واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: آشنایی با فرقه های اسلامی (10) آفتاب: شیعه نیز مانند تسنن، دارای فرقه های متعدد است. اما به راستی شیعه را باید دارای چند فرقه و انشعاب دانست؟ پاسخ این سوال را به روایت علی ربانی گلپایگانی، پی می گیریم: در كتب ملل و نحل، براى شيعه فرقههاى بسيارى ذكر شده و حتى گفته شده است كه حديث معروف افتراق امت (هفتاد و سه فرقه) بر فرقههاى شيعه منطبق مىگردد، ولى بايد توجه داشت كه اولا: برخى از اين فرقهها مانند غلات و شعب آن و. . . ، حقيقتا از انشعابات شيعه نبوده و دانشمندان شيعه آنها را تكفير نمودهاند، و ثانيا: حقيقت انشعاب در مذهب شيعه اين است كه در مسئله امامت، كه معرف مكتب تشيع است، اختلافاتى وجود داشته باشد، ولى اختلاف در مسائل اعتقادى ديگر معيار شناخت فرقههاى شيعه نيست. بر اين اساس، ذكر بسيارى از اين فرقهها، از قبيل هشاميه، يونسيه، نعمانيه و. . . به عنوان فرقه شيعه واقع بينانه نيست، ثالثا: تعداد بسيارى از فرقههايى كه در مسئله امامت از آنها ياد شده است، بر فرض واقعيت داشتن آنها، زمان كوتاهى بيش دوام نياورده و به كلى محو گرديدهاند، مثلا پس از شهادت امام عسكرى عليهالسلام فرقههاى چهارده گانهاى براى شيعه نقل گرديده كه هيچ اثرى از آنان يافت نمىشود و حتى واقعيت داشتن آنها نامعلوم است، چنانكه شيخ مفيد پس از ذكر فرقههاى چهاردهگانه گفته است: «در اين زمان (373 هجرى) جز اماميه (اثنا عشرى) كه به امامتحضرت مهدى (عج) معتقدند، فرقهاى وجود ندارد، و فرقههاى ديگر منقرض شده و جز حكاياتى غير قابل اعتماد از آنان در دست نيست» . (1) محقق طوسى نيز پس از اشاره به فرقههايى كه در كتاب ملل و نحل براى شيعه ذكر گرديده گفته است: «اينها اختلافاتى است كه درباره شيعه نقل شده است، ولى از اكثر آنها جز در كتابهاى غير قابل اعتماد اثرى يافت نمىشود، و برخى از اين فرقهها مانند غلات و گروهى از باطنيه خارج از اسلاماند» . (2) علامه طباطبائى نيز پس از اشاره به فرقههاى كيسانيه، زيديه، اسماعيليه، فطحيه و واقفيه گفته است: «ديگر پس از امام هشتم تا امام دوازدهم كه نزد اكثريتشيعه، مهدى موعود است، انشعاب قابل توجهى به وجود نيامد، و اگر وقايعى نيز در شكل انشعاب پيش آمده چند روز پيش نپاييده و خود به خود منحل شده است، مانند اينكه جعفر فرزند امام دهم پس از حلتبرادر خود (امام يازدهم) دعوى امامت كرد و گروهى به وى گرويدند، ولى پس از چند روزى متفرق شدند و جعفر نيز دعوى خود را تعقيب نكرد، و همچنين اختلافات ديگرى در ميان رجال شيعه در مسائل علمى كلامى و فقهى وجود دارد كه آنها را از انشعاب مذهبى نبايد شمرد» . (3) فرقههاى اساسى شيعه در مورد تعداد فرقههاى اساسى شيعه (اصول فرقه شيعه) چند قول است: بغدادى آنها را سه فرقه دانسته است: «زيديه، كيسانيه و اماميه» . وى در آغاز غلات را نيز از انشعابات شيعه دانسته، ولى بعدا ياد آور شده است كه چون آنان از اسلام خارج شدهاند از فرقههاى اسلامى به شمار نمىآيند. (4) رازى غلات را نيز بر تعداد آنان افزوده است (5) و شهرستانى اسماعيليه را نيز بر شمرده و فرقههاى اصلى شيعه را پنج فرقه دانسته است. (6) محقق طوسى نيز در قواعد العقائد با نظريه بغدادى موافقت نموده و اصول فرقههاى شيعه را زيديه، كيسانيه و اثنا عشريه دانسته است. اين سه فرقه در وجوب نصب امام بر خدا اتفاق نظر دارند، ولى دو فرقه غلات و اسماعيليه امامت را واجب «من الله» مىدانند نه واجب «على الله» . (7) قاضى عضد الدين ايجى نيز اصول فرقههاى شيعه را سه فرقه غلات، زيديه و اماميه دانسته است. (8) و بالاخره علامه طباطبائى انشعابات اصلى شيعه را در زيديه، اسماعيليه و اثنا عشريه خلاصه كرده است. (9) يادآور مىشويم اگر ملاك در بيان فرقههاى اماميه يا شيعه كلام شيخ مفيد باشد كه هر كس قائل به نص در مسئله امامتبوده و على عليهالسلام را امام و جانشين بلا فصل پيامبر بداند امامى و شيعى ناميده مىشود، سخن شهرستانى جز در مورد غلات صحيح است و اماميه مشتمل بر فرقههايى چون فطحيه و ناووسيه نيز مىگردد، و اگر ملاك فرقههاى موجود شيعه است نه آنها كه منقرض شدهاند، در اين صورت كلام علامه طباطبائى استوار است. ما در اين بحث، عمده فرقههاى شيعه را كه در مسئله امامت پديد آمدهاند به اجمال يادآور مىشويم، ولى از فرقههايى چون هشاميه، يونسيه، زراريه و مانند آن كه ربطى به مسئله امامت ندارند بحث نخواهيم كرد و در مورد غلات نيز با نظريه بغدادى موافقيم كه آنها در حقيقت جزو هيچ يك از فرقههاى اسلامى نيستند، و درباره پيروان فرقههايى كه منقرض شده، يا در مسائل كلامى آرا و عقايد زيديه، اسماعيليه و اماميه را پذيرفتهاند، به اختصار خواهيم گذشت. در حقيقت محور بحث مشروح ما را فرقههاى زيديه، اسماعيليه و اماميه تشكيل مىدهند. پىنوشتها: 1- الفصول المختاره، ص 321. 2- تلخيص المحصل، ص 413. 3- شيعه در اسلام، ص 61. 4- الفرق بين الفرق، ص 23- 21. 5- تلخيص المحصل، ص 408. 6- الملل و النحل، ج 1، ص 147. 7- قواعد العقائد، ص 110. 8- شرح المواقف، ج 8، ص 285. 9- شيعه در اسلام، ص 32.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 4596]