تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 29 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):اگر به تعداد اهل بدر [مؤمن كامل] در ميان شما بود، قائم ما قيام می ‏كرد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816800544




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

درباره كتاب ؛فرياد كيارستمي - احمد ميراحسان


واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: درباره كتاب ؛فرياد كيارستمي - احمد ميراحسان


نوشتن درباره براي يادآوري زايش و آبستني مدام عباس كيارستمي كار مناسبي است كه من دوست دارم انجامش دهم. پيش از اين به تفصيل درباره معناي انتخاب مصرع‌ها و بيت‌هاي حافظ و سعدي به‌وسيله كيارستمي و پيوستگي آن با نگاه و سبك و استتيك، و نگاه ميني‌مال او به جهان در كارهاي مختلف هنري‌اش از سينما و عكس گرفته تا سرايش شعر و... حرف زده‌ام. پديده‌هاي نو هميشه چون رويدادهاي ساده اما مخرب!، عادت‌ستيز، غيرمترقبه و آشنازدا روي مي‌دهند و حتي گاه اهداف پيچيده‌اي ندارند، بلكه صرفا ضرورتي را گوشزد مي‌نمايند.

اما من خود معتقدم، ساده‌ترين رفتارهاي هنرمنداني كه از نگاه و خرد نو برخوردارند، پيوندي بينامتني با دوران، زيباشناسي هنجارزدا، نگرش‌هاي منسجم نظري و لا‌يه‌هاي ضمني و دستاوردهاي معرفتي دارد و كار نقد انديشيدن به همين ساحت‌هاي نينديشيده هنرمند است. هنرمندان بزرگ حق دارند درباره سادگي اهداف‌شان حرف بزنند و مخاطبان هوشمند، هوشمندي‌شان كشف علت ممتنع بودن، تكرارناپذيري به‌وسيله ديگران علي‌رغم سادگي (و نه صرفا به سبب شهرت) است. هر چند نام و ناموري خود عصاره همان توان و مهارت را بازمي‌گويد كه خود را و يكتايي خود را به اثبات رسانده است. پس از اول بگويم اتفاقا قصدم پيچيده‌سازي و دشوارنمايي بسيار ساده انتخاب مصرع‌ها و بيت‌هاي سعدي در اين نوشته است. ‌

... ربطي به بحث و فضاي مجازي و گسست فرهنگ از مكان دارد. به نظرم كيارستمي آبستن افق آينده ما و جهان ماست و من مايلم كه در اين مقاله به يك سيماي بسيار پيشروي عباس كيارستمي، به آبستني مدام او و افق نگاه پي‌درپي نوگراي او و همچنين ساختار حضور او در فضاي سايبر و تاثير او در توسعه تلقي از انقلا‌ب ديجيتالي و تناسب نگاه او در قلمروي سينماي ديجيتالي و ‌ready made و همگانيت تجربه بصري با ديگر فعاليت‌هايش و يكپارچگي سبك او در قلمروي شعر و سينما و عكس و داستان و تعزيه و اپرا در پيوندي گسستني‌ناپذير با پيشروترين نگاه معاصر و افق آينده در ارتباط با انتخاب مصرع‌هاي برگزيده شاعران قديم حرف بزنم و به‌ويژه به نقش مهم او در پارادوكس بسيار پراهميت گسست / پيوست فرهنگ از مكان كه افق آينده روابط بشري فراتر از جغرافيا، مكان ملي، مرزهاي اعتباري و مفهوم كهنه‌شده دولت / ملت مستقر در مكان و سيطره قدرت / مكان ملي بر فرهنگ است اشاره كنم... كيارستمي به‌عنوان نمونه‌اي از انسان يك گوشه دور از تجربه و تولد مدرنيته غرب، به يكي از الگوهاي توسعه يك فرهنگ گسسته از محدوديت ملي و هويت گلوبال در قلمروي انقلا‌ب ديجيتالي بدل شده است. در واقع سبك ميني‌ماليستي او كه در همه حوزه‌هاي كار هنري‌اش پراكنده و شالوده آن را مي‌سازد، تناسب دروني با فرهنگ انسان عصر ديجيتال و سرعت سايبرنتيكي دارد. اگرچه ورك‌شاپ‌ها و سينماي او ظهور تجربه ديجيتالي در ساختار اساسي و توسعه نگاه و سبك شخصي او در انطباق با تجربه جهاني است و اگر ديدگاه‌هاي محافظه‌كار تنها سطحي‌ترين تفسير را از فعاليت كيارستمي مباح مي‌شمرند، ولي حتي چيزي عميق‌تر از اين با او زاده مي‌شود، نگاه او آبستن همه‌جانبه اين هويت گلوبال در همه عرصه‌ها است. تا جايي‌كه من و را دقيقا نمونه‌اي از اين گسترش نگاه و مدل كار در شرايط گسست فرهنگ از مكان مي‌دانم كه به نحو پارادوكسيكالي امكان تمركز بر پديده ملي را در مقياس جهاني و معرفي آن با خوانش نو و هماهنگ با تجربه ديجيتالي / ميني‌مال آشكار مي‌گرداند.

