تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دلى كه در آن حكمت نيست، مانند خانه ويران است، پس بياموزيد و تعليم دهيد، بفهميد و ن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815462604




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

محمدرضا يزداني ‌خرم رئيس فدراسيون كشتي: كشتي را نمي شود به دست هر كسي داد


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: محمدرضا يزداني ‌خرم رئيس فدراسيون كشتي: كشتي را نمي شود به دست هر كسي داد
جام جم آنلاين: از كشتي و مدير آن محمدرضا يزداني‌خرم، مدير باتجربه و سرد و گرم چشيده ورزش به عنوان متهم اول ناكامي ورزش در المپيك 2008 پكن نام مي‌برند. شايد اگر كشتي به انتظارها پاسخ مثبت مي‌گفت و يكي دو مدال طلايي مي‌گرفت، بساط ورزش اينقدر به‌هم نمي‌ريخت كه فوري و فوتي تشكيل جلسه داده و دستور‌جلسه را نيز معرفي عاملان شكست قرار دهند.


براين مبنا در جلسه جمعه قبل، روساي فدراسيون‌ها با محمد علي‌آبادي، انگشت اتهام به سمت مدير كهنه‌كار ورزش اشاره رفت؛ مديري كه ضعفش اين است كه از جنس كشتي نيست، والا او پيش از اين در حضور 17 ساله‌اش در واليبال، اين رشته را از هيچ صاحب همه چيز و جاه و مقامي درست و حسابي كرد تا علي‌آبادي كه از مسائل حاشيه‌اي فدراسيون طالقاني و بدهي‌هاي سرسام‌آور فدراسيون وي به تنگ آمده بود، از يزداني‌خرم بخواهد به كشتي رفته و اين رشته مدال‌آور را از حاشيه تهي ساخته و به ‌آرامش برساند؛ اما محيط پرالتهاب كشتي با محيط يكدست و آرام واليبال از زمين تا آسمان فرق مي‌كرد تا يزداني‌خرم خيلي زود به اين نتيجه برسد كه وارد بدماجرايي شده است؛ ماجرايي كه هرچه سر طنابش را مي‌كشيد، به انتهايش نمي‌رسيد تا اين كلاف سردرگم در المپيك 2008 پكن و علي‌رغم تمام خو‌ش‌بيني‌ها، فرجامي ناخوش را براي كشتي‌ به تصوير بكشد.

و حالا محمدرضا يزداني‌خرم است و كشتي شكست‌خورده كه از در و ديوار مي‌خواهند سوال پيچش كنند كه چرا چنين شد و چنان و مديريتش با شكست روبه‌رو شده است.

گروه ورزش جام‌جم به نمايندگي از تمام مردم كه از شكست كشتي بهت‌زده شده‌اند، رئيس كشتي را در قبال سوالاتي قرار داد كه اين روزها افكار عمومي به دنبال پاسخ‌هايش مي‌گردند؛ هرچند كه مدير پابه‌سن گذاشته كشتي اصرار داشت كه بگويد وي وظيفه داشته است خوب كشتي را ساپورت و هدايت كند و مسائل فني را به ريش‌ سفيداني سپرده است كه عمري را در كشتي خاك تشك خورده‌اند و حالا نيز آنان بايستي در قبال شكست‌ فني تيم پاسخگو باشند، اما خود نيز آگاه است كه همه چيز به نوع مديريت و عدم شناخت از كشتي و محيط پيراموني آن باز مي گردد. براي همين هم هست كه امروز با شناخت بيشتري از اين حوزه حرف مي‌زند و مي‌گويد ضمن برچيدن بساط كشتي‌گير‌سالاري، در كشتي رنسانس ايجاد خواهدكرد تا اين رشته به جايگاه حقيقي خود دست يابد.

آقاي يزداني‌خرم، حتما مي‌دانيد كه در رابطه با نتايج ضعيف كشتي در المپيك انگشت اتهام متوجه شماست.

بله، من 17 سال پيش از اين در ورزش واليبال مديريت كرده‌ام و اين مصيبت‌ها را كشيده‌ام، در حقيقت همه اين راه‌ها را رفتيم. تحمل كرديم تا امروز به اين واكنش‌ها عادت كنيم. در همين جلسه اخير روساي فدراسيون‌ها با رئيس سازمان كه جمعه گذشته به دنبال ناكامي‌هاي به دست آمده در المپيك برگزار شد، من گفتم كه چه كاري را بايد براي كشتي انجام مي‌داده‌ام كه نداده‌ام، مني كه به پاي خود به كشتي نيامده بودم، بلكه از من خواستند و تكليف شد كه بيايم و به اوضاع و احوال بي‌سروسامان كشتي سامان دهم. خب فكر هم مي‌كنم كه در اين كار نيز موفق بوده‌ام، يعني هم بدهي‌هاي كشتي را صاف كردم. هم تنش‌ها را خواباندم تا در محيطي آرام و بي‌تنش برنامه‌هاي تازه‌اي را در كشتي پياده كنيم. در حقيقت من بنا بر شرح‌وظيفه‌ام عمل كرده‌ام و اگر به لحاظ فني كادر فني نتوانسته‌اند تيم را جمع كنند، اين مساله بايد در جاي خود بررسي شود كه من هم شاكي آن هستم. نتيجه اين جلسه هم اين شد كه فدراسيون‌ها از هم حمايت كنند.

اما اين صحبت‌ها دليلي نيست كه نقش شما را ناديده بگيريم.

من به وظيفه‌ام عمل كردم، هر آنچه كه از دستم بر مي‌آمد در قبال كشتي انجام دادم، اردو و تداركات خوب، سفرهاي برون‌مرزي مورد نياز، اضافه كردن متخصص تغذيه، بدنساز، ماساژور و دكتر ارتوپد و... به اضافه جوانگرايي كه در تيم ايجاد شد و تيم ملي با تركيبي كاملا دگرگون شده در المپيك حاضر شد.

اما ميدان المپيك كه جاي تجربه‌اندوزي نيست. جواني كه مسابقات بزرگ به خود نديده چگونه مي‌خواست در المپيك كه جاي بهترين‌هاست و مردان سرد و گرم چشيده، جوگير مسابقات نشود و نبازد؟

چاره‌‌اي نداشتيم.

چرا نداشتيد؟

آخر قبلي‌ها يعني امثال عليرضا حيدري، عليرضا دبير، مهدي حاجي‌زاده، بابك نورزاد و... ديگر در تيم نبودند.

اما اين‌كه دليل نمي‌شود، جوانگرايي در تركيب تيم ملي بايد از 4 سال قبل مورد توجه قرار مي‌گرفت. نه در چند ماه به المپيك مانده. اضافه بر آن كه ما از همين بضاعت فعلي‌مان نيز به خوبي استفاده نكرديم.

مثلا؟

همين علي‌اصغر بذري كه سابقه نايب قهرماني جهان و طلاي بازي‌هاي آسيايي دوحه در پرونده‌اش بود.

اما بذري در چند مسابقه جواب لازم را نداده بود.

با اين حال او باتجربه بود. ضمن آن كه نتيجه‌نگرفتن در يك تورنمنت دليل نمي‌شود كه كشتي‌گيري در مسابقات جهاني و المپيك نتيجه نگيرد. هر چند كه ما بايد باخت‌هاي خود را در همين تورنمنت‌ها مي‌داديم و در المپيك نتيجه مي‌گرفتيم كه نتيجه كاملا عكس شد.

به هر حال ما در بعضي وزن‌ها هم چاره‌اي جز اين نداشتيم، مثل وزن 66 كيلو كه بهتر از مهدي تقوي جوان نداريم و اگر كمك و حمايتش كنيم آينده خوبي دارد. يا اگر ما تقي داداشي را كنار گذاشتيم، به خاطر سه دوره ناكامي‌هاي متوالي او در رقابت‌هاي جهاني بود كه كادر مربيان متفق‌القول دست روي عباس دباغي جوان گذاشتند كه او هم با آتيه است. در كل تصور مي‌كنم كه بهتر از اينها نداشتيم.

