واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: جامعه - رابطه عاطفي معلم و شاگرد
جامعه - رابطه عاطفي معلم و شاگرد
نامناسب بودن فضاي آموزشي و احساس راحتينكردن دانشآموز يادگيري او را متاثر ميكند. ما همه دانشآموزان را هم از نظر هوش، استعداد و عاطفي بودن يكسان فرض ميكنيم و مطالب يكساني را نيز به آنها ميآموزيم و استرس امتحان را نيز در آنها ايجاد ميكنيم، همه اين عوامل هم بر يادگيري آنها تاثير منفي ميگذارد. ضمن آنكه كارشناسان آموزش و پرورش معتقدند بهترين معلمان آنهايي هستند كه همه مطالب را بدانند اما همه آن را ارائه ندهند تا به اين وسيله دانشآموز را به چالش بكشانند.
ارزشيابي توصيفي (نمره دادن به دانشآموز در طول سال و نه صرفا كمي) بايد مورد توجه قرار گيرد. بايد معلمان توجه داشته باشند كه تنبيهزدگي در دانشآموز به وجود نيايد، به اين معني كه اگر بچه شيطنت كرد بايد معلم نيز حوصله همراهي و جستوخيز كردن با او را داشته باشد. اما اگر برخلاف آن او را همواره مورد تنبيه قرار داد، در واقع تنبيهزدگي را در او به وجود آورده است. اين امر باعث ميشود دانشآموز مطالب را ياد نگيرد، معلم نيز تصور ميكند او دچار افت تحصيلي شده است در حالي كه برخلاف تصور است. بايد شرايط، امكانات و آزمونها را با دانشآموز متناسب كنيم. اگر در فرآيند ياددهي و يادگيري مسئلهاي به وجود آيد نبايد دانشآموز را متهم و مقصر بدانيم بلكه بايد در شرايط بازنگري كنيم. در دوره ابتدايي بايد ۱۰۰ درصد دانشآموزان به پايههاي بالاتر ارتقا يابند. در بسياري از كشورها ارتقاي خودبهخودي مطرح ميشود. البته اين بدان معنا نيست كه دانشآموز چيزي فرا نميگيرد بلكه روشها و محتواي درس به گونهاي او را به يادگيري برميانگيزد. براساس تئوري «يادگيري در حد تسلط» بيش از ۹۰ درصد دانشآموزان آنچه را كه به آنها ميآموزند، فرا ميگيرند و كاملا به اهداف ميرسند، بقيه نيز فقط كمي كمتر از ۱۰۰درصد را ميآموزند. بنابراين همه ضعفها در دوره ابتدايي به روشهاي تدريس و آموزش مربوط ميشود. در دورههاي تحصيلي بالاتر به علت آنكه حجم مطالب بالاتر ميرود و دروس تخصصيتر ميشود ممكن است تواناييهاي ذهني فرد و ويژگيهاي فردي او نيز بر افت تحصيلي تاثيرگذار باشد. بررسيها نشان ميدهد كمترين ميزان افت تحصيلي در دوره ابتدايي و بيشترين ميزان نيز در دوره متوسطه ديده ميشود.»
«منوچهر فضليخاني» مديركل دفتر آموزش و پرورش راهنمايي تحصيلي معتقد است: «اگر با مقياسها و ابزارهاي درست سواد و عملكرد دانشآموزان را بررسي كنيم شاهد رشد كيفي تعليم و تربيت و آموزش و يادگيري هستيم اما براي رسيدن به وضع مطلوب راه زيادي در پيش داريم. همه عوامل درون و بيرون سيستم آموزشي بايد كمك كنند تا اين امر محقق شود. جامعه بايد بسترهاي مناسب و همسو با آنچه را كه دانشآموز در مدرسه فرا ميگيرد فراهم كند، به طور مثال اگر او در مدرسه مسائل بهداشتي، اخلاقي و اجتماعي را ميآموزد در جامعه بايد آن را تمرين كند. اگر فضاي آموزشي و فضاي جامعه و زندگي دانشآموز مكمل هم نباشند و مغايرت داشته باشند، شكافي به وجود ميآيد كه افت تحصيلي را از نظر كيفي باعث ميشود. در حالي كه بايد جامعه تجليگاه يادگيريها و آموختههاي فرد باشد. ارتباط دانشآموز و معلم نيز بايد بسيار مورد تاكيد قرار گيرد. به نحوي كه شيوه تعامل آنها با يكديگر مهمترين عنصر در ياددهي و شخصيتبخشي به دانشآموز محسوب ميشود، اگر اين تعامل عاطفي، علمي، صميمي و محكم باشد، اعتماد دانشآموز جلب ميشود و به تبع آن كيفيت تحصيلي ارتقا مييابد. بنابراين نيروي انساني در كيفيتبخشي به آموزش حرف اول را ميزند. بايد به سمتي حركت كنيم كه معلمان صلاحيتها و مهارتهاي حرفهاي را به دست آورند و در كنار تخصص با انگيزه و علاقه كار كنند. ضمن آنكه آموزشهاي نيروي انساني هم به سمت فن معلمي گام بردارند. در همينباره و به منظور ارتقاي كيفيت تدريس، جشنواره الگوهاي برتر تدريس مورد توجه و تاكيد قرار گرفته است.»
دوشنبه 4 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 218]