واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: در میان انواع دیدارهای رسمی و غیررسمی خبرنگاران، فعالان حقوق بشر، نمایندگان احزاب سیاسی و گروههای پژوهشی که برای بازدید و تهیه گزارش به ایران سفر می کنند خبر دیدار شان پن بازیگر مشهور سینمای امریکا در بحبوحه انتخابات ریاست جمهوری به کشور ما از ویژگیهای خیره کننده و کاملا" استثنایی برخوردار بود. شان پن را پیش از این – صرفنظر از حرفه بازیگری و اسکارهای خیره کننده اش، با سفر جنجالی اش به عراق در آستانه حمله امریکا به این کشور به یاد می آوریم، جایی که پس از عدم توفیق در دیدار دیکتاتور به ملاقات معاون اول او طارق عزیز رفت و بعد هم با دوربین عکاسی کوچکش به زعم خود به قلب توده های حامی دیکتاتور کشورشان زد و در قهوه خانه ها با آنها چای نوشید، قلیان کشید و گفتگو کرد و حاصل مشاهداتش را در گزارش مبسوط و مستدل برای سن فرانسیسکو کرانیکل نوشت و به چاپ رساند و بخصوص در این گزارش مبسوط و مستدل از یاد نبرد که حتما" خاطرنشان کند که شماری از مقامات امنیتی حکومت عراق به طور اخص با سقوط دیکتاتور بزرگ کشورشان توسط هر کس که باشد به شدت مخالف هستند. این بازیگر پر استعداد – که متاسفانه هنوز استعدادهای بزرگترش در عرصه خبرنگاری کاملا" کشف نشده، با ماموریتی مشابه راهی تهران می شود. در ماموریت تهران هم طبیعتا" همه برنامه ها و دیدارها از پیش و باکمال دقت تنظیم شده است. بازیگر نابغه هالیوود ابتدا به مراسم نماز جمعه می رود و از صفوف به هم فشرده نمازگزاران دیدن می کند. در پاسخ دعوت به گفتگو با خبرگزاری های داخلی می گوید که برای مشاهده آمده نه برای مصاحبه. بعد به دیدار رییس کمیسیون تشخیص مصلحت نظام جمهوری اسلامی می رود و تریبون خود را در اختیار او می گذارد تا آن سردار سازندگی و امیرکبیر ثانی توده های ناآگاه و جاهل امریکایی را با خبر کند که اگر در کشورشان تنها دو کاندیدای ریاست جمهوری دارند، در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران اسلامی هشت کاندیدای معتبر پا در میدان رقابتی بسیار فشرده گذاشته اند! شان پن البته در دیدار تاریخی اش از مسایل فرهنگی و ملاقات با همکاران ایرانی اش هم غافل نیست. او به موزه سینما می رود و با مسئولان این نهاد دولتی ، اعضای خانه سینما و شماری از چهره های برجسته عالم فیلم سازی ملاقات می کند. این اتفاق خجسته درست در روزهایی می افتد که اکثر زندانیان سیاسی در اعتراض به انتخابات غیر قانونی ریاست جمهوری و در اعتراض به شرایط مرگبار خود دست به اعتصاب غذا زده اند. خانواده ها و طرفداران آنها هم در بیرون از محوطه زندان دست به اعتراض و اعتصاب غذا زده اند. دانشجویان در شهرهای دور و نزدیک دست به اعتصاب غذا زده اند. ناصر زرافشان وکیل مدافع پرونده قتل های زنجیره ای بر اثر اعتصاب غذا در آستانه مرگ قرار گرفته است. اکبر گنجی بعد از یک هفته جنگ و جدال لفظی فرساینده و عصب کوب بر سر تمدید مرخصی استعلاجی خود سرانجام تصمیم گرفته به سوئیت انفرادی هتل اوین برگردد، به امید این که بتواند این بار موفق شود با یک اعتصاب غذای جدید و جانانه بمیرد. اما به نظر می رسد که دست اندرکاران سینمای انسانی و معناگرای اسلامی از این ماجراها بی خبر هستند، یا شوق دیدار همتای هالیوودیشان چنان آب از لب و لوچه شان راه انداخته که خود را به تجاهل زده اند. فیلمسازان پیشرو و ستاره های خوش آب و رنگ سینمای وطنی بدون کمترین توجهی به شیوه های رفتار خود و بازتاب جهانی آن قیصریه را به سودای خام هالیوود، شان پن و جوایز اسکار به آتش می کشند. تصاویری که خبرگزاری های داخلی ایران از این دیدار تاریخی منتشر کرده اند شرم آور و فراموش نشدنی ست. همزمان گزارشی از سوی فرستاده ویژه روزنامه لیبراسیون درباره انتخابات اخیر در شماره دوشنبه سیزدهم ژوئن این روزنامه منتشر شده که با طنزی گزنده همه این چیزها را به هم ربط می دهد. دیدن خود در آئینه دیگران به گونه ای که خبرنگار لیبراسیون توصیف می کند تاسف انگیز است. او می گوید که شان پن در اختیار هاشمی رفسنجانی ست. شرط ملاقات با این چهره مقتدر رژیم و گفتگوی با او مشروط به عدم دیدار قهرمان چشم آبی سینمای آمریکا با سایر نامزدهای ریاست جمهوری انتخابات کنونی شده است. خبرنگار لیبراسیون در توضیح دلیل این پیش شرط اولیه می گوید که چشمهای آبی در ایران پدیده ای نادر است و این پدیده نادر به خصوص وقتی که پای شان پن در کار باشد قلب دختران این سرزمین باستانی را می رباید. اهمیت مساله به زعم خبرنگار لیبراسیون تا حدی ست که تندروترین نامزد انتخابی کنونی، سردار محمد باقرقالیباف، محروم از ملاقات با شان پن، در پوستر های تبلیغاتی خود – حتی پوسترهای سیاه و سفید، چشمهایش را به رنگ چشمهای بازیگر امریکایی در آورده است. از این دست تمهید های مبتذل در بازی ریاکارانه رقابتهای سیاسی کم دیده نشده است. از طرفداران آقای رفسنجانی و قالیباف هم – اگر به راستی طرفدارانی داشته باشند – انتظاری بیش از این نمی رود. اما از هنرمندان سینما، از مدعیان اصلاح و آزادی چطور؟ این افراد در ایران زندگی می کنند و با توجه به حرفه خود با محدودیتهای فراوانی روبرو هستند. از آنها انتظار نمی رود که با صدای بلند از تردیدهای جدی درباره نتایج سفر بدهنگام شان پن به کشورشان سخن بگویند و برای خودشان دردسر درست کنند، اما این اشتیاق بی حساب و این اشتهای سیری ناپذیر برای ملاقات با رایحه شهرت، بدون توجه به خسارت هایی که فردای انتخابات گریبان همه ازجمله خودشان را هم خواهد گرفت، به راستی شگفت انگیز و توجیه ناپذیر است.
آیا سینمای بی مسئولیت ایران هنوز می تواند مدعی نمایندگی هنر اصیل، انسان دوستانه و صادقانه ای باشد که جشنواره های جهانی با ریاکاری سیاسی به نافش بسته اند؟
آیا شان پن، این بازیگر احساساتی به راستی واجد آن صلاحیت، دانش و تجربه خبرنگاری هست که بتواند گوشه ای از پیچیدگی های شرایط سیاسی کشوری را که چشم بسته به آن پا می گذارد درک کند، و تازه بر فرض محال اگر به چنین درک معجزه آسایی رسید، آن را بی طرفانه گزارش بدهد؟
به باور من پاسخ این هر دو سوال با توجه به شواهد موجود منفی ست.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 216]