واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: سازگاري با تحول دائمي و خلاقيت رمز موفقيت كارآفرينان
سرمايه،اكرم حميديان:در مقاله زير سعي بر اين است كه موفقيت شركت ها، سازمان ها و موسسات را در چهار چرخه ذيل تشريح كرده و بررسي شود كه چرا بعضي از شركت ها همواره موفق و بعضي ديگر در يك مقطع موفق و داراي شهرت مي شوند و بعد از مدتي از بين مي روند.در زير چهار روال و مورد را كه باعث موفقيت مديران و كارآفرينان مي شوند به صورت اختصار مورد بحث و تحليل قرار مي دهيم:
1- تمركز بر كار
بدون ترديد هدف از ايجاد هر سازمان، موسسه و شركت انجام سلسله فعاليت هايي براي دستيابي به اهدافي از پيش تعيين شده است. اما بعضي از اين موسسات، شركت ها و سازمان ها آنچنان درگير بوروكراسي و پيچيدگي روال اداري سازماني سنگين مي شوند كه تفاوت بين كار مفيد و غيرمفيد را تشخيص نمي دهند. اما در سازمان ها و موسسات و شركت هاي موفق هيچ چيز مهم تر از كار نيست، هرگز مقررات اداري، تشكيلات و تشريفات مانع انجام كار نمي شود. بنابراين سازمان ها و موسسات موفق روي كار متمركز هستند و فرق بين كار مفيد و اشتغال بيهوده را درك مي كنند، روح سالم كار كه تمركز روي كار، عشق به كار، اصالت دادن به كار و اولويت دادن به كار هدفدار و اينكه كار فقط به خاطر بهتر و درست انجام دادن آن است شروع و پايان مي يابد نه دست يافتن به هزينه و پول به صورت موقت.
2- خدمت به مشتري
شركت ها و موسسه هاي موفق بر پايه يك اعتقاد عمومي به مشتري يا مخاطب خود احترام قلبي و عملي مي گذارند و بر اين اساس برنامه ريزي و اقدام مي كنند.
اين شركت ها عشق خدمت به مردم و عشق به كيفيت محصولات خود براي جلب اعتماد و رضايت مردم را سرلوحه كار خود قرار مي دهند؛رازي كه به صورت روزافزون رضايت مردم را بالا مي برد و فروش آنان را افزايش مي دهد و متقابلاً موجبات حفظ مشتري و كيفيت محصولات را فراهم مي كند و اين شعار كه رضايت مشتري همواره حفظ فروش را بيشتر محفوظ مي كند را مي شناسند. شركت هاي موفق جلب رضايت و اعتماد مشتري را پشتوانه و سرمايه اصلي خود قلمداد مي كنند و موفقيت خود را مرهون رابطه قوي و بااطمينان مشتريان و مصرف كنندگان با محصولات شان مي دانند. آنان سود و منفعت خود را در گرو حفظ اعتماد مشتريان مي دانند نه سود آن و به خاطر همين موضوع بيشترين سرمايه گذاري خود را صرف ارائه خدمات هرچه شايسته تر به آنان و عرضه محصولات مرغوب تر مي كنند و با شوق و علاقه پاي حرف ها، ديدگاه ها و شكايت هاي مشتريان مي نشينند. آنان معتقد به اصلاح توليد و محصول خود به منظور جلب رضايت مشتري هستند.
3- خود رهبري
موسسه ها و شركت هاي موفق داراي ساختاري هستند كه درون آن مفهومي به نام مديريت بر خويشتن يا خود مديريتي يا خودرهبري رشد مي كند و اگر نگوييم همه افراد ولي بسياري از افراد به درجه اي از رشد مي رسند كه خود مسووليت خويش را مي پذيرند و در اين راه از قدرت و حمايت لازم برخوردار مي شوند. در اين موسسه ها و شركت ها همواره كساني هستند كه به عنوان قهرمان يا يك كارآفرين دست به كارهاي شگفت انگيز و خارق العاده مي زنند. آنان منشاء بيشتر طرح ها و توليداتي هستند كه وقتي به بازار عرضه مي شوند موفقيت شركت مربوطه را تضمين مي كنند.پشت هر طرح موفق يا هر محصول موفق يك قهرمان يا يك كارآفرين ايستاده است. موسسه هاي موفق راه ستاره شدن، قهرمان شدن و كارآفرين شدن را پيش پاي افراد خود مي گذارند و از هرگونه تشويق و حمايت براي دست يافتن به چنين موقعيتي هرگز دريغ نمي كنند. اين شركت ها و موسسه ها قهرمانان خود را در همه حال مورد حمايت قرار مي دهند؛ چه در حال شكوفايي و پيروزي باشند و چه در حال شكست و به اين دليل است كه:
- تحقيق هر طرح مورد علاقه را به يك كارآفرين و مبتكر مي سپارند.
- كارآفرين و ستاره ها را به حال خود نمي گذارند بلكه تمام مديريت موسسه با تمام قوا به حمايت از آنان برمي خيزند.
- مي دانند كاركردن با كارآفرينان و ستاره ها كار مشكلي است ولي از كار آنان استقبال مي كنند.
- هرگز تلاش نمي كنند خواسته هاي خود را فقط در چارچوب ثابت و رسمي تشكيلاتي محقق كنند بلكه بسياري از وقت ها، خلاقيت ها را در فعاليت هاي حاشيه اي كشف و شناسايي مي كنند.
- هر كس را كه مامور كاري مي كنند، قدرت و اختيارات لازم را در اختيار او مي گذارند زيرا مي دانند مدير موفق نيازمند قدرت است.
- نه تنها با موسسه هاي مشابه بيروني به رقابت برمي خيزند بلكه در نظام داخلي خود نيز شرايط ايجاد رقابت سازنده را به وجود مي آورند.
- ارتباطات داخلي ميان كاركنان را با حداكثر توان حمايت و تقويت مي كنند، به گونه اي كه تمام افراد سازمان در تمام سطوح تشكيلاتي از قدرت ارتباط با ديگران برخوردارند.
- شكست را مي پذيرند و آن را به عنوان يك حادثه عادي تلقي مي كنند، از شكست درس مي گيرند و شكست خوردگان را مورد نكوهش قرار نمي دهند.
4- نيروي انساني، با ارزش ترين سرمايه
كارگران و كارمندان شما نابالغ نيستند. همانند يك شريك با آنان رفتار كنيد. احترام به آنان را فراموش نكنيد رفتار خوب با آنان نطفه تحول در توليد است. نمي توان فقط تهيه لوازم كار و ايجاد انضباط اداري را منشاء توليد دانست. اگر مي خواهيد توليد بيشتر داشته باشيد و سود بيشتري به دست بياوريد، با كساني كه همكار شما هستند به عنوان ارزشمندترين و گران قيمت ترين سرمايه هاي خود برخورد كنيد. شركت ها و موسسه هايي كه به نوعي دچار شكست و فروپاشي شده اند در يك چيز مشابه هم بوده اند؛ بي توجهي به سرمايه اصلي خود يعني نيروي انساني با مهارت و باتجربه. اينكه آيا اصولاً نيروي انساني به عنوان يك سرمايه قلمداد مي شود يا نه، موضوعي است كه مورد اختلاف مديران موفق و مديران ناموفق است. مديران موفق با ارزش ترين سرمايه خود را در بخش نيروي انساني موسسه و شركت يا سازمان خود جست وجو مي كنند نه در حساب بانكي و تجهيزات و ساختمان هاي خود. بنابراين مساله اي به نام كرامت انساني و احترام به كاركنان به عنوان مهم ترين و اولين اصل اساسي در شيوه عملكرد مديران موفق ظهور و نمايان است. هر يك از اين موسسه ها، شركت ها و سازمان هاي موفق به گونه اي موجبات احترام به كاركنان خود را فراهم مي آورند.
-
برخي از اين تجربه ها
- استفاده از تعبيرهاي صميمانه و دوستانه به جاي كلمه كارمند يا كارگر
- اجراي سياست درهاي باز
- برگزاري مجالس جشن براي كاركنان
- گشاده رويي در مواجهه با كاركنان
- شريك قلمدادكردن كاركنان در همه موفقيت ها
- ارتباط مستقيم و رودررو با كاركنان
- گوش دادن به نظرات كاركنان
- دادن آزادي و اختيار به كاركنان در حيطه مسووليت ها.
در مقاله حاضر در چهار مورد چگونگي مديريت موفق و ناموفق تحليل شد. بر اين اساس يك مدير موفق بايد استراتژي تغيير و تحول و ابتكار عمل كارها را در چهار پارامتر فوق جست وجو كند و كارگران و كارمندان خود را به عنوان همكار و دوست برشمرده و سياست درهاي باز را همواره حفظ كند تا محصول و خدمات ارائه شده به بهترين نحو ارائه شود. كارآفرين ها و موسسان شركت ها و موسسات بايد بدانند راز موفقيت در مشتري مداري است و اگر بخواهند رقابت پذير باشند بايد بازار را بشناسند و بر حسب آن فعاليت كنند.
منبع: forbes.com
سه شنبه 5 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 172]