احياي حافظ و سعدي براي نسل جوان و در پيامك‌ها و چت‌روم‌هايشان،‌آغاز اين تجربه است. فقدان ديد و درك درست در فهم نوآوري‌هاي كيارستمي كه بنا به سياق نگاه او و نه يك برنامه پيش‌بيني‌شده محقق مي‌شود، به معني فقدان آدمي متعلق به عصري است كه هر عصر هر بار تعدادي از آنها را انتخاب و به اوج مي‌رساند تا صداي رساي نيازهاي عصر خود باشند و با استعداد غريب خود نقش يك پيشرو، احياگر و مدل راهنما را ايفا كنند.

من را يك تجربه ديجيتالي سايبرنتيك و ميني‌مال متناسب با نگاه آبستن كيارستمي مي‌دانم كه آبستن آينده، نوآوري و آوانگارديسم است.

انتشار مجالي بود تا بار ديگر كاري از كيارستمي را مورد گفت‌وگو قرار دهيم. اما مكالمه من با متن و ، به معناي جست‌وجوي كيارستمي در آينه پايدارترين متون ادبي ايران و خوانش آنان در آينه كيارستمي و معناي اين رابطه بينامتني در فرم و محتوا بوده است و نه پيشداوري و عصبانيت كهنه‌سرانه از مداخله سينماگر در ميراث‌ پدري عده‌اي خاص!

‌***

گفتم كه كارهاي كيارستمي چه فيلم، چه شعر و عكس و داستان و تعزيه (و اينك اپرا) حاوي يك عنصر نابهنگامي است كه در نيز همچون ، اين ناگهاني و خلا‌ف‌آمد، فراتر از عادت و انتظارات و پيش‌بيني‌ناپذيري و... به خوبي به نمايش در مي‌آيد؛ عنصري كه با توقع عادت شده و كليشه‌اي مي‌ستيزد و بحث و جدل برمي‌انگيزد، همچون هر كار پيشرو ديگري.

عادت‌ستيزي كيارستمي ضمنا سرشار از سادگي است، آنچنان‌كه ما را به اشتباه مي‌اندازد و اين توهم را ايجاد مي‌كند كه هر كس قادر است آن را بيافريند. اما در عمل است كه مي‌بينيم تا چه حد ممتنع و دشوار و حتي ناممكن براي ديگري است، زيرا در آن همه شعور يكه و نگاه بي‌تا و نو و ناب كيارستمي در كمال تناسب و موزوني و راحتي لا‌نه كرده و اين نگاه تنها متعلق به او و از مهارت‌ها، بينش، عمري فعاليت نوآورانه و بديع و شخصيت منحصر به فرد اوست.

‌***

يكي از وجوه اهميت گزينش كيارستمي، عريان شدن روح اوست. هر كس كه چيزي از حافظ و سعدي و خيام و مولا‌نا و... را برمي‌گزيند، ضمنا خود را بيان مي‌كند و با اين گزينش با ما از خود حرف مي‌زند. تنها بايد هوش و قدرت تاويل داشت تا از اين گفت‌وگو در سكوت و كه كيارستمي در عكاسي و سينمايش هم در آن استاد است، سر درآ‌ورد. همان‌قدر كه يك اثر او بيانگر نگاه اوست، براي كساني كه نگاه كيارستمي و كشف زبان آفرينش و محتواي تفكر و انديشه‌اش اهميت دارد، و آينه‌هايي گوياست. چرا كيارستمي مصرعي را برمي‌گزيند؟ چرا سخن برجسته شده، نور تابيده، قاب گرفته‌اي از اين و آن شاعر نظرش را جلب مي‌كند؟ آيا اين مكالمه خاموش جهان او با جهان شاعر نيست؟ هم در سبك ارائه و ميني‌ماليسم‌اش و هم در معناهاي آنچه به فرم جهان كيارستمي درآمده؟ گزينش هر آدمي كه در صف نخست خلا‌قيت جهان جاي دارد، همين اهميت را دارد. در حقيقت كيارستمي سخن دل و حرف درون خود را به زبان حافظ و سعدي و مولا‌نا و... عرضه مي‌كند. اين اولا‌.

