پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1851475675
*«امام موسي صدر» درگفتوگو باآيتالله العظمي صانعي* *علت ربودن امام موسي صدر دشمني با اسلام است *افكار امام موسي صدر مانند مطهري و بهشتي بهدور از تحجر بود
واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: *«امام موسي صدر» درگفتوگو باآيتالله العظمي صانعي* *علت ربودن امام موسي صدر دشمني با اسلام است *افكار امام موسي صدر مانند مطهري و بهشتي بهدور از تحجر بود
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فقه و حقوق - فقه
آيتالله العظمي يوسف صانعي كه از شاگردان امام موسي صدر محسوب ميشود، در سيامين سالگرد ربودن امام موسي صدر در گفتوگوي تفصيلي با خبرنگار ايسنا به تشريح ديدگاهها و خاطرات خود درباره نگاه، تفكر و جايگاه امام موسي صدر پرداخت.
آيتالله العظمي صانعي با بيان اينكه امام موسي صدر دو خصوصيت و ويژگي داشتند كه كمتر فردي از آن ويژگيها برخوردار است به خبرنگار ايسنا گفت: «يكي از اين ويژگيها مربوط به تكوين و امور غير اختياري است و ديگري هم مربوط به خودشان و از امور اختياري است. آنكه مربوط به تكوين و امر غير اختياري ايشان است خصوصيت خانوادگياشان است. پدر ايشان مرحوم آيتالله العظمي آقاي صدر و پدر بزرگشان آسيد اسماعيل صدر از مراجع بزرگ و بسيار با فضيلت شيعه بودهاند و مرحوم آيتالله العظمي آقاي صدر، پدر امام موسي صدر كه بعد از مرحوم حاج شيخ در كنار مرحوم آقاي خوانساري و حجت براي اداره حوزه با هم متحد شدند، كسي بود كه وقتي آقاي بروجردي به قم آمد، براي اينكه آقاي بروجردي را در قم نگه دارند و با ايشان حوزه را حفظ كنند، جاي نماز خود را در صحن به آقاي بروجردي داد.»
اين مرجع تقليد خاطرنشان كرد: «اين اقدام در ميان روحانيون و از جهت احترام يك روحاني به روحاني ديگر و زمينهسازي براي ماندن آقاي بروجردي بسيار مهم بود. آن وقتها پيش نماز بودن در صحن، پستي حساس و سمت بالايي بود و ايشان از اين سمت بالاي خودش صرف نظر كرد. اگر بخواهيم اين مساله را درك كنيم مثل اين است كه فرض كنيم شخصي در عاليترين مرحله از نظر سياسي، وقتي متوجه ميشود كسي بهتر و انفع است، كاري بكند كه بگويد او بيايد اين كار را در دست گيرد. اين درحالي است كه امروزه بعضي از ماها حتي كسي كه فرضا يك سمت جزئي دارد، حاضر نيست سمت جزئياش را به ديگري بدهد. مرحوم آقاي صدر آمد جاي نمازش را به ايشان داد و به طوري كه من شنيدهام در كنارش، امام امت سلام الله عليه زير پاي مرحوم آقاي بروجردي عباي خود را به عنوان سجاده پهن كرد. پدر بزرگشان مرحوم آسيد اسماعيل صدر از خانواده بسيار با فضيلت و با اهميتي بودند و از حواشي كه مرحوم آسيد اسماعيل صدر بر "نجات العباد" دارد معلوم است كه ايشان خيلي فقيه و مرجع تقليد محتاط و متقياي بوده است.»
