واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: اصحاب اعراف چه کسانى هستند؟
يکى از مباحث مربوط به قيامت بحث اعراف و اصحاب اعراف است که نظرات مختلف و بعضاً متضادى در خصوص آن مطرح شده است که ذيلاً به آن مىپردازيم:
قرآن مجيد در چند آيه دربار اعراف و اعرافيان سخن مى گويد.
-1 وَ بَي نَهُما حِجابٌ وَ عَلَى ال أع رافِ رِجالٌ يَع رِفُونَ کُلَّا بِسِيماهُم وَ نادَو ا ا‡ص حابَ ال جَنَّهِ ا‡ن سَلامٌ عَلََي کُم لَم يَد خُلُوها وَ هُم يَط مَعُونَ (اعراف/46)
(و ميان آن دو گروه، حايلى است، و بر اعراف، مردانى هستند که هر يک از آن دو دسته را از سيمايشان مىشناسند و بهشتيان را- که هنوز وارد آن نشده ولى بدان اميد دارند- آواز مىدهند که سلام بر شما.)
-2 وَ اذا صُرِفَت ا‡ب صارُهُم تِل قاءَ ا‡ص حابِ النّارِ قالُوا رَبَّنا لا تَج عَل نا مَعَ ال قَو مِ الظّالِمينَ (اعراف/47)
(و چون چشمانشان به سوى دوزخيان گردانيده شود، مىگويند: پروردگارا ما را در زمره گروه ستمکاران قرار مده.)
-3 وَ نادى ا‡ص حابُ ال أع رافِ رِجالاً يَع رِفُونَهُم بِسِيماهُم قالُوا ما ا‡غ نى عَن کُم وَ ما کُن تُم تَس تَک بِر ونَ (اعراف/ 48)
(و اهل اعراف، مردانى را که آنان را از سيمايشان مىشناسند، ندا مىدهند و مىگويند: جمعيت شما و آن همه گردنکشى که مىکرديد به حال شما سودى نداشت.)
-4 ا‡هؤُلاءِ الَّذينَ ا‡ق سَم تُم لاَينالُهُمُ اللهُ بِرَح مَهٍ اُد خُلُوا ال جَنَّهَ لاخَو فٌ عَلَي کُم وَ لا ا‡ن تُم تَح زَنُونَ
( اعراف/49)
(آيا اينان همان کسان نبودند که سوگند ياد مىکرديد که خدا آنان را به رحمتى نخواهد رسانيد؟ اينک به بهشت درآييد. نه يتيمى بر شماست و نه اندوهگين مىشويد.)
مراد از اصحاب اعراف
بررسى آيات چهارگانه فوق نشان مىدهد که دو گونه صفات مختلف و متضاد براى اين اشخاص ذکر شده است:
در آيه اول و دوم، افرادى که بر اعراف قرار دارند چنين معرفى شدهاند که آرزو دارند وارد بهشت شوند ولى موانعى آنها را جلوگيرى کرده است، به هنگامىکه نگاه به بهشتيان مىکنند بر آنها درود مىفرستند، و مىخواهند با آنها باشند، اما هنوز نمىتوانند، و به هنگامى که نظر به دوزخيان مىافکنند، از سرنوشت آنها وحشت نموده و به خدا پناه مىبرند. ولى از آيه سوم و چهارم استفاده مىشود که آنها افرادى با نفوذ و صاحب قدرتند، دوزخيان را مواخذه و سرزنش مىکنند و به واماندگان در اعراف کمک مىنمايند که از آن بگذرند و به سرمنزل سعادت برسند.رواياتى که در زمينه اعراف و اصحاب اعراف نقل شده نيز ترسيمى از دو گروه متضاد مى کند ، در بسيارى از روايات که از ائمه اهل بيت (ع) نقل شده مى خوانيم : نحن الاعراف : “مائيم اعراف” (1) يا “آل محمد هم الاعراف” : “خاندان پيامبر (ص) اعرافند”(2) و مانند اين تعبيرات.
و در بعضى ديگر از روايات مى خوانيم : هم اکرم الخلق على الله تبارک و تعالى : “آنها گرامى ترين مردم در پيشگاه خدايند”.(3) و يا هم الشهداء على الناس و النبيون شهدائهم : “آنها گواهان بر مردمند و پيامبران گواهان آنها هستند”.(4)
و در روايات ديگر که حکايت دارد آنها پيامبران و امامان و صلحا و بزرگانند .ولى دسته ديگرى از روايات مى گويد: آنها وا ماندگانى هستند که بديها و نيکيهايشان مساوى بوده است يا گنهکارانى هستند که اعمال نيکى نيز داشته اند مانند حديثى که از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود : هم قوم استوت حسناتهم و سيئاتهم فان ادخلهم النار فبذنوبهم و ان ادخلهم الجنه فبرحمته :
“آنها گروهى هستند که حسنات و سيئاتشان مساوى است ، اگر خداوند آنها را به دوزخ بفرستد به خاطر گناهانشان است و اگر به بهشت بفرستد به برکت رحمت او است. (5)
روايات متعدد ديگرى در تفاسير اهل تسنن از “حذيفه” و “عبدالله بن عباس” و “سعيد بن جبير” و امثال آنها به همين مضمون نقل شده است. (6)
در همين تفاسير نيز مدارکى بر اينکه اهل اعراف صلحا و فقها و علما و يا فرشتگان هستند ديده مىشود.
گر چه ظاهر آيات و ظاهر اين روايات در ابتدا متضاد بهنظر مى رسد و شايد همين امر سبب شده است که مفسران در اين باره اظهار نظرهاى متفاوت و گوناگون کنند ، اما با دقت روشن مى شود که نه در ميان آيات و نه در ميان روايات تضادى وجود ندارد بلکه همه يک واقعيت را تعقيب مى کنند.
توضيح اينکه : همانطور که گفتيم از مجموع آيات و روايات چنين استفاده مى شود که اعراف گذرگاه سخت و صعب العبورى بر سر راه بهشت سعادت جاويدان است، طبيعى است که افراد نيرومند و قوى يعنى صالحان و پاکان با سرعت از اين گذرگاه عبور مىکنند اما افرادىکه خوبى و بدى را به هم آميختند در اين مسير وا مىمانند.
همچنين طبيعى است که سرپرستان جمعيت و پيشوايان قوم در گذرگاههاى سخت همانند فرماندهانى که در اينگونه موارد در آخر لشکر راه مىروند تا همه سپاهيان بگذرند، در آنجا توقف مىکنند تا به کمک ضعفاى مؤمنان بشتابند و آنها که شايستگى نجات را دارند در پرتو امدادشان رهايى يابند.بنابراين در اعراف، دو گروه وجود دارند، ضعيفان و آلودگانى که در رحمتند و پيشوايان بزرگى که در همه حال يار و ياور ضعيفانند، بنابراين قسمت اول آيات و روايات اشاره به گروه نخستين يعنى ضعفا است و قسمت دوم اشاره به گروه دوم يعنى بزرگان و انبياء و امامان و صلحا.
در بعضى از روايات نيز شاهد اين جمع به خوبى ديده مىشود مانند روايتى که در تفسير على بن ابراهيم از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود: “الاعراف کثبان بين الجنه و النار و الرجال الائمه يقفون على الاعراف مع شيعتهم و قد سبق المؤمنون الى الجنه بلا حساب.... “: “ اعراف، تپهاى است ميان بهشت و دوزخ، و امامان آن مردانى هستند که بر اعراف در کنار شيعيان (گنهکارشان) قرار مىگيرند، در حاليکه مؤمنان (خالص) بدون نياز به حساب در بهشت جاى گرفتهاند... “.
بعد اضافه مىکند: “ امامان و پيشوايان در اين موقع به پيروان گناهکار خود مىگويند خوب نگاه کنيد، برادران با ايمان خود را چگونه بدون حساب به بهشت شتافتهاند، و اين همان است که خداوند مىگويد: سلام عليکم لم يدخلوها و هم يطمعون (يعنى آنها به بهشتيان درود مىفرستند در حالىکه خودشان هنوز وارد بهشت نشدهاند و آرزو دارند.)
سپس به آنها گفتهمىشود، دشمنان حق را بنگريد که چگونه در آتشاند و اين همان است که خداوند مىفرمايد: و اذا صرفت ابصارهم تلقاء اصحاب النار قالوا ربنا لا تجعلنا مع القوم الظالمين ... بعد به دوزخيان مى گويند اينها (پيروان و شيعيانى که آلوده گناهانى بودهاند) همانها هستند که شما مىگفتيد هرگز مشمول رحمت الهى نخواهند شد، (سپس رحمت الهى شامل حال آنها شده) و به اين دسته از گنهکاران (که بر اثر ايمان و اعمال صالحى شايستگى عفو و آمرزش دارند) از طرف امامان و پيشوايان دستور داده مىشود که بسوى بهشت برويد نه ترسى داريد نه غمي”(7)شبيه همين مضمون در تفاسير اهل تسنن از حذيفه از پيامبر (ص) نقل شده است.(8)
بار ديگر تکرار مىکنيم که سخن دربار ه جزئيات رستاخيز و خصوصيات زندگى در جهان ديگر درست به اين مىماند که ما از دور شبحى ببينيم و آن را توصيف کنيم در حاليکه آن شبح بازندگى ما تفاوت بسيارى دارد و ما تنها با الفاظ محدود و نارساى خود مىتوانيم اشاره کوتاهى به آن کنيم.
نکته قابل توجه اينکه زندگى در جهان ديگر بر اساس الگوهايى است که از اين جهان گرفته مىشود در مورد اعراف نيز همينگونه است زيرا در اين دنيا مردم سه گروهند، مؤمنان راستين که در پرتو ايمان به آرامش کامل رسيدهاند و از هيچگونه مجاهدتى دريغ ندارند و معاندان و دشمنان لجوج حق که به هيچ وسيله به راه نمىآيند، و گروه سومى که در گذرگاه صعبالعبورى ميان اين دو گروه قرار گرفتهاند و بيشتر توجه رهبران راستين و پيشوايان حق نيز به آنها است که در کنارشان بمانند و دستشان را بگيرند و از مرحله اعراف مانند نجاتشان دهند تا در صف مؤمنان حقيقى قرار گيرند.
و از اينجا روشن مىشود که دخالت انبياء و امامان در وضع اصحاب اعراف در قيامت همانند دخالتشان در زمينه رهبرى در اين دنيا هيچگونه منافاتى با قدرت مطلقه پروردگار و حاکميت او بر همه چيز ندارد، بلکه هر چه آنها مىکنند به اذن و فرمان اوست.(9)
پى نوشتها
(3) و (2) و (1) تفسير برهان ، ج 2 ، ص 19-17.
(4 )تفسير نور الثقلين ، ج 2 ص 33 ، ح 129.
(5 ) تفسير برهان ، ج 2 ، ص17.
(6 ) طبرى ، ابى جعفر ، جامع البيان عن تاويلاى القرآن ،ج 8 ص 192 ذيل آى شريفه.
(7 )تفسير برهان، ج 2، ص 20-19، ح18.
(8 )جامع البيان عن تاويلاى القرآن ، ج 8 ، ص 200.
(9 )تفسير نمونه، ج ؛6 ص191-187.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 53]