واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: الزام پايتخت به مديريت واحد در ترافيك شهري
مديريت ترافيك- زهراكشوري:
بار ديگر كارشناسان شهري از مسئولان دولتي خواستند تا مديريت واحد شهري را به رسميت بشمارد و به شهروندان تمام شهرها كمك كند تا به پشتوانه يك مديريت واحد مشكلات شهرشان را رفع كنند.
اين روزها كمتر موردي را ميتوان سراغ گرفت كه از يك سو مديران شهرها بر اساس مطالعات كارشناسان شهر و شوراي شهر تصميم بگيرند و با مخالفت يك دستگاه يا نهاد در مجموعه نهاد اجرايي مواجه نشوند.
ين مشكل بيشتر در بخش ترافيك به چشم خورد. از يك سو كارشناسان ترافيك بر مسئلهاي تاكيد ميكنند و از سوي ديگر در نهادي بالادستي نظري مخالف به تاييد رسيده و حتي گاه شكل اجرايي بهخود ميگيرد. كاهش بودجههاي زيرساختهاي ترافيكي به ويژه در بخش مترو و توسعه ناوگان اتوبوسراني تا مسائل جزئي مانند صدور طرح ترافيك در حالي به محلي براي مناقشه مديران شهري و نهادهاي بالاتر تبديل شده كه كارشناسان ترافيك اين سؤال را مطرح ميكنند، حرف اول و آخر را چه كسي بايد بزند؟
كارشناسان ترافيك يگانه راه حل ترافيك پايتخت را پذيرش دولت محلي از سوي دولت ملي ميدانند تا يك مديريت واحد و مشرف به تمام مسائل شهر بتواند مؤثرترين برنامه را براي رهايي شهر از ترافيك اتخاذ كند. اين كارشناسان مديريتهاي جزيرهاي در جزئيترين مسائل شهري را شيوه منسوخ شده ميدانند و اعتقاد دارند دولت بايد نقش حمايتي در پروژههاي شهري داشته باشد.
واگذاري مسئوليت اداره شهر به دولت محلي
«حميد سيادتموسوي»، مشاور ارشد مديرعامل متروي تهران، كنترل حملونقل شهري را مسئلهاي چند وجهي دانست كه در سايه اجماع كلي با مديريت واحد نتيجهبخش و سودمند خواهد بود.
وي اعتقاد دارد كه بايد مديريت يك شهر به مدير آن يعني شهرداري واگذار شود و حملونقل درون شهري را يك امر بسيار بزرگ دانست كه بايد همه سياستها در جهت حمايت از آن انجام بگيرد.
وي ورود دولت به جزئيات را اشتباه خواند و گفت: «دولت بايد در برنامهريزي كلان وارد شود و در جزئيات مديريتي يك شهر تنها نقش يك كمكدهنده را داشته باشد. »
وي اين روش را يك روش مرسوم در تمامي دنيا دانست كه دولت با حمايتهاي مالي مديران شهر را در اداره شهر ياري ميكند.
سيادتموسوي ورود دولت به جزئيات را با توجه به نداشتن نگاه كارشناسي باعث تصميمگيريهاي اشتباه ميداند: «اين روزها هر كارشناس ترافيكي ميداند كه براي يك شهر 12 ميليون نفري افزايش تعداد تاكسي را تجويز نميكنند. اما متأسفانه افزايش تاكسيها و مسافربرهاي شخصي از سوي ستاد مديريت حملونقل سوخت يكي از گزينههاي كارشناسي نشده براي ساماندهي حملونقل درون شهري يك كلانشهر 12ميليون نفري بود. »
مشاور فني متروي تهران احداث خطوط مترو را گزينه اصلي براي رفع معضل ترافيك شهر تهران دانست و اتخاذ تصميمهايي چون وارد كردن تعداد زيادي تاكسي و مسافربر به سيستم درون شهري را فرافكني دانست كه هزينههاي بسياري را به شهر تحميل ميكند: «اين شيوه اين روزها بيشتر راهحلي براي رفع معضل ترافيك نيست بلكه راهكاري براي حل معضل بيكاري است.» به اعتقاد وي اتخاذ چنين تصميم غيركارشناسي به معضلات اجتماعي منجر شده كه گاهي اوقات به حوادث تلخي منجر ميشود كه هر روز در صفحه حوادث روزنامه ديده ميشود.
اين كارشناس ترافيك انتخاب چنين راهكارهايي را كه در آن ارزشي براي نظرات كارشناسي در نظر نگرفته شده را بسيار زيانبار براي شهروندان ميداند و اين سؤال را مطرح ميكند كه چرا وقتي مديران شهر ميتوانند با كمك كارشناسان نظرات كارشناسي ارائه كنند برخي از دستگاههاي دولتي اصرار دارند كه آنها براي كلانشهري چون تهران بهطور مجزا تصميم بگيرند. وي تأكيد ميكند: «دود نبود مديريت واحد شهري و دخالت تمام دستگاهها در اداره يك شهر به چشم تمام شهر ميرود. اگر نگاهي كارشناسي وجود داشت موانع پيش روي احداث خطوط مترو را برمي داشتيم تا هرچه زودتر مسئله حملونقل درون شهري كلانشهري چون تهران به سامان برسد. چون هيچ دولتي با ورود تاكسيها نميتواند تردد 10 تا 12 ميليون نفري در يك شهر بزرگ را سامان دهد. »
سيادت موسوي نقش دولت در حملونقل درون شهري را نقشي حمايتي ميداند و اعتقاد دارد كه هر جايي كه دولت محلي و ملي با هم همپوشاني داشته باشند كشمكش به وجود ميآيد. وي اين اتفاق را ناشي از به اجماع نرسيدن و عدميافتن درك مشترك از مسائل موجود دانست چرا كه طبيعي است كه حكومت ملي نميتواند ادعا كند كه براي تك تك شهرهاي كشور مطالعات كارشناسي انجام داده و لذا تصميمهايي كه القا ميكند، علمي و دقيق است. به گفته سيادتموسوي تمامي كشورهاي پيشرفته از چند دهه اخير به وضوح به سمت دولتهاي محلي رفته و مديريت مسائل ريز و مهمي چون حملونقل درون شهري، آموزش و پرورش، پليس محلي، تاسيسات شهري چون آب و برق و گاز و مسائلي از اين دست را به شهرداري سپردهاند و دولتها بيرون از هر شهر تنها چتر حمايتي خود را روي اين فعاليتها گستردهاند.
وي هرگونه دخالت دولت در جزئيات را نشاندهنده كارشناسي نبودن تصميمها دانست و افزود: «دولت بايد در سطوح كلان تصميم بگيرد و بسترساز آرامش و آسايش در كل كشور باشد. عدمسرمايهگذاري دولت در سالهاي گذشته در بخش حملونقل شهري يكي از مهمترين دلايل مشكلات موجود حملونقل شهري است و سرمايهگذاري امروز دولت هم ديرهنگام و كم است.»
سيادتموسوي فقر فرهنگي مردم در رعايت قوانين را دومين مسئله كه به هرج و مرج و ترافيك سنگين شهر منجر ميشود اعلام داشت و سطح رعايت قوانين در شهر تهران را نسبت به شهرهاي بزرگ دنيا بسيار پايين، آشفته و باعث بحران دانست.
وي مديريتهاي دورهاي را مهمترين معضل اين وضعيت دانست و فراموش شدن برنامه مديران پيشين را دردي مزمن و كهنه دانست كه باعث افت سيستم حملونقل درون شهري شده است.
سيادتموسوي ثبات در مديريت و يك اجماع عمومي بين مسئولان پاياني براين همه بينظمي دانست.
