تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
مراحل قانونی انحصار وراثت در یک نگاه: از کجا شروع کنیم؟
چگونه برای دریافت ویزای ایران اقدام کنیم؟ مدارک لازم و نکات کاربردی
راهنمای خرید یو پی اس برای مراکز درمانی و بیمارستانی مطابق الزامات قانونی
آیا طلاق توافقی نیاز به وکیل دارد؟
چگونه ویزای آفریقای جنوبی را به آسانی دریافت کنیم؟ راهنمای قدم به قدم
همه چیز درباره ویزای آلمان و مراحل دریافت آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1821224955
جاسبي استعفا كند
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: جام جم آنلاين: روزنامههاي صبح امروز ايران در سرقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند از جمله «منطق هسته اي ايران»،«جاسبي استعفا كند»،«آژانس و تعهدات دو طرفه»،«تراژدي اخلاق در جامعه»،«ريشه هراس غرب از فروپاشي اسرائيل»،«آموزش و پرورش رايگان»،«درباره يک مصوبهجنجالي»،«وقتي صورت مساله پاک ميشود»و... كه برخي از آنها در زير ميآيد. رسالت:منطق هسته اي ايران «منطق هسته اي ايران»عنوان سرمقالهي روزنامهي رسالت به قلم حنيف غفاري است كه در آن ميخوانيد؛اخيرا منوچهر متکي،وزير امور خارجه کشور مان در گفتگويي تلويزيوني به نکات قابل تاملي در خصوص مناسبات هسته اي ايران و نظام بين الملل اشاره نموده و تاکيد کرده است که قطعنامه اخير شوراي امنيت سازمان ملل شکست و افتضاحي سياسي براي ايالات متحده آمريکا محسوب مي شود. همچنين وزير امور خارجه درباره ممانعت از ورود دو تن از بازرسان آژانس به کشور اظهار نموده است که اين اقدام تذکري آيين نامه اي به آمانو است تا مراقب باشد بازرسان از اساسنامه اين نهاد بين المللي تخطي نکنند.ارسال نامه به12 عضو شوراي امنيت سازمان مل متحد و تشريح مواضع هسته اي ايران نيز از ديگر محورهاي اصلي سخنان وزير امورخارجه کشورمان بوده است.اين سخنان و آنچه طي هفته هاي اخير در خصوص مسائل هسته اي ايران رخ داده است،نوعي بازتعريف و ترسيم دوباره وضع موجود را مي طلبد. اولين نکته در خصوص برنامه هسته اي ايران به اصل مذاکره باز مي گردد. طي سالهاي اخير طرف اصلي منازعه هسته اي ايران ،گروه5+1 بوده است.از اين حيث در مخاطب شناسي هسته اي ايران، اعضاي غير دائم شوراي امنيت همواره در معرض تهديد يا تطميع اعضاي دائم اين شورا بوده اند.حدود50 روز قبل باراک اوباما،رئيس جمهور ايالات متحده آمريکا با نگارش نامه هايي محرمانه به رجب طيب اردوغان نخست وزير ترکيه و لولا داسيلوا رئيس جمهور برزيل از آنها خواست تا به عنوان دو کشور ميانجيگر وارد معادلات هسته اي ايران و غرب شوند. با توجه به اعتماد تهران نسبت به اين دو کشور،مقامات مذکور وارد کشورمان شده و بيانيه تهران در حضور عالي ترين مقامات اجرايي ايران،برزيل و ترکيه به رشته تحرير در آمد.بيانيه تهران بيش از هر چيز حسن نيت هسته اي کشورمان را در مصاف با انواع کارشکني هاي سياسي غرب مشخص مي ساخت.اما هنوز48 ساعت از امضاي اين بيانيه نگذشته بود که هيلاري کلينتون وزير امور خارجه آمريکا خواستار آماده شدن و ارسال پيش نويس قطعنامه چهارم عليه ايران شد.شايد بهتر باشد در همين نقطه متوقف شويم!اين همان نقطه اي است که در آن مرز شفاف سازي هسته اي و هنجار شکني بين المللي مشخص مي شود! در اين معادله طرف معقول و طرف هنجار شکن هر دو به جهانيان معرفي شدند.حتي ايالات متحده آمريکا وقاحت را به مرحله اي رساند که در برابر برزيل و ترکيه نيز موضع گيري نموده و تا آخرين لحظات راي گيري شوراي امنيت سعي کرد راي مثبت آنها را جلب نمايد،اما عدم اجماع اعضاي شوراي امنيت در قطعنامه1929 فرسودگي غرب در ادامه سريال بي محتواي تحريمها عليه ايران را به اثبات رساند.از آن پس،واشنگتن و اتحاديه اروپا که در اجماع اعضاي شوراي امنيت بر سر تحريم ايران ناکام مانده بودند با اعمال تحريمهاي يکجانبه اوج خصومت خود با تهران را به نمايش گذاشتند. با توجه به اين مستندات بلاانکار،آيا تهران مي تواند در برابر اين جريان سلطه گر بي تفاوت مانده و همچنان بدون وضع پيش شرطهاي تضمين کننده و اساسي به گفتگو ها ادامه دهد؟ فراموش نکنيم قطعنامه1929 درست در آستانه نخستين سالگرد برگزاري انتخابات رياست جمهوري سال1388 و در جهت تاثيرگذاري بر روي افکار عمومي ايران منتشر گرديد.در اين خصوص استراتژيها و هدف گذاريهاي غرب در جهت اعمال دخالت در امور داخلي ايران کاملا مشخص بود و قطعنامه ابزاري جهت تحقق اين هدف بود.به راستي آيا اين مصيبتي براي جامعه بشري نيست که سازمانهاي بين المللي آن که قاعدتا بايد تسليم و تابع محض قواعد موضوعه و مدون در مواجهه با مسائل جهاني باشند،از اختيارات حقوقي خود جهت اعمال نفوذ سياسي در کشورهاي ديگر دنيا استفاده کنند؟آيا اين خلط مرز بين حقوق و سياست، آن هم از جانب کشورهايي که خود اصلي ترين متهمان ايجاد جنگ و ناامني در جهان هستند قابل توجيه است؟ نکته دوم اينکه مباني گفتگو هاي بين المللي همواره بر اساس اصول انساني و اخلاقي در جامعه بشري تعريف مي شود.هنگامي که اين مباني را با اصول “سود و ضرر”کشورها تلفيق نماييم به نتايج جالب توجهي مي رسيم.بر اين اساس نمي توان در يک معادله دوطرفه يا چند طرفه هسته اي يک طرف را ملزم به ضرر و مکلف به پايبندي به تک تک بندها و اصول روابط بين الملل دانست و دست طرف دوم را در اعمال هرگونه قانون شکني و زياده خواهي و سلطه گري باز گذاشت. متاسفانه بسياري از کشورهاي جهان در طول تاريخ پس از جنگ جهاني دوم خواسته يا ناخواسته خود را در چنين معادله اي تعريف کردند و در مقابل جريان سلطه گر تن به شکست دادند.اما سخن امروز تهران در خصوص اين معادله کاملا مشخص است.تهران بر خلاف بسياري کشورهاي ديگر اصل معادله را بر هم مي زند و مانع از شکل گيري آن مي شود،زيرا هيچ معادله بين المللي تنها با حضور يک طرف مدعي شکل نمي گيرد!ايران زماني که ارکان و پيش شرطهاي شکل گيري معادله را صحيح بداند وارد ميدان مي شود و در غير اين صورت انرژي و زمان خود را صرف ورود به چنين بازي پرهزينه اي نمي کند.اين همان منطق هسته اي تهران در برابر غرب است .از سوي ديگر،فعاليتهاي هسته اي صلح آميز کشورمان متغيري وابسته به تحريمهاي غرب نيست که با اعمال يا عدم اعمال آنها متوقف شده يا ادامه پيدا کند.آيا اعضاي5+1 طي اين مدت متوجه چنين حقيقتي نشده اند؟ نکته سوم به مطالبات ثابت ايران از جامعه جهاني باز مي گردد.به عنوان مثال در زمينه خلع سلاح اتمي قدرتهاي بزرگ و ممنوعيت دارندگي سلاحهاي ممنوعه و به کارگيري آنها در جنگها و منازعات احتمالي،تهران همواره ارائه دهنده روشها و سبکهايي بوده است.اگرچه اعلام اين روشها و مطالبات به مذاق کشورهايي مانند ايالات متحده آمريکا و روسيه خوش نيامده است اما پشتوانه حقوقي و منطقي اين مباحث به اندازه اي محکم و مورد پذيرش و اجماع جامعه جهاني مي باشد که اعضاي دائم شوراي امنيت به عنوان اصلي ترين ناقضين حقوق هسته اي در نظام بين الملل نمي توانند طرح آنها را متوقف نمايند.جمهوري اسلامي ايران نيز اساسا طرح نشدن اين مباحث را بر مي تابد. نکته چهارم که يکي از مهم ترين نکات مي باشد،تعريف دوباره نسبت جمهوري اسلامي ايران با آژانس بين المللي انرژي اتمي مي باشد.اگرچه طي ماههاي اخير “يوکيو آمانو”مدير کل آژانس به عنوان اصلي ترين عامل ارائه گزارشهاي دوپهلو و غير شفاف به شوراي امنيت و عدم دفاع از حقوق حقه هسته اي ايران متهم گرديده است اما اين اتهام در عين وارد بودن چندان جامع نيست!در دوران حضور البرادعي در آژانس بين المللي انرژي اتمي نيز بارها شاهد بوديم که سخنان او در مصاحبه با رسانه هاي خارجي با آنچه وي در گزارشهاي رسمي خود مي آورد تفاوت داشت.حتي هنگامي که البرادعي از آژانس خارج شد نسبت به نادرستي مسير غرب در خصوص تقابل هسته اي با تهران هشدار دارد.به هر حال مخاطب جمهوري اسلامي ايران در برهه اخير “آمانو”يا “البرادعي”نيست بلکه ساختار بيمار و مسمومي است که اين دو در راس آن قرار دارند. از سوي ديگر،آژانس بين المللي انرژي اتمي با وجود تاکيد بر عدم انحراف هسته اي ايران،سعي در برجسته سازي موارد ادعايي ايالات متحده در گزارشهاي خود دارد .همچنين اين سازمان بين الملل تا کنون حمايتي از ايران به عنوان يکي از اعضاي خود در زمينه دستيابي به انرژي صلح آميز هسته اي ننموده است.در جريان تصويب قطعنامه اخير نيز آژانس نقش سازماني وابسته به جريان سلطه و بي خاصيت نسبت به دفاع از حقوق حقه هسته اي اعضاي خود را ايفا نمود. اقدام اخير تهران در ممانعت از ورود دو تن از بازرسان آژانس به کشور پيامي مشخص به آژانس و تلنگري جهت يادآوري وظايف حقوقي اين سازمان به افرادي مانند آمانو تلقي مي گردد.بر اين اساس اطلاعات دريافتي از بازرسان محرمانه است و آنها حق انتشارش را ندارند.با اين حال انتشار اين موارد از سوي بازرسان آژانس تبعات و آثاري دارد که تهران در قالب حرکت اخير خود آنها را به آژانس متذکر شده است.بنابراين آژانس بايد از اين پس تذکر آيين نامه اي ايران را جدي تر بگيرد.هم اکنون ايران آماده است تا در صورت همکاري آژانس با کشورهاي معاند و حتي انفعال آن در برابر قدرتهاي بزرگ گزينه هايي مانند کاهش روابط فيمابين را مورد بررسي قرار دهد،بنابراين بهتر است آژانس با رفتارهاي خود اين روند را تقويت نکند! سياست روز:جاسبي استعفا كند «جاسبي استعفا كند»عنوان سرمقالهِ روزنامهي سياست روز به قلم محمد صفري است كه در آن ميخوانيد؛بحث دانشگاه آزاد، وقف اموال اين دانشگاه، نوع مديريت 28 ساله جاسبي بر دانشگاه آزاد و بسياري مسائل ديگر وارد مرحله حساسي شده است. آقاي جاسبي سالهاست که در مسند رياست دانشگاه آزاد تکيه زده و اين موضوع يکي از مواردي است که به آن انتقاد و اعتراض شده است. او در اين سالها با استفاده از حاشيههاي امني که به واسطه برخي از شخصيتها دريافت کرده، منشا بسياري از اعتراضات گشته است. در اين که مديريت کلان اين دانشگاه نيازمند تغيير و تحول اساسي و همچنين حسابرسي به اموال و املاک اين دانشگاه احساس ميشود شکي نيست. اما به نظر ميرسد موضوع دانشگاه آزاد باعث شده است تا معترضين نسبت به جايگاه و ارزش مجلس نيز انتقاد کنند و به نمايندگان و رياست آن اهانت کنند. شايد اين جمله رهبر معظم انقلاب را که سال گذشته و در همين روزها در نماز جمعه 29 خرداد ايراد فرمودند به ياد داريد، «برخيها بدانند که با حرکات خياباني نميتوان اهرم فشار بر ضد نظام به وجود آورد و مسئولين را وادار کرد تحت عنوان مصلحت زير بار خواستههاي آنها بروند چرا که تن دادن به مطالبات غيرقانوني زيرفشار، شروع نوعي ديکتاتوري است.» شايد بگوييد اين سخن مصداقي پيدا نميکند اما اين رهنمود در نظام اسلامي حکم تلقي ميشود. چرا که شامل هرگونه تجمع خياباني که باعث فشار به مسئولين نظام اسلامي شود، بر آن مصداق مييابد. اما راهکارهاي قانوني براي جلوگيري از يکهتازيهاي رياست دانشگاه و عملکرد غيرقابل قبول مجموعه مديريتي آن وجود دارد. مجلس طرحي را به تصويب رسانده. اما هنوز شوراي نگهبان نسبت به آن نظر نداده است. شوراي نگهبان که بارها ثابت کرده تحت تاثير هيچ جرياني قرار نميگيرد اين بار نيز آن را ثابت خواهد کرد. نمايندگان مجلس نيز ميتوانند طرحي را مطرح کنند که قانون مصوب خود را پس بگيرند. اما آيا براي مخالفت با يک مصوبه نياز به اهانت به مجلس و رياست آن احساس ميشود؟ شعارهايي که روز گذشته مقابل مجلس داده شد،بسياري شنيدند و خواندند. آيا اين موضوع خوراک خبري مناسبي براي رسانههاي بيگانه و معاند مهيا نکرد؟ ديدار 18 خرداد نمايندگان مجلس با رهبر معظم انقلاب را به ياد آوريم که ايشان در اين ديدار ترکيب مجلس را با وجود اختلاف سلايق سياسي، ترکيبي شاداب، مومن، انقلابي، داراي احساس مسئوليت و آشنا به مسائل دانستند و فرمودند؛«نمايندگان مجلس در وظيفه قانونگذاري خود بايد همواره دو ويژگي آرمانگرايي و واقعبيني را مدنظر داشته باشند و راه رسيدن به آرمانها را مطابق با واقعيات ترسيم کنند.» فضاي سياسي اجتماعي کشور به خاطر شرايط بينالمللي نيازمند آرامش است. اين آرامش را به هم نزنيم. آقاي جاسبي اگر دلش براي انقلاب ونظام ميتپد، هر چه زودتر استعفا دهد، تا آرامش در فضاي دانشگاهي و رسانهاي کشور حاکم شود. جمهوري اسلامي:آژانس و تعهدات دو طرفه «آژانس و تعهدات دو طرفه»عنوان سرمقالهي روزنامهي جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد؛رئيس سازمان انرژي اتمي ايران اعلام كرد جمهوري اسلامي ايران به دو بازرس آژانس بينالمللي انرژي اتمي به دليل تخلف از وظايف و اختياراتشان اجازه ورود به كشور و بازرسي از تأسيسات اتمي ايران را نخواهد داد. دكتر علي اكبر صالحي افزود: در اجراي مصوبه مجلس شوراي اسلامي، درخواستهاي بازرسي فراتر از مقررات "ان. پي. تي" رد خواهد شد و ايران بجز يك مقطع كه "پرتكل الحاقي" را داوطلبانه اجرا ميكرد، بازرسيهاي فراتر از "تعهدات پادماني" را نميپذيرد. البته جمهوري اسلامي ايران همچنان به تعهدات بينالمللي خود پايبند است ولي فراتر از آنرا نميپذيرد، تمام حقوقش را مطالبه ميكند و حاضر نيست ذرهاي از حقوقش كاسته شود. در واقع نه فراتر از حقوقش مطالبه ميكند و نه فراتر از تعهداتش، نكتهاي را ميپذيرد. موضوع مهمتري كه در تاريخ روابط ايران با آژانس بينالمللي انرژي اتمي تازگي دارد، محروميت دو تن از بازرسان آژانس از ورود به ايران است كه در واقع به منزله تنبيهي براي آنها بخاطر سوءاستفاده از حسن نيت جمهوري اسلامي ايران است. اتهام اين دو تن از بازرسان را ميتوان اينگونه فهرست نمود. 1 - ارائه گزارشات ساختگي و غيرواقعي و دستكاري در اطلاعات و گزاره ها 2 - سوءاستفاده از اطلاعات دردسترس بازرسان و ارائه آنها به ساير طرفها كه البته اقدامي غيرقانوني و به شدت مشكوك است. 3 - ارائه اطلاعات نادرست به رسانهها و انعكاس رسانهاي اطلاعات با هدف جنجال سازي عليه ايران براي تأمين مقاصد سياسي - تبليغاتي خاص اين رفتار منطقي ايران در قبال آژانس بويژه برخورد با بازرسان متخلف را بايد ستود و بر آن مهر تأييد نهاد. در واقع جمهوري اسلامي ايران همزمان با نشان دادن حسن نيت خود و همكاري با آژانس در بالاترين سطوح ممكن و تلاش در جهت رفع هرگونه ابهام و ترديدي درخصوص فعاليتهاي صلح آميز هستهاي كشور، راه هرگونه سوءاستفاده از حسن نيت خود را نيز مسدود ميسازد. اين حق طبيعي هر كشوري است كه نسبت به عملكرد آژانس حساسيت نشان دهد و از آژانس بخواهد كه اطلاعات مرتبط با فعاليتهاي صلح آميز هستهايش را كه قاعدتاً در قلمرو "اطلاعات طبقه بندي شده" محسوب ميگردد، حفظ و صيانت نمايد و آنرا در اختيار دشمنان كشور نگذارد يا از آن در جهت تأمين مقاصد سياسي - تبليغاتي خاص، سوءاستفاده نكند. خوشبختانه ايران اسلامي از بابت حسن همكاري و ابراز حسن نيت در قبال آژانس بينالمللي انرژي اتمي پرونده روشني دارد و با اتكاي به اين پرونده روشن، ميتواند از حقوق و منافع و مواضع خود به نحو احسن صيانت كند. آشكار است كه ايران چيزي بيش از حقوق و منافع خود در چارچوب مفاد ان. پي. تي نميخواهد و نبايد انتظار داشت به چيزي بيش از تعهداتش نيز گردن بنهد و آنرا بپذيرد. ناگفته پيداست، اين صلابت رأي ايران از نتايج اقدامات اعتمادسازي است كه ايران در طول ساليان متمادي در چارچوب مناسباتش با آژانس به عمل آورده و كسي نبايد درصدد سوءاستفادههاي سياسي - تبليغاتي در حد و اندازه مسائل جناحي و خطي در داخل كشور برآيد و چنين وانمود كند كه گويا روش امروز بهتر از اقدامات ديروز است و احياناً بخواهد عملكرد مسئولين گذشته را خدشهدار كرده و به زير سئوال ببرد. خوشبختانه تمامي ابعاد پرونده هستهاي كشور به طور كامل زير نظر رهبري بوده و هست و كسانيكه درصدد سوءاستفادههاي جناحي و خطر هستند، بايد توجه داشته باشند كه تلاش براي زير سئوال بردن عملكرد ديروز، نظام در مورد پرونده هستهاي پذيرفتني نيست. افتخار ايران اسلامي اينست كه عليرغم وجود فراز و نشيبها در فرايند فعاليتهاي صلح آميز هستهاي كشور، عملكردي روشن، قانونمند و دقيقاً منطبق بر مصالح كشور و قوانين موضوعه بينالمللي داشته و ناظران بيطرف بارها و بارها بر صحت، دقت و حسن نيت ايران در اين مقوله تاكيد ورزيدهاند. با اينحال شاهديم كه عناصر مغرضي از جمله "هاينه نون" معاون آژانس بينالمللي انرژي اتمي به اهداف و نيات شومي خارج از چارچوب شرح وظايف و اختياراتشان ميانديشيدهاند و در جهت تامين خواسته برخي قدرتها عمل كردهاند البته شايد هنوز هم براي تكرار همان رفتارها وسوسه شوند. ايران با اين رفتار هشدار دهندهاش در واقع به آژانس و عناصر خاطي و حتي ديگران گوشزد ميكند كه همه چيز را به دقت زير نظر دارد و از كنار هيچ موردي از سوءاستفاده ها، به سادگي نخواهد گذشت و راه تكرار اين موارد را در فرصتهاي مناسب، مسدود ميكند. ابتكار: تراژدي اخلاق در جامعه «تراژدي اخلاق در جامعه»عنوان سرمقالهي روزنامهي ابتكار به قلم بهرام گل زاده است كه در آن ميخوانيد؛مدتهاست به اين فکر ميکنم که گويي ديگراخلاق و قدرداني از رفتارهاي اخلاقي به کلي از درون جامعه رخت بر بسته است و آنچه باقي مانده تنها يک نمايشي از اخلاق و آن هم نمايشي تراژيک وغمانگيز است. تاسفبارتر اينکه حتي رعايت اخلاق در جامعه براي حفظ ظاهر نيز در بسياري از موارد جاي خود را به جسارت در بياخلاقي در حد اعلاء داده است. به هر طرف که مينگري رفتار و کردارها و افعال و اقوال، هيچکدام نشاني از اخلاق ندارند. در سياست دروغ و بي اخلاقي بهاوج خود رسيده است. ديگر تنها به گفتن دروغ براي ماندن اکتفا نميکنيم بلکه بياخلاقي آن هم از نوع آشکارش را به عنوان ابزار در اختيار گرفته و به کار ميبريم. در اقتصاد و تقويت قدرت اقتصادي نيز به همين شکل! اندکي به عرصه فعاليتهاي اقتصادي و نوع روابط حاکم بر آن نظر بيفکنيد، چه ميبينيد؟ براي صعود به قله، پا روي شانه ديگري ميگذاريم، به قيمت له شدن استخوانهاي ضعيف تر! براي حفظ اين قدرت و موقعيت، قدرتي که همه ميدانيم ماندني نيست و اگر ماندني بود براي پيشينيان ميماند، چهها که نميکنيم! در حوزه اجتماعي و رفتار فردي نيز اوضاع اگر نگوييم بغرنجتراست، اما بهتر از حوزه سياست نيست البته بخش اعظم آن متاثر و نشات گرفته از رفتارهايي است که در روابط سياسي و رابطه ميان حاکمان و محکومان صورت ميپذيرد. گويي هيچ سامان و ضابطه و قاعدهاي وجود ندارد، هر کس قدرتمندتر بود بازي را برده به قيمت نابودي رقيب ضعيف! قدرناشناسي؛ رفتاري کاملا عادي و گويي اجتنابناپذير و ضروري است. اخلاقي بودن و خدمت به همنوع کردن را جزء لاينفکي از زندگي ميدانيم اما فقط براي ديگران، و خود را به راحتي در حرف و عمل از اين قاعده مستثني ميکنيم! اصولا ديگر قدرشناسي ارزش محسوب نميشود، قدرشناسي براي چه چيزي و از چه کسي؟! هر کس هر کاري کرده، وظيفه اش را انجام داده است! اگر انجام نميداد بايد سرزنش ميشد! اعتماد؛ اصولا ديگر وجود ندارد. لطماتي که دراثر اعتماد، به افراد و جامعه وارد شده همگان را به اين نتيجه قطعي رسانده که بايد اصل را بر بياعتمادي گذاشت و تعامل کرد، تا مبادا از کناراعتمادي خوشباورانه مجبور به تحمل عواقب آن شويم. به تعبيري ديگر اصل بر بياعتمادي است. گويي اصلا از ابتدا ارزشي با عنوان اعتماد وجود نداشته است! هر چه ديده و شنيدهام همهاش خواب بوده است و خيال! گذشت؛ ظاهرا ديگر معني ندارد. گويي اگر گذشت کني مثل اينکه طعمه و بهانهاي براي منفعتطلبي و سودجويي، در اختيار ديگران قرار دادهاي. و در ادامه، بيتوجهي و بيتفاوتي به نيازهاي طبيعي همنوعان؛ اساساً کسي خود را مسئول نميداند! به دنيا آمدهايم که تنها گليم خود را از آب بيرون کشيده و در اين رقابت نفسگير، تنها خود راببينيم و بس. کافي است که يکبار گذشت را تجربه کني و در حق کسي گذشت کني، تنها چيزي که برايت باقي ميماند بدهکاري است، بدهکاري و بدهکاري! تهمت و افترا و لکه دار کردن؛ به راحتي خوردن يک ليوان آب خنک، خيلي راحت! گويي آفريده شدهايم و ماموريت مهمي داريم! چه ماموريتي؟ ماموريت و وظيفهاي ويژه؛ که آدمهاي بد (البته به زعم خودمان) را شناسايي کنيم، تنبيه کنيم، به جامعه معرفي کنيم، تا الگوي و درس عبرتي براي سايرين، جهت پرهيز از گناه باشند! شک و ترديد نسبت به همديگر؛ زير ذرهبين بردن رفتار و گفتار افراد، بدون اينکه ذرهاي عقل و تدبير به خرج دهيم! به همه رفتارها و گفتارها شک کنيم و ترديد، و توهم؛ توهم توطئه، توهم خيانت، وسر آخر اينکه خود، سرمان رو همانند کبک زير برف کرده و اشکالات و ايراداتمان را اصلا نبينيم! خودمان را عقل کل و مجسمه صداقت و پاکي بدانيم و ذرهاي هم در آن ترديد نکنيم!و دهها و صدها مورد ديگر. نتيجه: در چنين شرايطي، شما بگوييد آيا سنگروي سنگ بند ميشود؟ اميدي باقي ميماند؟ البته تحت هر شرايطي نبايد اميد را از دست داد. در چنين فضايي نشاط را بايد در کجا جستجو کرد؟ خوشبختي و بهروزي را در کجا؟ انسانيتي باقي ميماند؟ کجا بايد به دنبال ارزشهايي مانند، گذشت کردن، اخلاقي بودن، نوعدوستي، کمک به ديگران، خود را جاي ديگران قرار دادن، گشت؟ اگر در جامعهاي اعتماد، قداست و ارزش بودن خود رااز دست داد، و دروغ و تزوير و منفعتطلبي جاي آن را گرفت، ديگر براي آن جامعه و مردمانش چه چيزي باقي ميماند؟ فاعتبرو يا اوالابصار. مردم سالاري:جواد الا ئمه کيست؟ «جواد الا ئمه کيست؟»عنوان سرمقالهي روزنامهي مردم سالاري به قلم سيدرضا اکرمي است كه در آن ميخوانيد؛ 1- دهم ماه رجب ولا دت جوان ترين امام هنگام امامت «8 سال» و شهادت «25 سال» در سلسله امامت امامان شيعه از امام علي (ع) تا امام هشتم مي باشد که در «مدينه النبي» به دنيا آمد و در بغداد به شهادت رسيد و در «کاظمين» درمقابل قريش به خاک سپرده شد، زندگي بسيار کوتاه دارد ولي پربار وجامع مي باشد، که امام هشتم فرمود: «مولودي با برکت تر از حضرت براي شيعيان و يا در اسلا م به دنيا نيامده است» و کارشناسان مي گويند امامت حضرت احياگر نبوت حضرت عيسي و يحيي در دوران صباوت «کيف نکلم من کان في المهد صبيا» و آتيناه الحکم صبيا» مي باشد و منزلت و مرتبت امامت با دانش و کوشش و بينش و اخلا ق و اعتماد به نفس و عبادت حضرت براي دربار خلا فت عباسي و مرکز نشينان «بغداد» و شيعيان روشن گشت و اي بسا همين منزلت خدادا� سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 154]
-
گوناگون
پربازدیدترینها