واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: شهروند افغان که 1200 روز در زندانهای مخوف گوانتانامو و بگرام بهسر برده، در بیان خاطرات خود گفت که آمریکاییها بههنگام بازجویی با قیچی لباسهایم را پاره کردند و با بدن کاملاً عریان از من بازجویی کردند.به گزارش مشرق، "علیشاه موسوی " یکی از اتباع کشور افغانستان که مدتی را در زندانهای نظامیان آمریکایی در بگرام و گوانتانامو سپری کرده است، در گفتوگو با فارس در کابل، خاطراتی را از این زندانها بیان کرد که دیگر زندانیان گوانتانامو و بگرام آنها را به زبان نیاوردهاند.شهروند افغان که بیش از 3 سال در زندان نیروهای آمریکایی بوده است در ادامه خاطرات خود از رسیدن به پایگاه نیروهای آمریکایی در بگرام میگوید.*رفتار در بگرام وحشیانهتر از گردیز بوداین زندانی آزادشده از گوانتانامو گفت: نمی دانستم مرا به کجا آوردهاند، اما در اولین برخورد آمریکاییها برایم روشن شد که در بگرام هستم.وی گفت: از همان لحظات اول متوجه شدم جنایتی را که در حق زندانیان بگرام انجام میدهند، وحشیانهتر از "گردیز " است.این زندانی سابق گوانتانامو تصریح کرد: به محض رسیدن به بگرام، چند خارجی با صورتهایی زشت مرا با دست و پایی بسته با صورت به زمین کوبیدند به طوری که خون از بینی و صورتم جاری شد با این وجود با لگد به سر و صورت من میزدند.موسوی اظهار کرد: برای مدتی طولانی در همین وضعیت قرار داشتم تا اینکه 2 نظامی آمریکایی از بازوانم گرفتند و مرا به داخل زندان بردند.وی با بیان اینکه وی را به سلول انفرادی انتقال دادند، افزود: طول و عرض این سلول 170 در 70 سانتی متر بود.موسوی بیان داشت: 24 ساعت بدون آب و غذا سپری کردم تا اینکه پس از این مدت برای تکمیل پرونده و بازجوییهای اولیه مرا احضار کردند.*نام من در بگرام 596 بودوی در حالی که اشک از چشمانش جاری بود، گفت: وقتی مرا به اتاق بازجویی بردند، چیزی را شنیدم و دیدم که شاید تا روز مرگ فراموش نکنم.این شهروند افغان آه سردی کشید و ادامه داد: در وسط این اتاق نور میتابید و فردی که در آنجا نشسته بود مطالبی مینوشت.این زندانی سابق گوانتانامو افزود: در وسط اتاق خط قرمز و مربعی شکل را به اندازه 50 در 50 سانتی متر کشیده بودند و من را به طور ایستاده در داخل آن نگه داشتند.وی گفت: نوری قرمز رنگ اتاق را روشن کرده بود، در این حال دستهایم را باز کردند و 2 نفر که در 2 طرف من ایستاده بودند دستانم را با قدرت به پشت سرم پیچاندند و همین که به جلو خم شدم با لگدی محکم به پشتم کوبیدند.موسوی با بیان اینکه یک گوشی را به گوشم زدند که با بودن آن صدا را به خوبی نمیشنیدم، گفت: این کار باعث تضعیف شدن روحیه زندانیان میشد.این شهروند افغان تصریح کرد: این ترفند برای آن بود که زندانیان همیشه در صحبت کردن جیغ بزنند، زیرا کسی که شنوایی ندارد بهطور طبیعی با صدای بلند صحبت میکند.وی گفت: بازجو با صدای بلند سؤالها را مطرح میکرد و مترجم نیز که یک افغان بود با همین شیوه تکرار میکرد.موسوی خاطرنشان کرد: از آن لحظه به بعد گوشی که قدرت شنوایی زندانیان را کاهش میداد، در گوش ما بود و با چشمان بسته و با صدای بلند به زبان انگلیسی جیغ میزدند: اسمت چیست.این شهروند افغان بیان داشت: من فکر میکردم که آنان نمیشنوند، زیرا در گوش من گوشی بود و ناآگاهانه با صدای بلند و به زبان انگلیسی جیغ میزدم: 596. این نامی بود که آمریکاییها روی هر زندانی گذاشته بودند، به این معنی که من پانصد و نود و ششمین زندانی در بگرام بودم.*هنگام بازجویی مرا برهنه کردندوی با گفتن این جمله که تا زندهام توهین آنان را فراموش نخواهم کرد، افزود: با قیچی همه لباسهای من را بریدند و برهنه در میان مربع قرمز نگه داشتند که برای یک افغان و یک مسلمان تحقیر و توهینی بیش از این وجود ندارد.موسوی افزود: این لحظه برای من غیر قابل تصور بود، زیرا با دستهای بسته، گوشیهایی که شنوایی را کاهش میداد و بدن کاملاً عریان در وسط خط قرمز ایستاده بودم.*بگرام خاک آمریکاستوی گفت: چیز دیگری را که هرگز فراموش نمیکنم، این بود که به من گفتند: "اینجا خاک ماست و در خاک ما باید به قانون ما عمل کنی "، یعنی بگرام خاک آمریکاست و در بگرام قانون آمریکا اجرا میشود.این شهروند افغان تصریح کرد: من از شنیدن این سخن متاثر شدم و فکر کردم که آیا نتیجه سالها جنگ و جهاد در مقابل روسها همین است، آیا ما زمینه را برای حضور آمریکاییها فراهم کردیم و با جنگ در مقابل روسها در واقع نقشه آمریکاییها در افغانستان را پیاده کردیم؟ و یا این که آمریکاییها، روسهای دیگری هستند که با زور وارد افغانستان شده اند و آزادی افغانستان به جهاد دیگری نیاز دارد.موسوی خاطرنشان کرد: با این توهین و اهانت روحیه من خرد شد، توانایی باز کردن چشمانم را نداشتم و نمی توانستم به اطراف خود نگاه کنم.وی با بیان اینکه در آن لحظه آرزوی مرگ را میکردم، افزود: آمریکاییها به طور عمد و به منظور خرد کردن شخصیت یک مسلمان این کارها را انجام میدادند.*خرد کردن شخصیت افغانها یکی از اهداف آمریکاییهاستبه گفته موسوی، یکی از اهداف عمده آمریکاییها از زندانی کردن شخصیتهای جهادی افغانستان این است که طوری روحیه آنان را تضعیف کنند که کسی جرأت قیام در مقابل آنها را نداشته باشد.این شهروند افغان گفت: شکنجه در زندانهای بگرام و گوانتانامو توسط روانشناسان، پزشکان و نظامیان آمریکایی طوری طراحی شده که افراد پس از آزادی از زندان توان مقابله با آنها را نداشته باشند.وی گفت: به هیمن دلیل در اولین بازجویی، زندانیان را داخل مربع قرمز به طور ایستاده نگاه میداشتند و به آنان میفهماندند که اینجا پایان راه است.موسوی تصریح کرد: یک نظامی آمریکایی که وظیفه بازجویی از من را به عهده داشت، سؤال کرد: آیا میدانی بگرام خاک آمریکا است؟ من گفتم: نه، وی گفت: اینجا آمریکا است و در خاک آمریکا چند "نه " (no) را باید یاد بگیری.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 382]