وي مديريتهاي جزيرهاي و ناآشنا بودن به مسائل در تصميمگيري را از جمله مسائلي ميداند كه دست يافتن به يك سيستم حملونقل مطلوب شهري را به آرزوهاي دور از دست تبديل كرده است.
شهروندان هزينه نبود مديريت واحد را ميپردازند
«حسن آقايي»، مديركل هماهنگي حوزه حملونقل ترافيك شهرداري هم حتي نداشتن مديريت واحد براي اداره شهر را باعث شانه خالي كردن برخي دستگاهها از انجام وظايفشان در پايتخت ميداند. به گفته اين كارشناس زماني كه قدرت تصميمگيري از مديريت شهر گرفته ميشود و برنامههاي سازمان و نهادهاي دولتي هم به سوي برنامههاي كوتاه مدت زودبازده ميرود باعث ميشود كه براي ساخت يك خط مترو 4 سال زمان صرف كرد.
به گفته آقايي اگر 5 سال پيش ساخت خطوط مترو در اولويت قرار ميگرفت امروزه بسياري از مسائل حملونقل شهري حل و هزينه كمتري به شهر تحميل ميشد. وي استفاده از خطوط ويژه BRT را يك طرح زودبازده تا احداث خطوط مترو شهري دانست كه با توجه به مشكلات سرراه ساخت مترو و زمانبر بودن آن، شهرداري اين شيوهها را در پيش گرفته است.
وي دخيل بودن نزديك به 16سازمان و نهاد دولتي از جمله وزارت كشور، نيروي انتظامي، ستاد مديريت حملونقل سوخت كشور، سازمان محيطزيست كشور و غيره را از جمله دلايل هرجومرجهاي موجود در ساماندهي حملونقل شهري دانست و افزود زماني كه مراجع تصميمگيري زياد باشد نميتوان به يك تصميم واحد رسيد و عملا كنترل وضعيت شهر از دست خارج ميشود. به گفته وي در حالي كه شهرداري مطالعات ترافيك شهر را به عهده دارد و بر تمامي مسائل واقف است اما تصميمگيري به عهده سازمانها و نهادهايي است كه هيچگونه اطلاعي از اين مطالعات و نتايج آن ندارند.
آقايي همچنين زيرساخت شهري را عامل مهمي براي رفع مشكلات ترافيكي تهران ميداند كه ناكافي بودن آن يكي از علل عقبماندگي شهر در حملونقل درون شهري است: «8 خط مترو در حال ساخت است و بهدليل محدوديتهاي موجود به صورت نيم بند اجرا ميشود. حال آنكه تمام اين خطوط مصوب سال 1354 است. دولت بايد پيش از آنكه محدوديتهايي در حملونقل ايجاد كند به تكميل زيرساختهاي حملونقل كمك كند.»
وي پرداخت هزينه اينگونه مداخلهها و ممانعت از اجراي پروژهها و طرحهاي مهم را، متوجه شهروندان ميداند: «اگر زيرساختهاي لازم براي يك شهر وجود داشت هيچ شهروندي حاضر نميشود با سوخت ليتري هزار تومان در شهر تردد كند.»
وي بهطور مثال ريزش ساختمان 7 طبقه سعادتآباد را يادآوري ميكند: «اگر مسئوليتها مشخص شود و مديريت شهر بتواند از قدرت خود استفاده كند چنين اتفاقي نميافتد. اگر به شهرداري تهران اجازه ميدادند كه برخوردهاي لازم را با پيمانكار داشته باشد و اين ميزان تاخير به خاطر تعلل ساير دستگاهها به وجود نميآمد، چنين اتفاقي هيچگاه رخ نميداد.»
تاريخ درج: 30 تير 1387 ساعت 13:17 تاريخ تاييد: 30 تير 1387 ساعت 14:54 تاريخ به روز رساني: 30 تير 1387 ساعت 14:34
يکشنبه 30 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 149]