اما اين برداشت شما صحيح نيست، ضمن آن كه شما در شرايطي صحبت از جوانگرايي مي‌كنيد كه كادر فني پا به سن گذاشته‌اي را در راس تيم گذاشته بوديد؟

من اين جوانگرايي را در كادر فني تيم‌هاي ملي كشتي فرنگي و آزاد جوانان با جذب حسن رنگرز و مجيد خدايي انجام دادم و نتيجه نيز گرفتيم، اما در رابطه با تيم بزرگسالان آزاد راهي جز اين نداشتيم. حتي وقتي پس از كنار رفتن عليرضا حيدري مي‌خواستيم نفر جديدي را به عنوان سرمربي جايگزين وي كنيم، حيدري به من محمود معزي‌پور را توصيه كرد و گفت او بهترين است.

اما با تمام احترامي كه براي معزي‌پور قائل بوده و هستيم، او امتحانش را بارها پس داده بود، ضمن آن كه به لحاظ سني نيز با 74 - 73 سال سن نمي‌توانست اين بار بزرگ را به مقصد برساند.

به هر حال معزي‌پور سال‌ها در تيم جوانان كار كرده بود و از اين حيث مي‌توانست با به ميدان دادن به جوانان، تيم را جمع و جور سازد. ضمن آن كه او براي دستيارانش دو مربي جوان را در نظر گرفته بود كه به دلايلي نتوانستيم از وجودشان استفاده كنيم و براي همين محمد طلايي جوان را به عنوان سرمربي مورد استفاده قرار داد. بعد هم كه آقا صنعت ديد در اين زمينه ايرادها و ضعف‌هايي وجود دارد، محسن فره‌وشي را توصيه كرد كه به عنوان مربي در كنار معزي‌پور قرار گيرد و خود نيز متقبل شد كه حضور تنگاتنگي در اردو و تمرينات داشته باشد تا مشكلي از اين حيث به وجود نيايد.

با اين حال فرق چنداني به وجود نيامد، ضمن آن كه فره‌وشي با معزي‌پور داراي اختلاف نظرهايي بود.

اگر نظر خودم را بخواهيد، من در آن موقع مي‌خواستم از وجود مربي خارجي استفاده كنم، با چند مربي سرشناس هم صحبت كرديم، اما آنان عذرخواهي كردند و گفتند كه به‌واسطه نزديكي المپيك پكن، ترجيح مي‌دهند كه در پايان اين بازي‌ها مسووليت را عهده‌دار شوند. ضمن آن كه ناديده نگيريد فرهنگ تمريني كشتي‌گيران ما با روس‌ها تفاوت دارد و در شرايطي كه روس‌ها در روز 3 جلسه تمرين مي‌كنند، بچه‌هاي ما 5/1 جلسه بيشتر كشش ندارند، اين است كه بناچار و در جهت تقويت كادر فني محسن فره‌وشي را به كادر فني اضافه كرديم. باز ناديده نگيريد كه ما قدم‌هاي بزرگي در جهت علمي كردن تمرينات برداشتيم، آن هم در شرايطي كه مربيان به زور قبول كردند كه بايد به برنامه‌هاي مربي بدنساز و دكتر تغذيه توجه كنند.

اما همين مربي بدنساز شما كه حضور دائمي در تمرينات نداشت.

بنده خدا دكتر بهمن ميرزايي نهايت همكاري را با ما داشت و بي‌انصافي است اگر زحماتش را ناديده بگيريم. او هفته‌اي 5 روز در اردو بود و تنها پنجشنبه و جمعه جهت تدريس به دانشگاه گيلان مي‌رفت.

با اين حال كشتي‌گيران ما در المپيك به لحاظ بدنسازي دچار مشكل بودند و اصلا رمقي نداشتند.

مشكل ما اين است كه كشتي‌گير در طول سال در اختيار فدراسيون و تيم ملي نيست. يكي دانشجوست، ديگري شاغل است و ... روي‌هم‌رفته ما تنها مي‌توانيم براي سه، چهار ماه در طول سال كشتي‌گير را در اختيار داشته باشيم. در حالي كه برعكس ما روس‌ها كشتي‌گيرانشان را تمام‌وقت در اختيار دارند و اگر نيز در اردوي تيم ملي نباشند، در محل اقامتشان طبق شيوه و متد تمريني تيم ملي، تمريناتشان را دنبال خواهند كرد.

آقاي يزداني‌خرم، قبول اما تمام اين حرف‌ها نيز نافي مسووليت شما نيست و به نظر مي‌رسد كه چون شناخت لازم را از مجموعه كشتي نداشتيد، نتوانستيد بدرستي از توانايي‌ها و پتانسيل‌هاي موجود استفاده كنيد.

به نظر شما بايد چه كار مي‌كردم.

بي‌شك اگر به جاي شما بوديم، هيچ موقع هدايت تيم ملي را بدست پيرمردي 74 ساله نمي‌داديم و از وجود برادران خادم نهايت استفاده را مي‌كردم.

اگر امير خادم در مديريت اجرايي قوي بود، چرا از سوي مهرعليزاده برداشته شد.

البته آن ماجرا دلايل ديگري داشت كه بعدها اشتباه صورت گرفته در برداشتن امير خادم نيز محرز شد.

اما به هر حال من از امير خادم انتظار داشتم كه با توجه به حضورش در مجلس شوراي اسلامي و در يك كلاس بالاتر كشتي را همراهي و حمايت بيشتري كند.

به هر حال اين شما هستيد كه بايد از آدم‌هاي فني و تحصيلكرده كشتي نهايت استفاده را به عمل آوريد و آنان را جذب كنيد.

در فدراسيون كشتي به روي هيچكس بسته نيست. وقتي كه من وارد كشتي شدم، منصور برزگر را كه در فدراسيون طالقاني كنار رفته بود، جذب كردم. هيچكس هم كه منكر توانايي‌هاي برزگر نيست، يك سال حكومت فني را داديم دست او و برزگر نيز نهايت تلاش خود را كرد. در جهاني چين تيم با زحمات او نايب‌قهرمان شد و بعد هم براي جهاني باكو كه بواسطه تعيين سهميه در آن، از اهميت و كيفيت بالايي برخوردار بود، دچار اشتباه شد و هدايت تيم را به دست عليرضا حيدري داد. برزگر اعتقاد داشت كه حيدري بايد وارد گود شود و براي وي آينده‌اي روشن را در مربيگري پيش‌بيني مي‌كرد.

خب اگر اين‌گونه است كه شما مي‌گوييد، پس چرا بايد دچار اشتباه شده باشد؟

متاسفانه عده‌اي بين برزگر و حيدري اختلاف مي‌انداختند، در غيبت برزگر به حيدري مي‌گفتند مواظب باش گول كلك برزگر را نخوري و يواش يواش كاري كردند كه اين جوان به برزگر حساس شود. نتيجه اين اختلاف تيم ملي را در باكو از هم پاشاند تا تيم از نايب قهرماني به مقام هفتم سقوط كند.

آيا تمام دليل شكست اين اختلاف بود؟

نه تمام آن، چرا كه در بدنسازي نيز دچار مشكل بوديم و بدنساز حاضر نتوانسته بود تيم را جمع كند و خيلي‌ها مي‌گفتند با تمرينات او، بدن‌هايشان قفل كرده است، ضمن آن كه در طريقه صحيح وزن كم كردن هم دچار مشكلات اساسي بوديم كه نهايت ضربه آن به حذف مراد محمدي منجر شد. بعد از جهاني باكو هم منصور برزگر استعفا كرد و به من گفت كه ترجيح مي‌دهد در مسووليتي ديگر كمك حال فدراسيون باشد. بنابراين پيغام داديم محمدعلي صنعتكاران از كانادا آمد.

به هر حال پيغام هم نمي‌داديد، آقا صنعت سر و كله‌اش در آستانه بازي‌هاي المپيك پيدا مي‌شد.

نه، آقا صنعت ازدوستان قديمي من است و من از او خواستم كه به ايران بيايد و فدراسيون را كمك كند. بعد هم كه صنعت و برزگر براي همكاري جلسه گذاشتند، برزگر دوباره حرف قبلش براي نماندن را تكرار كرد و ترجيح داد در كميته استعداديابي باشد.

در نتيجه ما پس از بررسي‌هاي لازم به محمود معزي پور رسيديم و آقا صنعت هم قول داد كه بيشتر در كنار تيم ملي باشد.

اما گذر زمان بدرستي نشان داد كه تصميم‌هاي درستي در انتخاب معزي‌پور و آقاصنعت نگرفته‌ايد.

در رابطه با سرمربي تيم ملي درست مي‌گوييد، اما من هنوز هم به آقاصنعت ايمان دارم و او را كاملا در خدمت برنامه‌هاي فدراسيون مي‌دانم. صنعت قابل اعتماد است و كاملا نيز هماهنگ، در حالي كه قبلي‌ها اين‌گونه نبودند.

به هر حال بايد نقش آقاصنعت در المپيك خود را نشان مي‌داد، در حالي كه اين‌طور نشد، ضمن اين كه جاي سوال است كه چرا عليرضا حيدري را به عنوان قهرماني بزرگ بالا سر تيم نگذاشتيد؟

حيدري خودش خواست نباشد، او مي‌خواست كشتي بگيرد. به حيدري گفتم من همه جوره در كنارت هستم، چه بخواهي كشتي بگيري و چه به عنوان مربي در خدمت تيم باشي.

اما متاسفانه حيدري با تصميم‌هاي عجولانه خود همه چيز را خراب كرد و پس از آن كه وارد گود رقابت شد، به يكباره و بدون آن كه كسي را خبردار كند، از دنياي قهرماني خداحافظي كرد.

متاسفانه يكي از آفت‌هاي اين رشته كشتي‌گير سالاري است كه بايد بساط آن را براي هميشه جمع كنيم. من در واليبال با چنين مسائلي روبه‌رو نبودم و با آوردن مربي خارجي جو كاملا در دستم بود.

پس قبول داريد كه جو را در اختيار نداشتيد؟

كشتي رشته‌اي تخصصي است و من اشراف و تخصصي در آن نداشتم، بي‌شك آقاصنعت، معزي‌پور، فره‌وشي و... بايد يك سالي با من كار كنند تا ببينم چند مرده حلاجند. دوباره تاكيد مي‌كنم كه من با آقاصنعت كوچك‌ترين مشكلي نداشته و ندارم، در حالي كه زمان مهدي‌زاده اين گونه نبود و او پشت سر من هم منبر مي‌رفت. براي مثال بايد عرض كنم كه من در بدو حضورم در فدراسيون، پرويز سيروس‌پور را جهت همكاري دعوت كردم، اما بعدا متوجه شدم كه مهدي‌زاده به وي گفته است اگر قبول همكاري كني، خراب خواهي شد.

به هر حال در كشتي از قديم تا به امروز همدلي كمتر وجود داشته.

شما در كشتي دو نفر را پيدا كنيد كه با هم خوب باشند و پشت سر هم حرف نزنند. يك روز خادم بزرگ به من گفت كه بد جايي آمده‌اي . آن موقع متوجه نشدم منظور او بدرستي چيست. اما امروز كاملا فهميده‌ام كه منظور او چه بوده است. با اين حال من و شما بايد تلاش كنيم كه اين فرهنگ صحيح كار كردن با يكديگر و همدلي و تفاهم را در بين جامعه كشتي جا بيندازيم. قدم‌هايي را نيز در اين زمينه برداشته‌ام، از جمله آوردن كاپيتان ميرروشن به عنوان مسوول بين‌الملل فدراسيون.

قبول داريد كه همه اينها نيز دليلي براي رفع مسووليت شما نيست و توپ را در تحليل‌ها و اظهارنظرها به زمين شما خواهند انداخت.

رسم همين است، اين رئيس فدراسيون است كه بايد پاسخگوي مسائل مديريتي باشد، به لحاظ فني نيز بايد كادر فني پاسخگوي نتيجه ضعيف به دست آمده باشد، من كه نبايد بگويم چرا كشتي‌گيران باختند. آقاصنعت، دليريان، معزي‌پور و سيم‌خواه بايد پاسخگو باشند.