امام موسي صدر بسيار متخلق به اخلاق اسلام بود
وي در بيان مهمترين خصوصيات و ويژگيهاي شخصيتي امام موسي صدر تصريح كرد: «ايشان بسيار متخلق به اخلاق اسلام بود. جاذبهاي كه در ايشان بود را من در كمتر كسي از بزرگان حوزه در آن زمان ميديدم. با اينكه سالهاي اولي بود كه به حوزه علميه قم آمده بوديم و در درس ايشان با رفقا شركت ميكرديم اما بسيار انسان متخلقي بود. جاذبه داشت و افراد را به طرف مسايل اسلامي و ارتباط با افراد جذب ميكرد. در اثر اخلاق پسنديده شدهاش جاذبه زيادي داشت. عصباني نميشد و خودخواه و متكبر نبود. انساني متواضع و بردبار بود، همان خصوصيتي كه در عالم و دانشمند بايد باشد. در روايات آمده عالم و دانشمند هم بايد متواضع باشد و هم بردبار كه اگر سخنان نابجايي را افراد گفتند، تحمل كند.»
امام صدر آرزو داشت در حوزه علميه افراد محقق و با سواد بار بيايند
وي در بيان خاطراتش از سالهاي درس آموزي نزد امام موسي صدر گفت: «به خاطر دارم شيخي بود كه ميآمد پاي درس امام موسي صدر و زياد اشكال ميكرد. اشكالهايي كه ما گاهي ناراحت ميشديم كه چرا دارد اشكال ميكند. امام موسي صدر با مهرباني و عطوفت بسيار جواب او را ميداد و ما گاهي ناراحت ميشديم كه اين قدر هم عطوفت و مهرباني! تا اينكه يك وقت ايشان تصميم گرفته بود كه نيايد و نيامد. ما به امام موسي صدر عرض كرديم كه خوب شد فلاني ديگر نميآيد پر حرفي كند، فرمود كه نه. بد شد، چون اگر ميآمد و سوال ميكرد استعدادهاي مرا شكوفا ميكرد و به من كمك ميكرد كه خودم را براي جواب دادن آماده كنم. چقدر جالب است كه امام موسي صدر از يك طرف ميگويد او به من حق دارد و از يك طرف ميگويد حالا كه نيامده است من ناراحت هستم. در حالي كه ديگران ميگفتند كه اگر نيايد بهتر است.»
وي در ادامه به نقل خاطرهاي از دوران طلبگي پرداخت و گفت: «وقتي آقاي بروجردي امتحان ميگرفت و ما لمعه و قوانين ميخوانديم، آن سال سطح اول حوزه بود. در حوزه سه سطح هست؛ سطح اول، سطح عالي و سطح عاليعالي. ما در آن زمان قوانين را در سطح اول نزد ايشان ميخوانديم و براي امتحان به مدرسه مرحوم حاج ملا صادق رفتيم. ممتحن ما آقاي روحي يزدي و يك روحاني بزرگوار ديگري بود كه ترك تبريز بود. آقاي روحي يزدي از كساني بوده كه در زمان حاج شيخ در قم بود و آدم بسيار خوب و با فضيلتي بود. به مباني اسلام بسيار معتقد و متواضع و با فضيلت بود. آن وقت آقاي بروجردي دوازده تومان به امثال ما ميداد و پنج تومان هم آقاي حجت به عنوان پول نان به ما ميداد. ما تا آن دو سه سالي كه در قم بوديم شهريه نميگرفتيم، چون به ما شهريه نميدادند. آن وقت بنا شد كه امتحان بدهيم و خوشحال بوديم كه حالا امتحان دادهايم و هم شهريه آقاي بروجردي را خواهيم گرفت و هم نان آقاي حجت را. دو سه روز بعد از امتحان ما مرحوم آقاي حجت رضوان الله عليه فوت كرد! ايشان هم خيلي انسان والايي بود. مرحوم صدر براي ايشان مجلس ترحيم گذاشته بود. كه ما هم به آنجا رفتيم.»
