگار دنيا را به آنها دادند. حرف مي‌زنند و مي‌خندند و شيطنت ميكنند! يكي از آنها از من پرسيد: خبرنگاريد؟ گفتم: بله... با بي‌تفاوتي گفت: آره من هم يك مدت خبرنگار بودم. گفتم: اين روزها مد شده همه مي‌گن ما هم خبرنگار بوديم! گفت: نه، راست مي‌گم... ازش پرسيدم: دوست داري، بازيگر بشي؟ گفت: بله، بازيگر هستم! من تئاتر كاركرده‌ام. حتي كارگرداني هم كرده‌ام. پرسيدم. چه تئاتري؟ چه زماني؟ گفت:براي جشنواره‌‌اي كه فكر كنم منظورش جشنواره دانشجويي بود. اما مي‌گفت: مجدد قرار است يك تئاتر ديگر را هم كارگرداني كند. دختر و پسري كه كنار او بودند به هم نگاه مي‌كردند و مي‌خنديدند. تخت بيمارستان كه شروع به حركت مي‌كند كنار سهيلا رضوي مي‌نشينم. بازيگري گزيده كار است و كمتر در كارهاي امروزي بازي مي‌كند. او درباره ويژگي اين سريال در ماه رمضان گفت: «اگر به همه سريالهاي تلويزيون با ديد معنوي نگاه كنيم مي‌توانيم به نكاتي آموزنده هم برسيم و اگر اين نكته مورد توجه قرار گيرد قطعا تاثير‌گذاري خود را خواهد داشت.» چند لحظه بعد بايد كنار تخت دخترش باشد تا او را تا اتاق عمل همراهي كند. شكم‌بند بزرگي روي شكم بيمار گذاشته شده تا مانند يك زن‌باردار به نظر برسد و سرنگ را روي دست چپ او با چسب چسبانده‌اند. او نگاهي به اطرافيانش مي‌كند و مي‌خندد. وقتي 3 2 1 گفته ميشود ناله و زاري را سر ميدهد... دكتر عزيزي با خوشرويي ميان بازيگران تئاتر و همكار خود حضور دارد و خاطره تعريف مي‌كند، اما تعريفش درباره اين كار به شكل خلاصه چنين است: «قصه حساسيت انسان‌ها نسبت به گذشت و شجاعت را نشان ميدهد و كل قصه آرايش روابط ميان آدم‌هاست تا بتواند اين حساسيت‌ها را بر ملا كند. او اضافه مي‌كند: «تلاش كرده عابدي شخصيتي جداي از شخصيت‌هاي ديگر باشد كه تاكنون بازي كرده يا زماني كه قصه در حالت‌هاي دراماتيكي متفاوتي قرار مي‌گيرد، او نيز متفاوت تظاهر شود.» اين صحنه كه گرفته ميشود مهوش وقاري مشغول صحبت با تلفن است. همزمان در فيلم احمد اميني هم بازي دارد و مي‌گويد: «فضاي اين دو كار بسيار متفاوت است و در اين سريال نقش زينت را دارد كه شخصيت آرام، مثبت، همراه و دلسوز اطرافيانش است.» او در دومين تجربه بازيش با فلاح‌پور فضاي اين كار را متفاوت‌تر از تجربه قبلي خود با وي يعني تله فيلم «پاپوش» مي‌داند. صداي گريه بچه‌ها در توانبخشي مانع تصويربرداري است در طول رفت و آمد بچه‌هاي پشت صحنه براي تعويض مكان به راهروي ديگر بيمارستان، صداي گريه بچه‌هايي كه به توانبخشي نياز دارند بيشتر و بيشتر ميشود. آرام جعفري نيز به بازيگران اضافه شده است. نقش دختر حبيب دهقاننسب را دارد. زمان تصويربرداري صحنه‌ها به اصطلاح رج زده ميشود تا در همان لوكيشن آنها منتظر زايمان باشند. آرام جعفري نقش مريم را دارد. لنز عسلي رنگي به چشم دارد كه پيشنهاد پروين نويدي گريمور اين كار است. او درباره رابطه دوستي اين سه خانواده مي‌گويد و اين كه سعي كرد، نقش متفاوت‌تري را از ميان تله فيلم‌هاي بي‌شماري كه پيشنهاد داشته انتخاب كند، ولي آنچه برايش اهميت بيشتري داشته حس و حال شبهاي احيا بوده است. نور پروژكتور كه روشن ميشود بانگراني از راه مي‌رسد. چادر بر سر دارد و به طرف پدرش مي‌رود و مي‌گويد: پدر... پدرش استكان چاي را هورت مي‌كشد و كمي با هم در گوشي صحبت ميكنند،طوري كه مصطفي متوجه نشود و كات داده ميشود و اين صحنه چند بار گرفته ميشود. بازگشت به خود؛ تم اصلي سريال رسول رسولي كه نقش آن را حبيب دهقاننسب بازي مي‌كند،بدون هيچ‌گونه مخالفتي تقاضاي ما را مي‌پذيرد و با اين كه سر صحنه است و هنوز پروژكتورها روشنايي دارند با او صحبت مي‌كنم. او مي‌گويد: «يكي از سه رفيقي هستم كه 40 سال با هم بودند و موضوعي باعث ميشود مقابل همديگر قرار بگيرند و آنچه نقطه اتكاي داستان اين كار است بازگشت به خود است. از او مي‌پرسم: «جمع اين 3 دوست با همسرانشان در اين سريال جمع تئاتري را شكل دادند. آيا عمدي در انتخاب آنها بوده»، او مي‌گويد: «فكر مي‌كنم نظر كارگردان بوده، به اين خاطر كه شخصيت‌ها، دچار افت و خيزها و چالش‌هاي زيادي مي‌شوند.» از او درباره نام سريال و تناسب آن با فيلمنامه مي‌پرسم. او مي‌گويد: «فيلمنامه در چند ورسيون نوشته شده است و به نظر مي‌آيد اين نام، نام مناسبي براي رسيدن اوليه آن نبود، اما با توجه به تغييرات انجام شده بر فيلمنامه باز هم بي‌مسمي نيست. دهقاننسب سريال خون‌مردگي و زخم‌هاي رويا و همين طور مختارنامه را (البته تازه تصويربرداري‌اش تمام شده) آماده پخش دارد. قصه‌اي تلخ، درام و تراژيك اسماعيل فلاح‌پور، تله‌فيلم «بلند گريه كن» را در كارنامه تلويزيوني خود دارد كه به گفته خودش 97 درصد بيننده داشته و به عنوان يكي از سريالهاي الگوي سازمان معرفي شده است. آخرين سريال او 2 هفته پيش توليد داشته و چيزي حدود يك ماه تصويربرداري آن به طول انجاميده است. او درباره زماني براي پشيماني مي‌گويد: «هميشه طرح‌هاي مخصوص ماه رمضان يا شبهاي احيا، طرح‌هاي كليشه‌اي هستند، اما اين كار يك كار مدرن و به روز است با يك تم مذهبي، چون بحث اصلي داستان بخشش است.» او ادامه داد: «داستان 3 دوست كه يكي وفاي به عهد نمي‌كند و به خاطر يك چك برگشتي، تراژدي‌اي را در داستان دامن مي‌زند؛ البته اين آدم به خاطر اشتباهي كه مي‌كند خودش هم گرفتار ميشود، چون توقع اين اشتباه را نداشته است». اين طور كه مشخص است قصه زماني براي پشيماني، قصه‌اي درام، تلخ و تراژيك است كه با حاكميت نويسندگي ايرج محمدي، نهايت به يك سوگ منتهي ميشود؛ اما فلاح‌پور در پاسخ به اين پرسش كه چرا از بازيگران تئاتري استفاده كرديد، گفت: «برخي شخصيت‌هاي سريال پيچيدگي‌هايي دارند كه تنها توسط بازيگران تئاتر به مرحله اجرا درمي‌آيد.» مي‌پرسم، مگر كار جنبه نمايشي دارد؟ او مي‌گويد: «نه، ولي استفاده از فيزيك در جاي مناسب خود، ميميك و توناليته صدا براي ميزانسن‌هايي كه من براي اين كار استفاده كردم، اگرچه همه كار رئال است، ولي شخصيت‌پردازي سنگين‌تري لازم دارد كه از عهده اين بازيگران برمي‌‌آمد.» فلاح‌پور در پايان معتقد است مي‌توان سريال را در قسمت‌هاي متفاوت داشت به شرطي كه قصه كشش لازم را داشته باشد. چون معمولا در اين نوع كارها در اواسط سريال با بي‌داستاني مواجه مي‌شويم. او براي آخرين سريالش فرم جديدي در ميزانسن و دكوپاژ استفاده كرده است. صداي گريه كودكان، توانبخشي فضاي بيمارستان را پر كرده است. هنوز هنرورها در حال بگو و بخند با همديگر هستند، بدون اين كه به تذكرهاي برنامه‌ريز و دستيار كارگردان توجه كنند و نمي‌دانيم قرار است شاهد چه نوع تراژدي تلخ و غمگيني در 5 قسمت سريال زماني براي پشيماني باشيم! مريم درستاني
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1037]
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها