واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: اگر 2 سال پیش باران كوثری چند روز همراه كلاه قرمزی شد و به تلویزیون آمد، امسال نگار جواهریان همراه او شده است. بازیگری كه اوج شهرت خود را سپری میكند و تاكنون.... امسال هم كلاه قرمزی به تلویزیون آمد و موجی از شادی را با خود آورد، موجی كه روز به روز تعداد هواداران او را بیشتر و بیشتر میكند. از ظهور كلاه قرمزی حدود 2 دهه میگذرد. این عروسك و همراهانش حدود 20 سال است كه نظر نسلهای مختلف را به خود جلب كردهاند. در حالی كه قبل از كلاه قرمزی و بعد از او عروسكهای زیادی به تلویزیون و سینما آمدهاند، اما كلاه قرمزی از همه آنها معروفتر و محبوبتر شد. دلایل این محبوبیت و ماندگاری را میتوان از جهات مختلف بررسی كرد.كلاه قرمزی اوایل دهه 70 با آقای مجری به تلویزیون آمد. نقش آقای مجری به عهده ایرج طهماسب بود كه در آن زمان به اندازه امروز مشهور نبود. عروسك كلاه قرمزی هم ظاهری چندان درخور توجه و جذاب نداشت، اما صدای زیبا و متفاوتی داشت. او كاملا مانند بچهها صحبت میكرد و تكیه كلامهایی شبیه كودكانی داشت كه سرشار از انرژی هستند و با كنجكاوی خود میخواهند در یك لحظه همه دنیا را كشف كنند و برای همه سوالات خود، پاسخهای قابل فهم پیدا كنند. كسی كه به جای عروسك كلاه قرمزی صحبت میكرد، حمید جبلی بود كه مردم او را با برنامه تلویزیونی «محله برو بیا» میشناختند.از همین دوره بود كه مثلث كلاه قرمزی، طهماسب و جبلی شكل گرفت و آنها كار خود را تا امروز با موفقیت ادامه دادند. اصل برنامه تلویزیونی كلاه قرمزی با این هدف شكل گرفت كه كلاه قرمزی با شیطنتهای خود، آقای مجری را در موقعیتهایی قرار دهد تا او به بچهها به شكل غیرمستقیم بگوید چه كارهایی برای بچهها خوب است و آنها از چه كارها و رفتارهایی باید پرهیز كنند.موفقیت كلاه قرمزی و آقای مجری زمانی تثبیت شد كه موقعیتهای به وجود آمده شكل كمیك به خود گرفتند و كلاه قرمزی به عروسكی تبدیل شد كه میتوانست كارهای بامزه بكند و بچهها و بزرگترها را بشدت بخنداند. این طرح كمدی زمانی توانست مخاطبان این برنامه را افزایش دهد كه شخصیت پسرخاله هم به گروه كلاه قرمزی و آقای مجری اضافه شد.حالا كلاه قرمزی برای شیطنتهای دوست داشتنی خود، هم بهانههای بهتری داشت و هم یك مدافع پیدا كرده بود.كسی كه به ظاهر عاقلتر از كلاه قرمزی بود، اما در اصل همان كارهای كلاه قرمزی را به شكل دیگری تكرار میكرد.حمید جبلی به جای پسرخاله هم صحبت میكرد، اما او برای این شخصیت صدایش را كاملا تغییر داد. صدای بم پسرخاله مقابل صدای زیر كلاه قرمزی به رنگ آمیزی این برنامه تلویزیونی كمك زیادی كرد.پسرخاله تكیه كلامهای خاص خودش را داشت و قلدرمابیاش باعث شد بین مخاطبان برنامه طرفداران زیادی پیدا كند. محبوبیت و شهرت برنامه كلاه قرمزی باعث شد جبلی و طهماسب به فكر ساخت فیلمی سینمایی با حضور این شخصیتهای عروسكی و محبوب بیفتند. فیلم سینمایی كلاه قرمزی و پسرخاله با پشتوانه قوی تلویزیونی ساخته و به یكی از فیلمهای پرفروش تاریخ سینمای ایران تبدیل شد. تلویزیون، عامل اصلی موفقیتفیلم سینمایی كلاه قرمزی و پسرخاله در اكران عمومی موفق شد مردم زیادی را به سینماها بكشاند. آمار آن سالها نشان میدهد تعداد كسانی كه این فیلم را بیش از یك بار در سینماها به تماشا نشستند، زیاد است. جالب اینجاست كه بزرگترها از تماشای این فیلم همانقدر لذت میبردند كه بچهها از دیدن آن سرخوش میشدند.مردم به دیدن فیلم كلاه قرمزی و پسرخاله میرفتند، چون از شخصیتهای آن سابقه ذهنی داشتند و پیش از فیلم، آنها را در تلویزیون دیده و با آنها ارتباط برقرار كرده بودند. البته سازندگان كلاه قرمزی هم این حمایت تلویزیون را نادیده نگرفتند و موضوع داستان خود را بر اساس تلویزیون پایهریزی كردند. كلاه قرمزی كه در یكی از شهرهای شمال كشور زندگی میكند، عاشق تلویزیون و برنامه كودك است.او كودكی است كه همه وقت خود را به بازیگوشی سپری میكند و اصلا اهل درس و مدرسه نیست. او بعد از اینكه آقای مجری و برنامه او را در تلویزیون میبیند عاشق كار اجرا در تلویزیون میشود و تصمیم میگیرد به تهران برود و مجری تلویزیون شود. ورود او به تهران با تمام بازیگوشیهایش، ماجراهای دیدنیای را شكل میدهد.او به تلویزیون میرود تا مجری شود اما این خواسته او ناممكن است، چون او بیسواد است و اصول كار را بلد نیست. باید درس بخواند و... .فیلم كلاه قرمزی و پسرخاله در اصل نشانگر تمام خواستههای افرادی بود كه میخواهند بدون هیچ زحمت و تلاشی به جایگاههای بزرگ و مهم برسند كه این خواسته ناشدنی است و ایرج طهماسب به زبانی ساده و شیرین این موضوعات را در فیلمی كمدی بازگو كرد. از دیگر نكات جالب فیلم كلاه قرمزی و پسرخاله این بود كه حمید جبلی هم به جای هر دو عروسك صحبت میكرد و هم یكی از نقشهای اصلی فیلم را بازی میكرد. مهاجرت از تلویزیون به سینمافیلم كلاه قرمزی و پسرخاله باعث شد تا طهماسب و جبلی به 2 شخصیت كار بلد و معروف سینمایی تبدیل شوند و از تلویزیون به سینما مهاجرت كنند. آنها بعد از موفقیت فیلم عروسكی ـ زنده یكی بود، یكی نبود را ساختند. این فیلم هرچند مورد استقبال مردم قرار گرفت، اما نتوانست موفقیت كلاه قرمزی را تكرار كند. حمید جبلی هم بیكار ننشست و بعد از یكی بود، یكی نبود سراغ كارگردانی رفت و فیلم «پسر مریم» را كارگردانی كرد. اما این فیلم هم هرچند موضوعی تازه و انسانی داشت، نتوانست جبلی و طهماسب را راضی كند. به همین دلیل آنها دوباره به سراغ عروسكهای محبوب رفتند و با اضافه كردن عروسك «سروناز»، فیلم سینمایی كلاه قرمزی و سروناز را ساختند. این فیلم موزیكال و عاطفی هر چند مردم زیادی را به سینماها كشاند، اما نتوانست رقیبی برای كلاه قرمزی و پسرخاله باشد. هرچند در این فیلم رضا عطاران هم حضور داشت. ایرج طهماسب و جبلی فعالیتهای سینمایی خود را در حوزه سینمای كمدی با فیلمهای دختر شیرینی فروش، زیر درخت هلو و رفیق بد ادامه دادند، اما این فیلمها با همه توفیقی كه به دست آورند نتوانستند دل طهماسب و جبلی را از دوستان قدیمیشان خالی كنند. آنها سال 88 تصمیم گرفتند كلاه قرمزی و پسرخاله را دوباره به تلویزیون برگردانند. طرفداران، روز به روز بیشتر میشوندكلاه قرمزی، پسرخاله، آقای مجری و چند تایی عروسك دیگر نوروز 88 به شبكه 2 سیما آمدند و آنقدر بین مردم محبوبیت پیدا كردند كه توانستند ردیفهای اول جدول رضایتمندی و تعداد مخاطبان را به خود اختصاص دهند. كلاه قرمزی كه نوروز 2 سال پیش پخش شد كاملا ساختار كلاه قرمزی و آقای مجری را داشت كه در دهه 70 روی آنتن رفت با این تفاوت كه در سال 88 به خانه كلاه قرمزی و آقای مجری كلی هم مهمان رفت و آمد داشتند از ابراهیم حاتمیكیا بگیر تا علیرضا خمسه. البته باران كوثری هم یكی از مهمانان ثابت این برنامه بود. همه این مهمانان دعوت كلاه قرمزی را اجابت كرده بودند چون او را دوست داشتند و از مصاحبت با او لذت میبردند. شوخیها و شیطنتهای كلاه قرمزی و گاه پسرخاله با مهمانان چنان جذاب بود كه هر بینندهای را پای تلویزیون نگه میداشت. در این برنامه طهماسب با همراهی عروسكهای محبوبش همه آداب عید دیدنی و میزبانی از مهمان و مهمانی رفتن را به بچهها و حتی بزرگترها آموزش داد. این برنامه مثل دیگر مجموعههای كلاه قرمزی پر از لحظات كمیك بود. لحظاتی كه بیننده را میخنداند و محبوبیت این عروسكها را بیشتر میكرد.نكته: فیلم كلاه قرمزی و پسرخاله در اصل نشانگر تمام خواستههای افرادی بود كه میخواهند بدون هیچ زحمت و تلاشی به جایگاههای بزرگ و مهم برسند كه این خواسته ناشدنی است و ایرج طهماسب به زبانی ساده و شیرین این موضوعات را در فیلمی كمدی بازگو كردكلاه قرمزی و پسرخاله بچههای بازیگوشی هستند، اما مرز ادب و بیادبی را میشناسند به همین دلیل در دل همه مخاطبان جا باز میكنند. آقای مجری هم نماد یك آدم بزرگ است كه ثابت میكند وقتی آدم بزرگها در كنار بچهها قرار میگیرند باید آستانه تحمل خود را بالا ببرند و به اصطلاح زود جوش نیاورند. اگر قرار است بچهها آدابدان باشند و در آینده به آدم بزرگهای موفق تبدیل شوند باید جرات آزمون و خطا داشته باشند و آدم بزرگها باید راهنماهای خوبی برای آنها باشند و شكل آدمی كه فقط امر و نهی میكند را به خود نگیرند.امسال هم كلاه قرمزی و دارودستهاش به شبكه 2 آمدند. با همان ویژگیهایی كه از ابتدا داشتند. بچههایی كه روزی روزگاری عروسك كلاه قرمزی را در اتاق خود میگذاشتند حالا بزرگ شدهاند، آدم بزرگهایی هم كه این عروسكها را دوست داشتند حالا سن و سالشان بالاتر رفتهاند، اما كلاه قرمزی، پسرخاله و آقای مجری هنوز همان آدمهای دوست داشتنی سابق هستند با همان مرام و مسلك. آنها فقط با زمان رشد كردهاند و امروز دیگر بیگانه با تكنولوژی نیستند، هر چند كلاه قرمزی هنوز هم تجربهاندوزی را به كسب علم و دانش ترجیح میدهد.اگر 2 سال پیش باران كوثری چند روز همراه كلاه قرمزی شد و به تلویزیون آمد، امسال نگار جواهریان همراه او شده است. بازیگری كه اوج شهرت خود را سپری میكند و تاكنون خیلی كم در تلویزیون دیده شده است، اما او هم نتوانست به كلاه قرمزی و آقای مجری، نه بگوید... صابر ابر، بازیگر سینما هم از دیگر مهمانان كلاه قرمزی بودند. جالب اینجاست كه این بازیگران كه برای خود در سینما كیا و بیایی دارند در مواجهه با كلاه قرمزی و رفقایش كاملا خلع سلاح میشوند و بازی خود را با خواستهها و ریتم این عروسكها همسان میكنند. این نشاندهنده این است كه كلاه قرمزی و پسرخاله در 2 دهه گذشته جای پای خود را بین هنرمندان و مردم محكم كردهاند. 2 دهه حضور در سینما و تلویزیون عروسكهای كلاه قرمزی و پسرخاله را به ماندگارترین عروسكهای تلویزیونی تبدیل كرده است. ریشه این ماندگاری را میتوان در هوشمندی سازندگان برنامه كلاه قرمزی دانست. آنها كاملا به مسائل برنامهسازی تلویزیونی و سینمایی اشراف دارند. از طرفی آنقدر به مسائل روز دنیا و دغدغههای كودكان آشنا هستند كه میتوانند به روزترین مسائل را در برنامههای خود منعكس كنند و از همه مهمتر اینكه ایرج طهماسب و حمید جبلی با زبان بچهها آشنایی دارند و میدانند كه چگونه باید مسائل مربوط به بچهها را مطرح كنند كه هم بزرگترها و هم كودكان از دیدن آنها لذت ببرند. جبلی برای هر عروسكی كه به برنامه وارد میشود زبانی خاص را ابداع میكند. محمدرضا هدایتی هم كه سال 88 به عنوان مهمان در این برنامه حضور داشت آنقدر استعداد دارد كه به جای عروسك پسرعمهزا صحبت كند و در كنار جبلی كه سالها تجربه حضور در برنامه كلاه قرمزی را دارد كم نیاورد. سال قبل خبر آمد كه قرار است حضور كلاه قرمزی و رفقایش در سال جاری در تلویزیون تداوم داشته باشد.این خبر را به فال نیك میگیریم. اگر طهماسب و جبلی و عروسكهایشان بار دیگر در تلویزیون ماندگار شوند، ثابت خواهد شد كه تلویزیون و بخصوص شبكه 2 سیما برای كودكان و نوجوانان برنامههای دراز مدت دارند. البته امسال مرضیه برومند هم با سریال «آب پریا» به شبكه 2 میآید تا كاملا اثبات شود كه تلویزیون بچهها را جدی گرفته است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 642]