آيتالله صانعي افزود: «قيافه باطني را خدا ميداند و مردم كه چه تشخيص بدهند اما آن زمان مثل امروز من يك طلبهاي بودم كه وضع خاصي داشتم. يعني فكر ميكردم كه اگر به يكي از آقايان سلام كنم و اگر جواب سلامم را نميداد ناراحت نميشدم. لابد با خود ميگفت اين يك آخوند ژوليده است و ارزشي ندارد كه جوابش را بدهيم. من خودم انصاف ميدادم با اين وضعي كه هست نبايد جواب سلاممان را بدهند. در آن مجلس ترحيم مسجد بالاسر نشستيم و بعد آمديم بيرون، مرحوم صدر براي ايشان مجلس ترحيم گرفته بود، خودش نيامد و امام موسي صدر در آستانه در ايستاده بود. ايشان قد بلندي داشت و بسيار خوش قيافه و از نظر هيكل خيلي ممتاز بود. آمدم بيايم بيرون و اصلا خودم را قابل نميدانستم كه به آقاي صدر بگويم خداحافظ شما. وقتي ميخواستم رد شوم يك وقت ديدم كه امام موسي صدر دستم را گرفت و كنار خودش نگه داشت. او يك آخوند با شخصيت و ما يك آخوند ژوليده دهاتي تازه آمده به قم! مرا در كنار خودش نگه داشت؛ وقتي كه يك عدهاي رفتند فرمود كه شما چند روز قبل رفتيد به مدرسه حاج ملا صادق امتحان قوانين داديد؟ گفتيم بله، گذشت و ما نفهميديم كه چرا اين سوال را پرسيد.»
آيتالله العظمي صانعي با بيان اينكه امام موسي صدر بسيار بزرگوار بود و تربيت ويژهاي داشت و دلش ميخواست انسانها بفهمند و خوب درس بخوانند گفت: «آمدم. درسها شروع شد. روز اول درس ايشان مقداري از فقدان مرحوم حجت (قدس سره) صحبت كرد و بعد فرمود كه فلاني چند روز قبل رفته امتحان داده قوانين كه نزد ما ميخوانده و آقاي روحي به من گفت كه آقاي صانعي جوري حرفهاي ميرزاي قمي را بيان كرد كه من فكر ميكنم خود مؤلف كتاب نميتوانست آن طور قشنگ بيان كند كه ايشان بيان كرد. من بعد از اينكه پرسيدند شاگرد كي هستي و وقتي گفتم شاگر فلاني هستم ايشان تقدير و تشكر كرد. در كمتر جايي اين برخوردها را در افراد ميتوانيد پيدا كنيد، البته نقطه مقابلش خيلي زياد است!»
وي ادامه داد: «زماني كه تقريبا درس قوانين داشت تمام ميشد مي خواستيم در سطح دوم رسائل و مكاسب را شروع كنيم. تصميم گرفتيم بخواهيم ايشان مكاسب را كه كتاب وزيني است در سطح دوم بفرمايد. همان مرحوم حجت ميفرمود كه اگر كسي يك صفحه از مكاسب شيخ را براي من بخواند و معنا كند من اجازه اجتهاد به او ميدهم. يادم نيست كه من هم رفته بودم يا نه؛ عدهاي رفته بودند و مطرح كردند. امام موسي صدر فرمود كه بعضي از آقايان آمدهاند به من ميگويند كه بياييد مكاسب را شروع كنيد، من كجا و مكاسب كجا؟ درس مكاسب را بايد آشيخ جواد جبل عاملي بگويد كه از بزرگان حوزه بود نه من. من حاضر نيستم درس مكاسب بگويم و اين حق ديگران است؛ اين در حالي بود كه طلبهها اصرار ميكردند. امثال ماها اگر كاري باشد قبل از اينكه بگويند انجام ميدهيم چه برسد به اينكه گفته باشند.»
آيتالله العظمي صانعي خاطرنشان كرد: «ما خدمت امام(ره) زياد ميرفتيم. خاطرهاي از يك روز كه در نزديكهاي سنه 42 در بيروني منزل امام(ره) بودم، دارم. يك حوض كوچكي هست در بيروني منزلشان كه اگر كسي برود ميبيند؛ اينها تلمبه آبي داشتند كه با آن حوض را پر ميكردند و ميريختند. من آنجا پاي تلمبه ايستاده بودم و دستم را ميشستم. آقاي روحي خدا رحمت كند، خدمت امام(ره) بود، آقازاده آقاي روحي براي من نقل كرد، آقاي روحي كه من را ميبيند آنجا ايستادهام، به امام سلام الله عليه عرض ميكند كه ايشان طلبه زحمتكشي است. امام سلام الله عليه اين جمله را اضافه ميكند كه خوبِ زحمتكشي است.»