يك كشتي‌گير و قهرمان براي رسيدن به موفقيت در ميدان بزرگي چون المپيك به فاكتورهاي زيادي نياز دارد و همه را بايد با هم ديد.

قبول دارم، من اصلا در كادر فني تيم دخالت نكردم، يعني به خود اين اجازه را نمي‌دادم كه در حضور بزرگاني چون آقاصنعت، معزي‌پور و فره‌وشي در تيم نظري داشته باشم. همان‌طور كه عرض كردم ما سرويس‌دهي خوبي انجام داديم و با مقرري 20 هزار تومان حقوق روزانه براي كشتي‌گيران، شرايطي را ايجاد كرديم تا آنان بي‌دغدغه در تمرينات حاضر شوند.

اگر قرار باشد كه به گذشته برگرديد، همين انتخاب‌ها را انجام مي‌داديد؟

مسلم است كه نه، تكه‌تكه‌ام هم كنند ديگر از وجود معزي‌پور استفاده نمي‌‌كنم.

و ديگر چه، راهبرد كليدي شما چيست؟

مي‌خواهم در كشتي رنسانس ايجاد كنم.

به ماندن خود اطمينان داريد؟

من اداره كشتي را وظيفه خود مي‌دانم و تاكيد مي‌كنم آنچه طي اين همه سال در مديريت ياد گرفته بودم صادقانه براي كشتي انجام دادم. براي همين هم مي‌خواهم با درس گرفتن از گذشته كشتي را در جايگاهي قرار دهم كه مردم انتظارش را دارند. من در واليبال اين كار را كرده‌ام و مسلما در كشتي نيز به هدفم خواهم رسيد. فقط براي اين كار به زمان نياز دارم و افرادي صادق و توانا، چرا كه كشتي را نمي‌توان به دست هر كسي داد.

به هر حال اميدوارم با كار زيربنايي آغاز شده از سوي منصور برزگر كشتي را به سرانجام خوب برسانيم.

راستي چرا گفته بوديد كشتي ايران در حد آسياست، شما كه پيش از اين صحبت از كسب 14 مدال مي‌كرديد؟

آن خبرنگار كه چنين نقل قول اشتباهي را انتشار داد، به اصل حرف من توجه نكرد و به اشتباه مطلبي را منتشر كرد كه اصلا حرف من نبود. در حالي كه من در پايان كشتي المپيك گفتم كه كشتي‌گيران ما امروز در حد آسيا كشتي گرفتند نه در حد المپيك.

و حتما مربي خارجي خواهيد آورد.

يقينا.

فكر نمي‌كنيد اين كار دوباره شما را با چالشي جديد مواجه مي‌سازد؟

من به چند دليل مي‌خواهم اين كار را انجام دهم. اول اين‌كه مربي خارجي به طور كامل از ساعت 8 صبح تا 8 شب در اختيار كشتي و تيم ملي قرار خواهد داشت و به نوعي حضوري مداوم در كار خواهد داشت، دوم اين‌كه در مقابل نتايج و عملكردها پاسخگو خواهد بود و سوم هم اين‌كه دنبال كارهاي ديگري غير از كشتي نخواهد بود.

براي همين در نظر دارم يك مربي خوب و سرشناس را از روسيه جذب كنم، مربي بدنساز كوبايي هم خواهم آورد. در حال حاضر 16 استان جهت آموزش از فدراسيون مربي مي‌خواهند كه ما نمي‌توانيم پاسخگوي درخواست آنان باشيم. به هر حال استخدام مربي خارجي يك ضرورت است و صنعتكاران نيز بر حضور مربي خارجي به عنوان يك اهل فن تاكيد دارد.

و حرف پاياني؟

فقط از همه اهالي كشتي انتظار دارم كه احترام يكديگر را حفظ كنند و بدانند كه من هر مربي را كه به مربي ديگر بي‌احترامي و اهانت كند، اصلا در تيم‌هاي ملي مورد استفاده قرار نخواهم داد. الان نيز تازه كار من آغاز شده است و مي‌خواهم از همين امروز براي المپيك 2012 لندن برنامه‌ريزي كنم.

حجت‌الله اكبرآبادي‌
 شنبه 9 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 190]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن