واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: بازخواني داستانهاي انقلاب/3
رمان«فصل كوچ چلچله»، نسيم انقلاب اسلامي ميان شاليزارها
خبرگزاري فارس: رمان«فصل كوچ چلچله» نوشته محمدرضا محمدي پاشاك به ريشهها و شكلگيري انقلاب اسلامي در فضاهاي روستايي شمال كشور ميپردازد.
به گزارش خبرگزاري فارس، پيروزي انقلاب اسلامي ميراث گرانبهاي خون هزاران شهيد در گوشه و كنار كشور بود كه بعد از سالها مبارزه مستمر سرانجام در بهمن 57 به ثمر رسيد و جمهوري اسلامي جايگزين حكومت طاغوت شد.
بازتاب اين واقعه بزرگ تاريخي را ميتوان در برگبرگ تاريخ انقلاب اسلامي ديد، اما انعكاس عواطف و احساسات مردم ايران در سالهاي مبارزه و هنگام پيروزي انقلاب اسلامي را تنها ميتوان در لا به لاي آثار ادبي جستوجو كرد كه در ميان ادبيات داستاني جايگاه ويژهاي دارد.
يكي از نمونههاي موفق اين آثار، رمان «فصل كوچ چلچله»نوشته محمدرضا محمدي پاشاك است كه محصولي از واحد كودك و نوجوان دفتر ادبيات انقلاب اسلامي حوزه هنري است كه توسط انتشارات سوره مهر در تهران چاپ و منتشر شده است.
اين كتاب داستان بلندي از وقايع انقلاب اسلامي در ماههاي منتهي به پيروزي انقلاب اسلامي در سال 1357 است. راوي اين داستان نوجواني به نام حمزه و از اهالي يكي از روستاهاي شمال كشور است كه در مسير زندگي خود با رويدادهاي انقلاب اسلامي آشنا ميشود و به مرور به يكي از شخصيتهاي درگير در اين ماجرا تبديل ميشود.
رمان از آنجا آغاز ميشود كه قرار است يك مراسم عروسي در روستايي در شمال كشور برگزار شود، اما افرادي كه براي انجام برخي امور روزمره به شهر رفته اند با خبرهاي تازه به روستا بر ميگردند و بازگويي بخشي از وقايع در حال اتفاق در شهر، مراسم عروس را به تاخير مياندازد:
«...پس عروسي به هم خورد؟
احمد آقا سرش را تكان داد و گفت:«ول كن! مي خواهم تو را ببرم آستانه.»
- زيارت؟
- هم زيارت، هم سياحت.
- بعد از عروسي ديگر؟
- فردا.
- فردا چه وقت سياحت كردن است؟
- خبرهايي هست. ميداني آقاي غفاري ديگر نميآيد؟
- چرا؟
- خوب، نيست كه بيايد. او را گرفتهاند و الآن توي زندان تهران است. هفته پيش، شبانه با يك ساك اعلاميه از قم حركت ميكند به طرف آستانه. همين كه پياده ميشود، دورهاش ميكنند و تمام.» (ص 29 و 30)
شخصيتهاي ديگر داستان هم اغلب نوجواناني هستند كه با پخش اعلاميههاي مخفي كه از طرف علماي شهر قم به دستشان ميرسد، شروع به فعاليت ميكنند، داستان به صورتي پيش ميرود كه اين افراد هم به مرور با اتفاقات زيادي مواجه ميشوند و در نهايت به سمت يك گروه انقلابي در محدوده جنگل كشانده ميشوند و حركت تازه اي را شروع مي كنند.
در رمان فصل كوچ چلچله حركت اصلي انقلاب در شهرهاي بزرگي مانند تهران و تبريز و مبارزات مردمي در شهرها و روستاهاي كوچك كه براي حمايت از حركتهاي اصلي و تثبيت انقلاب اسلامي شروع شده روايت ميشود. به بيان ديگر، داستان فصل كوچ چلچلهها بيانگر تاثير و انعكاس حوادث پيروزي انقلاب اسلامي در ديگر شهرها و روستاهاي كشور است.
در تقسيم بندي ادبيات داستاني انقلاب اسلامي، داستان فصل كوچ چلچله در رديف ادبيات اقليمي انقلاب قرار ميگيرد كه تقريباً تمامي مولفههاي اين نوع ادبيات مانند پرداخت و توصيف محيط جغرافيايي، استفاده از زبان و گويش محلي و بهرهگيري از آيينهاي يك اقليم خاص (شمال كشور) در آن رعايت شده است. البته براي برآورده شدن اين هدف، نويسنده مجبور شده از زيرنويسهاي متعدد در فصلهاي مختلف رمان استفاده كنند كه بيشتر توضيح مكانها و اصطلاحات محلي است.
از شخصيتهاي اصلي داستان هم ميتوان به ننه، مادر، آقا جان، عمو زن، عروس بنفشه، آبرار، احمد آقا، علي پاكار اشاره كرد كه هر يك در بخشي از كتاب حوادث رمان را پيش ميبرند.
بخش از شخصيتها هم از تيپهاي اجتماعي آن دوره انتخاب شدهاند. مانند ژاندارمها كه در بيشتر فصلهاي رمان حضور دارند و نقشآفريني ميكنند: آقا جان داد: «خون اين ديلماج بر من مباح. رَبٌ و رَبٌ حاليش نيست...»
علي پاكار داد زد: «الآن با سر كار استوار بر ميگردم.»
آقاجان داد زد: «اينها را هم جمع كن تا خون به پا نكردن، دهبان را هم بياور.»
ژاندامها پا پس كشيدند و زير درختهاي اقاقي ايستادند.» (ص 94)
از ويژگيهاي اصلي رمان فصل كوچ چلچلهها، پرداختن به ريشههاي انقلاب اسلامي در نقاط دور افتاده كشور است كه به رغم دور بودن از مركز وقايع و تحولات انقلاب اسلامي، تكانهاي انقلاب را حس ميكنند و به جريان بزرگ انقلاب اسلامي ميپيوندند. به عبارت ديگر، در اين اثر ادبي وزش نسيم انقلاب اسلامي در دورترين نقاط اين سرزمين اسلامي را ميتوان مشاهده كرد.
از ديگر خصوصيات اين اثر ميتوان به نثر و زبان ويژه آن اشاره كرد كه در انتقال احساس دروني شخصيتهاي بومي و مفاهيم داستاني تاثيرگذار است و بخشي از بار حسي و معنايي داستان را بر دوش ميگيرد.
رمان فصل كوچ چلچله كه جزو نخستين داستانهاي بلند محمدرضا محمدي پاشاك محسوب ميشود، براي اولين بار در سال 1374 پس از اصلاحات و بازنويسيهاي مجدد منتشر شد و سال گذشته (1388) چاپ دوم اين اثر روانه بازار كتاب ايران شده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 184]