وي ادامه داد: «امام موسي صدر از خانواده بسيار اصيلي بود و خصوصيات اخلاقي نيكي داشت».
افكار امام صدر مانند شهيدان بهشتي و مطهري بهدور از تحجر بود
آيتالله العظمي صانعي با بيان اينكه ارتباط ايشان با سايرعلماي قم و نجف بسيار خوب بود گفت: «خانواده صدر به لحاظ خانوادگي اجتماعي بودند و با علماي نجف و قم و با همه بزرگان ارتباط بسيار خوبي داشتند. با شهيد مطهري، بهشتي و بزرگان ارتباط داشت. منتها ايشان يك افكار خاصي داشت، مانند افكار شهيد مطهري و بهشتي كه در آن وقت قدرت ابرازش را در حوزه نداشتند؛ چون آن روز حوزه تاحدي گرفتار تحجر بود كه اظهار نميكردند ولي فكرهايشان آزاد و بهدور از تحجر بود.»
اين مرجع تقليد با بيان اينكه امام موسي صدر نظرياتي درخصوص وحدت فقهي شيعه و سني داشتند و آن زمان و امروز بعضيها از طرح صريح آن نه تنها پرهيز ميكنند بلكه اگر كسي بگويد هم به او حمله ميشود به خبرنگار ايسنا گفت: «شهيد مطهري و شهيد بهشتي و امام موسي صدر و كساني كه در سطح دانشگاهها و خارج از كشور رفت و آمد ميكردند و با روشنفكران همآهنگ بودند و دور هم مينشستند، يك افكار خاصي را داشتند كه همين مساله وحدت مسلمين است. اينكه مسلمانان با هم متحد شوند. يا ميبينيد كه شهيد مطهري در بحث ربا خواسته است، بين رباي براي توليد و ربا براي مخارج زندگي فرق بگذارد، منتها از نظر فقهي نتوانسته تحليل كند. پيشنهادي داده بله يك كسي ميرود پول قرض ميكند كه دامداري بزند، صد ميليون خودش دارد و صد ميليون هم از من قرض ميكند و صد و بيست ميليون پس ميدهد، اين نه اينكه گرفتار و بيچاره است بلكه بهخاطر گسترش كار و سرمايهگذاري اين كار را ميكند. اين بحث شهيد مطهري بحثي در مورد دو قسم از ربا براي ما الهامبخش هم بوده است اما نتوانسته از نظر فقهي مطرح كند و رد ميشود. چون اينها در آن وقت از حوزه علميه دور بودند و نتوانستند از نظر فقهي و متدهاي حوزه آنرا اثبات نمايند.»
اگر فردي بخواهد امروز كار كند بايد برود سراغ وحدت بشريت
وي خاطرنشان كرد: «بحث وحدت مسلمين را مرحوم آقاي بروجردي (قدس سره) مطرح كرد و در كتاب و سنت ريشه دارد، منتهي اينها در حد فكر بود و ميخواستند اين طور بشود. اما ميگفتند و بيان ميكردند و گاهي ممكن بود كه راهي را بيان كنند كه با وضع حوزهها و متد حوزه نسازد. چون دور از حوزهها شده بودند و آنقدر هنوز در فقه كار نكرده بودند لذا ايشان مطرح ميكند كه افقها را يكي قرار بدهيم و اعياد مسلمين را يكي كنيم. ريشه مسأله وحدت مسلمين در مباحث آقاي بروجردي است و ما بايد امروز سراغ وحدت بشريت برويم؛ اگر يك كسي بخواهد امروز كار كند بايد برود سراغ وحدت بشريت.»
