واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: سلام
زندگي من و شوهرم ديگه تموم شد. مدتي كه هر دو تا مون نسبت بره زنگي دلسرد شديم . مرتب قهر و دعوا داريم. احساس مي كنم همه حرمتها شكسته. ديشب كه نشستيم مشكلاتمون رو ريشه يابي كنيم همسرم گفت كه علت همه ناراحتي هاش اينه كه خانواده من ارتباط خوبي باهاش ندارن. درست مي گه مامانم و يكي ا برادرهام هيچوقت حاضر نشدند توي اين مدت با شوهرم ارتباط برقرار كنن. منم بهش گفتم اگه مشكل اينه من هيج راه حلي براش ندارم. و حاضرم حتي اگه زندگيم از هم بپاشه ولي مامانم رو ناراحت نكنم. واقعيتش هم همينه مامان يه تيپ بخصوصيه شايد بشه گفت به نوعي وسواسه و به غير از بچه هاي خودش با هيچكس ديگه ارتباطي نداره. در واقع منم تو منگنه هستم . خلاصه اين شدش كه شوهري امروز صبح وسايلشو جمع كرد و رفت. منم فكر مي كنم ديگه به آخر خط رسيدم چون چند بار ديگه هم اين كارو به بهانه هاي مختلف كرده بود ولي هر بار من مانع رفتنش مي شدم ولي اين دفعه برام اهميتي نداشت. البته ته دلم آشوبه ولي نه مثل هميشه. خانوما زنگدگيم از هم پاشيد
آخه چرا مامان و برادرت با همسرت ارتباط خوبي ندارن ؟ به اين دليل كه مامانت نميتونه با همسرت خوب باشه داري زندگيتو از دست ميدي ؟
خوب اگه فكر ميكني كه حق با همسرته خوب چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
درسته حق با همسرمه. ولي شرايط مامان من خاصه شايد اگه كسي تو زندگيمون نباشه نتونه درك كنه. ولي من واقعا نمي تونم مامانمو اذيت كنم و از بخوام ارتباط برقرار كنه تازه به شوهرم گفتم تو اگه واقعا منو مي خواي ديگه چكار به خوتوتدم داري؟
عزيزم به نظرم حتما نبايد ارتباط زيادی بين مامان و شوهرت باشه اول يه سوال
اگه اين مساله نبود چقدر شوهرت برات مهم بود ؟ دوستش داری ؟
اگر جوابت مثبته پس حريم مادرت و شوهرت را برای هر دوشان مشخص کن اگه که واقعا توان اصلاحشان را نداری تنهايی برو منزل مادرت و برای ارتباطاتت هم می تونی چند تا دوست همدل بگيری.
شوهرت کجا رفته ؟قهر کرده؟ اين خيلی بده. بايد مشکلاتتان را حل کنيد نه اينکه ازش فرارکنيد
سلام زندگي جون
مطمئني همه مشكلاتتون به خاطر همينه؟
خيلي دور از ذهنه! شايد به خاطر اون مشكلي هست كه چند وقت پيش نوشتي براي زندگي زناشوييتون پيش اومده.شايد بيش از حد از اين موضوع ناراحته و داره اينجوري بروز ميده.
نميدوني كجا رفته؟
چند وقته ازدواج كردين عزيزم؟
ما يكسال و دو ماهه ازدواج كرديم. خودمم تعجب كردم كه مي گه مشكل اينه ولي خودش گفت قسم هم مي خوره كه تنها علتش همينه. البته من هم مدتيه كه تنهايي ميرم خونه مامانم اينا ولي خداييش بابام سعي مي كنه جاي خالي مامانمو پر كنه ولي همسري گير داده به اين موضوع. قهر كه بكنه مي ره خونه باباش اينا
من توي اين يكسال با وجود همه مشكلاتي كه بوده مرتب سعي مي كردم انرژيمو جمع كنم از نو شروع كنم با خودم عهد مي بستم زندگيمو حفظ كنم شوهرمو خوشحال كنم ولي متاسفانه هر بار يه جوري مي خورد توي ذوقم ديگه نا اميد شدم و واقعا احساس مي كنم ديگه نمي خوام هيچ تلاشي واسه حفظش بكنم پيش خودم مي گم چند روز اولش سخته بعدش عادي مي شه و دوباره زندگي رو شروع مي كنم ولي اين دفعه بدون همسري
آخه مي دنيد توي اين مدت ما خيلي رفتارهامون شبيه تازه ازدواج كرده ها نبوده شايد بشه گفت خيلي براي هم وقت نذاشتيم تفريحمون همش اين بوده كه بريم خونه مادر شوشو خيلي كم پيش اومده دو تايي با هم پارك جايي بريم. هميشه هر دو تامون خسته ايم چون هردو شاغليم و متاسفانه محل كارمون هم يه جاست. اون مي گه دوسم داره ولي من احساس مي كنم دوستش ندارم فقط بهش عادت كردم و اگه هم دست و پا ميزنم با هم زندگي كنيم فقط به خاطر حس استقلاليه كه توي اين زندگي مي كنم. هنگ كردم نمي دونم چي كار كنم؟ يعني همه چيز تموم شد؟
عزیزم بنظرم بهتره حتما ترتیب یه سفر 2 نفره روبدین و خودتونو بهم نزدیک کنید
از تمام مشکلاتتون با هم حرف بزنید . بهم محبت کنید تا این سردی از بین بره
اگر شوهرت مرد خوبیه وهمدیگرو دوست دارید . اینقدر راحت ازش نگذر.بهتره شرایط خانوادتو براش کامل شرح بدی -باید توجیهش کنییی-
زندگي جان سلام
متاسفم اين اتفاق برات افتاده
عزيزم تو تاپيك بياييد به هم انرژي مثبت بديم يه متني گذاشته بودي عالي بود خودت هم يه بار ديگه بيشتر و عميقتر بخون
آيا تا به حال به اين موضوع فكر كرده ايد كه اين خود ما هستيم كه از طريق بسياري از اعمالي كه انجام مي دهيم يا انديشه هايي كه مي كنيم و حرف هايي كه بر زبان مي آوريم ، مجازاتها و تنبيهات خود را تعيين و مشخص مي كنيم. يعني اگر تفكرات و انديشه هاي ما مثبت باشند ما انرژي مثبت موجود در پيرامونمان را به خود جذب مي كنيم و اگر تفكرات و انديشه اي ما منفي باشند ، به تناسب انرژي منفي موجود در ژيرامونمان را جذب مي كنيم.راستي انرژي مثبت چيست؟
انرژي مثبت اساساً همان چيزي است كه در ذهن خود تصوري درست از آن داريم؛ يعني همان نور- خوبي - محبت- عشق- انفاق- صبر-احسان به همنوع - اميدواري و...
و به همان اندازه انرژي منفي همان چيزي است كه در ذهن خود تصويري درست از آن نداريم؛ تاريكي و ظلمت ونفرت(كه مهمترين سلاح براي شيطان به شمار مي رود) بد جنسي ،شرارت، رذالت ،بي صبري، خود خواهي ،تعصب، نا اميدي و ياس و اندوه .
اين دو انرژي مثبت و منفي در مخالفت از همديگر فعاليت مي كنند و ضد يكديگر و زماني ما بتوانيم اين انرژي ها را در درونمان،آرام سازيم و بر آنها تسلط يابيم بي درنگ خدمتگذار ما مي شوند. هر چيز مثبت ، مثبت خود را جذب مي كند و هر چيز منفي ، منفي خود را . نور در جستجوي نور است و ظلمت شيفته ظلمت پس چنانچه ما كاملاً مثبت يا كاملاً منفي بشويم كم كم به سراغ اشخاصی مي رويم و جذب مي شويم كه مانند خود ما هستند. اما نبايد فراموش كرد كه ما خود مثبت و يا منفي را انتخاب مي كنيم . صرفاً با تفكر انديشه هاي مثبت و بيان مطالب خوب و مثبت قادر مي شويم انرژي مثبت را به خود جذب كنيم . زيرا انسان با بيان مطالبي ، قادر است ميدان انرژي اطراف بدنش را تحت تأثير قرار دهد . زيرا قدرتي عظيم در افكار و انديشه هاي ما نهفته است و اين خود ما هستيم كه محيط اطرافمان را با افكاري كه در ذهن داريم ، مي آفرينيم .
روح قدرتي عظيم براي كنترل ذهن دارد و ذهن نيز بر جسم تسلط دارد و زمانيكه ذهن و فكر ما منفي باشد ، انرژي منفي اطراف را جذب كرده و باعث ضعف تدريجي سيستم دفاعي بدن شده و كالبد فيزيكي ياراي مقاومت و مصونيت از بيماريها و امراض را ندارد و اين زماني پيش از پيش صادق است كه افكار ما (منفي) بر حول محور وجود خودمان بچرخد و به نيازها و مشكلات ديگران اهميتي ندهد . حال آنكه اگر به فكر خدمت به ديگران باشد مي تواند امراض خود را شفا دهد . با پرورش نيروي ايمان كه مانند كشت گياهان است و داشتن اين تصور كه اگر خوبي كنيم ، خوبي دريافت مي كنيم و اگر بدي كنيم ، بدي دريافت مي كنيم و اينكه با داشتن تفكر مثبت و بيان جملات و واژه هايي هر چند ساده كه قادرند يكي از دو نوع انرژي مثبت و يا منفي را جذب كنند ، باورمان نمي شود كه اين خود ما هستيم كه مي توانيم راهرويي پيچ در پيچ از نااميدي و اندوه خود بيافزاييم . به همان اندازه ما مي توانيم جاده اي عريض و پهن و دلپذير از تحقق يافتن تمام آرزوها و اميدهايمان و سعادت و نيكبختي مان ، پديد بياوريم.
حقيقت اين است كه انديشه هاي ما ، از قدرتي خارق العاده برخوردارند.
بر گرفته از : در آغوش نور « بتی جین ایدی » - زهره كوليوند
خانوما خواهش مي كنم همفكري كنيد به نظرتون من امشب چي كار كنم بمونم توي خونه خودمون يا اينكه برم خونه بابام اينا و اونها رو در جريان بذارم البته مي دونم اگه برم خونه بابام اينا با توجه به مشكلاتي كه قبلا وجود داشته ديگه امكان نداره بذارن برگردم. خوبه بمونم خونه خودمون تا بتونم بعدا عدم تمكين بگيرم؟ چيكار كنم به نظرتون با خونواده شوهرم صحبت كنم. ؟
خانوما من تو زندگيم هميشه خيلي آدم موفقي بودم تو زمينه تحصيلي هميشه شاگرد ممتاز بودم تو زمينه كاري هميشه مورد تشويق قرار مي گرفتم. دختري بودم كه هميشه همه ازم تعريف مي كردن. خداييش الانش هم خانواده شوهرم (مثلا خاله اش كه چند وقت پيش از شهرستان اومده بود و اولين با بود منو مي ديد خيلي ازم خوشش اومد) ولي نمي دونم چرا توي زندگي زناشويي اينقدر نا موفق از آب در اومدم. مورد تاييد همه هستم بجز شوهرم. مي دونيد خيلي سعي كرد منو تغيير بده منم بهش گفتم از وقتي كه احساس كردم مي خواي منو تغيير بدي ديگه دوست نداشتم. تو اين لحظه بزرگترين آرزوم اينه كه يكي بياد و توي زندگي من يه معجزه بكنه. دلم خيلي گرفته نمي دونم به كي بگم؟
به نظر شما اصلا زندگي اي كه مردش هي قهر كنه بخواد بره اصلا فايده اي داره كه آدم واسه ادامه دادنش تلاش بكنه؟
سلام زندگي عزيزم. تا بحال شده كه حق رو به همسرت بدي؟ البته كلامي. يعني اينكه بگي كه "مي دونم كه ايراد از جانب مادرمه و تو كاملا حق داري كه ناراحت شي"؟؟... گفتي اينو بهش؟ چون من وقتي از جانب مادر شوهرم دلگير ميشم، به شوهرم كه دردو دل مي كنم، وقتي حق رو بهم مي ده احساس خوبي بهم دست مي ده و ديگه همه چيز يادم ميره. اما مطمئنم اگر بخواد بگه كه "ديگه همينه و منم نمي تونم كاري كنم"، بيشتر دلگير ميشم.
در ضمن عزيزم، هميشه واسه همسرت وقت داشته باش. از مسائل جنسي گرفته تا خيلي كاراي ديگه و باور كن zendegi جون، نصف بيشتر غر غر هاي آقايون بر مي گرده به نداشتن رابطه جنسي درست. خودشونم شايد ندونن كه دليلش اينه و كاملا نا خود آگاهه.
عزيزم من نزديك 3 ساله ازدواج كردم و در كمال تعجب ديدم كه رابطه زناشويي صحيح معجزه مي كنه.
هيچ وقت مسائل رو به خونوادت نكشون . البته تا وقتي كه همه تلاشتو كردي. تموم تقلاهاتو كردي.
بمون خونه ات.از جات تكون نخور. حتي شده برين پيش مشاور.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 788]