واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: نامه علیرضا حیدری به ملتدلآزردهام؛ رنجنامهی فرزند ملت را برای ملت به تحریر درآوریدچرا كسی كه ثابت كرده قانونمدار است با انگ قانونگریزی رانده میشود؟پس از تصمیم كمیتهی فنی فدراسیون كشتی مبنی بر كنار گذاشتن علیرضا حیدری از تیم ملی كشتی آزاد برای حضور در مسابقات جهانی بوداپست مجارستان، دارندهی شش مدال جهان و المپیك و كاپیتان تیم ملی در المپیك آتن نامه ای را در این رابطه در اختیار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) گذاشت.به گزارش ایسنا، در ابتدای نامهی حیدری با عنوان به عشق ملتی كه همیشه یار و مشوق من بودهاند و توان حركت در من ایجاد كردهاند، آمده است: « صادقانه اعلام میكنم كه دل آزردهام. از فرزندانی كه شعار نگه داشته شدن نام ایران، پهلوانی، تختی، موحد و عرق ملی را میدهند. فرزندانی كه دم از عرق ملی میزنند، ولی تاریخی را تكرار میكنند كه پدران آنها آن را به نوعی در گذشته ساختهاند، تاریخی كه عامل به وجود آمدن آن غرض ورزی، شخصی نگری، عدم تدبیر لازم، عدم سواد كافی و كفایت، برای تعابیر خاص و كوچك بودن در مقابل موقعیتهای واگذار شدهای كه به ناحق به آنها واگذار شده یا به دلیل عدم مشاركت یا تن ندادن افراد بزرگ و لایق به این اشخاص واگذار شد.پهلوان تختی را بنده ندیدهام، وی یكی از پدران ملی ورزشی ماست. اما شنیدهام كه پدران این افراد حاضر با بدترین وضعی وی را بدرقهی خاك كردند. در سالهای آخر ورزشی او، صندلی او را از زیر پایش میكشیدند. كسی كه صاحب این همه افتخار بود و ما به عنوان فرزندان این اسطورهی تاریخ به وی افتخار میكنیم، با نامهربانی از سالن كشتی رانده شد. از چیزی كه عشقش بود، هویتش بود، شنیدهام كه چگونه او را راهی قبرستان كردند.عبدا... موحد دارای شش مدال طلای جهان چه شد؟ مگر او را در مدخل ورودی سالن ورزشی زیر باد كتك نگرفتند؟ ولی امروز فرزندان آنها او را مورد تقدیس و احترام قرار دادهاند و از وی تجلیل میكنند، دشمنان آنها را نیز مورد نكوهش قرار میدهند. آیا بهتر نبود این برخوردها در زمان حیات و در زمان اوج قهرمانی آنها اتفاق میافتاد؟ ولی چنین نشد و بزرگی دیگر را از دست دادیم.عبدا... موحد كه سمبل عرق ملی است، را ز مملكت، پرچم، خاك، ملیت و زادگاهش راندیم.و او تمام وابستگیهای خود را رها كرد و در غربت و گمنامی زیست.او شاهد این است كه آنچه برای او اتفاق افتاده بار دیگر در فضایی دیگر و در شرایطی دیگر در حال وقوع است.فرزندان آن پدرهای به ظاهر خادم بدانند كه دوباره تاریخی را تكرار میكنند كه اجداد آنها ساختهاند. آیا آنانی كه با تعابیر ساختهی ذهن خود اقدام به راندن تختیها، موحدها و فرزندان آنها میشوند، خادم مملكت هستند یا خائن!؟آیا نباید به فریاد كسی كه وجود خود را در وجود وطن خود و پیوسته سرباز وطن خود بوده و تمام جان و جوانی خود و اعضای خود را در اختیار سربلندی مردم وطن خود قرار داده، توجه كرد؟ چرا كسی كه ثابت كرده قانون مدار است با انگ قانون گریزی رانده میشود؟چرا قانون وضع شده را طوری تعبیر كنیم كه معنی را حاصل كند كه تبعات منفی آن شامل حال یك شخص شود؟كسی كه عشق به وطن را بارها با صرف جان و جوانی و محرومیت، ریاضت، صبر و بردباری معنی كرده، كسی كه افتخارش مواجه شدن با رقیبان بزرگ دنیا در شرایط آسیب دیدگی و غیر ممكن بوده، كسی كه عشقش را در نمادین دانستن خود در مقابل نماد ورزش كشورهای دیگر میبیند كه با تمام وجود برای سربلندی مردمی كه شهید دادهاند، شهید شدهاند و اسیر شدهاند و جانباز شدهاند، تلاش كرده. كسی كه پروندهی او سرشار از خدمتگزاری در حد خود و گاها بیش از حد خود، برای عشق به وطن و مملكت و خاك و پرچم است، باید رانده شود! در صورتی كه خود را در مقابل مردم هنوز بدهكار میداند و میخواهد مفید به فاید باشد، نباید عشق خدمتگزاری به وطن را در او از بین ببرید و او را روانهی بیثمری و روزمرگی كنید.كسی كه بدترین ننگ برای او، با دست خالی برگشتن از میادین جهانی بوده است و بزرگترین ضرر برای او رویارو شدن مقابل چشمان هموطنانی است كه در هنگام ناكامی نظارهگر او هستند.تختیها، موحدها، نصیریها و فرزندان آنها، در و دیوار و پیكرهی این شهرند كه با عشق و خون دل و صرف هزینههای بسیار ساخته شدهاند، زیست این شهر و هویت این شهرند.كوته فكری است كه اعتقاد داشته باشیم، بدون این برج و باروها، در و دیوار، شهری باقی بماند. هویتی باقی میماند و از بین بردن اینها تعبیر لفظ بدی را ایجاد میكند كه بسیار بیربط با تدبیر خدمت، عرق و از این قبیل است.سفسطه كردن این تعابیر دلیل بر مشروعیت تعابیر نیست، همین طور تعبیر لفظ آن طور كه بخواهیم معنی دهد. حتی اگر ضمانت اجرا داشته باشد ناشایست است و شما حامی تفسیر غلط یك لفظ غیر كامل هستید همینطور ضمان و مدیون.از نشریات خواستارم رنج نامهی فرزند ملت را برای ملت به تحریر درآورند. تقاضای یك قهرمان از نشریات و رسانهها بعد از خاتمهی جبری خدمتگزاری اوست. »
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 6264]