نويسنده: راجر كوهن يك صنعت جهاني، ترس از اسلام

واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: راجر كوهن يك صنعت جهاني، ترس از اسلام
خبرگزاري فارس: اگر به امريكايي ها آزمون رورشاخ بدهيد، آنچه آنها از لكه هاي جوهر خواهند فهميد مسلمان ريشوي "انتحارگر" است. ايجاد ترس از اسلام يك صنعت جهاني است، كه در بستر جهل رشد مي كند.
چند سال قبل از اين در مدرسه قديمي اوباما در جاكارتا، نهادي كه به عنوان «مدرسه» در معرض انواع تهمت ها و گوشه كنايه ها بود، يك مدير مهربان، مسجد بزرگ و محل كوچكي براي عبادت مسيحيان را به من نشان داد. بعد كلماتي كه روي آرم اندونزي- بزرگترين كشور مسلمان در جهان- حك شده بود را زمزمه كرد: اتحاد در عين گوناگوني.
من اين را مي پذيرم كه: نسبت به انواع تهمت ها و گوشه كنايه ها درباره مسلماناني كه در فعاليت هاي انتخاباتي باراك اوباما همراهي مي كنند، حساس هستم. سالهايي كه با آنها سروكار داشتم در حالي كه جنگ بوسني را پوشش مي دادم، علت اين امر است.

ما همه نوع حرف شنيديم. اينكه: چطور مسلمانان اروپايي بوسني و كوزوو در واقع "تركهايي" بودند كه درگير يك "قتل عام جمعيت شناختي" (بخاطر ميزان بالاي تولدها) ضد مسيحيان شده بودند، و چطور آنها در يك نقشه براي تثبيت "هلال اسلامي" برگرفته از تركيه در سراسر بالكان درگير شده بودند، و اينكه چطور زنداني هاي دشمن را زنده زنده روي سيخ كباب كردند.

البته در تمام اين مدت مسلمانان بوسني مي گفتند كه صربهاي مسيحي، آنها را در اردوگاه هاي متمركزي كه مراكز شكنجه و كشتار سيستماتيك بي رحمانه بودند- و اروپا معتقد بود كه اين چيزها براي هميشه ممنوع شده اند- جمع مي كنند.

البته اين قضيه قبل از يازدهم سپتامبر بود، و قبل از اينكه نويسنده مصري تباري كه نام مستعار بت يور را بكار مي برد، اصطلاح "اروعرب" را براي بيان ديدگاهش نسبت به اروپاي تصفيه شده از مسلمانان با شكست علاقه مونيخ به اسلامگرايي رايج كند، و قبل از مكاشفات غيب گويانه پات بوشمن (مرگ غرب)، و قبل از اينكه امريكايي ها جسارت پيدا كنند به روشهاي بي شمار اسلام را معادل تروريست هايي بدانند كه حارمجدون [جنگ نهايي ميان خير و شر در پايان جهان] را طراحي مي كنند، بود.

امروز

من چيز ديگري را هم مي پذيرم: احساس خود من نسبت به اسلام در سالهاي اخير نوسان داشته است. زماني كه هواپيماهاي حامل موشك برخورد كردند، بيشتر ما بي اطلاع بوديم. ما در حال جستجوي نسبتهايي بوديم: حتي كلمه "جهاد" به انحاء مختلفي به عنوان جنگ مقدس عليه كافر و يك درگيري داخلي براي دستاوردي معنوي تر توصيف شده است.

در سال 2005، وقتي با خانم عيان هرسي علي- نويسنده هلندي سومالي تبار- در يك همايش در شهر هاگ گفتگو مي كردم، درحاليكه همايش به علت تهديداتي عليه او و خانواده اش از سوي اسلام گرايان افراطي بايد مانند يك عمليات مخفي سازمان داده مي شد، از صحبت هايش متأثر شدم. به نظر وي «اسلام دين صلح نيست، و يا اينكه تنها صلح با ديگر مسلمانان را مي پذيرد. ما به جاي اينكه مثل بوش وانمود كنيم اين خشنونت، اسلام واقعي نيست، بايد اعتراف كنيم كه اسلام يك دين بسيار خشن است.»