ديگر آنكه كار كيارستمي اتفاقي نيست. هر آدمي كه چيزي از سبك‌شناسي مي‌داند، قادر است در اتحاد سبك و نگاه كيارستمي در خوانش حافظ و سعدي، با فيلم‌ها، شعرها، عكس‌ها و داستان‌هايش، همان روش ميني‌ماليستي، رويكردگرايانه و ارتباط زنده با زندگي روزمره را كشف كند. تبديل چيزي از حافظ و سعدي به عكسي ملموس و محسوس از وضعيت انسان در جهان و زمان / مكان واقعيت و در پيوند با جزئياتي هرچند پرحكمت از ارتباط انساني و پيوند واقعيت هنري و واقعيت بيروني، كار مهم كيارستمي و معناي ارزشمند فعاليت او در عرصه برخورد با متون شعري كلا‌سيك ما و احياي آنهاست.

كيارستمي به‌نظرم و اين نام واقعي‌تر را به او پيشنهاد كرده بودم و اميدوارم روزي شجاعت آن را كسب كنيم كه دريابيم معنايش چيست) با سخني از آرتور رمبو شروع مي‌شود:

‌.Il Faut etre ab solument modern

بايد مطلقا مدرن بود. 18911 - 1854)

و مصرع نخست آن مجموعه اين است: منم كه شهره شهرم به عشق ورزيدن. ولي ، جدا از همين مصرع تبديل شده به نام، اولين مصرعش اين است: و مصرع انتخاب‌شده كه وارو در ته آمده (درباره آن حرف خواهم زد) هم مي‌دانيد كه چيست:

بدين‌سان با نام نام‌هايي كه تداوم و استوانه سنت الهي را در سنت ديوان شعر كهن مي‌رساند روبه‌روييم و اين پرسش كه تكليف آن: چه مي‌شود؟

اتفاقا در ظرافتي كه محصول زبان، ساختار و قراردادهاي شعري است هم اين آغاز معنادار است و هم نوعي شباهت / تمايز بين حرف سعدي و گزينش كيارستمي لحاظ شده است و هم ‌آن داستان اينِ آن ديگر كه تنها راه مطلقا مدرن بودن ما با بينشي واقع‌گرا و نه سوبژكتيو است. و يكي از مهم‌ترين ويژگي‌هاي هنر كيارستمي است كه در شالوده اين گزينش پنهان است:

1-‌، كتاب محض، كتابي كه از جنس هوا، بادها، آب، زيتون، كوه‌ها و درياهاست و با آن كلمات نوشته شده، كتاب مقدس، دفتر خداست. همواره در جهان سنتي، هر شعر و هر متن با پيوستن به آ‌ن كتاب، كتابت خود را بنا مي‌نهاد!

2-‌سعدي نيز ديوان شعرش را چنين بنا مي‌نهد. و البته با يك تيزهوشي مبتني بر قاعده شعر و زبان فارسي. (به آن الف حرف آخر قافيه و رابطه‌اش با خدا در سنت هستي‌شناسي الهي بينديشيد.)

3-‌كيارستمي به‌عنوان يك آدم مدرن، با جهان بنا به وجه زيبايي‌شناسانه‌اش سروكار دارد. قرائت متون كهن به معناي قرار گرفتن در سنت فكري قديم نيست، اما تيزهوشي و قدرت تفسير يكه، نشان آفرينشگري يكتا هست. كيارستمي كتاب خود را در سنت كهن نيافريده، اما ابتناي آن به نحو زيركانه بر ساختاري سازگار با ساختار سعدي و ضمنا حفظ استقلا‌ل، كاملا‌ تيزهوشانه است. كتاب حافظ بر اساس يك ساختمان روايتي از مراحل زندگي عشق و شباب، در مدحت معشوق، تمناي وصال، نسيم بهشت، در رفتن جان از بدن، شب فراق، شراب تلخ، عيب و هنر مي، گفت‌وگو در غياب، غم عشق، اسرار عشق و مستي، پيام معشوق، مژده وصل، شب قدر، هجران، دريغ، صاحب‌خبر، مقام رضا شكل پذيرفته اما بنا به انتخاب جديدتر كتاب سعدي براساس حروف الفبا و حرف روي مصرع هم (الف) است. پس الف كيارستمي طبيعتا شامل الف سعدي (دانا - توانا) خواهد بود، بدون آنكه لزومي به تحميل وحدتي دروغين باشد، خود زبان ماواي مطلقا مدرن بودن شده است. و اين سنت با آن مدرنيسم گره‌خوردگي شكلي‌اش را در تجربه ايراني حفظ كرده است. اين است معناي سرزدن به خانه پدري همچون كنشي مدرن در استعاره شكل. اما نسبت كيارستمي و سعدي تغيير مي‌كند.

گزينش شعر سعدي تا پايان به اين شكل نمي‌ماند، بلكه ترقي گزينش به خاصيت آينگي براي خوانش روح و معنا و سخن گزينشگر (كيارستمي)، از همان دومين گزينه و مصرع: ظاهر مي‌شود. ابتدا از وارونه‌نويسي مصرع ديگر بگويم. اين كار به‌نظرم بيشتر از هر چيز نقش يك گواه را ايفا مي‌كند. در گزيده حافظ به كيارستمي ايراد گرفته شده بود كه كار او فاقد هر ضرورت و آسيبي به شعر حافظ بوده است. در آن زمان بحث پرتو افكندن و برجسته كردن و قاب گرفتن براي تمركز و تامل و بهتر ديده شدن و جدا كردن از شلوغي پيرامون براي نظاره و مشاهده دقيق‌تر را مطرح و تاييد كردم و در عين حال بحث نگاه نيمايي و شعر مدرن به حافظ و بازخواني حافظ براساس تجربه‌هاي نوتر مطرح شد. ما مي‌دانيم كه شعر نو يكي از مهم‌ترين دلا‌يلش براي شكستن قالب غزل، جمود قالب و در نتيجه ناتواني اندازه افاعيل عروضي هر مصرع و بيت بنا به ضرورت طول و اندازه سخن شاعرانه و به ناگزير پر كردن جاهاي خالي وزن با سخن زائد بوده؛ چيزي كه مولا‌نا هم از آن ناليده است. حال با نگاه كيارستمي در حقيقت تجربه خواندن شعر بر اساس تجربه نيمايي، معنادار شده و گواهي و شهادت داده مي‌شود؛ يعني عملا‌ كيارستمي نشان مي‌دهد چگونه حتي بزرگ‌ترين شاعران ما غالبا بنا به محدوديت و بسته بودن جمود تجربه شكلي، ناگزير به زياده‌گويي نالا‌زم بوده‌اند. جدا از آنكه او با گزينش خود، حافظ و سعدي را به شيوه سرايش خود بازخواني كرده (شعرهاي ميني‌ماليستي و هايكووار)؛ جدا از آنكه شعرهاي كامل و بسنده و كوتاه درون غزل‌ها را برجسته كرده و نشان داده؛ جدا از آنكه اين تجربه نوعي مكاشفه فراتر از يك انتخاب ساده است؛ ضمنا بازخواني شعر قديم در پرتوي شعر نو هم هست. در همين شعر مورد اشاره، ادامه مصرع كه بيت را كامل مي‌كند اين است: واقعا جز شيرفهم كردن اين مصرع تكراري كه حرف تازه‌اي ندارد و نوعي حرف نخ‌نما و در برابر قافله شب چه شنيدي ز صبح، كاملا‌ روايتي كهنه و پيش پا افتاده و اين همان‌گويي مبتلا‌ به شعر كهن براي حل شكل وزن جامد است، چه كاركرد استتيكي و معناپردازي نويي دارد؟ تك‌تك گزينش‌هاي كيارستمي گواهي صحت داوري او در قابليت كنار نهادن زوائد گفتاري بنا به فرمانفرمايي قالب دگم و مستبد و نوعي آزادي‌بخشي شعر از در غزل پارسي است.

جدا از اين، نحوه وارونويسي خود يك آشنازدايي در خواندن همان بخش زائد است. شما كاري مي‌كنيد و با اين دشوارسازي فرصت تامل مي‌يابيد و فاصله‌گذاري كيارستمي در اين تكنيك، خواندن يك كار مبتكرانه و مثل هميشه كاري ساده اما پرمعناست.

‌***

اما اهميت خوانش كيارستمي براي من همچنان شنيدن است. اين جذاب‌ترين جنبه كار كيارستمي است كه ما را تكان مي‌دهد. نگرش او به جهان، انسان، زندگي، عشق و شور و شكوه او، حكمت و فهم و كاراكتر او به نظرم در محفظه نگاه سعدي (و با گزينش او از هر شاعر در پنجره نگاه آن شاعر) جاي مي‌گيرد. ‌

از همين آغاز (غيرتم آيد شكايت از تو به هر كس) روحيه ناشكايتگر كيارستمي و جان صبور و متحمل و سكوت‌كننده و كمتر نق‌زننده او كه با روحيه ايراني ما تفاوت دارد، خود را آشكار مي‌كند تا پايان كه زندگي ادامه داردهاي مكرر كيارستمي را به ياد مي‌آورد. منظورم تطبيق نعل‌بالنعل شعر سعدي و حرف كيارستمي نيست اما رابطه بينامتني عميق بين نگاه كيارستمي و نگاه شاعران بزرگ ما انكارنشدني است و حتي در شعرها و سينماي كيارستمي، حكمت ايراني شباهت به نگرش حافظ و خيام و سعدي و دانايي‌هاي ريشه‌دار ما به زباني مدرن و جهاني قابل رديابي است. ‌

* عباس كيارستمي، نشر نيلوفر، چاپ اول‌، 1386

انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------

------------
 چهارشنبه 2 مرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[مشاهده در: www.iribnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 214]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن