واضح آرشیو وب فارسی:حيات: گروه هاي ترور (2)
تهران-حيات
عمليات مرصاد آخرين عمليات رزمى جمهورى اسلامى ايران در جنگ تحميلى هشت ساله است با اين تفاوت كه اين بار نيروهاى مهاجم، ايرانيانى بودند كه در پشت پرده نفاق و در قالب گروهك منافقين و با حمايت عراق به مرزهاى ايران حمله كرده بودند. اين عمليات در پاسخ به عملياتى موسوم به فروغ جاويدان صورت گرفت،شكست ذلت بار بار منافقين در اين عمليات پرونده 8 سال دفاع مقدس را براي هميشه بست و به طولاني ترين نبرد قرن بيستم پس از جنگ ويتنام خاتمه داد اما نفاق از پديده هاي شوم و خطرناكي است كه هرگز سايه آن محو نخواهد شد.
سه ماه از ورود امام به ايران و پيروزي انقلاب گذشته بود. بازار مباحث سياسي و اعتقادي همچنان داغ بود. گروههاي مختلف با گفتوگو و اطلاعيه و مناظره و روزنامه و ... سعي در ترويج نظرات خود داشتند. چند روزي از ترور سپهبد قرني گذشته بود كه ناگهان خبر ديگري فضاي سياسي ايران را شوكه كرد؛ استاد مطهري در حالي كه شبهنگام از منزل دكتر سحابي خارج ميشد، با گلولهاي به شهادت رسيد.
در پي اين خبر، اين سؤال در اذهان مردم نقش بست كه چه كساني و چرا مطهري را به شهادت رساندند؟
ابهام به سرعت برطرف شد. «گروه فرقان» كه مسؤوليت ترور شهيد قرني را -به علت نقش وي در سركوب شورشهاي كردستان- به عهده گرفته بود، اين بار نيز با افتخار، دليل ترور استاد مطهري را اينگونه اعلام كرد: «فكر به قدرت رسيدن آخونديسم و آمادهسازي تشكيلاتي آن، از مدتها قبل، حتي قبل از خرداد 42 از طرف او طرح شده بود.»
اين گروه بيكار ننشست و باز هم به سراغ بزرگان انقلاب رفت و ترور حاجمهدي عراقي، آيتالله مفتح و ترور نافرجام آقاي هاشمي رفسنجاني را هم در كارنامهي سياهش ثبت كرد.
آغاز
گروه التقاطي و تروريستي فرقان كه بنا بر اسناد بهدست آمده از لانهي جاسوسي، بازوي نظامي منافقين بود، در سال 56 به رهبري طلبهي جواني به نام «اكبر گودرزي» شروع به فعاليت نمود. او با ترك حوزه و پس از مراجعت به تهران لباس روحانيت را كنار گذاشت. گودرزي در همان سالها خود را به عنوان مفسر قرآن معرفي كرد و در مساجد الهادي، فاطميهي خزانه، رضوان اتابك، خمسهي قلهك و ... به تفسير قرآن پرداخت. او از همين جلسات براي گروه فرقان جذب نيرو كرد. به تدريج عباس عسگري، كمال ياسيني، علي حاتمي و ... به اين گروه پيوستند.
گودرزي در اوايل تشكيل گروه تنها به صدور اطلاعيه و بيانيه اكتفا ميكرد و با اين روش به دنبال ورود به فضاي سياست و مبارزه بود. مثلاً اطلاعيههاي شهيد مطهري و مرحوم بازرگان به مناسبت مرگ دكتر شريعتي با واكنش شديد گروه فرقان مواجه شد. موضعگيري بعدي آنها در اطلاعيهاي به مناسبت قيام قم و تبريز در حالي صادر شد كه آنها دخالت بيرويه روحانيت در سياست را فاجعهاي عظيم ميپنداشتند.
به جاي ساواك
پس از پيروزي انقلاب اسلامي و تصرف پايگاههاي نظامي توسط مردم، گودرزي و همراهانش با برداشتن اسلحه و مهمات، بيشتر مسلح شدند. شاه رفته بود و از ديد فرقان، مبارزه با آخونديسم، مهمترين رسالت به شمار ميآمد. با همين ديدگاه بود كه فرقان اقدامات تروريستيش را از ارديبهشت 58 و با تهيهي ليستي از اسامي اشخاص مذهبي و انقلابيهاي مؤثر آغاز كرد. تا آذر همان سال، در كنار بسياري از اين نامها، واژهي شهيد هم اضافه شد؛ سپهبد قرني، مرتضي مطهري، اكبر هاشمي رفسنجاني، محمد مفتح، حاجيطرخاني، رضي شيرازي، حاج مهدي و حسام عراقي، مهديان و حتي يك مستشار نظامي خارجي به نام هانس يواخيم لايب. افرادي ديگري هم در اين ليست و در صف انتظار بودند؛ سيد محمد بهشتي، محمدجواد باهنر، حقي، اماميكاشاني، ناطق نوري، موسوي اردبيلي، تيمسار وليالله فلاحي و...
پاك كردن اين نامها از دفتر ياران انقلاب، ضربات بزرگ و شديدي بود بر پيكر جمهوري اسلامي. كاري را كه شاه پيش از انقلاب نتوانسته بود بهوسيلهي ساواك انجام دهد، اين گروه منحرف در طول چند ماه ميخواست به انجام برساند.
سراب انديشه
در دههي 40 و 50 بدليل غلبهي جهاني گفتمان ماركسيسم در مباحث انقلاب، بسياي از گروههاي مبارز به پذيرش اصول آن روي آوردند. گروه فرقان نيز از اين حيث مستثني نبود. بررسيهاي دقيقتر روشن ميكند كه اصول فكري و اعتقادي فرقان را بايد نشأتگرفته از تفكرات اكبر گودرزي و مرحوم شريعتي دانست.
توهم قرآنانديشي
گودرزي از سال50 تا سال 55 «در جهت راهيابي آزادانه به قرآن و متون اصلي» به مطالعهي قرآن مشغول شد و پس از آن به ترويج ديدگاههاي خود به عنوان مفسر انقلابي قرآن پرداخت. طلبهي جوان كه حتي دروس حوزوي را نيمهكاره رها كرده و تنها پنج سال به مطالعهي قرآن پرداخته بود، به چنان فهم و استنباطي از قرآن دست يافت كه نتيجهاش كشتن بهترين فرزندان ملت بود.
محمدمهدي جعفري كه در سال 56 با گودرزي ديداري داشته، ميگويد: «من يك جلد تفسير آنها را مطالعه كردم و به آنان گفتم كه اين تفاسير انقلابي و امروزي است و مضمون آن مطابق با روح قرآن نيست. براي نمونه در داستان يوسف، گرگ به معناي ضد انقلاب گرفته شده كه حضرت يعقوب يوسف را براي به دام انداختن ضد انقلاب به سوي آنها فرستاده است.»
تفسير گودرزي از قرآن، اصولاً در گفتماني انقلابي-ضد انقلابي ارائه ميشد. در تفسير بخشي از سورهي بقره گفته بود: «راه چاره چيست؟ ... ذبح كردن گاو. آري بايد واسطههاي بازاري، سرمايهداران، صاحبان شركتها و كارخانهها از بين بروند.»
به عقيدهي شهيد مطهري بزرگترين انحراف فرقان كه نشان از افكار مادي و ماركسيستي گودرزي داشت، خالي كردن مفاهيم قرآن از معنويت و تفسير مادي كردن آن بود: «همهي قرآن را از ديدگاه طبقاتي تفسير ميكنند؛ گويي قرآن آمده در هزار و چهارصد سال پيش نظريهي ماترياليسم تاريخي ماركس را بيان كند. [...] همان سياستي كه ماركس پيشنهاد كرد كه براي مبارزه با دين بايد مفاهيم ديني را تفسير مادي كرد.»
گودرزي هنوز 25 سال نداشت كه 20 جلد تفسير قرآن نوشته بود. شرحي دو جلدي بر صحيفهي سجاديه و شرح دعاي عرفه هم از محصولات كارگاه انديشهي او بود كه مثل هميشه با نام مستعار به چاپ ميرسيد. فرقانيها كتاب مقدس ديگري هم داشتند؛ «توحيد و ابعاد گوناگون آن». گودرزي در اين كتاب سعي ميكرد با استناد به برخي آيات قرآن، برداشت عجيب خود را از مفاهيمي مانند توحيد و قيامت، توجيه كند.
فرجام
واحد اطلاعات كميتهي انقلاب با افزايش ترورها به خانههايي مشكوك شد كه مشخص شد خانهي تيمي فرقان بودهاند. سپس سرنخهايي به دست آورد و به تدريج اعضاي فرقان را دستگير كرد و به مقامات قضايي تحويل داد. دادگاه نيز پس از بررسي اتهام ترور شخصيتهاي برجستهي مردمي و انقلابي، آنها را به اعدام يا زندان محكوم كرد. برخي از اعضاي فرقان نيز كه نقش كمتري در اعمال جناياتكارانه داشتند، عفو شدند و چند نفري نيز به خارج از كشور گريختند كه هنوز هم با انتشار اطلاعيههايي، جهالتها و حماقتهاي پيشين را در ذهنها تداعي ميكنند.
منبع:
جريانها و سازمانهاي سياسي مذهبي ايران (1320-1357)؛ رسول جعفريان؛ مركز اسناد انقلاب اسلامي
پايان پيام
شنبه 5 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: حيات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 312]