تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 2 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):درهاى گناهان را با استعاذه (پناه بردن به خدا) ببنديد و درهاى طاعت را با بسم اللّه...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812191032




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

انديشه - گذشته‌اي كه نمي‌گذرد


واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: انديشه - گذشته‌اي كه نمي‌گذرد
انديشه - گذشته‌اي كه نمي‌گذرد

رحمان بوذري: مادران ميدان مي چگونه بايد با «خاطره» فرزندان ناپديد‌شده‌شان كنار مي‌آمدند؟ آيا آنها مي‌توانستند «چهره» جوانانِ خويش را به دست فراموشي بسپارند؟ قسمي «فراموشي» كه اگرچه براي بازگو كردنِ آنچه بر ايشان رفته ضروري است اما نمي‌تواند و نبايد به ورطه سوءاستفاده از اين مفهوم (‌چنان‌كه پل ريكور خاطر‌نشان مي‌كند) در غلتد.
پس چگونه بايد بار غم از دست‌رفتن عزيزان‌شان را كه نه رد‌پايي از ايشان به جا مانده بود و نه حتي اثري از «بدن» حيواني‌شان در كار، تحمل مي‌كردند؟ با «بركشيدن» همين بدن به‌مثابه «بدن سياسي» در عرصه نمادين و نماياندنِ آن به «‌تن حاكم»؛ كاري كه ايشان بدون هر‌گونه ابزار سياسي يا عضويت در حزب و پارلمان، تنها با حضور در ميداني از ميادين آرژانتين صورت دادند. كمتر از بيست‌نفر از آن‌ها با سامان دادن اعتراضي خاموش، يا بهره‌گيري از همان ابزارهاي فعاليت مدني‌ـ‌ليبرالي، نارضايتي و عدم سكوت خويش را به رخِ نظاميان آرژانتيني كشيدند، آن‌هم صرفا با سكوتي مرگ‌بار. سكوتي كه صدايش از هر اعتراضي بلندتر بود. آنها دقيقا چه كردند؟ بدن خويش را در مقام ابزاري سياسي عليه فاجعه ناپديد‌شدن فرزندان‌شان به كار گرفتند: روسري‌هاي سفيد يك‌دست پوشيدند، شمايل‌هايي مقوايي به نشانه فرزندان ربوده‌شده‌شان ساختند و نام ناپديدشدگان را بر روي اين بدن‌هاي نمادين حك كردند (‌چنان‌كه در تصوير همين صفحه مي‌بينيد). واكنش دولت نظامي آرژانتين به چنين كاري همان واكنش تيپيكالِ دولت هر وضعيت به عناصر حذف‌شده است: «‌مشتي احمق‌اند كه وقت خود را در خيابان تلف مي‌كنند.» ناظران بيروني آنها را، به‌واقع، زناني «‌ديوانه» خطاب مي‌كردند كه از فرط بيكاري در ميادين شهر جمع مي‌شوند و با هم گپ مي‌زنند. اما چنين فعاليتي از منظر برگزار‌كنندگان آن، يعني همان مادران پير و خسته كه تنها اميد‌شان به زندگي ـ فرزندان ناپديد‌شده‌شان ـ از بين رفته بود، در مقام تسلايي بود بر «خاطره جمعي» آنان. اينْ قسمي سوگواريِ جمعي بر از دست رفتن عزيزاني بود كه بازماندگان‌شان هيچ‌‌گاه فرصت گريستن بر آن را نيافته بودند، «‌بدنِ» مرده‌شان را نديده بودند، مراسم آيينيِ عزاداري را بجا نياورده بودند و با «‌خاطره» فرزندان‌شان وداع نكرده بودند. بدين‌سان مدام به تكرار و يادآوريِ فاجعه مي‌پرداختند. جمع‌شدن در ميدان مي، سخن‌گفتن از «خاطره‌اي جمعي» كه قوام‌بخش مادرانِ زخم‌خورده محسوب مي‌شد، و تكرار مداوم و تذكر آن در حكم تلاشي بود براي زخمي‌ماندن و امتناع از مدارا با آنها كه داغِ اين زخم را بر چين و چروك‌ِ پيشاني مادران سالخورده زده بودند. از اين منظر آنها مجبور به تكرار فاجعه و انگشت‌نهادن بر سويه سياسي آن بودند. تكرارِ گذشته‌اي كه اجازه نمي‌دهد خاطره قربانيان فراموش شود و گرد و غبار زمان به خود گيرد؛ همان گذشته‌اي كه قصد عبور و گذشتن ندارد: گذشته‌اي كه نمي‌گذرد. فراموش نكردن اين گذشته در حكم اسارت در قيد و بند آن نيست، يادآوري گذشته است به مثابه پتانسيلي براي حال و آينده، برساختنِ حال است با نگاهي به گذشته. و مهم‌تر از همه، باز با رجوع به ريكور، گره خوردن «‌گذشته» است با طلب «بخشش». طلب بخشش نه براي قربانيان كه براي بازماندگان. اين قربانيان نيستند كه نياز به بخشش دارند، بلكه بازماندگان‌اند كه بايد از سوي قربانيان و ناپديد‌شدگان و داغ‌خوردگان بخشوده شوند؛ آن هم با بركشيدنِ اين «‌بخشش» به مفهومي سياسي و نه صرفا مذهبي. طلبِ بخشش از قربانيان براي آنان كه داغ ننگِ فراموشي را به گُرده بازماندگان نهاده‌اند. تنها با راديكاليزه كردن مفهوم مذهبيِ «‌بخشش» است كه مي‌توان به سراغ «تن حاكم» و بازخواستِ آن رفت.
 يکشنبه 10 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[مشاهده در: www.iribnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 235]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن