واضح آرشیو وب فارسی:حيات نو: رد پاى پررنگ هنر معمارى در تاريخ ايران
ايرانيان به لحاظ شرايط اقليمىويژه كشور اغلب براى ساخت بناها از مصالح و مواد مقاوم بهره مىگرفتند و بر همين اساس در زمينه ساخت بناها تبحر كافى پيدا كردند و به سرعت توانستند به هنر معمارى در معناى واقعى آن دسترسى پيدا كنند. چنانچه آثار و ابنيه تاريخى به جاى مانده از تاريخ كهن ايران مانند چغازنبيل نشانى از اين حكايت است.
مواد و مصالح ساختمانى در هر دوره از تاريخ معمارى ايران، سبك و سياق و شكل خاصى به معمارى بخشيده به گونهاى كه در صورت بررسى مواد و مصالح بناهاى متعلق به دورههاى مختلف تاريخي، مىتوان ميزان دسترسى معماران و استادكاران به امكانات ساخت و احداث بنا را مورد بررسى قرار داد.
«عليرضا بهرمان» كارشناس ارشد مرمت و استاد دانشگاه كه در پروژههاى بزرگى مانند كارگاه مرمت كاخ شهرباني، مسجد سپهسالار، مرمت سنگ و تزيينات بنا را برعهده داشته در حوزه تزئينات معمارى بناهاى تاريخى متخصص است در مورد زمان آغاز معمارى در ايران مىگويد: «ايرانيان به لحاظ شرايط اقليمىويژه كشور اغلب براى ساخت بناها از مصالح و مواد مقاوم بهره مىگرفتند و بر همين اساس در زمينه ساخت بناها تبحر كافى پيدا كردند و به سرعت توانستند به هنر معمارى در معناى واقعى آن دسترسى پيدا كنند. چنانچه آثار و ابنيه تاريخى به جاى مانده از تاريخ كهن ايران مانند چغازنبيل نشانى از اين حكايت است. همچنين در دورههاى پارتى و ساسانى سبك و سياق معمارى سنگى به شناخت بهتر مواد و ساخت بناهاى عظيم، طاقها و كتيبهها منجر شد كه اين روند در اواخر دوره ساسانى به شكل كاملى بروز پيدا كرد. با آغاز دوره اسلامىروند معمارى ايران پوياتر شد تا جايى كه در دوره سلجوقي، با تكميل شدن مباحث سازهاي، معمارها فرصت پيدا كردند تا از آجر، ملاط و تزيينات در ساخت بناها استفاده كنند كه اين هنر به ويژه در دوران اسلامي، در سطوح عالى آن به چشم مىخورد. در اواخر دوره مغول اطلاعات مربوط به سازه و بنا تكميل و معمارى بنا از نظر فضاها كامل شد و بناهاى به جا مانده از اين دوره به عنوان يكى از كاملترين نمونههاى فضاهاى معمارى شهري، جلوهگر شد. پس از مغول و در دوران تيموريان كاشيكارى با سبك و سياق كاشى معرق و به شكل بى نظير به كار گرفته شد كه اين سبك در دوره صفويه نيز ادامه پيدا كرد، در اين دوره سرعت ساخت و ساز استفاده از كاشيكارى هفت رنگ را جايگزين استفاده از كاشىهاى معرق كرد.»
بهرمان از معمارى دوره قاجار مىگويد: «سبكهاى آذرى و اصفهانى كه بويژه در دوران صفويه و با استفاده از كاشىهاى هفت رنگ و لعابهاى رنگارنگ معمول بود، به دوران قاجار نيز راه يافت و بويژه بهرهگيرى از سبك اصفهانى در بناهاى عامالمنفعه و مذهبى كاملا مشهود بود. در دورههاى ميانى قاجار، تحولات جهانى و گسترش صنعت در جهان بر بخشهايى از معمارى ايران تاثير گذاشت به طورى كه با آغاز قرن 19 نوعى آميختگى معمارى اصيل ايرانى با معمارى مدرن، به چشم مىخورد. اختراع ماشين و احداث كارخانهها، توليد انبوه و به دنبال آن توليد مواد و مصالح جديد ساختمانى از جمله آهن را به دنبال داشت، كه با توليد آهن به طور انبوه، معماران از اين ماده جديد در ساخت و ساز و احداث بناها استفاده كردند.»
