واضح آرشیو وب فارسی:قدس: از نگاه كارشناس ؛ چه وقت ازدواج كنم؟
از تنهايي وحشت داشت و خوب مي دانست كه آرزوي پدر و مادر پيرش را تنها او مي تواند برآورده سازد. ازهم سن و سالانش تقريباً تنها او مانده بود. ديگر هيچ بهانه اي نداشت، زيرا دوران سربازي اش را به اتمام رسانده بود و با درآمدي كه داشت مي توانست به راحتي خرج يك زندگي را بدهد. يكي از مهمترين دلايلش اين بود كه دلش نمي خواست اختلاف سني اش با بچه هايش زياد باشد. دلش مي خواست مستقل شود و از طرفي از دست حرف و حديث مردم راحت شود. به تازگي شنيده بود كه اداره به متأهلها خانه يا زمين مي دهد...
اينها همگي بخشي از معيارهاي ناپخته اما قدرتمندي است كه در جامعه امروز اصل انتخاب آگاهانه و هوشمندانه را كمرنگ كرده است. به راستي آيا مي توان با قوانين از پيش تعيين شده، وارد سرنوشت و روحيات و خلقيات انسان ديگري شد؟ مگر نه اين است كه انسان از روحي بزرگ و نامحدود به وجود آمده است، پس چگونه مي توان قوانين اين روح نامحدود را با قوانين محدود و شرعي شده قياس كرد و بر مبناي آن مهمترين و جدي ترين تصميم زندگي را گرفت.
ازدواج موضوعي نيست كه بتوان براي آن قانون و فرمول تعيين كرد و همه را وادار به رعايت اين قانون كرد. بر اين اساس، سن ازدواج را هم شرايط روحي و آمادگي و نياز دروني هر فرد مشخص مي كند. اين كه بخواهيم بدون در نظر گرفتن شرايط و آمادگي روحي و رواني، ازدواج كنيم به تبع آن بايد شاهد هر گونه اتفاق و رويداد ناخوشايندي هم در زندگي مان باشيم.اگر به آمار طلاق و عوامل جدايي ها توجه كنيم، مي بينيم كه اكثر اين ازدواجهاي بي سرانجام با ظاهري ترين شباهتها و يا تفاهم بر مبناهاي سست و در بعضي موارد، توهمي شكل گرفته است كه پس از مدت زماني كوتاه سطح شكافته و زوجين به عمق حقيقت وجودي فرد مقابل پي خواهند برد و متأسفانه در اكثر مواقع اين شناخت زماني اتفاق مي افتد كه تقريباً كار از كار گذشته است.همكلاس بودن، همكار بودن، هم رشته بودن، هم زبان و هم فرهنگ بودن، هم سطح و هم مذهب بودن، تنها رضايت داشتن خانواده ها و هزاران دليل ريز و درشتي كه همگي بر پايه اي از شرطي شدگي هاي ذهن بنا شده است، مي تواند نمونه اي از معيارهايي باشد كه تنها در سطح مانده است، اما آيا تا به حال از خود پرسيده ايم كه هدف نهايي از ازدواج چيست و چرا انسانها ازدواج مي كنند؟
قرآن مي فرمايد: كه ما زن و مرد را مايه آرامش هم قرار داده ايم تا در كنار هم آرامش يابند، اما آيا اصلاً چگونه مي توان به آن آرامش دست يافت؟ اين آرامش در كجاي زندگي يافت مي شود؟
در كنار موهبتهاي بي انتهاي خداوند، ازدواج كردن هم يكي از اين نعمتهاي بي شماري است كه به جرأت مي توان گفت، از مهمترين و اساسي ترين و حتي سرنوشت سازترين انتخابهاي انسان است.
ازدواج يعني پيوند دو روح كه در دو جسم زندگي مي كنند. ژرف انديشان، ازدواج را تجربه يگانگي و يكي شدن دو فرد دانسته اند، بهتر است بگوييم يكي شدن دو روح و زماني اين آرامش به معناي حقيقي خود مي رسد، كه اين يگانگي با تمام وجود اتفاق افتاده باشد.
يگانگي اتفاق نمي افتد جز با انتخاب هوشيارانه و همذات پنداري. اما اين هوشياري چه زماني رخ مي دهد و چگونه مي توان با درايت و تيزبيني تن به ازدواج داد؟ عده اي معتقدند تا زماني كه زير يك سقف زندگي نكنيم، نخواهيم توانست طرف مقابل را بشناسيم و ديده شده كه بسياري از زوجها زودتر از احساس نياز به ازدواج، ازدواج كرده اند. البته منظور از نياز، چيزي فراسوي نيازهاي مادي و جسماني شرطي شده است. كي و چه وقت ازدواج كردن، موضوعي است كه افراد زيادي از جمله متخصصان تلاش كرده اند تا در اين زمينه به يك جواب روشن و قاطع درباره سن ازدواج برسند. جوابي كه براي همه كاربرد داشته باشد. چيزي شبيه يك فرمول يا معادله كه بي قيد و شرط براي همه يكسان باشد. حال در اين ميلان اصلاً فرقي نمي كند كه كسي ميل و نياز به ازدواج را در خود احساس مي كند و يا اينكه فردي ديگر اصلاً حس نمي كند، اما به محض اينكه سنش به فرمول معادله نزديكتر شد، تحت فشار اطرافيان، مجبور است كه تن به ازدواج بدهد و يا آنقدر ذهنش در دامهاي شرطي شده گير كرده است كه در خيالات خود دچار خودفريبي مي شود. اما در حقيقت ازدواج به سن و سال نيست، بلكه به حس و حال دروني است، به احساسي فراي احساسات زميني. ازدواج تكامل يافتن و تعالي يافتن است. حال اگر اين انتخاب آگاهانه و هوشيارانه صورت گيرد، مي توان تقريباً به همان آرامشي رسيد كه قرآن كريم از آن ياد كرده است. زماني كه روح، آمادگي لازم را براي ازدواج كردن مشاهده كرد و اين نياز دروني آشكار شد، ديگر به هيچ قيمتي بيرون راندني نيست؛ حتي اگر با آن بجنگي و بخواهي از فكرش رهايي يابي، زيرا ديگر جزيي از خودت مي باشد...
چه كسي مي تواند بگويد كه دامنه و عمق تأثير ازدواج و گستره دگرگوني و تغييري كه مي تواند در زندگي افراد ايجاد كند تا چه مرزهايي كشيده مي شود؟ !پس بهتر است عميقاً مراقب و هوشيار بود. زيرا به جز خودمان هيچ كس ديگري حاضر نيست تاوان سنگين بزرگترين و جدي ترين تصميم زندگيمان را بدهد.
* الهام فتاحي
يکشنبه 23 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قدس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 164]