وي گفت: «وحدت مسلمانان همين بوده كه آقاي بروجردي بنيانگذارش بوده و سابقه روايي دارد و در تاريخ و روايات ما بوده است؛ منتها كسي جرأت ابرازش را نداشت و اينها همه كه به خارج ميرفتند، به عنوان فكر خودشان مطرح ميكردند. من اينكه ميگويم الان هم مورد حمله قرار ميگيرد، يك نمونه عرض كنم كه آيتالله واعظ زادهاي هست. اينها از فضلاي حوزه بودند. ايشان و امام موسي صدر بود و مجدالدين محلاتي و چند نفر ديگر از فضلاي روشن حوزه در سال 1330 تا اواخر 40 بودند، او نقل ميكند از آقاي بروجردي (قدس سره) در مصاحبه در مجلهاي كه آيتالله العظمي بروجردي ميخواست كتابي را به نام جامع احاديثالشيعه بنويسد. عدهاي را هم انتخاب كرده بود كه اين را بنويسند و روايات جدا جدا شده را كنار هم بگذارند و همه روايات مساله را هم يك جا بياورند كه اگر كسي احتياج داشت همه را يك جا ببيند و احتياج نداشته باشد چند تا كتاب را نگاه كند و بعد هم روايات جدا جدا شده را در كنار هم بگذارد. براي اينكه وقتي مطلبي در كنار مطلبي است ممكن است برداشتي داشته باشد و اگر جدا باشد يك برداشت ديگر. اين كتاب به نام جامع احاديث الشيعه بود كه در زمان خود آقاي بروجردي چاپ نشد. چون خود آقاي بروجردي وسواس داشت و هر روز ميگفت اين جايش را عوض كنيد.»
آيتالله العظمي صانعي ادامه داد: «آيتالله واعظ زاده (حفظه الله) جزو آن تشكيلات بود. از ايشان نقل شده آقاي بروجردي به ما فرمودند كه شما اين كتاب را بنويسيد منتها تمام روايات سنيها را هم بياوريد، كه جمع بشود؛ هم روايات شيعه باشد و هم سني، ايشان فرمود كه يك جلد از آن را به نام كتاب "الطهاره" را نوشتيم و روايات را آورديم. كتاب "الصلات" هم آورديم كه يك روز آقاي بروجردي به بيروني آمد و فرمود كه ديگر اين روايات برادران اهل سنت را نياوريد و آنهايي را هم كه نوشتهايد پاك كنيد كه نباشد، ايشان ميفرمود كه ما اين كار را كرديم و پاك كرديم. چند روز بعد پسر بزرگ آقاي بروجردي آمد و گفت ميدانيد چرا اين كار را كردند، ايشان فرمود كه به آقاي بروجردي با آن عظمتش، آنقدر فشار آوردهاند كه در حاليكه فقهاي شيعه نشستهاند روايات شيعه را از روايات سني جدا كردهاند، شما ميخواهيد با هم مخلوط كنيد؟!»
وي گفت: «آن قدر فشار به آقاي بروجردي آوردند كه روايات اهل سنت را برداشت. خود آقاي واعظ زاده يك حرفهاي خوبي را از آقاي بروجردي يا از خودش در مورد وحدت مسلمانان نقل كرده است كه به ايشان خيلي حمله شد. حرفهاي خيلي خوبي زده بود اما الان هنوز بعضيها دارند به او حمله ميكنند، انتقاد و تخريب ميكنند. آقاي بروجردي ميخواست اين كار را بكند روايات ما هم پر است از آن، مثلاً در روايات وارد شده كه برويد در صف جماعتشان نماز بخوانيد.»
آيتالله صانعي اظهار كرد: «آقايي نقل كرد از امام سلامالله عليه كه فرموده بودند وقتي من سفر حج رفته بودم وقتي كه اذان مسجدالحرام يا اذان مسجدالنبي بلند ميشد، من عبايم را دوش ميكردم و ميرفتم يعني منتظر هيچي نميشدم. همين كه در رسالههايش هم دارد يا در روايات دارد كه به نماز جماعتشان برويد و با آنها برخورد خوب داشته باشيد و تشييع جنازههايشان برويد. اين حرف از آقاي بروجردي در آن مصاحبه آمده است كه من اجمالش را ميگويم: ايشان از قول آقاي بروجردي نقل ميكند كه ايشان فرمود بياييد مسايل اسلامي را امروز مطرح كنيم بين آنچه ما ميگوييم كه از اسلام است و بين آنچه شما ميگوييد از اسلام است، تطبيقي كنيم. ببينيم كدامش با اسلام بهتر ميخواند. بياييد در مورد فرضا يك مساله فقهي كه ما يك جور ميگوييم و شما جور ديگر بنشينيم و بررسي كنيم كه كدامش با وحي نزديكتر است؟ اينها كدام با عترت و قرآن نزديكتر است. آقاي بروجردي آدم بسيار دقيقي و قوياي بود. امام خميني سلامالله عليه نيز ميفرمود او اعلم همه علماي عصر بود هم واقعا و هم از نظر مقام استدلالي، و پيشبيني او و بينشهاي او اينگونه بود.»
وي افزود: «امام موسي صدر هم اين موارد را ميفرمايد اما نميتوانستند بروند از لابهلاي كتاب و سنت پيدا كنند. مثلا همين مساله افق و رؤيت ماه، اخيرا يك نظر فقهي داديم يك مقدارش را آقاي خويي نظر داده بود و يك مقدارش را هم ما اضافه كرديم و آن، اين است كه اگر دو مملكت يا ده تا مملكت يك مقداري از شب را - چند ساعت- با همديگر شريكاند (نه آنهايي كه تمام روزشان با تمام روز ما جداست)، اگر در يكي از مملكتها ثابت شد كه ماه ديده شده، اول ماه رمضان براي همه آن مملكتهايي است كه چهار يا سه ساعت در شب با هم شريكاند و اگر برايشان ثابت شد كه ماه شوال ديده شده، برايشان عيد است و همين طور در ماه ذي الحجه كه برايشان عيد قربان است؛ اين مبناي فقهي دارد و با روش فقهي گفتيم و استفتائش هم موجود است، با روش فقهي و با متد فقهي، بنده كه هرچه دارم از گذشتگان و از امام(ره) و از حوزههاي علميههاي آن وقت دارم، منتهي اشكالي كه دارد اين است كه ثابت شدنش مشكل است.»
آيتالله العظمي صانعي در ادامه با ابراز تاسف از اينكه امروز در مساله وحدت مسلمين ماندهايم بيان كرد: «ميگوييم وحدت مسلمين ولي گاهي عملا جوري برخورد ميكنيم كه گويي ميخواهيم كلاه سرشان بگذاريم. والا وحدت اسلامي همان است كه آقاي واعظزاده از آقاي بروجردي نقل ميكند. بياييم اختلافها را كار نداشته باشيم، نبايد همهاش راجع به اختلافها بحث كنيم و هر بد و بيراهي هست به ديگران بگوييم و بخواهيم ديگران هم در مقابل افكار ما تسليم باشند. انصاف اين است كه هر چه را براي خود دوست ميداري براي ديگران هم دوست بدار و هرچه را براي خود دوست نميداري براي ديگران هم دوست نداشته باش.»
وي افزود: «من يادم است كه سال 44 كه به مكه رفته بودم و آيتالله آسيد عبدالله شيرازي آن سال در مكه بود، شب يادم نيست كه در مكه يا مدينه گفتند امشب تا صبح مسجد به احترام آسيد عبدالله شيرازي باز است، ما خيلي خوشحال شديم و اواخر شب رفتيم براي زيارت، يك كمي كه گذشت ديديم كه كنار قبر حضرت رسول (ص) شروع كردند به مداحي كردن، شرطهها ريختند و همه ما را با كتك و كتككاري بيرون كردند و در را بستند، اگر ديگر مسلمانان احساس كنند كه ما حقيقتا دنبال وحدت هستيم، خيلي راحت ميشود همه مسلمانان را متحد كرد؛ البته الان دارد تلاش ميشود و انشاءالله اميدواريم كه آقاي هاشمي حفظهالله يك سفر ديگر داشته باشند و كنفرانس مسلمين بتواند اين پايههاي وحدت را محكم كند و كم كم روي آن سقف بسازند.»
علت ربودن امام موسي صدر دشمني با اسلام است
وي درباره علل ربودن امام موسي صدر به عنوان شخصيتي كه براي وحدت مسلمانان تأثيرگذار بود گفت: «علت آن دشمني با اسلام است. به نظر من دشمني با اسلام است كه شهيد مطهري را گروه فرقان ترور ميكند، براي اينكه شهيد مطهري كسي بود كه ميتوانست مطرح باشد، امروز شما راديو و تلويزيون را نگاه كنيد هر وقت كه به مشكلي برميخورند ميآيند سراغ سخنرانيهاي شهيد مطهري و هر وقت انسان سخنرانيهاي شهيد مطهري را گوش ميدهد لذت ميبرد. شهيد بهشتي را در انفجار حزب شهيد ميكنند، شهيد محمد منتظري را كه در بعد سياست و درايت و تقوي در حد بالايي بود و بقيه دوستاني كه در حزب بودند و هر يك از آنها از ديگري براي اسلام مفيدتر بودند را شهيد ميكنند؛ شهيد كردن شهيد رجايي و باهنر و قرنيها، اينها همهاش دشمني با اسلام است؛ هر كسي كه حركتي بكند كه بخواهد به نفع اسلام تمام بشود دشمني با او خواه ناخواه هست، منتها در اشكال مختلف؛ او را ميربايند، او را شهيد ميكنند و كس ديگري هم كه حرفي بزند كه به نفع اسلام باشد و متد فقهي و موازين فقهي داشته باشد، با او دشمني ميكنند.»
آيتالله صانعي افزود: «شما ميبينيد كه بنده آدمي هستم كه دارم يكسري مسايل را ميگويم و اينها را با متد حوزه هم هماهنگ ميكنم، از ابتدا كه شروع كرديم، ناآگاهان يا آگاهان دشمني را شروع كردند؛ حتي با يك عده افرادي كه با حرف ما موافق بودند هم دشمني ميكنند كه چرا با حرف فلاني موافقاند؟ اما از آن طرف ميبينيد كه در بحث ديهاي كه ما گفتيم، با همه دشمنيها امروز قوه قضاييه به جايي ميرسد كه ميگويد ديه زن و مرد يكي است، حرفي كه بحث فقهياش را 10 سال پيش زده بودم، حالا آمدهاند به نحوي آنرا در بيمه گفتهاند، حالا همين كه در بيمه هم اينكار را كردهاند، خدا خيرشان بدهد. با عنايات حضرت امام سلام الله عليه و با آن سوابقي كه در حوزههاي علميه و در كارهايمان داشتهايم و به جهت آگاهي و رشد فكري جامعه، متحجرين نتوانستهاند كاري كنند.»
وي تاكيد كرد: «اگر عنايات امام سلام الله عليه نبود نميگذاشتند ما اين حرفها را بزنيم، پس ريشه، دشمني با اسلام است؛ شما هر كجا كه ديديد كسي كه ميخواهد خدمت واقعي به اسلام بكند و قلوب مردم را به اسلام متوجه كند، هر كجا اين را ديديد كه دشمني با آن ميشود، بدانيد كه دشمني با اسلام است؛ يا ناخودآگاه يا آگاهانه. به هر حال هميشه افرادي با اسلام دشمناند. گاهي اين مصاحبهگران خارجي كه ميآيند ميگويند اسلامي كه شما ميگوييد غير از آن اسلامي است كه ديگران ميگويند. نماينده يكي از سازمانهاي بينالمللي در ايران همراه نماينده منطقهييشان آمده بودند اين جا ميگفت من كه به اينجا ميآيم دوست دارم مسلمان شوم اما خوب يك مشكلاتي دارم كه نميتوانم. يك كمونيست از چين آمده بود وقتي كه با او حرف ميزديم، گفت فلاني يك رسالهتان را به من به عنوان يادگاري بدهيد، گفتم به چه درد ميخورد؟ گفت من ميخواهم همين قدر علاقهام را به شما نشان بدهم.»
نظرات خاص امام موسي صدر معروف بود
آيتالله العظمي صانعي در مورد عقايد و نظرات امام موسي صدر خاطرنشان كرد: « نظرات خاص امام موسي صدر معروف بود، ما آن وقت در حدي نبوديم كه آنها را مطالعه كنيم، آن دوره يك روزنامهفروشي در كنار فيضيه بود كه اگر طلبهاي ميرفت و روزنامه ميخواند مذمتش ميكردند، ما اصلا آن وقت در اين مسايل نبوديم و در حد ما نبود و در بحث خودمان بوديم ولي معروف بود كه امام موسي صدر يك حرفهايي دارد، اين معروف بود كه يك افكاري را دارد يا مثلا شهيد بهشتي و مطهري يك افكاري دارند كه رفتهاند تهران.»
پيگيري نشدن سرنوشت امام موسي صدر در زمان ربودن از روي غفلت نبود
وي درباره پيگيري سرنوشت امام موسي صدر گفت: «آن دوره اين موضوع پيگيري نشد. علتش يادم نيست، غفلت نبود، در برنامه نبود، آن سياست كلي را بايد آقاي هاشمي و كساني كه نزديكتر بودند جواب بدهند، آقاي اخوي هم ميداند. بايد تحليلش را آقاي هاشمي حفظه الله و كساني كه در مسايل بودند جواب بدهند. شايد آقاي موسوي اردبيلي هم مختصري بداند ولي بيشتر آقاي هاشمي است؛ چون به قول آقاي اخوي ميفرمود حرفهايي كه خدمت امام (ره) ميزد فصلالخطاب حرفها بود.»
شكي نيست كه امام خميني (ره) به امام موسي صدر علاقه داشتند
آيتالله العظمي صانعي افزود: «شكي نيست كه امام خميني (ره) به امام موسي صدر علاقه داشتند، امام (ره) به همه انسانهاي وارسته توجه داشتند منتها اگر در انقلاب بودند، بيشتر و اگر در انقلاب نبودند كمتر، مخصوصا امام موسي صدر كه امام (ره) به بيت خانواده صدر علاقه داشتند؛ اما در مورد پيگيري سرنوشت ايشان من نميدانم و غافلم از اين مسايل و آن وقت مورد توجه قرار نميگرفته است و در زمان دادستانيام اين مسايل مورد توجهم نبوده است يعني حتي نرفتم با امام (ره) هم مطرح كنم و مورد توجهم نبوده است.»
اصل فكر امام(ره)، امام صدر و حاجآقا مصطفي اين بود كه اسلام زيبا معرفي شود
وي افزود: «اگر امام موسي صدر در ايران ميماندند تا زمان انقلاب امام ميرسيد خيلي ميتوانستند كار كنند مخصوصا با حاج آقا مصطفي و ديگران خيلي ميتوانستند كار كنند چون اينها افكارشان با هم هماهنگ بود، حاج آقا مصطفي، امام، شهيد مطهريها اينها يك جور افكار خاص داشتند. اختلاف نظر و سليقه هميشه هست اما با هم در روشنفكري و در آيندهنگري مشترك بودند؛ اصل فكرشان در حوزههاي علميه فكر روشنگري و آيندهنگري بود. اصل فكرشان اين بود كه اسلام را زيبا به جهان معرفي كنند.»
آيتالله العظمي صانعي در پايان گفت: «ما با خانواده امام موسي صدر هميشه ارتباط و صحبت داشتهايم و اين حدي هم كه در توان ما بوده انجام دادهايم و آنها هم دارند تلاش ميكنند.»
گفتوگو از خبرنگار ايسنا: حميده صفامنش
انتهاي پيام
شنبه 9 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-