واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: اعتیاد به هر شکل خود یعنی تکرار کردن یک الگوی رفتاری غالب در مدت زمان نسبتا طولانی که عامل ایجاد کننده وابستگی در فرد می باشد. وابستگی فرد معتاد در معنای عام ابعاد جسمانی ،روانی یا اجتماعی دارد. وابستگی روانی یعنی عادت کردن روح و روان به یک انسان، شیئ یا موضوع خاص. اریک اریکسون که رویکرد عمر نسبت به زندگی دارد، انسان را موجودی زیستی، روانی و اجتماعی به حساب می آورد. بنابراین جریان تغییر حداقل بایستی سیر تحولی این مراحل را در برگیرد. آنچه که در این مجال بدان پرداخته می شود " وابستگی روانی " است که به شکل مجموعه افکار عودکننده و احساسات مربوط به آن در ترک کنندگان مواد مخدر دیده می شود. " افکار عودکننده یا برگشتی " در حقیقت همان تفکرات تکراری ناشی از وابستگی به مصرف مواد مخدر می باشد. تقریبا در تمام افرادی که جریان ترک مصرف مواد مخدر را سپری می کنند این افکار به چشم می خورد و در موارد شدید تبدیل به " وسواس فکری " می شود که جنبه های بی اختیاری یا اجبارگونه آن شدت می یابد و عامل تضعیف کننده اراده انسان است. برای روشن تر شدن مساله حاضر به مصاحبه ای که با یکی از افراد موفق در ترک مواد مخدر صورت گرفته است توجه بفرمایید: - سلام، لطفا خودتان را برای خوانندگان معرفی بفرمایید. - سلام. علی، ش هستم، 35 ساله و عضو انجمن معتادان گمنام (NA) شرق تهران. - لطفا بفرمایید که به چه مدتی سوء مصرف مواد داشتید؟ - بیش از 13 سال، از 18 سالگی شروع کردم و تا حول و حوش 31 سالگی درگیر بودم. - چه موادی مصرف می کردید؟ - تریاک، هروئین، حشیش و در اواخر تقریبا 60 قرص روان گردان در روز! - با توجه به شدت مصرف مواد مخدر از انگیزه کنارگذاشتن آن بفرمایید. - در این کار عشق و روشن بینی وجود نداشت که پشتوانه من باشد. من بعد از ورود به انجمن NA و آگاهی ای که نسبت به خودم پیدا کردم تنها دلیل قطع مواد را دردهای جسمانی، روانی و به ویژه روحانی دیدم به خصوص اینکه در اواخر مصرف قرص های روان گردان بسیار زیاد بود. - به طور دقیق چند وقت دوره ترک یا به اصطلاح خودتان پاک سازی را پشت سر می گذرانید؟ - 3 سال و 5 ماه و 20 روز - بر اساس تجربه شخصی خودتان از مشکلات عمده جریان پاک سازی یا بهبودی بفرمایید. - در ابتدای بهبودی و تا 3 ماه فشار جسمانی داشتم و تا مدتی بعد هم با وسوسه و میل شدیدی به مصرف مواد مواجه بودم اما با شرکت در جلسات و صحبت با اعضاء قدیمی و راهکارهای راهنما از شر آن خلاص شدم. - یعنی می خواهید بگویید " وابستگی روانی " شدیدی را تجربه کردید؟ - بله - در این باره بیشتر توضیح بدید. - پس از طی دوره سم زدائی و فشارهای جسمانی افکاری تحت این عنوان توی ذهنم داشتم: - تو هیچ راهی نداری و محکوم به مصرف مواد مخدر هستی. - این دفعه هم مثل دفعه های قبل شکست می خوری. - بیا و فقط یک بار مصرف کن! دوباره برمی گردی، حالا فرصت داری. - اگر مصرف کنی راحت می شوی، کمتر درد می کشی و مشکلات حل می شود. - تو که خراب کردی حالا چه فرقی می کند؟ - آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب و ........... البته بعد از تکرار این افکار، لذت های ناشی از تصورات ذهنی تداعی می شد که در انجمن به آن " انحراف فکری معتاد گونه " می گویند. این افکار اعتماد به نفس را پایین می آورد و مربوط به بخش تسلیم شدن اعتیاد است چون زندگی خودم را از دست داده بودم و دوباره فکر مصرف بودم. با اینکه می دانستم تمام مشکلات من ناشی از مصرف مواد مخدر هست اما دوباره می خواستم شروع کنم. در حقیقت تکرار اشتباه و انتظار یک نتیجه متفاوت! - وقتی این مراحل را پشت سر می گذاشتی و قدم به قدم پیشرفت می کردی چه احساسی داشتی و چطور این احساس را به اطرافیان منتقل کردی؟ - در ابتدا سعی کردم با رسیدن به وضعیت ظاهری به اطرافیان بگویم که من مواد مصرف نمی کنم. با رفتار خودم سعی در جلب توجه داشتم. با اینکه زن و فرزندان من 2 سال مرا ترک کرده بودند اما به کمک راهنمای انجمن به این کار ادامه دادم و در یک نقطه ای نیاز داشتم اطرافیان به من اعتماد کنند یعنی به من بگویند: " تو پاک شدی و توانایی زندگی کردن را داری". اما گاهی اوقات در این نیازها شکست می خوردم و آنها بطور غیر مستقیم می گفتند هیچ معتادی نتوانسته ترک کند اما من با کمک انجمن اعتماد به نفس خودم را از دست ندادم و در این مسیر با اوج رنج و ناآمیدی به زندگی خودم معنا بخشیدم تا جایی که دیگران را متقاعد کردم واقعا مصرف نمی کنم و به فرد قابل قبول، مسئول و سازنده ای تبدیل شدم. در حدود 1 سال از پاک سازی می گذشت که زندگی مشترکم را بدست آوردم و اگر امروز از من سوال کنید این اتفاق چطور به وقوع پیوست می توانم بگویم " فقط لطف خدا بود ". - و در آخر پیام شما برای همه آنهایی که هنوز پاک سازی را شروع نکردند؟ - اگر هیچ کجا جایی نداشتید، آغوش انجمن معتادان گمنام NA) ( به روی شما باز است. آمیدوارم مثل من از لطف و عنایت خدا بهره بگیرید. - از همکاری صمیمانه شما متشکریم. - من هم از اینکه این فرصت را به من دادید سپاسگذارم. شرکت در گروههای بازتوانی عامل بسیار مهمی برای رویارویی با افکار عودکننده است. وقتی افراد وارد چنین گروه هایی می شوند، درمی یابند که در داشتن چنین مساله ای تنها نیستند و می توانند از تجربه افرادی بهره برند که خود روزهایی این مرحله را پشت سر گذاشته اند.در حقیقت اینگونه افراد رهجویان افراد مجرب تر می باشند. * دکتر جک پاول مددکار اجتماعی مرکز خدمات جوانان مریلند الگوی 5 مرحله ای برای رسیدن به رفتار مسئولانه را پیشنهاد نموده است: 1- علاقه مندی( انتخاب در برابر بهانه جویی ) برای تغییر بایستی علاقه فردی وجود داشته باشد. تغییرات درازمدت از درون انسان برمی خیزد بنابراین تغییر تحمیلی زود از بین می رود. 2- مسئولیت پذیری ( توانمندی در برابر وابستگی ) فرد بایستی مسئولیت خودش را برای تغییر بپذیرد. 3- دانش ( بینش در برابر نادیده انگاری ) فرد بایستی دانش تغییر را داشته باشد. دانش، توانمندی بوجود می آورد و تمرین کردن توانمندی، مهارت ایجاد می کند. 4- عمل کردن ( پویایی در برابر ایستایی ) فرد باید دانش آموخته شده را به کار بندد. بدیهی است که کار نیکو کردن از پُر کردن است. 5- تداوم ( تعهد در برابر خود فریبی ) فرد بایستی رفتار جدید را حفظ کند زیرا هدف از بهبودی ادامه دادن این جریان می باشد. hamdardi.com پایگاه اینترنتی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 205]