واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: پیر میداندار عشق حبیب بن مظاهر
![](http://img.tebyan.net/big/1382/12/1541795914166272462190243229153209565109.jpg)
در واقعهکربلا افرادی شجاع و وفادار همراه امام حسین علیه السلام تا پای جان جنگیدند ودر نهایت از جام شهادت سیراب گردیدند. یکی از آنها حبیب بن مظاهر است؛ که در حرم منور امام حسین علیه السلام دفن گردیده ومحل زیارت عشاق می باشد.نام اصلى "حبیب بن مظاهر" یا "حبیب بن مظهر" (1) است، بزرگمردى از طایفه با شرافت و افتخارآفرین! « بنى اسد» و از صحابه رسول گرامى اسلام(ص) مىباشد، وى یك سال پیش از بعثت پیامبر اسلام به دنیا آمد؛ دوران كودكى او هم زمان با سالهایى بود كه پیامبر(ص) در مكه مكرمه مردم را به توحید و خدا پرستى دعوت مىنمود، فیض دیدار پیامبر، توفیقى بود كه حبیب را، از همان اوان جوانى با معارف دینى و سرچشمه زلال تعالیم اسلام، آشنا ساخت.چهره بارز «حبیب» همیشه در تاریخ مانند خورشیدى تابان، درخشیده و مىدرخشد؛ چرا كه او از اصحاب پیامبر گرامى اسلام به حساب مىآمد، و از آن حضرت حدیثهاى زیادى شنیده بود از سوى دیگر، شركت او در سن 75 سالگى، در نهضت نورانى كربلا و دفاع از حریم ولایت از صحنههاى پرشكوه و نورانى زندگى سرشار از معنویت او مىباشد.بنابراین حبیب از جمله كسانى است كه به فیض دیدار پنج امام معصوم، نائل آمده است. چهرهاش زیبا و جمال معنوى او به حد كمال رسیده بود. (2) به طورى كه در عبادت، شجاعت، علم، زهد و در دفاع از حریم ولایت زبانزد دیگران شده بود.علم حبیبپس از وفات جانسوز رسول گرامى(ص) حبیب بن مظاهر با حضرت على(ع) بیعت نمود، و در خط ولایت على بن ابیطالب(ع) قرار گرفت. چون بارها، از پیامبر عظیم الشان اسلام (ص) شنیده بود: «انا مدینة العلم و على بابها فمن اراد المدینة فلیات الباب.» یعنى «من شهر علمم و على در آن شهر است، هر كس كه علم مىخواهد از در آن وارد شود»، لذا محضر حضرت على(ع) را مغتنم شمرده و در شمار یاران خالص و حواریون و شاگردان ویژه حضرت قرار گرفت (3) و دانشهاى گرانبها و فراوانى از حضرت على(ع) آموخت.او در جمیع علوم و فنون، همچون فقه، تفسیر، قرائت، حدیث، ادبیات، جدل و مناظره تبحر داشت تا آنجا كه مایه اعجاب و شگفتى دیگران بود. (4) یكى از دانشهاى او «علم بلایا و منایا» بود. یعنى: پیشگویى حوادث و خبر داشتن از وقایع آینده و تاریخ.شجاعت حبیب«حبیب بن مظاهر» مردى شجاع، باصلابت و با قدرت بود، به طورى كه در تمام جنگهایى كه در دوران حكومت حضرت على(ع) رخ داد؛ حضورى فعال و چشمگیر داشت، و در آن زمان به عنوان یكى از شجاعان بزرگ كوفه در زمره یاران امام(ع) بود. (5)در روز عاشورا نیز با شجاعت تمام، در مقابل لشگرعمر سعد ایستاد؛ و شروع به نصیحت و اندرز كرد. تا بلكه، آن خفتگان و اسیران هواى نفس را، بیدار كند. خلاصه، «حبیب» شخصى بود كه تنها از خدا مىترسید و با تمام وجود و شجاعت بسیار، كمر همت، به یارى و دفاع از حریم ولایت و امامت، بسته بود.عبادت حبیبحبیب مردى عابد و پارسا بود. تقوى و حدود الهى را رعایت مىكرد. حافظ كل قرآن كریم بود، و هر شب به نیایش و عبادت خدا مىپرداخت. (6)به فرموده امام حسین(ع) در هر شب یك ختم قرآن مىكرد. (7)مردى بود كه حتى آخرین شب عمر خود را (شب عاشورا)، به نیایش با پروردگار سپرى كرد.زهد حبیباو حلال و حرام الهى را رعایت مىنمود. زندگى پاك و سادهاى داشت. آنقدر به دنیا بى رغبت بود و زهد را، سرمشق زندگى خود قرار داده بود، كه هر چقدر به او پیشنهاد امان و پول فراوان شد؛ نپذیرفت، و گفت: «ما نزد رسول خدا(ص) عذرى نداریم كه زنده باشیم، و فرزند رسول خدا(ص) را مظلومانه به قتل برسانند.»(8)به تحقیق مىتوان گفت: «حبیب بن مظاهر» از جمله افرادى است كه امیرالمؤمنین(ع) در باره آنان فرموده است:«ارادتهم الدنیا فلم یریدوها» (9) یعنى: دنیا به آنان روى مىآورد ولى آنها به دنیا پشت كرده، و با بى رغبتى و بىاعتنایى از كنار آن مىگذرند.
![](http://img.tebyan.net/big/1382/12/9214131190186161612231007910136791524356.jpg)
چهره حبیب از آغاز نهضت حسینى تا شهادتبعد از شهادت امام حسین(ع) شیعیان به امام حسین نامه نوشته، آن حضرت را به قیام علیه معاویه دعوت كردند، نخستین نامه در خانه «سلیمان بن مریم خزاعى» - كه از شیعیان مخلص بود - نوشته شد. این دعوتنامه با امضاى چهار تن از بزرگان كوفه، توسط «عبدالله بن مسمع همدانى» و «عبدالله بن وال» به مكه ارسال شد؛ كه «حبیب بن ظاهر» یكى از امضا كنندگان این نامه بود.(10)بنابراین مىبینیم كه حبیب، از همان اول فعالیت خود را براى این نهضت الهى شروع مىكند، و همراه «مسلم بنعوسجه» به طور پنهانى در كوفه براى «مسلم بنعقیل» از مردم بیعت مىگرفتند؛ و در این راه از هیچ اقدامى كوتاهى نمىكردند. (11)حبیب بن مظاهر این پیرمرد عارف و آگاه، مصمم بود كه به هر قیمتى شده، خود را به كاروان كربلا برساند؛ شب به راه مىافتاد و روز استراحت مىكرد تا در بند ماموران «ابن زیاد» اسیر نشود. سرانجام روز هفتم ماه محرم، در كربلا، به كاروان امام حسین(ع) پیوست. (12)به محض رسیدن به كربلا، مجددا وفادارى خود را نسبت به امام(ع) در میدان عمل به نمایش مىگذارد. همین كه مشاهده نمود یاوران امام اندك و دشمنان او بسیارند، به امام حسین(ع) عرض كرد: «در این نزدیكى، قبیلهاى از «بنىاسد» هستند، اگر اجازه دهید پیش آنها رفته، آنان را به یارى شما دعوت كنم، شاید خداوند هدایتشان كند.» بعد از این كه حضرت اجازه داد، با عجله خود را به آنان رسانید و شروع به نصیحت و موعظه كرد. (13)شهادتاو، عاشق شهادت بود. دلش براى شهادت مىطپید. شب عاشورا را به عبادت و مناجات با معبود خویش مشغول بود، و لحظه شمارى مىكرد تا روز عاشورا فرا رسد و در ركاب مولا و سرور خویش، شربت شهادت را بنوشد.بالاخره، نوبت جانفشانى فرا رسید. آن مجاهد پیر و عاشق كه روحیهاى جوان و شاداب داشت؛ با شمشیرى بران به میان سپاه دشمن نفوذ كرده، آنان را از دم تیغ مىگذراند. و این گونه رجز مىخواند:«من حبیب، پسر مظاهر، زمانى كه آتش جنگ برافروخته شود، یكه سوار میدان جنگم، شما گرچه از نظر نیرو و نفر از ما بیشترید، لیكن ما از شما مقاومتر و وفادارتریم، حجت و دلیل ما برتر، منطق ما آشكارتر است و از شما پرهیزكارتر و استوارتریم.» (14)حبیب بنمظاهر، با آن سن زیاد همچون یك قهرمان شمشیر مىزد، و 62 نفر از افراد دشمن را به درك واصل كرد.تشنگى و خستگى بر او چیره شده بود، ناگهان، در این هنگام «بدیل بن مریم عقفانى» به او حمله كرد و با شمشیرى بر فرق او زد، دیگرى با سر نیزه به او حمله كرد، تا این كه حبیب از اسب بر زمین افتاد، محاسن او با خون سرش خضاب شد. سپس «بدیل بن مریم» سر مطهرش را از تن جدا كرد.شهادت این پیر عاشق، بر یاران امام(ع) و خود امام(ع) بسیار گران بود. حضرت خود را به بالین او رسانید. چنان شهادت «حبیب» در امام اثر گذاشته بود كه فرمود:«احتسب نفسى و حماة اصحابى»: پاداش خود و یاران حامى خود را، از خداى تعالى انتظار مىبرم. (15) اى حبیب! مردى با فضیلت بودى كه در یك شب قرآن را ختم مىكردى. (16)سرانجام «حبیب بن مظاهر اسدى» یار با وفاى اباعبدالله الحسین(ع) در سن 75 سالگى، در تاریخ دهم محرم الحرام، سال 61 هجرى قمرى، در سرزمین مقدس كربلا به فیض شهادت نائل آمد. پىنوشت ها:1- تقى الدین الحسن بن على بن داود حلى ، الرجال .2- قاضى نورالله ، مجالس المؤمنین ، ص 308 . السید محن الامین ، اعیان الشیعه ، ج 4 ، ص 554 .3- السید محن الامین ، المجالس السنیه فى مناقب و مصائب العتره النبویه ، ج 1 .4- امالى منتخبه ، ص49 .5- محمد بن طاهر سماوى ، ابصار العین فى انصار الحسین(ع)، ص56 .6- السید محن الامین ، اعیان الشیعه ، ج 4 ، ص 554 .7- ترجمه نفس المهموم ، شیخ عباس قمى ، ص343 .8- كشى، رجال.9- سید رضى، نهجالبلاغه، خطبه همام.10- شیخ مفید، ارشاد، ج 2، ص 35 - 34.11- السید محسن الامین، اعیان الشیعه، ج 4، ص 554.12- همان.13- محمد بنطاهر سماوى، ابصار العین فى انصار الحسین، ص57.14- تاریخ طبرى، ج7، ص347.15- السید محسن الامین، مجالس السنیة، ج 1; تاریخ طبرى، ج7، ص349.16- حاج شیخ عباس قمى، منتهى الامال، ص 430; حاج شیخ عباس قمى، ترجمع نفس المهوم، ص343.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 336]