اثر بخشى معمارى مدرن بر معمارى سنتى و در لايههاى عميق تر بر هويت ملت موضوعى جدى و غيرقابل انكار است. از اين رو ست كه اين كارشناس تاكيد دارد: «معمارى مدرن به راحتى در زواياى معمارى كهن ايرانى رخنه كرد به طورى كه در معمارى بناهاى دوران قاجار تاثير اين سبك معمارى به وضوح ديده مىشود، اما به هر حال تاثير معمارى مدرن بر بناهاى سنتي، همچون ساير بناها نبود. براى مثال مىتوان از مسجد سپهسالار نام برد كه هر چند ساخت آن به اواسط دوره قاجار و تاثير معمارى مدرن بر معمارى آن روز ايران باز مىگردد، اما بناى مسجد، در قالب يك مكان مذهبي، نمايانگر ارزشهاى معمارى اسلامىو ايرانى است. هر چند مسجد سپهسالار براساس طرحها و نقشههاى يكى از نخستين فارغالتحصيلان ايرانى در حوزه معمارى از اروپا ساخته شد اما در اين بنا سبك اصفهانى با تزئينات اسلامىقابل مشاهده است.
او در پاسخ به اين پرسش كه «تغيير در ساخت و ساز بناهاى جديد در دوره قاجار چگونه به وجود آمد؟» مىگويد: «تغيير در مواد و مصالح معماري، تغيير در شكل و ساختار معمارى بناها را در اين دوره به دنبال داشت. به گونه اى كه با توجه به تغييرات ايجاد شده در عصر صنعت و نياز به امكانات جديد شهري، ساخت برخى از بناها از جمله ايستگاههاى راه آهن، نمايشگاهها و كارخانهها از سوى معماران مورد توجه قرار گرفت.»
بهرمان در باره چگونگى تلفيق سبك معمارى كهن ايران و معمارى مدرن بر اين باور است كه به دنبال سفر شاهان قاجار به اروپا به علاقه آنان به ساخت بناهايى مشابه آنچه در فرنگ ديده بودند، منجر شد و پس از آن معماران ايرانى با بهرهگيرى از تصوير كارت پستالهايى كه شاهان قاجار از بناهاى اروپايى به ايران آورده بودند، بناهايى را احداث كردند كه نشانگر تلفيقى از معمارى كهن ايران و معمارى مدرن اروپايى بود. به ويژه در دوره اميركبير، نخست وزير اصلاح طلب دربار قاجار با نگرشهاى نورپردازانه تحولاتى در سيماى شهر تهران به وجود آورد، كه از جمله اين تحولات مىتوان به سامان دهى ميدان ارگ و احداث ميدان توپخانه و بناهاى جديد اشاره كرد.
او وضعيت معمارى اواخر دوران قاجار را چنين توصيف مىكند: «در اواخر دوران قاجاريه حضور معمارى اروپايى در فضاها و در تمامىبخشهاى ساختمانها به چشم مىخورد. معماران اروپايى در اين دوران به ساخت بناهايى در ايران پرداختند كه شكل ظاهرى و معمارى آن با بناهاى پيشين ساخته شده در ايران متفاوت بود. در اواخر دوران قاجار و به ويژه با به قدرت رسيدن رضاخان استفاده از مواد و مصالح جديد كه در اروپا رايج بود، جايگاه ويژه اى در معمارى پيدا كرد كه پس از پنج سال و با تشويق و حمايت رضاخان معماران ايرانى از اين مواد و مصالح جديد براى ساخت و احداث بناها استفاده كردند.»
هر دوره اى از تاريخ تغييراتى خاص خود را به دنبال دارد و در زمان شاهان پيشين اين تغييرات نمودى خاص تر داشت چنانكه در دوران حضور رضاخان نيز اين تحولات وجود داشت. بهرمان درباره چگونگى اين تغييرات در آن دوره مىگويد: «در دوره رضا شاه با توجه به نگرشهايى كه وى به سيستم ادارى و حكومتى در ايران داشت، تلاش شد سامان دهى شكل ادارى حكومتى ايران منطبق با اشكال موجود در اروپا باشد. در نخستين گام احداث ساختمانهايى كه پاسخگوى شرايط جديد ادارى باشند در قالب سه نوع متفاوت كاربرى اداري، آموزشى و صنعتى مورد توجه قرار گرفت.»
بهرمان احداث كارخانههاى مختلف از جمله كارخانه نساجى در دوره رضا شاهى و ديگر بناهاى ادارى را از جمله مواردى عنوان مىكند كه شكل خاصى از معمارى و استفاده از مواد و مصالح اروپايى را به دنبال داشت، به خصوص حضور سبك نئوكلاسيك در اين دوره در احداث بناها مشهود است و از آنجا كه در اين دوره براساس اعتقادات ناسيوناليستى سران حكومتي، بازگشت به معمارى دوران پرشكوه تاريخ ايران از جمله دوره هخامنشى و ساسانى مد نظر قرار گرفت. براى مثال يكى از شرطهاى گزينش طرحهاى ارائه شده از سوى معمارى براى ساخت بناهاى ادارى و دولتى در اين دوره ميزان توجه به عناصر معمارى تزيينى دوران پيش از اسلام و به ويژه دوره هخامنشى و ساسانى بود.
او كاخ شهربانى سابق، اداره پست، ساختمان شركت نفت ايران و انگليس و ساختمان بانك ملى را به عنوان بناهاى شاخص به جاى مانده از معمارى دوران رضاشاهى معرفى مىكند.
اين تغييرات در دوره پهلوى دوم نيز شكل ديگر داشت چنانكه به گفته بهرمان در دوران پهلوى دوم وجود مصالح جديد ساختمان سازى در ايران و به ويژه كاربرد سيمان كه تا آن زمان مادهاى ناشناخته بود، امكانات ويژهاى را در زمينه احداث بناها در اختيار معماران قرار داد. سيمان از سال 1305 از ساير كشورها به ايران وارد شد كه در سال 1312 و با توجه به نياز توليد سيمان در داخل كشور نخستين كارخانه سيمان در ايران احداث شد.
استفاده از شيشه چه تغييراتى را در معمارى ايران به وجود آورد؟ اين پرسشى است كه بهرمان در باره آن مىگويد: «در قرن 19، در اروپا و به لحاظ نياز شديد معمارى به ساخت فضاهاى گسترده مثل نمايشگاهها ديگر استفاده از مواد و مصالح سنگى يا آجرى پاسخگو نبود بنابراين ضرورت ساخت سقفها و سازههاى فلزى از سوى معماران مورد توجه قرار گرفت كه به منظور استفاده از پوششهاى سبك براى پوشاندن اين سازههاى فلزي، شيشه به عنوان ماده اى مقاوم از سوى معماران اروپايى مورد استقبال قرار گرفت. در اوايل قرن 19، توليد شيشه به شكل انبوه و صنعتى آن در اروپا آغاز شد و پس از مدتى رضاخان، به منظور استفاده از شيشه در ساخت بناهاى جديد، كارخانه شيشه و بلور كرج را احداث كرد. در همين دوران استفاده از سنگ نيز از سوى معماران مورد توجه قرار گرفت.»
بهرهگيرى از سنگ به عنوان يكى از مصالح ساختمانى كه از گذشته نيز توسط معماران به كار گرفته مىشد چكونگى استفاده از سنگ در دوره پهلوى اول در معمارى بناها نيز موضوعى است كه بهرمان در باره آن بر اين باور است كه در دوره پهلوى اول، بهرهگيرى از برخى مواد و مصالح ساختمانى كه از گذشته نيز معمول بود، بار ديگر از سوى معماران و استادكاران مورد توجه قرار گرفت به ويژه در دوره پهلوى اول و بازگشت به سبك معمارى دوران هخامنشى و ساساني، استفاده از سنگ در بناهاى اين دوره مشهود است، ساختمان سينگر كه در امتداد خيابان سعدى به سمت ميدان امام خمينى قرار گرفته است به عنوان يكى از بناهاى شاخص كه در احداث آن به استفاده از سنگ توجه شده، مطرح است.
هنر معمارى و زيبايى بصرى بنا در جايى متجلى مىشود و همراه با سليقه و زيباشناسى معمار نمود مىيابد. نماى ساختمان جاى سخن گفتن معمار است نماهاى قاجارى از اين رو قابل بررسى است كه هنر معمارى آن زمان را بيش از پيش معرفى مىكند. در زمينه تزيينات معمارى نماى داخلى بناها، در اوايل دوران قاجار استفاده از گچبرى و كاشيكارى در نماهاى داخلى بناها مشهود است، اما با عبور از اين دوره به ويژه با ورود به دوران پهلوى اول و دوم، استفاده از تزيينات پيچيده در فضاسازى داخلى كاهش پيدا مىكند تغيير در ميزان به كار بردن تزئينات داخلى بنا، با توجه به افزايش سرعت ساخت و ساز و استفاده از مواد و مصالح جديد در احداث بناها، به وجود آمد. براى مثال در كاخ شهربانى استفاده از گچ برى تنها در سرستونهاى بنا ديده مىشود.
سه شنبه 11 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: حيات نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 408]