اگرچه تهديدي كه عليه او به نام اسلام انجام گرفته بود خشن بود. اگرچه قرآن با بيانيه حقوق بشر[غربي] اختلافات زيادي دارد. اگرچه آيه هايي در قرآن وجود دارد كه القاعده و ديگر افراط گرايان براي تقديس اعمال جنايتكارانه شان از آن سوء استفاده مي كنند. اگرچه اسلام سياسي اغلب ناسازگاري با مفاهيم مدرن تكثرگرايي، دموكراسي و حقوق زنان[غربي] را ثابت كرده است.

اما واقعاً اسلام "يك دين خيلي خشن" است؟ نه. از بيروت تا بغداد تا قاهره تا اينجا در استانبول، من اغلب احساس شگفت آوري از مهمان نوازي، سخاوت و خردورزي دارم كه به نظر مي رسد از اسلام سرچشمه گرفته باشد.

چند سال قبل از اين در مدرسه قديمي اوباما در جاكارتا، نهادي كه به عنوان "مدرسه" در معرض انواع تهمت ها و گوشه كنايه ها بود، يك مدير مهربان، مسجد بزرگ و محل كوچكي براي عبادت مسيحيان را به من نشان داد. بعد كلماتي كه روي آرم اندونزي- بزرگترين كشور مسلمان در جهان- حك شده بود را زمزمه كرد: "اتحاد در عين گوناگوني."

اين بود آنچه من در ميان بچه هاي مدرسه ديدم، كه 85 درصدشان مسلمان و بقيه مسيحي بودند. و نيز اين چيزي است كه آمريكايي ها بايد نسبت به آن درك پيدا كنند، نه اينكه تهمت بزنند و تصورات قالبي داشته باشند.

اما، از آنجا كه او باراك حسن اوباما ناميده شده، پدربزرگ كنيايي اش مسلمان بود، تعهدش به اسرائيل زير سؤال رفته، و آزمون رورشاخ امريكا با تهديد مسلمانان آميخته شده، او مجبور است بادقت گام بردارد.

بر طبق شرح وقايعي كه اليوت در يك مقاله اي مهم در تايمز ارائه داده، اوباما از كليساها و كنيسه هايي بازديد كرده، در حالي كه از هيچ مسجدي ديدن نكرده است. او بعد از منع شدن دو زن مسلمان محجبه از حضور در پشت سر وي در گردهمايي اخير ديترويت، مجبور شد عذرخواهي مي كرد.

اوباما بايد از يك مسجد بازديد كند. او در طي اين مبارزه انتخاباتي بارها شجاعت خود را نشان داده است؛ و امريكايي ها به صداقت روشنفكرانه او پاسخ داده اند. يكي از چيزهاي مهم درباره او دانستن اين است كه تجربه هاي مربوط به اندونزي و كنيايي بودن، امكان تصوري از اسلام كه با آن زيسته را به جاي تصور توهمي هيولاگونه از اسلام به او داده است.

اين او را قادر مي سازد تا نگاه يكپارچه و بيگانه نسبت به يكي از اديان بزرگ جهاني كه به اندازه يهوديت و مسيحيت داراي چهره ها و جلوه هاي متنوعي است را بشكند.

من شك ندارم كه اوباما يك حامي قوي براي اسرائيل است. ولي آنچه به نظرم مهم مي آيد اين است كه او با اسلام بدون پيشداوري برخورد خواهد كرد. اين پيش شرط گفتگو است، چه با ايران و چه بين اسرائيل و فلسطين.

اينجا تركيه است، كشور اسطوره شكنِ تسامح و تساهل. من با جوست لجنديجك كه رئيس نمايندگي پارلمان اروپا در تركيه است، ديداري داشتم. وي هلندي است. آنچه او در خانه مي شنود «ترس از اسلام و ترس از مسلمانان و ترس از مهاجرين» است.

ايجاد ترس از اسلام يك صنعت جهاني است، كه در بستر جهل رشد مي كند. اوباما داراي قدرتي بي نظير براي شكستن اين چرخه است، خصوصاً با تشويق مسلمانان ميانه رو به تقبيح كردن ترور. در مسير طولاني امنيت جهان، بيش از اين ديگر نمي توان كاري كرد.
........................................................................
منبع: باشگاه انديشه
سه شنبه 18 تير 1387

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]

[مشاهده در: www.farsnews.com]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 67]