تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 29 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):لباس پاكيزه غم و اندوه را مى برد و موجب پاكيزگى نماز است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816765793




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اي علي! زندگي‌ات كليد خير بود


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: خبرگزاري فارس: امام علي (ع) شب نوزدهم ماه مبارك رمضان سال چهل را از زمان‌هاي خيلي قبل‌اش انتظار مي‌كشيد؛ گاهى كه اندوه و غم بر ايشان مستولى و شوق ديدار پروردگار در دل‌شان زنده‏تر مى‏شد، دست‏ به دعا بر مى‏داشت از خدا مي‌خواست شقاوت «ابن ملجم» را برساند. به گزارش خبرگزاري فارس، به نقل از منابع ديني، رسول خدا (ص) امام علي(ع) را از واقعه شهادتش خبر داده بود و امام عليه السلام غافلگيرانه و بى‏خبر با مرگ مواجه نشده بود. سال چهل هجرى،سال نكبت‏بار براى امت اسلام و براى امام سالى پربركت و راحت افزا بود. فوز عظيمى را كه امام طالب آن بود، يعنى شهادت، در اين سال نصيب او شد و نداى «فزت و رب الكعبه» را امام عليه السلام در اين سال در محراب عبادت، آن هم با چهره‏اى خون‌آلود سر داد. چه زيباست آن لحظه و ساعتى كه آدمى احساس مى‏كند همه برنامه و تكاليفش را در زندگى انجام داده و اينك فارغ‌البال با چهره‏اى سرخ و با غرورى الهى به وعده‏گاه موعود و بجوار حق بشتابد و دفتر زندگيش را در بعد انجام وظيفه بسته مى‏بيند. ماه رمضان سال چهلم فرا رسيد. او براى ديدار و وداع، و هم انجام صله رحم هر شب ميهمان يكى از فرزندان و در كنار آنها بود. افطارى مختصرى كه بنا به دستور او مختصر بود برايش مى‏آوردند و بر اساس اسناد نوشته‏ها او بيش از سه لقمه تناول نمى‏كرد. به هنگامى كه فرزندان به علت محبت و خيرخواهى، پدر را به خوردن بيشتر تشويق مى‌كردند، امام عليه السلام مى‏فرمود نه، نمى‏خورم، دوست دارم خداى را در حالت و وضعيتى ملاقات كنم كه شكم من به پشت چسبيده و در شرايط خالى و گرسنه مانند باشم: «احب ان القى اله و انا خميص». پس از افطار سرگرم عبادت و ذكر و مناجات مى‏شد. خوابى بس محدود و مختصر داشت، نگاهش به آسمان بيشتر از ديگر ايام بود. توصيه‏هاى لازم را به هر يك از فرزندان مى‏كرد، آنها را به رعايت تقوا و پرهيز از گناه سفارش مى‏كرد. شب شهادت بر اساس اسنادى كه در دست است او در خانه ‌ام‌كلثوم بود. اما اين كلثوم كيست جاى بحث و سخن است. ظاهرا سه دختر امام كنيه ام‌كلثوم داشتند دو دختر از فاطمه و دخترى هم از همسرى ديگر. بر اساس شواهدى كه در دست است، ‏شب آخر زندگى در خانه ‌ام‌كلثوم اول، يعنى زينب كبرى بود و اين از سخنان رد و بدل شده فيما بين آنها و برادران، مخصوصا پس از ضربه خوردن به دست مى‏آيد. طبق روال سه لقمه‏اى افطار كرد و به عبادت پرداخت. ولى بسيار مضطرب و مشوش به نظر مى‏رسيد و دخترش از او علت آن را پرسيد. ظاهرا چنين جواب شنيد: احساسم اين است كه امشب شب لقاى حق است. در آن شب زياد از اطاق بيرون آمده و به آسمان مى‏نگريست و مى‏فرمود به خدا قسم به من دروغ نرسانده‏اند و داستان دروغ نيست،امشب همان شبى است كه خداى وعده داده است.و الله ما كذبت و ما كذبت و انها الليلة اللتى وعد الله... . به گفته جرج جرداق امام عليه‌السلام در شب مرگ ساعتى زانوها را در بغل گرفت و لحظاتى به فكر فرو رفت. گذشته حيات خود را از روزگاران دور بنظر آورد.بياد آورد: -روزگار كودكى و حيات خود را در خانه پيامبر صلى الله عليه و آله كه سايه او را بر سر داشت و دست پر مهر او را در بازوگيرى از او. -روزگار قبول اسلام و رنج‏ها و مرارت‌هائى را كه در دوران قبل از هجرت متحمل شده و شايد زجرها و شكنجه‏هاى ياران و مؤمنان اوليه بود. -شب هجرت و ساعات پر هراس شب را كه به اتكاى پروردگار در بستر رسول خدا صلى الله عليه و آله خوابيد تا او جان سالم بدر برد و در خدمت رشد بشريت‏ باشد. -دوران پس از هجرت تا زمان مرگ رسول خدا صلى الله عليه و آله كه سراسر آن به جنگ و درگيرى با جاهلان و مشركان گذشت و در فاصله 10 سال 84 غزوه و يا كمتر را پشت‏سر گذارده بود. -دوران سقيفه و پايه‌گذارى‏ها و صدمات و لطمات ناشي از آن و غصب خلافتى كه سبب شد او 25 سال از دوران عمر خود را بدور از اعمال قدرت اسلامى بگذراند. -ياران و دوستان و وفاداران كه هر كدام يا در ميدان به شهادت رسيدند و يا ترور شدند و يا با مرگ طبيعى رخ به نقاب خاك كشيدند. از آن همه رنج‌ها و افسردگى دلش گرفت، به ويژه از آن بابت كه خود را تنها يافت، با قلبى پر از تاثر آماده مرگ شد. به ويژه از آن بابت كه او زحمات پيامبر و مجاهدان و شهداى اسلام را در معرض هدر و تلف مى‏ديد. او متاثر است از اينكه دوستان وفادارى چون مالك اشتر، محمد بن ابى‌بكر، سلمان فارسى، ابوذر، عبدالله خباب و ... را از دست داده و برخى از اينان به حيله و نيرنگ كشته شده‏اند و يا با رنج و تاسف از دار دنيا رفته‏اند. او در ذهن خود خيانتكاران و خائنان را به محاكمه مى‏كشد و بدكاران را نمى‏بخشد، به ويژه آنها كه لطماتى بر پيكر اسلام وارد آورده و زحمات رسول خدا صلى الله عليه و آله را ناديده گرفته‏اند، در پيشگاه خدا به شكايت مى‏پردازد و... اضطراب سراسر وجود زينب را گرفته و نگران است. به نزد پدر مى‏آيد كه بابا، امشب تو به مسجد مرو، كه دلم نگران است. بگذار ديگرى بجاى تو رود. فرمود لا مفر من القدر. گريز از قدر و قضاى خدا ممكن نيست. اگر بلاى زمينى باشد بر رفع آن قادرم اگر بلاى آسمانى (مرگ) باشد كه بايد جارى گردد. بالاخره به مسجد رفت، بر بالاى مناره قرار گرفت و آخرين اذان خود را با صداى بلند سرود، به صحن مسجد براى اداى نماز آمد. ابن ملجم به سينه خوابيده و شمشير خود را در وسط پا پنهان داشته بود. امام خفتگان در مسجد را بيدار كرد و از جمله ابن ملجم را. به نماز ايستاد، ركعت اول و دوم را خواند و در حين سر برداشتن از سجده شمشير زهر آلود ابن ملجم به همراه اين فرياد بر سر او فرود آمد كه لله الحكم لا لك يا على. امام عليه السلام به ظاهر نماز را تمام كرد و فرمود: بسم‌الله و بالله و على ملة رسول‌الله- فزت ورب الكعبة، به نام و ياد خدا و بر اساس آئين رسول خدا جان ‏مى‏دهيم، قسم به خداى كعبه رستگار و راحت ‏شدم. سپس اين آيه قرآن را خواند: منها خلقناكم، و فيها نعيدكم و منها نخرجكم تارة اخرى شما را از خاك آفريديم و به خاك‏تان بر مى‏گردانيم و بار ديگر شما را از آن بيرون مى‏آوريم گويند جبرئيل در بين زمين و آسمان ندائى داد كه همه مردم كوفه شنيدند: تهدمت و الله اركان الهدى... بخداى سوگند كه اركان هدايت ويران شدند، نشانه‏هاى تقوا فرو رفته و محو شدند، رشته محكم خدا گسيخت، پسر عم پيامبر به شهادت رسيد، على مرتضى كشته شد و بدبخت‏ترين بدبختان او را كشته است. ابن ملجم پس از ضربه‏اى گريخت، ولى نتوانست‏خود را مخفى كند و بظاهر از عمل خود گيج و مبهوت مانده بود و سرگردان در كوچه‏اى با همان شمشير خون آلود ايستاده بود بهنگامى كه از او پرسيدند كه تو چنين كردى چاره‏اى جز اعتراف نداشت و بدين‏سان به زودى دستگير شد. امام را به خانه بردند.دم در خانه اصرار داشت كه با پاى خود گام بردارد و وارد خانه شود،بدان خاطر كه دختركان و زنان پريشان خاطر نشوند و هراس برندارند.پزشك آوردند و او اثير بن عمر بن هانى و در جراحى زبده‏ترين بود. زخم را گشود و بصورتى كه معمول آن روزگار بود آن را مورد بررسى قرار داد و مايوسانه گفت زخم عميق است و شمشير به مغز رسيده و زهر آلود هم بوده و بدين‏سان اميد بهبودى نيست. مردم براى عيادت آمدند-برخى دريافتند كه شير براى او مناسب است،براى امام عليه السلام شير آوردند كمى نوشيد و الباقى را به فرزندان داد كه براى اسير و زندانى خود ببريد.درد شديدتر و چهره امام زردتر مى‏شد.گاهى به اغما مى‏رفت، زردى چهره فراگير شده بود بحدى كه رنگ صورت به رنگ دستمال زردى كه بر سر او بسته بودند درآمده بود.فرزندان از زنده ماندنش نوميد شده بودند و بدين خاطر همه اعضاء خانواده به دورش گرد آمدند. امام گاهى كه بهوش مى‏آمد-فرزندان و خويشان را مورد وصيت قرار مى‏داد،نوع وصايا متعدد و گوناگون است.بخشى از وصايا درباره قاتل خود بود و مى‏فرمود: به او غذا بدهيد و او را سيراب كنيد اگر زنده ماندم خود ولى دم خود هستم اگر مردم و خواستيد قصاص كنيد ضربه‏اى به ضربه‏اى او را مثله نكنيد و براى قتل من حمام خون راه ميندازيد... . بخشى ديگر از وصايا متوجه فرزندان بود.حسن جان صابر باش،حسين من زندگى پرماجرائى خواهى داشت.عباس من در معاونت‏برادرت بكوش،از محمد (حنفيه) هم مواظبت كنيد او هم پسر پدر شماست،او را دوست دارم،زينبم،عونم،جعفرم ... همه شما را به تقوا و صبر و شكيبائى سفارش مى‏كنم،از پراكندگى بر حذرتان مى‏دارم... . كم كم رمق از او رفت،پلك چشمها به هم آمد،جوهر صوت خاموش مى‏شد و آخرين كلماتى كه از او شنيده شدند اين بود:اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا عبده و رسوله... . و بدين‏سان امام از دنيا رفت و از شصت و سه سال زندگى پر رنج و توام با انجام وظيفه رها شد. او 30 سال پس از وفات رسول خدا صلى الله عليه و آله و فاطمه زهرا عليها السلام زنده بود.در زمان مرگ به گفته شيخ مفيد 63 سال و 2 ماه و 7 روز داشت.وفاتش در شب يكشنبه 21 ماه رمضان سال چهل اتفاق افتاد كه شب قدر بود و شبهاى قدر بر خلاف تصور عده‏اى از جاهلان پس از وفات امام عليه‌السلام ايجاد نشد و امرى بود كه حتى قبل از اسلام سابقه داشته و در اسلام هم بر آن صحه گذارده شده بود.و بر حسب اتفاق و شايد هم مقدراتى شب ضربه خوردن و شهادت امام عليه السلام با آن شبها مصادف شده بود. بفرموده امام مجتبى عليه‌السلام او در شبى از دنيا رفت كه موسى عليه السلام در آن شب از دنيا رفت، عيسى در آن شب به آسمان عروج كرد،قرآن در آن شب نازل شد. امام علي(ع) را براى دفن آماده كردند. غسلش دادند و كفن كردند و او را به محلى كه امروز نجف نام دارد برده‏اند و البته اين محلى است كه فرزندان او مخصوصا امام صادق عليه السلام اعلام كردند. اينكه چگونه پدر را غسل دادند و با جراحت‏سر او چه كردند و در آن شرايط چه حال و وضعى داشتند مساله‏اى است كه از توان شرح ما بيرون است.و به هر صورت كار غسل و تجهيز و تكفين پايان يافت و بنابراين شد كه حسب الوصيه قبر او را مخفى دارند.و مردم را كه آماده تشييع بودند برگرداندند كه مراسم تشييع به بعد موكول شد. مردم رفتند و عده‏اى اندك از خاصان باقى ماندند.نيمه‏هاى شب كه چشم‌ها خفته بودند عده‏اى معدود از دوستان خالص امام عليه‌السلام بر حسب سفارش او جنازه را برداشتند و به محلى كه امروز قبر شريف اوست‏ بردند. در مراسم دفن فرزندان امام حضور داشتند.با تاثر و اندوه بسيار او را بخاك سپردند.اما سخن اين است چه كسى مرثيه دفن را بخواند؟حسنين عليهما السلام را از نظر روحى و عاطفى آمادگى آن نبود،از صعصعه بن صوحان آن سخنور نيرومند و آن دوست ‏با صفاى على عليه السلام خواستند كه سرود مرثيه را بسرايد او با حالتى تاثر انگيز دستى بر قلبش نهاد و با دستى ديگر خاك بر سرش پاشيد و گفت: اى على عليه السلام گوارايت‏باد كه مولدى پاك داشتى و حلم و جهادت بزرگ ‏بود.تجارت تو بسيار سودمند گشت.تو بر آفريننده‏ات نازل گشتى و او تو را با خوشى و خرسندى پذيرا شد.تو در كنار پيامبر صلى الله عليه و آله و همسايگى او جاى گرفتى و خداوند تو را در جوار خود جاى داد.از خداى مى‏خواهيم از تو پيروى كنيم،راه تو را ادامه دهيم و به روش تو عمل نمائيم. اى على عليه السلام،تو دريافتى آن چيزى را كه ديگران درنيافتند و تو رسيدى به آنچه را كه ديگران نرسيدند اى على،تو به همراه پيامبر صلى الله عليه و آله جهاد كردى و براى دين خدا قيام كردى. نابساماني‌ها را تو اصلاح كردى و آشوبها را تو از ميان بردى و اسلام بوسيله تو به نظم و سامان در آمد. درود بر تو اى على عليه السلام كه وسيله تو پشت مؤمنان محكم شد،و راهها براى مردم روشن گشت و سنت‏ها بوسيله تو برپاى ايستاد. تو نداى پيامبر صلى الله عليه و آله را جواب دادى و در اين اجابت‏بر ديگران سبقت جستى و در دوران حيات به يارانش شتافتى و با جان خود و با تمام وجود حفظش كردى. تو با ذو الفقار خود پشت دشمن را شكستى و با ضربه‏هاى شمشيرت بنيان شرك را درهم ريختى و گمراهان و گمراه كنندگان را به خون كشيدى. اى على عليه السلام تو نزديكترين مردم به پيامبر صلى الله عليه و آله بودى،و از همه ياران نسبت‏به او فداكارتر و نصيبت از خير بيشتر بود از خداى مى‏خواهيم ما را از اجر مصيبت تو محروم نگرداند. به خدا سوگند كه زندگيت كليد خير بود و قفل شر،و مرگت كليد هر شرى است و قفل هر خير.اگر مردم تو را بر مى‏گزيدند نعمت‏خدا از همه سوى بر آنان مى‏باريد ولى افسوس كه آنها دنيا را به آخرت برگزيدند... انتهاي پيام/ش




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 144]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن