تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):پروردگارم هفت چيز را به من سفارش فرمود: اخلاص در نهان و آشكار، گذشت از كسى كه ب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821264716




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

قتل در ميانه كارد و شوخى عمو از خون برادرزاده نگذشت


واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: قتل در ميانه كارد و شوخى عمو از خون برادرزاده نگذشت
گروه حادثه - پسرى كه به دنبال شوخى پسر عمويش، دست به كارد شد و او را قربانى خشم خود كرد در شعبه ۷۱ دادگاه كيفرى تهران محاكمه شد. در نشست قبلى رسيدگى به اين پرونده كه بامداد ۳ ارديبهشت ۸۶ در شعبه ۷۴ دادگاه كيفرى به رياست قاضى كوه كمره اى برگزار شد ابتدا شهريارى- نماينده دادستان- به تشريح كيفرخواست پرداخت و گفت: محمد۲۱ ساله به دنبال شوخى با پسر عمويش ابراهيم در عصر ۲۹ مرداد ۸۴ خون به پا كرد و او را با ضربه هاى كارد كشت. اكنون با توجه به اعتراف صريح مجرم و همچنين گفته شاهدان از محضر دادگاه برايش حكم مرگ مى خواهم. سپس پدر داغدار ابراهيم در جايگاه اولياى دم قرار گرفت و از قضات براى برادرزاده اش حكم مرگ خواست. وقتى قاضى كوه كمره اى نوبت را به محمد داد تا به تشريح جزييات جنايت بپردازد، او گفت: من و پسر عموهايم تازه از شهرستان براى كار به تهران آمده بوديم. من شب كار بودم و آن روز وقتى به خانه آمدم خوابيدم. ابراهيم مدام مرا اذيت مى كرد زمانى كه بيدار شدم موسى- برادر ابراهيم- گفت وقتى خواب بودم ابراهيم مواد مخدر درون دهانم گذاشت. خيلى عصبانى شدم و به ابراهيم اعتراض كردم. تبهكار جوان افزود: ابراهيم به طرفم آب پاشيد و من هم ظرفى را پر از آب كردم و به رويش ريختم. كم كم درگيرى مان بالا گرفت و او گلويم را فشار داد. هر چه به برادرانش التماس كردم مرا از دست ابراهيم خلاص كنند گوش نكردند. آنها فقط نگاه مى كردند و مى خنديدند. خونم به جوش آمده بود و حال طبيعى نداشتم. نمى دانم ابراهيم چگونه زخمى شد.قاضى كوه كمره اى پرسيد، با پسر عموهايت كينه قبلى داشتى؟ محمد پاسخ داد: نه. ابراهيم هميشه شوخى هاى زشت مى كرد اما نمى دانم كارد را من به او زدم يا برادرش موسى؟ محمد در حالى كه سرش را پايين انداخته بود اضافه كرد: قرار بود برادرم با خواهر ابراهيم ازدواج كند كه همه چيز خراب شد. باور كنيد من قصد كشتن او را نداشتم و حالا از عمويم مى خواهم به جوانى ام رحم كند و مرا ببخشد. با پايان حرف هاى مجرم، قاضى كوه كمره اى و چهار مستشارش وارد شور شدند و او را به مرگ محكوم كردند.در مراحل بعدى، حكم در ديوان عالى كشور نقض شد و پرونده اين بار در شعبه ۷۱ به رياست قاضى نورالله عزيزمحمدى و با حضور چهار مستشار به شور گذاشته شد. در نشست ديروز محمد بار ديگر حرف هايش را تكرار كرد و گفت: مى دانم اشتباه كردم، من هيچ دشمنى با ابراهيم نداشتم و يكباره كنترلم را از دست دادم. او در حالى كه بر دستان عمويش بوسه مى زد گفت: به جوانى ام رحم كنيد و از خونخواهى بگذريد. پدر قربانى مصرانه اعلام كرد: تا متهم به قتل اعدام نشود دلم آرام نمى گيرد. او پسرم را با سه ضربه كارد قربانى كرد و حالا بايد قصاص شود.
 دوشنبه 21 مرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[مشاهده در: www.iribnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 123]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن