واضح آرشیو وب فارسی:برنا نيوز: اينجا سردشت؛ سرزمين صبر و غيرت/ كودكان اين ديار با "لالايي درد" ميخوابند
شايد براي امسال ما كه بزرگترين دغدغه زندگي شهرمان در انواع آلودگي ها خلاصه شده است و اگر يك ذره نمايشگر هاي ميزان آلودگي هوا بالاتر از حد ميزان باشد دلشوره تمام وجودمان را در برمي گيرد فهم دنياي اين آدم ها چندان ساده نباشد... اينجا سردشت است سرزمين فرديادهاي خاموش. مردمان اين ديار تكيه بر كوه داده و چشم به آسمان دوخته اند تا شايد معجزه اي براي آنها فرستاده شود. معجزه رها شدن از اين دنياي خاكي معجزه اي كه بشود به وسيله آن فقط يك بار بدون اكسِژن مصنوعي و با ريههاي خودشان نفس كشيد.
به گزارش باشگاه جواني برنا، هفتم و هشتم تيرماه سال 1366 ياد آور بمباران شيميايي شهر سردشت در جنوب استان آذربايجان غربي شهري است؛ روزي كه كه تقويم ايران براي هميشه اين روز را سياه پوش است؛ شهري كه آرام بر دامن كوههاي سر به فلك كشيده تكيه داده بود در ساعت15/4 دقيقه به وقت محلي بي رنگ شد و آسمان و زمينش به خون نشست.
بادبادك هايي كه آن روز در آسمان شهر به پرواز درآمدند هيچ كدام پيام آور صلح نبودند بلكه قاصدان رنج و بدبختي اين مردم بودند مردمي كه صبورترين مردم روي زمين اند.
و امروز بعد از گذشت 21 سال هنوز رنگين كماني ترين مردم اين سرزمين زندگي بيرنگي راتجربه مي كنند. مردم اين شهر بعد از گذشت چندين سال هنوز درگير نفسهايي تنگ اند. نفس هايي كه گاه آنچنان به شماره مي افتد كه مي شود مثل زماني كه كودكي با صداي بلند عددها را مي شمارد تا در ذهنش آنها را حك كند، شمرد. نفس هايي كه بر سينه اين مردمان حك شده است و تا ابد با آنهاست. نفس هايي كه سندي است براي آنها و براي ما تا يادمان باشد كه ...
اينجا سردشت است؛ درست 21 سال بعد از روز مرگ. مردم اينجا نسل به نسل داغ آن روز را بر پيشاني شان مهر كردند و هنگام تولد طفلان زير گوششان لالايي آن روز را مي خوانند تا هنگامي كه قد كشيدند و مردان و زنان جواني شدند يادشان باشد كه هستند ؟مال كدام سرزمين اند؟ و روزي والاترين آرمان پدران و مادرشان چه بوده است؟
عكس ها از درد بي رنگي زندگي اين مردم فرياد مي كشند. فرياد از جنگي كه هزاران نفر را از هستي به نيستي كشانده و زندگي آنها را از رنگ ها پاك كرد. جنگي كه تاريخ دردش را تا عمق وجود هنوز احساس مي كند و بشريت از شرم سرش را به زير انداخته است. شرم از اينكه انسان هم نوعش را چگونه به مسلخ برده و او را قرباني جهل و خودخواهي خودش كرده است...
"قادرعاقلي" كه از جمله 10 عكاس برتر كارگاه آموزشي "ورلد پرس فوتو" است و تا به حال در بسياري از جشنواره ها رتبههاي ممتازي را به خود اختصاص داده، دو سال تمام با مردم اين شهر زندگي كرد تا در قالب 35 عكس، گوشه اي از رنج و صبوري آنها را به تصوير بكشد تصاويري كه مي توان تا بي نهايت آنها را ستود...
شايد براي امسال ما كه بزرگترين دغدغه زندگي شهرمان در انواع آلودگي ها خلاصه شده است و اگر يك ذره نمايشگر هاي ميزان آلودگي هوا بالاتر از حد ميزان باشد دلشوره تمام وجودمان را در برمي گيرد فهم دنياي اين آدم ها چندان ساده نباشد.
درد آدم هايي كه تمام زندگي و جانشان به داروها و كپسول هاي اكسيژن بسته است اگر ثانيه اي تنها ثانيه اي به دور از اين كپسوهاي اكسيژن باشند، هرگز طلوع خورشيد را دوباره نخواهند ديد.
لاشه هاي بمب هاي شيميايي آن روز، امروز بازيچه دست اين بچه ها است بچه هايي كه ناباورانه و مبهوت خيره به چهره هايي مي شوند كه هر بار كه دمي را فرو مي برند اميدي به بازدم ان ندارند.
سالها گذشت و تحقيقات نشان داد كه در بمباران سردشت و مناطق اطراف آن توسط بعثيهاي عراق در آن زمان گاز خردل براي نخستين بار در تاريخ، عليه غيرنظاميان به كار رفت و هزاران زن و كودك و خرد و كلان مردم بي گناه آن شهر و اطراف آن را آماج گازهاي كشنده و دهشتناك شيميايي قرار داد اما براي مردم اين ديار چه سود...
مردمي كه بعد از اين همه سال مردم آن ديار را در قاب هاي بي رنگ مي بينند هيچ كدام باور نمي كنند كه اين افراد در گوشه اي از اين سرزمين زندگي مي كنند. براي همين مهر سكوت بر دهان تمام بازديد كنندگان نمايشگاه زده شده است، حرفي براي گفتن ندارند. گاه چنان غرق نگاههاي بي رمق عكس ها مي شوند كه بي اختيار صورتشان از اشك خيس مي شود.
اينجا سردشت است سرزمين فرديادهاي خاموش. مردمان اين ديار تكيه بر كوه داده و چشم به آسمان دوخته اند تا شايد معجزه اي براي آنها فرستاده شود. معجزه رها شدن از اين دنياي خاكي معجزه اي كه بشود به وسيله آن فقط يك بار بدون اكسِژن مصنوعي و با ريههاي خودشان نفس كشيد.
گوش هايي كه نمي شوند، چشم هايي كه نمي بينند، حنجره هايي كه صدايي براي خواندن ندارند، طفلهايي كه بعد از گذشت سال ها هنگامي كه متولد مي شوند درد آن روز را با خود به همراه دارند و نفس هايي كه...اين ها همه بار مسئوليت را به دنبال خود يدك مي كشد براي آنهايي كه در قبال اين مردم مسئولند...
بعد از گذشت اين همه سال هنوز زندگي در اين شهر جريان دارد و آن ها اميد به آينده دارند رگه هاي اميد در اين شهر سو سو مي زند و هنوز گلها به اميد گل دادن قد مي كشند آنها به خدا اميد دارند تا روزي رنگين كمان در اين شهر ديده شود...
نمايشگاه عكس سردشت تا 10 تير ماه در خانه عكاسان براي آنهايي كه مي خواهند گوشه اي از درد مردمان اين ديار را لمس كنند برپاست.
***
در باشگاه جواني برنا ثبتنام كنيد: [email protected]
شنبه 8 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برنا نيوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 181]